دلگرم
امروز: دوشنبه, ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ برابر با ۲۹ شوّال ۱۴۴۶ قمری و ۲۸ آوریل ۲۰۲۵ میلادی
تفاوت روانکاوی و طرحواره درمانی
زمان مطالعه: 9 دقیقه
روانکاوی، با کاوش عمیق در ناخودآگاه و بازآفرینی هیجانی، رویکردی کارآمد برای درمان اختلالات شخصیت و اختلالات روانی عمیق به شمار می‌رود.

انتخاب رویکرد درمانی مناسب، تا حد زیادی به ماهیت اختلال روانی، شدت علائم و ویژگی‌های شخصیتی مراجع بستگی دارد. روانکاوی، با کاوش عمیق در ناخودآگاه و بازآفرینی هیجانی، رویکردی کارآمد برای درمان اختلالات شخصیت و اختلالات روانی عمیق به شمار می‌رود. طرحواره درمانی نیز با رویکردی تلفیقی و با تاکید بر تغییر الگوهای ذهنی و هیجانی ناسازگار، در درمان طیف وسیعی از اختلالات روانی موثر است. خصوصا که بر اساس تجربه های بسیاری از متخصصین روان درمانگر در تهران، « برخی از افراد تا زمانی که بیماری‌شان شدید و ناتوان‌ کننده شود جلوی مواجه به پزشک و مصرف دارو را گرفته و اگر نیازی به بستری شدن داشته باشند برای انجام این کار اقدام نکرده و درمان را به تاخیر می‌اندازند».

کسب اطلاعات در مورد تفاوت روانکاوی و طرحواره درمانی، باعث می‌شود تا نحوه درمان عارضه‌های روحی با دقت بیشتری انتخاب شود. طرحواره درمانی و روانکاوی دارای نقاط غیر مشترک زیادی هستند که برخی از آن‌ها شامل الگوهای تفسیری و رویکردهای مختلف می‌شود.

مراجعه‌کننده‌ها همیشه احساس می‌کنند که برای کشف چالش‌های روان خود و درمان آن‌ها، آماده هستند. برای بسیاری، این مشکلات ممکن است مثل حس خفگی و گیر افتادن ظاهر شود. درحالی‌که عده‌ای دیگر، ممکن است حس غمگینی، گمراهی یا فقدان هدف به‌سراغ‌شان رود. برای بسیاری از مراجعه‌کننده‌ها، انجام کوتاه‌مدت فعالیت‌های مفید، برای کمک به تثبیت وضعیت آن‌ها و ایجاد فاصله از پریشانی کافی‌است تا زندگی دوباره آسان شود. برای این‌کار باید بر مشکلات فعلی تمرکز کرد و از روانشناختی رفتاری CBT یا درمان پذیرش و تعهد غافل نشد. گاهی اوقات این شیوه درمان می‌تواند باعث افزایش علاقه به الگوهای روابط، تربیت و داستان‌هایی شود که براساس تاریخ و موقعیت خود در جامعه برای شخص خودمان تعریف می‌کنیم. اینجاست که درمان میان‌مدت و طولانی‌مدت مفید واقع می‌شود و امکان کاوش دقیق در زندگی و تاریخچه‌ای که آن را شکل داده، فراهم می‌شود.

همه این اقدامات، اغلب تغییرات قابل توجهی ایجاد می‌کنند و به تغییر الگوهایی که در آن گیر کرده‌ایم می‌پردازند. دقت داشته باشید که نتیجه همه این‌ها، منجر به بازیابی خلاقیت و تجدید علاقه به زندگی و همه روابطی که داریم، خواهد شد. در این مقاله قصد داریم به تشریح این دو رویکرد درمانی بپردازیم و ببینیم که چگونه هر کدام با کاوش در لایه‌های عمیق ذهن و بازآفرینی الگوهای ذهنی، به بهبود سلامت روان افراد کمک می‌کنند.

معرفی روانکاوی و تکنیک‌های درمانی آن

روانکاوی بر ریشه‌های روانشناختی رنج عاطفی تمرکز دارد. وجه تمایز آن در کاوش فرآیندهای ناخودآگاهی است که در رفتار فعلی فرد تجلی می‌یابند. درمان روان پویشی بر شناخت و درک تاثیر گذشته بر رفتار حال تمرکز دارد. در حقیقت، صحبت‌های روانکاو با مراجعه‌کننده، حول محور نیازهای عاطفی می‌چرخد که در گذشته به آن‌ها پاسخی داده نشده است. این رویکرد به بررسی تعارضات حل نشده و علائم ناشی از روابط ناکارآمد گذشته می‌پردازد تا بتواند بر الگوهای عادتی ناسازگار، غلبه کند.

