متن و جملات غمگین دپرسی دوری تنهایی شب
اگه میگفتی میخوامت،دلم دیگه غصه نداشت/شبا چشام خوابش می برد،نیازی به قصه نداشت
اگه میگفتی میخوامت،تو دنیا چیزی کم نبود/رو خاطرات خوبمون،هاشور زرد غم نبود
ای مایه اصل شادمانی غم تو/خوش تر ز حیات جاودانی غم تو
از حسن تو راز ها به گوش دل من/گوید به زبان بی زبانی غم تو
من
به تو مربوطم
طوریکه اندوه به شب
طوریکه صدای بنان به حاشیهء غروب
طوریکه آن قناری زرد غمگین به شاملو
بیآنکه هیچکدام
دلیل قانعکنندهای داشته باشیم
برای تو مینویسم
تویی ڪه شبهایم بدون ستاره بارون چشمهایت
تاریڪ است و بی فـروغ،
دنیایم بدون آغـوش گرمت
سرد است و ترسناڪ ،
روزهایم بدون مِهر لبخندت
زشت است و غمگین،
پس باش!
باش تا باهم خیابانهای پاییز را به شیدایی قدم بزنیم
و همگام با رقص برگهای پاییزی برقصیم و عاشقی رو دوره ڪنیم!
مینویسم دوستت دارم
و !
با من قهر نکنین ، من آشتی بلد نیستم فراموشتون میکنم
ماهیان روی خاک،ماهیان روی آب/وقت مردن،ساحل و دریا چه فرقی میکند؟
یاد شیرین تو بر من زندگی را تلخ کرد/تلخ و شیرین جهان اما چه فرقی میکند؟
دوبیتی عاشقانه غمگین شبانه ناامید شدن از برگشت عشق
شمع روشنی هست که نورش تویی
ناامیدی است که امید فردایش تویی
دلی با یک آرزوی بزرگ که آرزویش تویی
خیالی خسته که آرامش شبهایش تویی
چشمانی خیره به سویی که سویش تویی
یک دل زخمی که مرهم زخم هایش تویی
در این حریم شبانه ستم گرفته/در این شب خوف و خاکستر که غم گرفته
رفیق فروزان روشن رهایی من/ستارهها را صدا بزن که دلم گرفته
مطالب بیشتر::
۸۰ متن و جمله جدید غمگین و دلشکسته برای (استوری، استاتوس، بیو)
غمگین ترین متن ها و جملات برای پروفایل
بر سنگ مزارم بنویس زیر این سنگ جوانی خفته است
با هزاران ای کاش و دو چندان افسوس که به هر لحظه عمرش گفته است
شانه ات را دیر آوردی سرم را باد برد/خشت خشت و آجر آجر پیکرم را باد برد
من بلوطی پیر بودم پای یک کوه بلند/نیمم آتش سوخت،نیم دیگرم را باد برد
به کویت با دل شاد آمدم،با چشم تر رفتم/به دل امید درمان داشتم،درمانده تر رفتم
همه جا سرد و سیاه،رو لبام ناله و آه/سر من بی سایبون،نگهم مونده به راه
موندم غمگین و سرد و تو دلم یه گوله درد/نه بهاری نه گلی،پاییزِم پاییزِ زرد
شعاع درد مرا ضرب در هزار کنید/مگر مساحت رنج مرا حساب کنید
اشک بهترین پدیده ی دنیاست ولی تا زیباترین چیزهارو از آدم نگیره خودشو نشون نمیده
استوری غمگین از روزگار لعنتی و مرگ
من آن گل پرپر شده ی دست زمانم/بر سنگ مزارم بنویسید جوانم
در غمگین ترین لحظات زندگیم شادم که کسی نمیداند که چقدر غمگینم
نبض لحظه رو نگه دار نذار عشقمون بمیره/نذار ضربه های ساعت،منو از تو پس بگیره
عقربک های زمونه،خستگی سرش نمیشه / نگو برمیگردی فردا،دل که باورش نمیشه
در این شبهای سیاه از غم/سپیدی عشق تو را می جویم
اما دریغ از این پندار خام/که در سیاهی سپیدی می جویم
