
اسم دوقلو پسر
اسم جدید و زیبا پسر دوقلو
اسم دوقلو پسر : عده ای از اسمها بـه تنهایی زیبا بنظر میرسند، اما زمانی کـه درکنار نام خانوادگی قرار میگیرند، هیچ هماهنگی ندارد.
بعنوان مثال اگر فامیلی فرزند شـما محمدی ست، بهتر اسـت کـه از گذاشتن اسم محمد خودداری کنید. علاوه بر آن، موزیک اسم و فامیلی فرزندتان درکنار هم باید زیبا و دلنشین باشد؛ بنابر این هر اسمی کـه درنظر دارید رابه همراه نام خانوادگی بیان کنید.
یکی از موارد مهمی کـه باید هنگام انتخاب فرزندتان درنظر بگیرید، معنی آن اسـت.
مطمئنا زمانی کـه نام فرزندتان رابه دیگران میگویید، نخستین سوالی کـه آنها از شـما خواهند پرسید این اسـت: «چـه معنی دارد؟» اگر معنی اسم فرزندتان زیبا باشد، مطمئنا بیشتر بـه دل خواهد نشست.
بیشتر بخوانید :
برترین و شیک ترین اسامی دوقلو برای دوقلوهای پسر (بخش اول)
اسامی زیبای دوقلو پسر
رادمهر و شادمهر
- رادمهر : خورشید بخشنده، بخشنده همچون خورشید - مرکب از راد (بخشنده) + مهر (خورشید )، نام یکی از سرداران داریوش سوم پادشاه هخامنشی
- شادمهر : ویژگی آن که دارای شادی و مهربانی است
رادوین و رادین
- رادوین : جوانمرد
- رادین : بخشنده، جوانمرد
راستین و راشین
- راستین : بی ریا، صادق، صمیمی، مخلص، حقیقی، واقعی
- راشین : نوعی درخت در جنگل های ایران. سرسبز . با طراوت
اسم دوقلو پسر
رامتین و رامسین
- رامتین : نوعی درخت در جنگل های ایران. سرسبز . با طراوت
- رامسین : جایگاهی است و گویا در همدان باشد .
رامین و رامتین
- رامین : نام عاشق ویسه، (این کلمه مرکب از ' رام ' به معنی طرب و ' ین ' است به معنی طربناک است) عاشق ویس در منظومه ویس و رامین
- رامتین : نام یکی از نوازندگان و موسیقیدانان در زمان ساسانیان که واضع ساز چنگ بوده است
رایا و رایان
- رایا : اسم مردی که پسرانش با زرو بابل مراجعت کردند . فکر، اندیشه، تأمل + الف (اسم ساز) )، (به مجاز) فکر و اندیشه
- رایان : بسیار باهوش- تیز هوش
اسم شیک دو قلو پسر
رایان و کیان
- رایان : بسیار باهوش- تیز هوش
- کیان : یعنی پادشاهان جبار بزرگ. دومین سلسله پادشاهی از دوره تاریخ افسانه یی ایران
زُبید و زبیر
- زبید : بمعنی عطیه. بخشش
- زبیر : گل سیاه وبدبو
زامیاد و بامداد
- زامیاد : نام روز بیست و هشتم از هر ماه شمسی
- بامداد : ، بامدادان، پگاه، سپیده دم، شفق، صباح، صبح، فجر، فلق
زانیار و زامیاد
- زانیار : دانا، دانشمند
- زامیاد : در آیین زردشتی، فرشتۀ موکل بر زمین
اسم پسر دوقلو
ژوان و ژوبین
- ژوان : میعادگاه عاشق و معشوق - زمان، میعاد، ملاقات
- ژوبین : زوبین، نیزه ی کوچک که در جنگهای قدیم به سوی دشمن پرتاب می کردند.
