متن ادبی وفات حضرت زینب (س)
در این مقاله از مجله اینترنتی دلگرم مجموعه ای از متن ادبی وفات حضرت زینب (س) را آورده ایم. امیدواریم لذت ببرید.
متن ادبی تسلیت وفات حضرت زینب (س)
زینبی که آن روی سکه عفت فاطمی است، پرده نشین خانه وحی است، پرورده غیرت هاست.
همان خاتونی است که زنان کوفه صف اندر صف در انتظار دیدار اویند تا در درس تفسیرش بیاموزند که چنین بی مانند تفسیر قرآن بر سرنیزه خوانده شده را فریاد می کند، چنان که به قدرت قرآن، جان های بی وجدان اهل شهر نفاق را زنده کرد و حیات حسینی به رگ هامان تزریق کرد.
آری، به خدا که تاریخ در محضر زینب(س) از پا درآمده و خود را به دست باکفایتش داده تا تاریخ و شریعت محمدی، همه و همه را از نو بسازد.
متن ادبی برای وفات حضرت زینب (س)
برای تو مینویسم، ای زینب! ای که فریاد با تو آغاز شد و بیداد با تو رسوا! ای آزاد اسیر! ای قامت سبز اعتراض! ای نهال بارور ایثار! ای جاری زلال متانت! ای آیه صراحت و عفت! ای آذرخش خشم! ای مظهر لطافت و رحمت! چگونه میتوان تو را گفت، تو را نوشت. قلم در ابهامِ شناختت مانده است. انسان، در زیبایی کامل در تو متجلی است.
چه کسی را میتوان یافت که در هنگام توهین، درهایوهوی کشنده انبوه مردمان، در کوچههای تهمت و تحقیر، در خندههای شوم پلیدان، آرام و بیهراس اینگونه پرصلابت و قاطع، رگبار تند سخن را بر قلبهای سخت خفتگان، چون آتشی مذاب جاری کند.
کیست که در چنین هنگامه سراسر خون و رنج و درد و تنهایى،هنوز فریادی برای کشیدن و سخنی برای گفتن و توانی برای ایستادن داشته باشد.
خدایا چگونه باور کنم، چگونه میتوانم شانههای ظریفی را در زیر کوهساران سنگین این همه فاجعه، ایستاده ببینم؟ زینب(س) آیههای توانایی انسان را نوشت و سرود قدرت ایمان را سرود و شعر بلند رسالت را نگاشت.
متن ادبی درباره وفات حضرت زینب (س)
نفست بوی عبور گرفته است. تکههای نگاهت را بر پرچینهای سوخته شهر گذاشته ای و رفته ای تا شهر، در شرم دیرسال ناسپاسی آتش بگیرد. تو و این اندوه سرشار، تو و این کوچههای بی رحم، تو و سرشاری صبری شگفت. نیستی؛ ولی طنین صدایت در دقیقههای ویرانمان ستیهنده و سربلند است.
از خرابههای مالامال درد، صدایت را میشنویم؛ از ویرانی شبهای تاریک اندوه، از لابه لای صفحات آشفته تاریخ. صدایت را میشنویم از شام؛ شهر دوزخی دسیسهها؛ آن گاه که مردانه، خطبههایت دیوارهای کاخ را به لرزه میانداخت.
خاک بر فرق تاریخ؛ آنچنان که تو را آزرد! کجاست شانههای استوارت که در اندوه برادر خمیدند؟ کجاست دستهای سرشارت؛ همان پناهگاه امن شبهای بی قراری کودک برادر؟ میروی و صدای مناجاتت، خواب خاک را میآشوبد.
میروی و شرمی سرشار در جان خاک چنگ میاندازد. تو میروی و نامت بر جدارههای غربت صبورانه از دهان ملائک زمزمه میشود. از معابر نامهربان خاک گذشته ای و آسمان روبه رویت آغوش گشوده است. سوگوارانه عبور آرامت را ناآرام اشک میریزم. خداحافظ.
متن ادبی در مورد وفات حضرت زینب (س)
ای شکوه حماسه در سراپرده حیرت! ای زخم خورده نینوا! ای بانوی خورشید های دربند! ای زینب قهرمان! تو که خود، وسعتی به اندازه همه سوگ های آفرینش داشته ای، تو که خود دریای بی کران اشک را، ساحل بودی، چگونه باید بر تو سوگواری نمود که ما سوگواری را از تو یادگار داریم.
تو که آواز سرخ کربلا را از حنجره بردباری ات، به گوش تاریخ رساندی و اگر این حنجره صبوری و آن نطق آتشین تو در کاخ یزیدیان نبود، داستان جان سوز آن ظهر عطشناک عاشورا در کوچه های تاریخ به دست فراموشی سپرده می شد.
متن ادبی وفات حضرت زینب (س) کوتاه
میروی و پنجرههای آسمان، به پیشوازت گشوده میشوند. میروی و ما، مچاله داغ سترگت، روزهای بیتو را میگرییم.
آه ای زینب! اگرچه نیستی، اما باور حسینی ما را خللی نیست. میمانیم و در تقاطع آتش و خنجر، شکوه فاطمیات را پاسداری میکنیم.
متن زیبا برای وفات حضرت زینب (س)
ای زینب (س)
تو کوه صبر باشی و من نگاهم به بی صبرانی باشد که ادعای اسوه بودن دارند ؟!
تو فرمانبردار امام خویش باشی و من غافل از امام حاضر و حیّ خود باشم ؟
یاری ام کن!
کمکم کن تا تو را الگوی زیستنم بدارم و بدانم
یاری ام کن تا چنان باشم که با امام خویش بودی
دیدگاه ها