روانکاو متخصصی است که به درمان فعل و انفعالاتی می‌پردازد که در ضمیر ناخودآگاه رخ می‌دهند. این شیوه از درمان، تمرکز خود را روی فعالیت‌های ذهنی بنا کرده است. در جلسات روانکاوی، با پرسیدن برخی سوالات و مهیا کردن شرایط خاص، روانکاو به احساسات ناخوشایند و افکار منفی مراجعه‌کننده، دست پیدا می‌کند. سپس در شرایطی که رضایت کامل مراجعه‌کننده وجود دارد، روانکاو به قسمت‌های ناخودآگاه ذهنی و احساسی فرد نفوذ می‌کند که نتیجه این کار، آشنایی بیشتر او با نیازهای عاطفی‌اش است.

با وجود اثربخشی روانکاوی در درمان برخی از اختلالات روانی عمیق و مزمن، انتقاداتی نیز به این رویکرد وارد است. از جمله‌ی این انتقادات می‌توان به طولانی بودن دوره‌ی درمان اشاره کرد. فرآیند کاوش آزاد، برقراری رابطه‌ی درمانی عمیق و بازآفرینی هیجانات سرکوب شده، مستلزم صرف زمان قابل توجهی است که ممکن است برای برخی از مراجع، به ویژه افرادی که با مشکلات حاد و نیازمند راه‌حل‌های سریع‌تر مواجه هستند، کارآمد نباشد. همچنین، برخی از منتقدان بر این باورند که تمرکز بیش از حد روانکاوی بر تجارب و تروماهای دوران کودکی، می‌تواند از توجه به عوامل محیطی و اجتماعی در شکل‌گیری و تداوم مشکلات روانی بکاهد. با در نظر گرفتن این انتقادات، رویکردهای درمانی جدیدتری نظیر طرحواره درمانی پا به عرصه‌ی وجود گذاشتند. طرحواره درمانی، رویکردی تلفیقی است که بر اساس تلفیق مفاهیمی از روانکاوی، نظریه‌های یادگیری شناختی و درمان رفتاری-شناختی (CBT) شکل گرفته است.

طرحواره درمانی چیست؟

طرحواره چیست

طرحواره درمانی، رویکردی نوین در حوزه‌ی روان‌درمانی است که توسط دکتر جفری یانگ، روانشناس آمریکایی، پایه‌گذاری شده است. این رویکرد بر شناسایی و تغییر الگوهای ذهنی ناکارآمد و ماندگار به نام طرحواره‌های ناسازگار اولیه تاکید می‌کند.

طرحواره به چهارچوبی می‌گویند که از تجربه‌های گذشته افراد و رفتاری که از والدین دیده‌اند، نشات می‌گیرد. در حقیقت فردی که طرحواره دارد، نمی‌داند که بیشتر عقاید او، بر حسب اتفاق‌هایی است که در گذشته برایش رخ داده‌اند. این تله‌های ذهنی از خاطرات کودکی تغذیه می‌کنند. یعنی جایی که برای اولین بار کودک با شگفتی‌های دنیا و بایدها و نبایدهایش آشنا شده است. طرحواره درمانی، نوعی چهارچوب‌شکنی محسوب می‌شود که نتیجه آن، غلبه بر الگوهای دردسرساز و تکراری است. طرحواره‌های اولیه که مراجعه‌کننده‌ها را درگیر می‌کند، شامل بریدگی و طرد و خودگردانی و عملکرد مختل شده است. این چهارچوب‌های معیوب، ارتباط مستقیم با امنیت، عشق و پذیرش از سوی دیگران دارند. همچنین به برآورده شدن نیازهای فرد توسط خود او، مرتبط هستند.

تفاوت اساسی روانکاوی و طرحواره درمانی

اساسی‌ترین تفاوت روانکاوی و طرحواره درمانی، مربوط به الگوهای تفسیری، رویکردها، نوع ارتباط مراجعه‌کننده با متخصص، زمان‌بندی و در نهایت هدف درمان می‌شود.

