
روز جهانی کودکان بی گناه قربانی تجاوز و تعرض جنسی
در 19 آگوست سال 1982 میلادی، مجمع عمومی سازمان ملل متحد به علت تجاوز و اقدامات وحشیانه اسرائیل نسبت به کودکان بیگناه فلسطینی و لبنانی، 4 ژوئن هرسال را به عنوان روز بینالمللی کودکان معصوم و قربانی تجاوز و تعرض نام نهاد.
روز بینالمللی کودکان معصوم و قربانی تجاوز منحصر به سوء استفادههای صورت گرفته در جنگها و شرایط مخاصمه آمیز نیست و میتوان هر سوء رفتاری را حتی در خانوادهها علیه کودکان به عنوان همین مضمون شناخت.
تاریخ شمسی روز جهانی کودکان قربانی تجاوز در تقویم 98
سه شنبه، ۱۴ خرداد
۱۳۹۸/۰۳/۱۴
تاریخ میلادی روز جهانی کودکان قربانی تجاوز در تقویم 98
Tuesday, June 4
2019/06/04
تاریخ قمری روز جهانی کودکان قربانی تجاوز در تقویم 98
الثلاثاء، ٢٩ رمضان
۱۴۴۰/۰۹/۲۹
علت نامگذاری روز کودکان قربانی تجاوز جنسی چیست ؟
روز بینالمللی کودکان بیگناه و قربانی تجاوز بهانهای است برای یادآوری درد و رنج کودکانی که در همین حوالی، شبها را با آتش خمپاره و گلوله به صبح میرسانند و روزها با آجرهای بهجامانده از خانه و کاشانه خود بازی میکنند؛ کودکانی که آب و غذا و دارو را نه به عنوان یک نیاز ضروری بلکه چون کالایی ارزشمند و هدایایی نفیس می دانند.
بالغ بر ۲۵۰ هزار کودک در سرتاسر جهان در درگیریهای نظامی به عنوان سرباز حضور دارند. بسیاری از این کودکان دزدیده شده و یا برای نجات از فقر و گرسنگی به این گروهها پیوستهاند. کودکان همچنین قربانی انواع دیگر خشونت نظیر کار اجباری، سوءاستفاده جنسی، قاچاق و از این قبیل هستند. تنها در کشور سومالی و درنتیجه قحطی درآمیخته با نزاعهای سیاسی ۲۰۰۹، ۱۳۰ هزار کودک، اغلب زیر ۵ سال، جان خود را ازدستدادهاند.
دختران بیش از پسران در معرض آسیبهای ناشی از خشونت قرار دارند. با این حال، این امر نباید مانع از جدی گرفتن خطرات متوجه پسر بچهها شود. برای مثال، نتایج پژوهشی که امروز در تایلند منتشر شد، نشان میدهد اکثریت افراد در کشورهای شرق آسیا فکر میکنند بدرفتاری جنسی تنها شامل تجاوز به دختران است، حالآنکه آزار جنسی پسران و سایر اشکال این آزارها نظیر نمایش پورن، در این دیدگاه مورد غفلت قرار میگیرند.
نزدیک به نیمی از ۵۰ میلیون آواره سطح جهان که به دنبال امنیت جلای وطن کردهاند را کودکان تشکیل میدهند. از میان ۲۲ میلیون آواره تحت نظارت کمیسیونر عالی سازمان ملل نیز ۱۰ میلیون، زیر ۱۸ سال هستند.
اکثریت جمعیت پناهندگان به دلیل جنگ و نزاعهای سیاسی متواری میشوند؛ نزاعهایی که عامل مرگ و میر ۲ میلیون کودک در دو دهه اخیر بوده است. این میزان قبل از بروز تنشها در سوریه، عراق، افغانستان و کشورهای آفریقایی و در سال ۲۰۰۱ به روز شده است.
بیش از ۳۰۰ هزار دختر بهعنوان سرباز به خدمت گرفتهشدهاند و بهرهکشی جنسی ازجمله خدماتی است که این دختران ناچار به ارائه آن هستند. کودکان تنها یا همراه خانوادههایشان، تقریباً نیمی از پناهنده جویان کشورهای توسعهیافته را تشکیل میدهند. در اروپا، بالغبر ۱۰۰ هزار کودک رهاشده وجود دارد و سالانه ۲۰ هزار بر این تعداد در اروپا و آمریکا افزوده میشود.