تو با آواز خود شب را شکستی/ولی من بی دریچه مانده ام باز
هوای پر زدن هایم کجا رفت؟/ز یاران باز هم جا مانده ام باز
استاتوس غمگین تنهایی عاشقانه برای شب
دردا دلم گرفته از روزگار امشب/دیگر نمانده در دل صبر و قرار امشب
آه ای آسمان ساکت ببین دیده ترم را/دارم بسی شکایت از کردگار امشب
گفتم از من مطلب دیده ی گریان تر از این/دل خونین تر و مجنون تر و ویران تر از این
گفت گرچه دلت خانه به دوش است ولی/دوست دارم که شود بی سر و سامان تر از این
روزگاری جاده ای بودم غرق تردد،جاده ای که از رفت و آمد لحظه ای خالی نمی شد
من که بسیار غریبان را به آبادی رساندم،عاقبت خود ماندم و ویرانه و تنهایی خود
باغبانی پیرم که به غیر از گلها از همه دلگیرم
کوله ام غرق غم است/آدم خوب کم است
عده ای بی خبرند/عده ای کور و کرند
دلم از این همه بد میگیرد/و چه خوب آدمی می میرد
مطالب بیشتر::
متن ها و جملات ناب غمگین تنهایی
سری جدید متن ها و جملات زیبا گله دار برای پروفایل و استوری
کپشن غمگین شب و حسرت عاشقانه
رنگ سال گذشته را دارد،تمام لحظه های امسالم
۳۶۵ حسرت را،همچنان میکشانم به دنبالم
وقتی تو با من نیستی از من چه می ماند؟/از من جز این هر لحظه فرسودن چه می ماند؟
از من چه می ماند جز این تکرار پی در پی؟/تکرار من در من مگر از من چه می ماند؟
غیر از خیالی خسته از تکرار تنهایی/غیر از غباری در لباس تن چه می ماند؟
از روزهای دیر بی فردا چه می آید؟/از لحظه های رفته ی روشن چه می ماند؟
عاشق خسته ام از عشق جدایم نکنید/جز همان عاشق دل خسته صدایم نکنید
بگذارید بمیرم ز پشیمانی خویش/باز همسفر خاطره هایم نکنید
متن و پیام غمگین شب برای دلشکسته ها
تو با منی و من تنها هستم ، در قلب منی و من به عشق تنهایی زنده هستم،
تو همنفسم هستی و نفسهایم عطر تنهایی را میدهد
توهمسفرم هستی و جاده زندگی رسم غریبگی را به من یاد میدهد
تو مال منی و من مال تو نیستم، باران منی و من کویری بیش نیستم،
انگار نه انگار بامنی ،نشسته ای برای خودت حرف از عشق میزنی!
همیشه به یاد توام و در حسرت داشتنت،دلگیر و سردم در روزهای نداشتنت
یک بار عاشق شدم و یک عمر برای تو ،یک بار هم نگفتی دستهایم مال تو!
آن رویا از خیالم رفت و قصه آغاز شد،همه چیز به نفع تو تمام شد
دیدی که در آینه ی چشمان خیسم ،چشمان تو حتی یک ذره هم خیس نشد
من پر از درد بودم و خسته ،اما دل تو حتی یک ذره هم دلگیر نشد
تو با منی و افسوس که من بی تو هستم،انگار نه انگار که عشق تو هستم!
بودن و نبودنت فرقی ندارد،اینکه سرد هستی و با تو بودن تنها برایم عذاب دارد
هستی و انگار نیستی ، گاهی حتی فراموشم میکنی و از من میپرسی که تو کیستی؟
هزار درد دل ناگفته در دلم مانده و همدلم نیستی،
آنقدر اشک ریخته ام که چشمانم نمیبیند که دیگر نیستی!
نیستی و من تنها مانده ام ، آنقدر دلم گرفته که اینجا با غمها جا مانده ام
تو با منی و من تنها نشسته ام، تو در قلبمی و من اینک یک دلشکسته ام!