ژیار و ژیوار
- ژیار : شهرنشینی، تمدن، زندگی شهروندان
- ژیوار : (کردی) زندگی - نام کوهی در اورامان
سابین و سارین
- سابین : سروکوهی
- سارین : نام دو روستا در شهرستان های خدابنده و رفسنجان
اسم دوقلوی پسر
ساسان و سامان
- ساسان : گدایی کننده، گدا.کسی که از ملک و مال احتراز کند، فقیر، درویش.تنها و گوشه نشین
- سامان : خطه، سو، قلمرو، کران، مرز، حد، سرحد، ناحیه، منطقه، ابزار، اثاث، اسباب، وسایل، انتظام، ترتیب
سام و سامان
- سام : بیماری، مرض، ناخوشیجهان پهلوان ایرانی نواده ی گرشاسب جهان پهلوان پدر زال
- سامان : خطه، سو، قلمرو، کران، مرز، حد، سرحد، ناحیه، منطقه، ابزار، اثاث، اسباب، وسایل، انتظام، ترتیب
سامان و سامین
- سامان : خطه، سو، قلمرو، کران، مرز، حد، سرحد، ناحیه، منطقه، ابزار، اثاث، اسباب، وسایل، انتظام، ترتیب
- سامین : (سام + ین (پسوند نسبت) )، منسوب به سام، سام
سامی و حامی
- سامی : بلندمرتبه
- حامی : پشتیبان، طرفدار، کمک، مجیر، مددکار، معین، هوادار
اسامی پسرانه دوقلو
سامیار و سانیار
- سامیار : ثروتمند - کمک کننده به آتش محافظ آتش
- سانیار : (سان = کیفیت، چگونگی، قدرت، عزت + یار (پسوند دارندگی) )، دارای عزت و قدرت و کیفیت
سبلان و اردلان
- سبلان : نام کوهی در آذربایجان
- اردلان : به معنی درستی، راستی و پارسایی
سپنتا و سپند
- سپنتا : پاک و مقدس
- سپند : اسفند
سپهر و سپهرداد
- سپهر : آسمان، سما، طارم، عرش، فضا، فلک، کیهان، گردون، اقبال، بخت، طالع، روزگار
- سپهرداد : نام داماد داریوش که در شجاعت ممتاز بود
نام پسر دوقلو
سرافراز و سرفراز
- سرافراز : بالنده، بلندمرتبه، سربلند، سرفراز، مباهی، مفتخر، گردن فراز، گردن کش
- سرفراز : بلندمرتبه، سربلند، سرفراز، مباهی، مفتخر، گردن فراز، گردن کش
سعید و حمید
- سعید : خوش اقبال، خوشبخت، سعادتمند، نیک اختر، نیکبخت، همایون، مبارک
- حمید : پسندیده، ستوده، فرخنده، مبارک، میمون
سورن و سورنا
- سورن : آفند، تاخت، تک، حمله، هجوم، یورش، شوق
- سورنا : سرنا، سورنای، شهنا
سورین و سورن
- سورین : منسوب به سُور، شادان ، خوشحال
- سورن : آفند، تاخت، تک، حمله، هجوم، یورش، شوق
زیباترین نام های پسرانه دوقلو
سیامک و سیاوش
- سیامک : نام یکی از پهلوانان توران که در جنگ دوازده رخ بدست گرازه ٔ ایرانی کشته شد
- سیاوش : به معنی دارنده ی اسب نر سیاه، مرد چشم و مو مشکی
سیروان و سیروس
- سیروان : سیر روان که سیر از سیرت میاد و روان یعنی با سیرت روان، پاک سیرت، خوش سیرت
- سیروس : از زمره ی نام های کهن ایرانی، شکل فرانسوی کوروش
سینا و نیما
- سینا : به معنی دانشمند از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از بزرگان ایرانی
- نیما : نام آور و نامور، کمان، کمان دار،
شیک ترین نام های پسرانه دوقلو
سیناک و رستاک
- سیناک : نام یکی از بزرگان فارسی در زمان اشک هجدهم پادشاه اشکانی
- رستاک : رس - به معنی رسیده و تاک به معنی درخت انگور می باشد
شَنتیا و سپنتا
- شَنتیا : نام حضرت علی (ع) در زبور داوود - فاتح پیروز، از القاب حضرت علی
- سپنتا :پاک و مقدس
شاها و طاها
- شاها : نام قلعه ای که هولاکوخان اموال و خزاین خود را آنجا گذاشته
- طاها : هدایت کننده
شروان و شروین
- شروان : در فارسی به معنی درخت سرو است
- شروین : نام انوشیروان دادگر
اسامی خاص دوقلو پسر
شروین و شهرود
- شروین : نام انوشیروان دادگر
- شهرود : نهر و رودخانه بزرگ، نام سازی
شهراد و شهرود
- شهراد : پادشاهِ جوانمرد - شاه بخشنده
- شهرود : نهر و رودخانه بزرگ، نام سازی
شهرداد و مهرداد
- شهرداد : زاده ی شهر، شهری
- مهرداد : داده ی مهر، آفریده شده ی مهر
شهزاد و بهزاد
- شهزاد : شاهزاده، فرزند شاه یا از نسل شاه
- بهزاد : خوش نژاد، اصیل، نیکوتبار.