۴ میلیون کودک در اثر ابتلا به اچآیوی مردهاند و ۱۳ میلیون یتیم شدهاند که بهخصوص در کشورهای درگیر نزاع سیاسی عامل درجه اول مرگومیر کودکان محسوب میشود.
کمکهای کشورها برای مبارزه با اچآیوی بسیار کمتر از ۳ میلیارد دلار موردنیاز سازمان ملل و تنها ۳۰۰ میلیون دلار بوده است. این در حالی است که تنها 0.7 درصد از تولید خالص ملی کشورهای درحالتوسعه میتواند ۱۰۰ میلیارد دلار بر این کمکها بیفزاید.
1.2 میلیارد انسان در کره زمین که نیمی از آنها را کودکان تشکیل میدهند، روزانه با درآمد یک دلار زندگی میگذرانند. ۱۰ میلیون کودک زیر ۵ سال سالانه در اثر ابتلا به بیماریهای قابلپیشگیری و یا سوءتغذیه میمیرند و ۴۰ میلیون تولد در سال هرگز به ثبت نمیرسد؛ این یعنی محرومیت همین تعداد کودک از ملیت و نام قانونی.
کنوانسیون حقوق کودک در ۱۹۸۹ به تصویب رسید و تمامی کشورهای جهان به استثنای ایالاتمتحده و سومالی به آن رأی دادهاند. دو پروتکل الحاقی این کنوانسیون در سالهای بعد، ناظر بر ممنوعیت خرید و فروش پورنو گرافی کودکان و تعیین ۱۸ سالگی بهعنوان سن قانونی ورود کودکان به جنگ و نزاعهای سیاسی به تصویب رسید.
جلوگیری از آزار جنسی کودک
به عقیدهی روانشناسان همانطور که مادران میدانند، نحوهی تغذیهی کودک از لحظهی به دنیاآمدن تا مراحل گوناگون رشد به چه صورت باید باشد؛ در نحوهی «تربیت جنسی» نیز لازم است آگاهیهای درست و به جایی را به دستآوردند؛ فارغ از آنکه تصور کنیم کودکان به قول معروف «بیحیا» شده یا «چشم و گوششان باز» میشود.
متأسفانه آموزش ندیدن والدین در این زمینه اصلیترین نقطهی ضعفشان است. چون خود آنها نیز در کودکی چنین آموزشهای لازمی را ندیدهاند. به باور صاحبنظران در این شرایط مهمترین گام این است که از خودمان شروع کنیم و «تربیت جنسی» را در خانوادهها به شکل جدی آموزش دهیم. چون مسئلهی «آزار جنسی» تنها در «تجاوز جنسی» خلاصه نمیشود.
بلکه این موضوع طیف بسیار وسیعی دارد که یک بخش آن مربوط به «تجاوز جنسی» است. در شرایط محیطی که نمیشود عوامل بیرونی را تحت کنترل و مدیریت خود قرار دهیم، میتوان فرزندان خود را بهگونهای تربیت کنیم که در برابر این خطرات ایمن شوند.
با همین روش است که جای امیدواری دارد فرزندان در صورت مواجهه و احساس خطرکردن؛ این توانایی را از قبل داشتهباشند تا فورا به والدین خود در این زمینه بدون هیچ ترس و واهمهای اطلاعرسانی کنند. بنابراین میتوان امیدوار بود از این طریق، جلوی اتفاقی که شاید به پشیمانی ختم میشود، گرفته خواهد شد.
سؤالی که در اینجا مطرح میشود، این است که چگونه میتوان جلوی این اتفاقات تلخ و نگرانکننده را گرفت؟ چون بههرحال بسیاری از والدین تا قبل از شنیدن این خبر، مدرسه را خانهی دوم میدانستند و بر این تصور که اولیای مدارس افراد قابل اعتمادی هستند، فرزندان خود را برای نیمی از روز به آنها میسپردند.
