دلگرم
امروز: جمعه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
نام های دخترانه افغانستانی که با م شروع می شوند + معنی
4
زمان مطالعه: 4 دقیقه
امروز اسامی دخترانه افغانستانی که با حرف (م) شروع می شوند را در اختیارتان قرار می دهیم .

اسامی دخترانه افغانستانی که با حرف (م) شروع می شوند

اسامی دخترانه با حرف (م) :

امروز زیباترین اسامی دخترانه را که با حرف (م) آغاز می شوند به همراه معانی و خاستگاه آن، در اختیارتان قرار خواهیم داد. امید است با اینکار کمکی به شما والدین گرامی در امر نامگذاری فرزند دلبندتان انجام داده باشیم .

نام های دخترانه افغانستانی با حرف (م)

نام دخترانه افغانستانیمعنی نام دخترانه افغانستانیخاستگاه
مـــاریماری متن نام ماریا به انگلیسی استانگلیسی
مـــاریـــا (تلفظ: māriyā) (در اعلام) نام دختر ارته باذ [پادشاه ماد] به قول پلوتارک که با غیر ایرانیان (اومن یونانی) ازدواج کرد نام این دختر به قول آریان ' آرتونیس ' می باشد] ، ماریا نوعی گشتار آوا شناختی از مریم در زبان های اسپانیایی و آسیایی است[ - ایتالیایی از عبری ، مریم ، نام یکی از شاهزادگان اشکانیفرانســـوی
مـاه پارهپاره ای از مهتابدری / فارســـی
مـاه جبیــنکسی که جبین / پیشانی مثل ماه دارددری - عربـــی
ماه منیرماه منور ، ماه درخشان ، همانند ماه تابندهفارســـی / عربـــی
مـاهـدخــتخوش صورت ، مثل مهتابدری / فارســـی
مـاهـــرخصورت مثل ماه ، زیبادری / فارســـی
ماهـروز / مهروزکسی که صورت مثل ماه دارددری / فارســـی
مــدیــنــهشهر مقدس مسلمانانعـــربی
محـبـوبــهمعشوقه ، دلبر ، یار ، دلدار ، عزیز ، محبوبعـــربی
محـفـوظـهایمن ، بی خطر ، مطمئن ، محکم ، درامانعـــربی
مـحـسـنـهنیکوکار ، صاحب خیرعـــربی
مجیـــدهآزاده ، اصیل ، باشکوهعـــربی
مـرجـــانمرجان ، نوعی از ماهی دریائیعـــربی
مــرضـیـهسازگار ، قابل ستایشعـــربی
مـرســلفرستاده ، فرستنده ، ماموریتعـــربی
مـــرغـلـینامی یکی از شخصیت های که در کلیله و دمنه آمده استپشـــتو
مـرواریـددُر ، لؤلؤ ، نوعی ماده قیمتی سخت و سفید یا نقره ای که در بعضی صدفهای دریایی یافت می شوددری / فارســـی
مـــروهالمروه نام یکی از تپه های مقدس در نزدیکی مکه استعـــربی
مریـــمنام مادر حضرت عیسی علیه السلامعـــربی
مــژگـــانمژه ، مژگاندری / فارســـی
مـسـتـورهزن پاکدامنعـــربی
مـسـعـودهخوشحال ، شاد ، کامیاب ، کامکارعـــربی
مـُـسکاچنگ درزدن به چیزی. (از منتهی الارب ) . گرفتن چیزی را و آویختن و چنگ درزدن به آن . || جاسازی کردن برای آتش در زمین ، سپس آن را با خاکستر و پشکل پوشاندن.عـــربی
مـسـلـمـهپیرو دین اسلامعـــربی
مشـعـلنور ، روشنی ، چراغعـــربی
مـعـروفـهبلند آوازه ، مشهور ، نامیعـــربی
معصـومـــهبیگناه ، بی تقصیر ، مقدسعـــربی
مائده خوراک ، طعام ، غذا ، خوراکی ، خوردنی ، خوان ، سفره ، ادیمعـــربی
مــَـکـَی[م َک ْ کی ] (ص نسبی ) منسوب به مکه . رجوع به مکه شودعـــربی
مـلالـــیدوستانه ، مساعد ، مهربانپشـــتو
مـلکـــهشهبانو، زن پادشاهعربی
ملـیحـــهزیبا ، قشنگ ، خوشگل ، عالیعربی
مـنـیـرهمنور کننده ، درخشنده ، تابندهعربی
مـنـیـرمنور ، درخشان ، تابانعربی
مـنـیـژهیکی از شخصیت های موَنث شاهنامه ، دختر افراسیابدری / فارســـی
مـــومـــنهبا ایمان ، دیندار ، پرهیزگار ، پارساعربی
مـونسـههمراه ، همدم ، هم نشین ، دوستعربی
مـهـتامانند مهتابدری / فارســـی
مهتـــابماه ، مهتابدری / فارســـی
مـهـدیـهراهنمای راه راستعـــربی
مـهـســامانند مهتابدری / فارســـی
مـهشـیـدنور مهتابدری / فارســـی
مـهـنـازشکوه ماهدری / فارســـی
مـهنـوش (= ماه نوش ) ، ماه نوش - دارای زیبایی دائمی ، بسیار زیبا و ماندگار ، همچنین زیبا و شیریندری / فارســـی
مـهــوشزیبا مانند مهتابدری / فارســـی
مهـیـنبزرگ ، عظیم ، کبیر ، هنگفتدری / فارســـی
مـیـتـرا

الهه ی دوستی و مهر ، خدای آیین میترائیسم ، نام یکی از فرشتگان آیین زرتشت ، فرشته ی روشنایی و مهر .

دری / فارســـی
میمــنهسمت راست ، به راست ، چرخش به راستعـــربی
مـیمـونــهمبارک ، موفق ، خوش شانسعـــربی
مـیـناجامی که با لاجورد و سنگ های قیمتی نقش و نگار شده باشددری / فارســـی
مـیـنـوبهشت برین ، فردوس ، سعادت ، خوشیدری / فارســـی

separator line

بیشتر بخوانید :



این مطلب چقدر مفید بود ؟
5.0 از 5 (4 رای)  

دیدگاه ها

اولین نفر برای ثبت دیدگاه باشید !


hits