الگوهای تفسیری

در طرحواره درمانی، الگوهایی که بر مراجعه‌کننده چیره شده‌اند، بررسی می‌شوند. این الگوها با اعتقادها، ارزش‌ها، باورها، سبک زندگی و اهداف فرد در ارتباط هستند. این در حالی است که در روانکاوی، هدف متخصص، تفوذ به عمق ناخودآگاه فرد است. او با تحلیل تعامل‌های مراجعه‌کننده با اشیا و دیگر افراد، به‌صورت عمقی و ذاتی، منجر به درمان عارضه‌های روحی او می‌شود.

تفاوت رویکرد روانکاوی و طرحواره درمانی

در طرحواره درمانی از رویکرد شناختی‌رفتاری و خانواده استفاده می‌کنند و به بهبود طرحواره های ناسازگار می‌پردازند. تکنیک‌های به‌کاررفته در این سبک درمان، مدرن است. درحالی‌که در روانکاوی، رویکردهای تحلیلی، همگرایی و پیشگونه به‌کار می‌رود.

نوع رابطه مراجعه‌کننده با متخصص

در طرحواره درمانی، روند بهبود، با همکاری و همراهی هر 2 طرف پیش می‌رود. مشاور در طرحواره درمانی، نقش یک همراه را به خود می‌گیرد. اما در روانکاوی، رابطه از نوع تحلیل‌کننده و تحلیل‌شونده است.

زمان‌بندی درمان

طرحواره درمانی، نیاز به زمان زیادی برای بهبود و درمان ندارد. در حقیقت، این شیوه کوتاه‌مدت است و روی مشکلات فعلی فرد تمرکز دارد. درحالی‌که جلسات درمانی روانکاو، عمقی‌تر انجام می‌شود و به‌قطع، نیاز به زمان بیشتری دارد.

هدف درمان

افرادی که برای طرحواره درمانی اقدام می‌کنند، به کیفیت زندگی بهتر و الگوهای رفتار سالم‌تر می‌رسند. در مقابل، کسانی که روانکاوی را انتخاب می‌کنند، این فرصت را به‌دست می‌آورند که برای درک بیشتر و بهتر خود، به لایه‌های عمقی‌شان نفوذ کنند. در حقیقت، سبک های مقابله ای که در هریک استفاده می‌شود، با دیگری فرق دارد.

روانکاوی یا طرحواره درمانی؟

روانکاوی یا طرحواره درمانی؟

انتخاب رویکرد درمانی مناسب، تا حد زیادی به ماهیت اختلال روانی، شدت علائم و ویژگی‌های شخصیتی مراجع بستگی دارد. روانکاوی، با کاوش عمیق در ناخودآگاه و بازآفرینی هیجانی، رویکردی کارآمد برای درمان اختلالات شخصیت و اختلالات روانی عمیق به شمار می‌رود. این رویکرد با در نظر گرفتن تاثیر تجارب اولیه بر شکل‌گیری شخصیت و کارکردهای روانی فرد، به دنبال برقراری ارتباط میان رویدادهای ناخودآگاه و مشکلات فعلی مراجع می‌باشد.

طرحواره درمانی نیز با رویکردی تلفیقی و با تاکید بر تغییر الگوهای ذهنی و هیجانی ناسازگار، در درمان طیف وسیعی از اختلالات روانی موثر است. این رویکرد با شناسایی و تغییر طرحواره‌های ناسازگار اولیه، به مراجع کمک می‌کند تا با درک بهتر الگوهای رفتاری و هیجانی خود، به شیوه‌ای کارآمدتر با چالش‌های زندگی مواجه شود.

ویژگیروانکاویطرحواره درمانی
طول دوره‌ی درمانمعمولا طولانی‌مدت (چندین سال)میان‌مدت (1-2 سال)
نقش درمانگرهدایت‌گر و تفسیریتسهیل‌گر، همراه و همکار
مشارکت فعال مراجعکمتربیشتر
تمرکزتجارب و تروماهای دوران کودکیالگوهای ذهنی و هیجانی حال حاضر
مناسبت برای اختلالاتاختلالات شخصیت، اختلالات اضطرابی عمیقطیف وسیعی از اختلالات روانی از جمله افسردگی، اضطراب، اختلال شخصیت و اختلالات خوردن

 

مسابقه ایرانی باش

دیدگاه ها

اولین نفر برای ثبت دیدگاه باشید !


hits