بهویژه والدینی که احساس میکردند با پرداخت پول در مدارس غیرانتفاعی میتوانند آموزش و تربیت فرزندانشان را در این مدارس تضمین کنند.
آموزش مسائل جنسی برای جلوگیری از آزار جنسی
این موضوع میتواند یکی از اصلاحاتی باشد که در نظام آموزشی ما باید انجام گیرد. شاید مهمترین عامل بازدارنده از آزارجنسی همین آگاهی بخشی از آن به کودکان و دانشآموزان باشد. به هر رو، امید این است که رخداد زشت آزارجنسی در مدرسههای ما که هر از گاهی، نمونهای از آن رسانهای میشود، عزم مسئولان برای برخورد با آن را جزم کرده باشد که دیگر کمتر شاهد رخ دادن چنین پیشامدهایی باشیم.
کودکان باید در زمینه های جنسی اطلاعاتی در حد سنشان داشته باشند تا متوجه تعرض به حریم خصوصی خود بشوند.
آشنایی با انواع «کودک آزاری جنسی»
آزیتا محمدکریمی، روانشناس کودک و نوجوان نیز دربارهی انواع «کودک آزاری»توضیح داد و گفت: کودک آزاری شامل ۴ نوع اساسی از جمله کودک آزاری فیزیکی، روانی، سهلانگاری در مورد کودک و کودک آزاری جنسی است که تنها یک مورد این کودک آزاری جنسی، «تجاوز جنسی» محسوب میشود:
«رخداد پیشآمده در مدرسهی غرب تهران یکی از انواع «کودک آزاری جنسی» محسوب میشود؛ زیرا که در آزار جنسی کودک، ما با یک طیف روبهرو هستیم که از نشاندادن عکس یا فیلم با محتوای جنسی شروع شده و به وادارکردن کودک به انجام اعمال جنسی و دخول و تجاوز ختم میشود.
خوب است که با انواع «کودک آزاری جنسی» آشنا شویم و بدانیم که حتی نشاندادن عکس و فیلم به کودکان و نوجوانها که محتوای جنسی دارد، نیز جزو «کودک آزاری» بهحساب میآید».
محمدکریمی با اشاره به تعریف کنوانسیون حقوق کودک که ایران نیز جزو این کنوانسیون است و به هر فرد زیر ۱۸ سال، «کودک» میگوید، اذعان دارد: «کودک وقتی در معرض کالاها، فیلمها و گفتوگوهایی قرار میگیرد که محتوای جنسی دارد، دچار «کودک آزاری» میشود که مرحلهی آخر آن تجاوز به کودک و ایجاد رابطهی جنسی است. متأسفانه اکثر والدین در این زمینه آگاهی لازم را ندارند و بیشتر واژه تجاوز را میشناسند».
حساسیت نسبت به ارتباط فرزندان با آشنایان
این روانشناس کودک و نوجوان با هشدار به اینکه لازم است والدین نسبت به ارتباط فرزندانشان با اطرافیان، آشنایان، دوستان و … بیشتر حساسیت و توجه به خرج دهند، ادامه میدهد: «حداقل ۹۰ درصد موارد «کودک آزاری جنسی» توسط افراد آشنا و کسانی که کودک به آنها اعتماد دارد، صورت میگیرد. چون معمولا یک فرد آشنا فرصتهای لازم را از طریق ابزارهای مختلف مانند تطمیع یا تهدید یا ارعاب و … دارد و کودکان را از این طریق میتوانند به سمت خود بکشانند.
بهطور معمول کودکان به غریبهها بهراحتی اعتماد نمیکنند. البته «کودک آزاری جنسی» توسط افراد غریبه نیز صورت میگیرد؛ اما در بیشتر موارد افرادی مانند معلم مدرسه، پدر، مادر، خواهر، برادر، شوهرعمه، شوهرخاله، عمه، دوست مامان، دوست بابا و … هستند که ممکن است دست به چنین اعمالی بزنند».
