دلگرم
امروز: سه شنبه, ۱۷ تیر ۱۴۰۴ برابر با ۱۲ محرّم ۱۴۴۷ قمری و ۰۸ ژوئیه ۲۰۲۵ میلادی
7 متن مجری شهادت امام رضا (ع) با بیانی دلنشین و زیبا
زمان مطالعه: 10 دقیقه
متن مجری شهادت امام رضا (ع) / متن مجری گری شهادت امام رضا (ع) / متن مجری برای شهادت امام رضا (ع) / متن مجری مراسم شهادت امام رضا (ع) / متن مجری شهادت امام رضا (ع) برای مدرسه

متن مجری شهادت امام رضا (ع)

در این مقاله از مجله اینترنتی دلگرم مجموعه ای از متن مجری شهادت امام رضا (ع) را برای شما عزیزان آورده ایم. با ما همراه باشید.

متن مجری گری شهادت امام رضا (ع)

قطعه ای از بهشت، باید هم این گونه باشد.

و مگر می شود قطعه ای از بهشت روی زمین باشد و شلوغ نباشد؟!

آنجا همیشه شلوغ است و چه زیباست که این حالت توفانی همیشه در سیطره ای عرفانی است. وقتی که می رسی و روبه روی ضریح می ایستی؛

وقتی که می بینی دست های قد کشیده را که به طرف ضریح می روند؛

وقتی می بینی ضریح نقطه ای شده است شبیه به مرکز یک پرگار و گویی تمام اشیا در اطراف را به طرف خود می کشد؛

وقتی می بینی حتی انگار آینه کاری ها و نقش و نگارها دوست دارند کنده شوند و به طرف ضریح بروند و حتی تمام حروف و واژه های متبرک در اطراف دوست دارند به حرکت درآیند؛

وقتی حس می کنی این مرکز ثقل منتظر آمدنت بوده است و وقتی حس می کنی، غریب طوس همچنان غریب است و تمام این آشنایان، تمام روشنایی ها، مثل وطن او نیست؛

اینجاست که چشم هایت خود به خود می جوشند و دست هایت به طرف ضریح قد می کشند؛ گویی این غریب، تمام غربا را در آغوش مهربان خود کشیده است.

حاجتت را بگویی یا نگویی مهم نیست؛

سلام که بدهی، حس می کنی آنجا وطن توست.

تنها کافی است بگویی «اَلسَّلٰامُ عَلَیک یٰا عَلِی ابْنَ مُوسَی الرِّضٰا الْمُرْتَضٰی».

متن مجری شهادت امام رضا (ع)

متن مجری برای شهادت امام رضا (ع)

شمع ها هم سینه می زنند و شعله ها شبیه دایره های عزا خم می شوند و دوباره می ایستند و سینه می زنند.
انگار امشب زهر در تمام آسمان ریخته اند که این گونه تیره گون است و عق می زند که این گونه عرق بر جبینش برق می زند که این گونه اشک آلود است و می بارد.

پناهمان ده، ای زهر چشیده زخمی. این فوج ها که می بینی آمده اند، در این سرما آمده اند، تنها آمده اند، پیر و جوان پیاده و سواره. آمده اند که به آغوش گرم تو پناه ببرند.

این مردمی که می بینی آمده اند، سیاه پوش و مغموم آمده اند، گویی زخمی و مسموم آمده اند، با حالتی معلوم آمده اند که گویی این حرم را از خانه های دور و نزدیک خود بیشتر دوست دارند. اینان که چون آسمان اشک می بارند.

پناهمان ده، ای زهر چشیده زخمی. بغض آورده ایم، درد آورده ایم، زخم آورده ایم. شکوایه و درد دل آورده ایم. مشکل آورده ایم، اما تا می رسیم، تا بو می کنیم، عطر حرم را، گویی هیچ نیاورده ایم و تنها آمده ایم.
که نزدیک تو باشیم که نگاهمان کنی که سلامی بدهیم.
السلام علیک…

اما همیشه بغضمان در وسط همین سلام می ترکد.
پناهمان ده، ای زهر چشیده زخمی.

سینه زنان آمده ایم، زنجیرزنان آمده ایم، در غم امام مهربان آمده ایم، با اشک و فغان آمده ایم، از آخرالزمان آمده ایم، در پی نشان آمده ایم، پیر و جوان آمده ایم، از جمع جهان آمده ایم، تا در این شب سرد در کنار تو باشیم تا دهی پناهمان.