شهسان و شایان
- شهسان : مانند شاه، شاهوار، دارای جلال و شکوه شاهانه
- شایان : برازنده، درخور، سزاوار، لایق
اسم دوقلو پسر
شهنام و بهنام
- شهنام : بزرگ نام و دارنده ی نامِ شاهانه
- بهنام : نیک نام. خوشنام
شهیاد و مهیاد
- شهیاد : مرکب از شه (شاد) + یاد (خاطره)
- مهیاد: یاد و خاطره ماه، کسی که زیباییش یاد آور ماه است، دارای چهره ای زیبا چون ماه
طهورا و طاها
- طَهورا : از واژه های قرآنی به معنی پاک کننده، تطهیر کننده، پاکیزه
- طاها : هدایت کننده
طاها و طاهر
- طاها : هدایت کننده
- طاهر : ، پاکیزه، تمیز، طیب، منقح، مهذب، نظیف، پاکدامن، بی گناه، معصوم
طهماسب و طهمورث
- طهماسب : طهماسب پدر «زو» است و «زو» پس از نوذر پنج سال پادشاهی کرده است.
- طهمورث : نام پادشاهی بود از نبیره های هوشنگ
عابد و ساجد
- عابد : پارسا، پرستشگر، پرستنده، زاهد، عبادتکار، مترهب، متعبد
- ساجد : سجده کننده، سجده گر، سجاد
اسم پسرانه دوقلو
عادل و عارف
- عادل : دادگر، دادگستر، دادور
- عارف : سالک، صوفی، دانا، صاحبنظر، عالم، عریف، واقف
عاطِف و عاکف
- عاطف : مهربانی کننده
- عاکف : گوشه گیر، گوشه نشین، معتزل، معتکف، منزوی
عرشیا و عرفان
- عرشیا : ملکوتی آسمانی
- عرفان : تصوف، الهیات، حکمت، شناخت، علم، معرفت
عرفان و عارف
- عرفان : تصوف، الهیات، حکمت، شناخت، علم، معرفت
- عارف : ، صوفی، دانا، صاحبنظر، عالم، عریف، واقف
عماد و عمران
- عماد : پالار، رکن، ستون، تکیه گاه، متکا
- عمران : آبادانی، آبادسازی، آبادی، توسعه، رونق، عمارت
عمید و حمید
- عمید : پیشوا، رئیس، سردسته، سرور، مهتر، نقیب
- حمید : پسندیده، ستوده، فرخنده، مبارک
عیسی و مسیح
- عیسی : نجات دهنده، نام پیامبر مسیحیت
- مسیح : کسی که با روغن مقدس مسح شده باشد. مرد بسیار سفر. نام حضرت عیسی
غفّار و غفور
- غفّار : آمرزگار، آمرزنده، بخشایشگر، غفور
- غفور : آمرزگار، آمرزنده، غفار
فاران و شایان
- فاران : بیابانی است که بنی اسرائیل در آنجا گردش کردند
- شایان : برازنده، درخور، سزاوار، لایق، معتنابه
فرازان و فرازمان
- فرازان : منسوب به فراز، مرکب از فراز (جای بلند) + ان (پسوند نسبت)برتر
- فرازمان : حکم و فرمان . حکم و فرمان عالی
فرامرز و فریبرز
- فرامرز : فرامرز یک نام پسرانه پارسی کهن است . به معنی دارای مرز فراوان . شاهی که قلمرو شاهی اش بسیار است
- فریبرز : دارندهی فرّ بزرگ، بزرگ فره، شکوه فره؛ پسر کیکاووس و عموی کیخسرو
فربد و فربود
- فربد : نگهبان یا محافظِ شکوه و جلال
- فربود : راست و درست
فرحان و سبحان
- فرحان : شاد، شادان، مسرور، خوشحال
- سبحان : سبحان اسم پسرانه است، معنی سبحان: (عربی) 1- پاک، منزه؛ 2- از نامهای خداوند.