انگار دیگر روزی نمانده برای زندگی ، انگار دیگر دنیای من بن بست شده ، راهی ندارم برای فرار از غمهایم…
این هم جرم من بود از اینکه برایت مثل دیگران نبودم، کسی بودم که عاشقانه تو را دوست داشت ،دلی داشتم که واقعا هوای تو را داشت …
دیگرگذشت ، حالا تو نیستی و من جا مانده ام ، تو رفته ای و من بدون تو تنها مانده ام ، تو نیستی و من اینجا سردرگم و بی قرار مانده ام…
فکر دل دادن و دلبستن را از سرم بیرون میکنم ، هر چه عشق و دوست داشتن است را از دلم دور میکنم،اگر از تنهایی بمیرم هم دلم را با هیچکس آشنا نمیکنم…
دیگر بس است ، تا کی باید دلم را بدهم و شکسته پس بگیرم، تا کی باید برای این و آن بمیرم؟
در حسرت یک لحظه آرامشم ، دلم میخواهد برای یک بار هم که شده شبی را بی فکر و خیال بخوابم…
تو هم مثل همه ، هیچ فرقی نداشتی ، هیچ خاطره ی خوبی برایم جا نگذاشتی ،حالا که رفتی ، تنها غم رفتنت را در قلبم گذاشتی…
گرچه از همان روز اول میخواستمت ، گرچه برایم دنیایی بودی و هنوز هم گهگاهی میخواهمت ، اما دیگر مهم نیست بودنت ، چه فرقی میکند بودن یا نبودنت؟
سوز عشق تو هنوز هم چهره ام را پریشان کرده ، دلم اینجا تک و تنها راهش را گم کرده ، این شعر را برای تو نوشتم بی پرده ، هنوز هم دلت نیامده و خیالت ، خیال مرا پریشان کرده …
چندان هم دور نیستی ؛ فقط به اندازه ی یک نمیدانم از من فاصله گرفته ای !
آری ، “نمیدانم” کجایی ؟
اگر نسیمی شانه هایت را نوازش کرد ، بدان آن هوای دل من است که به یادت می وزد !
طرز ﺧﻮﺩﮐﺸﯽ ﺩﺭ ﻫﺮ ﮐﺲ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺷﻪ:^)
ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺷﯿﮏ ﻧﻤﯽ ﭘﻮﺷﻪ،
ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺁﺭﺯﻭﯾﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ
ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻪ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻧﻤﯿﺪﻩ،
یکی دیگه به خودش نمیرسه،
ﯾﮑﯽ مدام ﺗﺮﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ غمگین ﮔﻮﺵ ﻣﯿﺪﻩ،
ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯﺧﻮﺩﺵ عکس ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﯼ ﻧﻤﯿﮕﯿﺮﻩ،
یکی محبت نمی کنه،
یکی دیگه محبت نمیپذیره
اینگونه است که ﺍﮐﺜﺮ ﺁﺩﻣﻬﺎ در ۱۵ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﻧﺪ و ﺩﺭ ٨٠ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺩﻓﻦ میشوند
متن غمگین در مورد مرگ
مثلا ی هو حالت بد شه بری بیمارستان بگن دیگ کاری از دستمون بر نمیاد
میگفت عشق مثل یک بیماری میمونه
که تو هر آدمی یک جور بروز میکنه؛
یکی بدبین میشه
یکی مهربون میشه
یکی غمگین میشه
یه سری هم از ترس واگیردار بودن رها می کنن میرن!
من تنها حسی که دارم دلتنگیه،
ولی یه سوال مثل خوره افتاده تو سرم،
اگه دیگه دلتنگ کسی نشم چی؟
مطالب مرتبط::
سری جدید متن ها و جملات سوزناک گلایه دار
جدید ترین متن ها و جملات غمگین جدایی
حالا اشکها هم شبیه تو شده اند ، گریه که می کنم نمی آیند !
من !
مثل بادکنکی به دست کودکی ، هرجا می روی با یک نخ به تو وصلم !
نخ را قطع کنی ، میروم پیش خدا !!!
خدا را دوست دارم !!!
حافظ را هم !!!
ولی خداحافظ را نه !
خوش به حال خدا که “لحظه به لحظه” با توست و “من” همیشه درباره ی “تو” با “او” حرف میزنم !
متن غمگین بغض شبانه برای کپشن و بیو
بغض یعنی نرو ! بفهم !