پناهمان ده، ای زهر چشیده زخمی.
بپذیر مرا، ای امام رئوف!
شهادت حضرت علی ابن موسی الرضا تسلیت باد…

متن مجری شهادت امام رضا (ع)

متن مجری مراسم شهادت امام رضا (ع)

در چشم انگورهای من، نشان مظلومیتت پیداست. کوچه ‏های توس، آخرین گام‏ های مقدست را به مویه نشسته است. تو، صدای غریب خراسانی در هیاهوی بی‏ سرانجام فریادها و پچ پچ ‏ها، آن نخل تناوری که شاخه‏ های ابدی‏ات را خزانی نیست.

خیابان‏های نور، به گلدسته‏ های به خورشید رسیده ‏ات ختم می‏شوند. تو آرامش دل‏های زخمی و بی‏قراری هستی که طنین ناله‏ هایشان، در جان ضریحت می‏پیچد. از آن سوی آبی‏ ها نگاهمان کن؛ که سخت آرزومند توایم و نیازمند.

متن مجری شهادت امام رضا (ع)

متن مجری شهادت امام رضا (ع) برای مدرسه

پایین پا جایی هم برای من هست. میان آن ازدحام دوست داشتنی. 
دست بر سینه سلام می گویم: السلام علیک یا غریب الغربا. 
اما نه، این سلام غریب بماند برای غروب بقیع.  

بار دیگر سلام می دهم، از مهربان ترین جای دلم: 

السلام علیک یا شمس الشموس، 
السلام علیک یا انیس النفوس، 
السلام علیک یا امام الرئوف... عبور ممکن نیست. 

جرعه ای دیگر می نوشم: السلام علیک یا امام الرئوف. باز هم ...
جواب سلامم چند قطره اشک می شود و می بارد روی گونه هایم. 
سرشار می شوم از «رضا». حالا عبور می کنم، بالا می روم. بالای سر، قامت می بندم، دو رکعت عشق قربتاً الی الله

دل همیشه غریبم هوایتان کرده است
هواى گریه پایین پایتان کرده است
چگونه لطف ندارى به این دو چشمى که
کنار پنجره هایت صدایتان کرده است ؟
تو آن نماز غریب همیشه‏ ها هستى
که کوچه‏ هاى خراسان قضایتان کرده است

متن مجری شهادت امام رضا (ع)

متن مجری گری برای شهادت امام رضا (ع)

با تو، زانوان لرزانم به آرامش، رضا می دهند و چشمان شناور در غروبم، بهجتى سبز را تجربه می ‏کنند. من با تو، آینه ‏اى می شوم تن شسته از غبارها و زنگارها؛ آن‏گونه که آفتاب، سلول‏ هاى جانم را شعر می ‏شود.

تو را در زمستان ‏هاى سرما و سکوت، صدا کرده ‏ام؛ با دستانى از حاجت و در بهارى از اجابت، غوطه خورده ‏ام. از مدینه تا توس، مرورت می کنم و ثانیه‏ هاى سترگ ولایتت را می‏ستایم. تو، هشتمین ستاره ‏اى در آسمان فیروزه و لبخند. رودها همچنان بزرگی ات را در غرفه‏ هاى آب، روانند. می آیى و دروازه ‏هاى آفتاب گشوده می شوند.

زمزمه نامت وسیعمان می کند می ‏آیى و شهر را بشارت پرنده و آبشار، به دست افشانى می ‏خواند. زمین، ریشه علوی ات را بر خویش می بالد. آسمان، شاخه‏ هاى هاشمی ات را به تحسین، ستاره می ‏پاشد اى آن‏که ابهت بی ‏بدیلت، تار و پودمان را به سکوت می خواند؛

اى آن‏که زمزمه نامت، وسیعمان می ‏کند، باران کرامتت را بر ما بگستران تا از تشویش این همه، در دور دست آرامش ساکن شویم. ما را بخوان به بلنداى افق دریایی ات و از انزواى این همه تاریکى، رهایمان کن.

متن مجری شهادت امام رضا (ع)

متن مجری گری شهادت امام رضا (ع) برای مدرسه

آن روزها من فقط یک دختر بچه بودم که تو را به خاطر همبازی شدن با کبوترهای بقعه‏ هایت و آب خوردن از سقاخانه ‏اتْ با کاسه‏ های طلایی ‏اش، دوست می‏داشتم.

آن‏چه از تو در خاطر کودکانه ‏ام مانده بود، نوازش پرهای رنگی خادمانت بر روی صورتم بود و عطر گلابی که وقت زیارت، لباسم را خوشبو می‏کرد. پدر مرا بر روی شانه‏ هایش سوار می‏کرد تا در میان خیل جمعیتی که گرداگرد ضریح نورانی‏ات می‏چرخیدند، دستم به پنجره ‏های ضریحت برسد و بتوانم آن را ببوسم.