چگونه از آزارجنسی در مدرسه جلوگیری کنیم؟
به گفتهی آزیتا محمدکریمی، نباید این انتظار را داشتهباشیم که «کودک آزاری جنسی» در مدرسه رخ ندهد. هرجایی که کودکان و نوجوانان مراودهی طولانی مدت با افراد بزرگتر از خودشان داشته باشند؛ ممکن است مورد «کودک آزاری جنسی» قرار گیرد: «باورهای غلط موجب میشود تا ما معمولا فرزندانمان را تنها از غریبهها بترسانیم. چون تجاوز برای ما آشناست؛ اما آنها را از «کودک آزار جنسی» از طریق اطرافیان مطلع نمیکنیم. این کار اشتباه است.
چون ما نمیدانیم آن فردی که دائم با فرزندمان در تماس است، آیا اختلالی به نام «پدوفیلی» یا «بچهبازی» دارد؟ آیا به اندازهی کافی از ثبات روانی برخوردار است؟» با توجه به گفتههای این روانشناس به نظر میرسد محیط بیرون آنطور که باید قابل کنترل نیست.
بنابراین تنها عواملی که میتوان این اتفاقات را کنترل کرد، از طریق آموزش و ارتباط سالم و ایمن با فرزندان است. محمدکریمی در این زمینه میگوید: «آموزش و ارتباط سالم تنها ابزارهایی است که میتوانیم کنترل آن را در اختیار بگیریم.
ما نمیتوانیم تمام معلمهای مدرسه را از نظر روانی چک کنیم. هرچند ابزار نظارتی لازم باید در مدارس باشند و کارکنان مدرسه از فیلترهای مختلف رد شوند؛ اما مسئولیت ما به عنوان والدین در جامعهای که عوامل بیرونی آن غیرقابل کنترل و خارج از دسترس است، آموزش متناسب و گامبهگام خواهدبود تا فرزندمان زمانی که به یک جامعه بزرگتر وارد میشود، ایمن و مجهز به اطلاعات درست و مهارتهای لازم برای تصمیمگیری و حل مسأله و انتخاب باشد و کمتر آسیب ببیند».
این روانشناس در پاسخ به اینکه کودکان و نوجوانان در چه بسترهایی بیشتر مورد آزار جنسی قرار میگیرند، میگوید:
«بچههایی که رابطهی مناسبی با والدینشان ندارند، بچههایی که در محیط پرتنش خانوادگی زندگی میکنند، بچههایی که دچار اختلالهای روانشناختی مختلفی هستند، بچههایی که در محیطی زندگی میکنند که کمترین تماس را با والدین دارند یا والدین معتاد و سهلانگار دارند، بچههایی که به خانواده خود اعتماد کافی ندارند و دچار دلبستگی ناایمن هستند، بچههایی که مهارت های اجتماعی و ارتباطی لازم را ندارند و …، بیشتر از کودکان و نوجوانان دیگر در معرض دلبستگیهای ناایمن کودک آزاری قرار میگیرند».
ایجاد زیرساختهای لازم جهت «تربیت جنسی کودک»
به عقیدهی او در چنین شرایطی خانوادهها در گام نخست، باید زیرساختهای لازم جهت ایجاد ارتباط تربیت درست فرزندان در خانواده را فراهم کنند و در گام دوم تعریف درستی از «تربیت جنسی» داشته باشند و آن را یاد بگیرند: «متأسفانه معمولا در نگاه عامهی مردم «تربیت جنسی» یک کالای لوکس و خارج از روال عادی فرزند پروری تلقی میشود.
گاهی اوقات این باور وجود دارد که اگر اتفاقی رخ داد، باید به سراغ این موضوع برویم یا اگر بچهها سؤالی کنند، در آن زمان است که لازم است از «تربیت جنسی» نکاتی بدانیم؛ اما اصلا اینطور نیست. «تربیت جنسی» از زمانی که فرزند به دنیا میآید، باید با او همراه باشد و یکی از ارکانهای مهم تربیتی است؛
اما متأسفانه خانوادهها آگاهیهای لازم دربارهی این موضوع را ندارند. درحال حاضر نیز از «تربیت جنسی» تنها واژهی «کودک آزاری جنسی»اش را میشناسیم و فکر میکنیم پیشگیری از آزار جنسی کودک یعنی «تربیت جنسی».