فرداد و فردین
- فرداد : زادهی با شأن و شکوه و شوکت، مولود با شکوه.
- فردین : فروردین، فرودین.
فرزاد و فرداد
- فرزاد : با فر و شکوه زاده شده، زادهی با فر و شکوه و عظمت
- فرداد : زادهی با شأن و شکوه و شوکت، مولود با شکوه
نام های زیبای دوقلو پسر
فرزام و فرزان
- فرزام : لایق، در خور، شایسته، سزاوار.
- فرزان : عاقل، حکیم؛ دانش؛ استواری.
فرزین و فرزاد
- فرزین : 1- (= فرزان)، فروزان؛ 2- مهرهی. وزیر در صفحه شطرنج؛ 3- (اَعلام) نام ...
- فرزاد : با فر و شکوه زاده شده، زادهی با فر و شکوه و عظمت.
فرشاد و فرشید
- فرشاد : نام روح و عقلِ کره مرّیخ، نفس فلک مریخ
- فرشید : شکوه و روشنایی، شکوه خورشید
فرنود و فربود
- فرنود : برهان و دلیل
- فربود : راست و درست
فرهاد و فرهام
- فرهاد : یاری، پهلوان ایرانی دوران کیکاووس و کیخسرو
- فرهام : نیک اندیش
فرهام و فرهان
- فرهام : نیک اندیش
- فرهان : مسرور، خوشحال
فرهود و فرنود
- فرهود : کودک پرگوشت و خوب صورت؛. مرد درشت اندام.
- فرنود : برهان و دلیل
فرید و نوید
- فرید : یگانه، یکتا، بی نظیر
- نوید : خبر خوش، مژده؛ وعدهی نیک و خوش، سخن امیدوار کننده،مژده
نامهای شیک پسر انه دوقلو
فریمان و فرینام
- فریمان : خجسته، مبارک، دارای خجستگی و شکوه، شکوهمند
- فرینام : دارای نام با شکوه و زیبا
کارن و کارینا
- کارن : قارن معرب کارن و نامی مردانه است که در اساطیر ایران نخست فرزند کاوه آهنگر بود
- کارینا : معنی کارینا: (اَعلام) چهارمین سرزمین از سرزمینهای تابعهی پارت که به واسطهی ولات [جمعِ والی] اداره میشدهاند.
کامداد و کامران
- کامداد : نام وزیر و مشاور آبتین
- کامران : آن که در هر کاری موفق است، موفق؛ خجستهمسلط، چیره؛
کامشاد و بامشاد
- کامشاد : مرکب از کام( خواسته، آرزو) + شاد
- بامشاد : نام خنیاگری درزمان خسروپرویزکسی که در سحرگاهان شاد است , نوازنده مشهور دربار ساسانیان
کامیار و مهیار
- کامیار : آنکه به آرزوی خود رسیده است . نایل . بختیار. مرادمند. بهره مند
- مهیار : یار ماه , نام پسر داریوش سوم هخامنشی - ماهیار
کریم و رحیم
- کریم : جوانمرد. بامروت .
- رحیم : بخشایشگر. بخشاینده . آمرزنده
کسرا و سدرا
- کسرا : خسرو، سلطان، شاه، قیصر
- سدرا : یک شهرداری در الجزایر است که در استان مدیه واقع شدهاست
اسم پسر دوقلو
کمال و جمال
- کمال : انجام یافتن و تمام شدن .