روزی میرسد که با لبخند تو بیدار میشوم
این روز هر زمان که میخواهد باشد
فقط باشد !!!
گاهی میان وسعت دستان خالیم حس می کنم ، تمام دار و ندارم نگاه توست !
من آنقدر خواستمت که نخواستنت را ندیدم !
تو آنقدر نخواستی که هیچ چیز از من ندیدی !
درد ، مرا انتخاب کرد
من ، تو را
تو ، رفتن را
آسوده برو ! دلواپس نباش
من و درد و یادت تا ابد با هم هستیم
دوستت دارم ! بیشتر از دیروز و کمتر از فردا !
چقدر جای تو خالی ست ، جای خالی ات را با هیچ چیز نمی توان پر کرد !
حتی با گزینه مناسب !!!
تا صبح گریه می کنم و غنچه می دهند گل های ریز صورتی روی بالشم !
از مردم این شهر دلگیرم ، هیچ کدامشان شکل تو نیستند !
هر کس هر جا که دلش می خواهد بایستد !
به کسی اجازه اینکه به جای تو در قلبم بنشیند نخواهم داد !
خــوب ِ مــن ،
همین جا درون شعرهایم بمان
تا وسوسه یِ دوستت دارم هایِ دروغینِ آدمها مرا با خود نبرد
به سرزمین هایِ دورِ احساس ؛
من اینجا هر روز با تـو عاشقی می کنم بی انتها
شعرِ من بهانه ایست برای مـا شدن دستهایمان
تا تکرارِ غریبانه یِ جدایی را شکست دهیم
شعر کوتاه غمگین شب برای عاشقی که زخم خورده
تمام تنم می سوزد از زخم هایی که خورده ام
دردِ یک اتفاق که شاید با اتقا قِ تـو
دردش متفاوت باشد ویرانم می کند
من از دست رفته ام ، شکسته ام
می فهمی ؟
به انتهایِ بودنم رسیده ام ؛
اما اشک نمی ریزم
پنهان شده ام پشتِ لبخنـدی که درد می کند
و امان از این بوی پاییزی و آسمان ابری
که آدم نه خودش میداند دردش چیست و نه هیچ کس دیگر
فقط میداند که هرچه هوا سردتر میشود
دلش آغوش گرم میخواهد
من آنقدر خواستمت که نخواستنت را ندیدم
تو آنقدر نخواستی که هیچ چیز از من ندیدی
روزی میرسد که با لبخند تو بیدار میشوم
این روز هر زمان که میخواهد باشد
فقط باشد
خداوندا ، جای سوره ای به نام “عشق” در قرآن تو خالیست
که اینگونه آغاز شود :
و قسم به روزی که دلت را میشکنند و جز خدایت مرهمی نخواهی یافت
هر شعر
گریز از یک گناه بود
هر فریاد
گریز از یک درد
و هر عشق
گریز از یک تنهایی عمیق
افسوس که تو
هیچ گریزگاهی نداشتی…!
اس ام اس و پیامکهای غمگین رومانتیک و احساسی شبانه
بر سر مزرعه ی سبز فلک
باغبانی به مترسک می گفت :
دل تو چوبین است…
و ندانست که زخم زبان
دل چوب هم می شکند…
بجز دستت ندارم یار دیگر / بجز آیینه بازی کار دیگر
چو بستی چشم را آیینه بشکست / نگاهم کن فقط یک بار دیگر
چشم من چشمه ی زاینده ی اشک / گونه ام بستر رود
کاشکی همچو حبابی بر آب / در نگاه تو رها می شدم از بود و نبود
مطالب مرتبط::
جدیدترین متن ها و جملات غمگین عاشقانه
سری جدید متن ها و جملات چشم انتظاری برای بیو و استاتوس
کاش دنیا یکبار هم که شده
بازیش را به ما می باخت مگر چه لذتی دارد
این بردهای تکراری برایش؟!
یک عمر قفس بست مسیر نفسم را
حالا که دری هست مرا بال و پری نیست
حالا که مقدر شده آرام بگیرم
سیلاب مرا برده و از من اثری نیست
بگذار که درها همگی بسته بمانند
وقتی که نگاهی نگران پشت دری نیست
دیدگاه ها