درست است که بخش مهمی از «تربیت جنسی» پیشگیری از آزار جنسی است؛ اما «تربیت جنسی» طیف بسیار گستردهتری دارد». تربیت جنسی شامل ادارک جنسیت فرزند، داشتن دانش دربارهی جنسیت خودش، اطلاع درباره تفاوتهای جنسی، آگاهی از هویت جنسی، اطلاع از رفتارهای جنسیتی متناسب با جنس خودش، علاقمندی و گرایش مثبت به جنس خود، شناخت خوب و کامل از جنسیتی که دارد و … همگی شامل «تربیت جنسی» میشود.
اگر والدین در این زمینهها موفق عمل کنند، پیشگیری از آزار جنسی راحتتر صورت میگیرد».
توجه کنید که اگر فردی فرزندش را مجبور کند، همیشه از او اطاعت کند و بگوید «چشم»؛ نمیتواند از او انتظار داشتهباشد در زمانی که معلم یا هر آزارگر جنسی دیگر از او درخواستی غیرمعقول کند، او بتواند در برابر خواستهی او جواب «نه» بدهد. «اینها نکاتی است که والدین باید به آنها توجه کنند. اگر قرار باشد تمام مسئولیتها را بر سر ارگانها و تصمیمگیرندههای کلان کشور باشد، نه اینکه آنها مسئولیت ندارند، باز هم نباید مسئولیتهای لازم را به عنوان والدین در این زمینه فراموش یا انکار کنیم و آن را نادیده بگیریم».
«تربیت جنسی» سن و زمان خاص نمیشناسد
تربیت جنسی یک آموزش گامبهگام است و یک بسته نیست که در سن خاص به فرزندان ارائه شود. «تربیت جنسی» بسیار آرامآرام با رشد فرزندان پیش میرود. ما معمولا در رشد جسمانی فرزندانمان خوب میدانیم، چطور باید تغذیه شوند. با رشد جسمانی کودک، نوع غذایش تغییر میکند و میدانیم فرزندمان با توجه به تواناییهای بلعش چه غذایی باید بخورد. همهی مادرها این را میدانند. اما اکثرا نمیدانند که براساس رشد شناختی کودکشان چطور آموزش «تربیت جنسی» بدهند؟
یعنی در هر سنی با چه زبان و ادبیاتی و به چه اندازه به کودکشان بگویند تا او قابلیت هضم این مسائل را داشتهباشد. یکی از موانعی که باعث میشود، والدین در این زمینه ورود پیدا نکنند، این است که خود آنها هم این آموزشها را ندیدهاند. این آموزشها به صورت نهادینه در سیستمهای آموزشی کشور وجود ندارد.
ضمن اینکه ما باورهای غلطی نسبت به این موضوع داریم و فکر میکنیم که بچهها «بیحیا» میشوند و یک خط قرمزهایی داریم که پایه و اساس درستی ندارد و براساس تجربههایی که در قدیم به ما یاد دادهاند ملکه ذهنمان شده».
ایمنی جنسی از طریق آموزش
بهنظر میرسد با تفاوتهایی که در جامعه ایجاد شده، مانند تغییر در مدل خانوادهها، سبک زندگی کودکان و نوجوانان، محرکهای محیطی بسیار زیاد و …، لازم است روش های تربیتی تغییر کند. باید بپذیریم غریزهی جنسی یکی از غرایز جدانشدنی زندگی هر فرد است. همهی اینها فاعلهایی است که باید ما را هشیار کند.
سبک زندگیها فرق کردهاست. در زمان ما این همه فضای مجازی در اختیارمان نبود؛ اما هماکنون فضای مجازی جزو جداییناپذیر زندگی و تفریحات کودکان و نوجوانان شدهاست و در مقابل آنچه که دربیرون وجود دارد، باید آموزش لازم را ببینند و آموزش تنها ابزاری است که والدین میتوانند از طریق آن فرزندان خود را ایمن کنند.
بیشتر بخوانید:
عوارض تعرض جنسی به کودکان در بزرگسالی، چیست؟