- جمال : زیبایی-حسن . قشنگی
کمیل و کمال
- کمیل : مرد کامل و تمام
- کمال : انجام یافتن و تمام شدن
کورش و کوروس
- کورش : از پادشاهان هخامنشی . کورش کوچک و کورش اول
- کوروس : کوروس اسم پسرانه است، معنی کوروس: (= کوروش)، ( کوروش.
کوشا و کوشاد
- کوشا : پرتلاش، ساعی
- کوشاد : گیاه طبی . گیاهی باشد خوشرنگ و آن را جنطیانا گویند
کوشاد و کوشان
- کوشاد : گیاه طبی . گیاهی باشد خوشرنگ و آن را جنطیانا گویند
- کوشان : کوشش و سعی و جهد کننده را گویند.
دوقلو پسر
کیراد و کیزاد
- کیراد : پادشاه بخشنده
- کیزاد : زاده پادشاه
کیا و کیاراد
- کیا : پادشاه
- کیاراد : پادشاه جوان
کیاشا و کیا
- کیاشا : حامی شاه
- کیا : مرزبان ، پادشاه
کیانوش و داریوش
- کیانوش : برادر فریدون
- داریوش : دارنده ٔ نیکی
کیوان و کیهان
- کیوان : ستاره ٔ زحل نام یکی از بزرگان دربار بهرام گور
- کیهان : جهان فروزگار، دنیا، سپهر، جو
مهداد و مهرداد
- مهداد : داده ماه
- مهرداد : نام پسر خسروپرویز. داده خورشید
مهراب و مهران
- مهراب : نام پادشاه کابل ، جدمادری رستم ، نیک نام . مشهور و معروف به خوبی و بزرگواری
- مهران : مرکب از مهر( محبت یا خورشید) + ان( پسوند نسبت)، از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر اورند سردارایرانی در زمان انوشیروان
اسامی دوقلو
مهرداد و مهرزاد
- مهرداد : داده خورشید , نام چند تن از پادشاهان اشکانی - داده خورشید
- مهرزاد : نوزاد آفتاب - زاده خورشید
مهزاد و فرزاد
- مهزاد : نوزاد آفتاب - زاده خورشید
- فرزاد : تولد باشکوه - زاده شکوه و جلال
ماکان و کیان
- ماکان : آنچه بوده . آنچه شده . مقابل مایکون نام یکی از حکام بوده که پدر او کاکی نام داشته است
- کیان : خیمه صحرایی ، یعنی پادشاهان جبار بزرگ
مانا و مانی
- مانا : مثل،مانند،نظر
- مانی : به معنی نادر باشد که از ندرت است که بی همتا و بی مثل و یکه و تنها باشد
مانی و حامی
- مانی : به معنی نادر باشد که از ندرت است که بی همتا و بی مثل و یکه و تنها باشد
- حامی : پشتیبان، طرفدار، کمک، مجیر، مددکار، معین، هوادار، هواخواه، یار، یاریگر، یاور
ماهان و ماکان
- ماهان : جمع ماه باشد. زیبا و پسندیده
- ماکان : آنچه بوده . آنچه شده . مقابل مایکون نام یکی از حکام بوده که پدر او کاکی نام داشته است
مبین و متین
- مبین : واضح؛ روشنآشکارکننده روشنگر
- متین : دارای متانت. محکم؛ ثابت؛ استوار؛ پابرجا
محمّد و محمود
- محمّد : نام پیامبر اسلام
- محمود : ستوده؛ ستایشکردهشده
مزدک و بابک
- مزدک : مردی از نسا و گوینداز استخر فارس بود.