بعد، پدر گوشه ‏ای می ‏نشست و زیارتنامه می‏خواند و من بر روی سنگ‏ های مرمر صحن آیینه ‏ات، لی ‏لی‏ کنان بازی می‏کردم. یک‏بار ضمن بازگشت از زیارت، در حالی که پدر کفش‏هایم را از کفشداری می‏گرفت، دستم از میان دست پدر رها شد و جمعیت مرا با خودش برد. هر چه چشم چرخاندم، پدر را ندیدم.

پای برهنه در حیاط شروع به دویدن کردم؛ آن‏قدر سراسیمه که کبوترها و یا کریم ‏هایت را که روی زمین مشغول گندم خوردن بودند، ترساندم و یک دفعه یک دسته کبوتر به هوا پرید! چند بار پدر را صدا زدم، اما وقتی جوابی نشنیدم، کم کم فریادهایم به بغض تبدیل شد و گریه ‏ام گرفت.

از این که گم شده بودم، خیلی ترسیدم؛ با خودم گفتم شاید چون دختر بدی شده ‏ام پدر مرا از یاد برده است. از خیال این‏که مرا رها کرده باشند و به حال خود گذاشته باشند گریه‏ ام بیشتتر شد.
یک دفعه یاد بی‏ بی افتادم که همیشه می‏گفت: امام هشتم علیه ‏السلام ، غریب نواز است و دعای در راه ماندگان را اجابت می‏کند.

یاد قصه صیاد و آهو افتادم که بارها بی‏ بی برایم تعریف کردده بود و پدر عکس آن را در اتاق زده بود.

همان جا که ایستاده بودم، رویم را به طرف حرمت چرخاندم و مثل اوقاتی که مادر با تو حرف می‏زد و دعا می‏خوان چشم‏ هایم را بستم و از دلم گذشت: یا امام رضا علیه ‏السلام ! اگر کمکم کنی، قول می‏دهم که دیگر دختر خوبی شوم!

هنوز شیرین خلوت با تو در دلم بود که جمعیت از هم شکافت و سایه پدرم بر سرم افتاد...

حالا دیگر همه می‏گویند که من برای خودم خانمی شده ‏ام و به قول معروف سری تو سرها درآورده ‏ام؛ اما هنوز هر وقت کاسه‏ های طلایی سقاخانه ‏ات را می‏بینم و صدای نقاره‏ خانه ‏ات هنگام اذان در گوشم می‏پیچید، به یاد آن قولی می‏افتم که به تو دادم و از خودم خجالت می‏کشم.

چون این روزها صفا و صمیمیت کودکانه‏ ام را از دست داده ‏ام و از صداقت و معصومیت بچگی ‏هایم دور شده ‏ام و دیگر نمی‏توانم با آن خلوص و سادگی با تو حرف بزنم.

احساس می‏کنم مدت‏هاست که زیر قولم زدم و دختر بدی شده ‏ام شاید بهتر باشد یک بار دیگر در حرمت گم شوم. دلم برای گریستن تنگ است!

متن مجری شهادت امام رضا (ع)

متن مجری برای مراسم شهادت امام رضا (ع)

وقتى صداى نقاره غروب‏ هاى صحنت قدم‏ هایم را میخکوب می کند، فریاد رضا رضا را در متن موسیقى محزون مى‏شنوم و بغض شکسته ‏ام را تقدیم دیدارت می ‏کنم. رضا جان! دانه کدام انگور جرئت یافت که طعم ذلت مأمون را به کام تو بچشاند تا قبله هشتم را در صبر و لبخند خویش بنا کنى؟

امروز، تنها نه خیابان‏هاى خراسان که تمام رگ‏هاى عاشقانت، به گلدسته و رواقت ختم میشود. خاطره سوزاندن جگرت، تا قیامت از ذهن خاک خراسان بیرون نمی ‏رود. آهوى دلم دوان دوان می ‏آید.

تو آن جگرسوخته ‏اى که آب را به زائرانش هدیه میکند؛ زیرا اولاد على علیه‏ السلام از عزیزترین‏ هاى خود می بخشیدند و من در صحن تو، به دنبال اشاره‏ هایى مى‏گردم که با آن حرف می‏زنى؛ مثل پرواز همان کبوتران که با گندم‏ هاى محبت تو، عمرى است اسیر رهایى در آسمان همجوار تواند.

هر روز به شوق تکرار خاطره تو و آهو، آهوى دلمان از هر جا رمیده می‏شود؛ دوان دوان در سایه تو مأوا می‏گیرد تا دست تو، مثل ابرى سخاوتمند، بر نیازش ببارد؛ پس اشتیاق تند ما را مجاب کن یا على بن موسى الرضا!

متن مجری شهادت امام رضا (ع)

 

دیدگاه ها

اولین نفر برای ثبت دیدگاه باشید !


hits