- بابک : عنوان احترامآمیز و مهربانانۀ فرزند به پدر
میثاق و میثم
- میثاق : قول و قرار
- میثم : پیمان، عهد. قول، وعده. قرار، قرارداد
میعاد و میثاق
- میعاد : جای وعده کردن.زمان وعده کردن؛ وعدهگاه؛ میعادگاه
- میثاق : قول و قرار
میلاد و میعاد
- میلاد : تولد، زایش، ولادت روز تولد، هنگام ولادت، سالروز ولادت ≠ رحلت، ممات، وفات
- میعاد : جای وعده کردن.زمان وعده کردن؛ وعدهگاه؛ میعادگاه
نامدار و نامور
- نامدار : اسمی، بنام، سرشناس، شهره، شهیر، مشهور، معروف، معنون، نامآور، نامور
- نامور : ، بنام، سرشناس، شهره، شهیر، مشهور، معروف
نوید و نوین
- نوید : مژده، بشارت
- نوین : تازه، جدید، مدرن
نیکان و کیان
- نیکان : (نیک + ان (پسوند نسبت ، علامت جمع)) ، منسوب به نیک ، ← نیک ، به علاوه به معنی نیکها
- کیان : یعنی چه کسان ، و کیانند، یعنی چه کسانند. کیان به معنی پادشاهان و سلاطین است
نیهاد و مهراد
- نیهاد : نهاد.درون.سرشت
- مهراد : داده ی خورشید
برترین نام های پسرانه دوقلو
وارتان و واروژان
- وارتان : نام پسر بلاش اول پادشاه اشکانی
- واروژان : سیاستمدار، اقتصاددان
هاتف و عارف
- هاتف : آوازکنندهای که صدایش شنیده شود و خودش دیده نشود؛ آوازدهنده.
- عارف : کسی که خدا او را به مرتبۀ شهود ذات و اسما و صفات خود رسانده باشد.
هوداد و هوراد
- هوداد : (هو = خوب + داد = داده) دادهی خوب ، دادهی نیک ، نیک آفریده .
- هوراد : جوانمرد نیک. هو به معنی خوب و راد به معنی جوانمرد
هوشمند و هوشیار
- هوشمند : باهوش، باهوش، بخرد، تیزفهم، تیزهوش، خردمند، زیرک، عاقل، فرزانه، نابغه، هشیار ≠ بیهوش
- هوشیار : آگاه، بافراست، باهوش، باهوش، باهوش، بخرد، بیدار، بیداردل، تندذهن، تیزطبع، تیزهوش، خردمند، دوراندیش، زیرک، عاقل، فهیم، متفطن، متنبه، ناخفته، نبیه، هوشمند
هومان و هومن
- هومان : از پهلوانان تورانی شاهنامه و برادر پیران ویسه است و ازسران لشکر افراسیاب . وی در جنگ به دست بیژن پسر گیوکشته شد.
- هومن : نیک اندیش، نیک نفس. نامی است برای پسران.
محبوب ترین نام های دوقلو برای دوقاو های پسر
هونام و هومان
- هونام : نیک نام ، خوش نام
- هومان : از پهلوانان تورانی شاهنامه و برادر پیران ویسه است و ازسران لشکر افراسیاب .
هیراد و هیرسا
- هیراد : خود را به مردم تازه روی و خوشحال وانمودن و به عربی بشیر خوانند
- هیرسا : پارسا و آن شخصی است که در تمام عمر با زنان نزدیکی نکرده است
اسم دوقلو پسر
هیوا و هیراد
- هیوا : امید و آرزو، نامی که اگر بر روی پسر باشد به معنی امید است و اگر بر روی دختر بگذارند آرزو معنی می دهد.
- هیراد : خوش رو، خندان
یاسر و یاسین
- یاسر : چپ، یسار . ممکن و شدنی
- یاسین : از جمله انبیای مرسل است . سوره ای معروف به قلب قرآن
بیشتر بخوانید :
اسم دوقلو پسر : ۴۷۰ اسم برتر و خاص برای دوقلوهای پسر
حال وقت آن رسیده بعد از انتظار بارداری دوقلوی پسر خود برای این نوگلان نامی انتخاب و آن ها را با بهترین نام انتخابی خود وارد جامعه کرده. مجله دلگرم بنا به در خواست مکرر شما عزیزان اسامی پسرانه دوقلو را در این مقاله گردآوری نموده. حال امید بر آن است این صفحه را با دیگر دوستانتان به اشتراک گذاشته تا والدین بسیاری را با این اسامی زیبا آشنا کنید و اسم دوقلو پسر مورد نظر خود را برای ما ارسال نمایید.
اسم دوقلو پسر