دلگرم
امروز: چهارشنبه, ۱۲ مهر ۱۴۰۲ برابر با ۱۸ ربيع الأول ۱۴۴۵ قمری و ۰۴ اکتبر ۲۰۲۳ میلادی
متن مداحی روضه شهادت امام حسن عسکری از مداحان معروف اهل البیت
16
زمان مطالعه: 21 دقیقه
روضه و توسل بسیار جانسوز _ شهادت امام حسن عسکری علیه السلام _گریز روضه سیدالشهدا علیه السلام_استاد حجت الاسلام میرزامحمدی

غمگین ترین و سوزناک ترین متن روضه شهادت امام حسن عسکری (ع)

روضه و توسل بسیار جانسوز _ شهادت امام حسن عسکری علیه السلام _گریز روضه سیدالشهدا علیه السلام_استاد حجت الاسلام میرزامحمدی

تسلیت ای حجت ثانی عشر یابن الحسن

*کسی تو سامرا به آقامون تسلیت نگفتا*

تسلیت ای حجت ثانی عشر یابن الحسن

*میدونی دل آدم کجا میره؟یه مرتبه یاد گودال افتادم ..."اونجام به یتیمان ابی عبدالله کسی تسلیت نگفت ..."*

زود بود از بهر تو داغ پدر یابن الحسن

*معمولا فامیلا جمع میشن ، عمو،دایی، عمه و دیگر بستگان؛ نمیزارن بچه یتیم کنار پیکر پدربی تابی کنه" اما برا امام زمان ما این اتفاق نیفتاد ..." حتی کربلا هم اینجوری نبود ... اونجا عمه ی امام زمان بچه های ابی عبدالله رو سرپرستی کرد ...*

قلب باب ت از شرار زهر دشمن آب شد

سوخت جسم و جانش از پاتا به سر یابن الحسن

طفل بودی،پیش چشمت چشم بابا بسته شد 2

تونگه کردی و او زد بال و پر یابن الحسن

*آخ دلم یه جایی رفت،نگی امشب چرا داره پریشون خوانی میکنه..." به خدا دست من نیست؛دلم با این یه بیت رفت کوچه بنی هاشم*

حسین جان ...

طفل بودی پیش چشمت دست بابا بسته شد

تو نگه کردی و قنفذ ......

کودک 6 ساله بودی بر پدر خواندی نماز

ریختی از چشم خود خون جگر یابن الحسن

قرن ها فریاد زهرا مادرت آید به گوش

از مدینه بین آن دیوار و در یابن الحسن

مادر؛کاش بودم تا علی را یار بودم

من جای تو بین در و دیوار بودم

مادر شنیدم بارها از پا فتادی

دیدی علی تنها بود باز ایستادی

یوسف زهرا بیا با ما بگو آخر چرا

تربت زهراست مخفی از نظر یابن الحسن

*فرمود عقیل برو به اون کودکی که تو حجره هست ،بگو بیاد ..." اومدم دیدم یه ماه شب چهارده گوشه ی هجره مشغول عبادته" آقامون حجت ابن الحسن بود تا پیغام رو دادم سراسیمه اومد؛ سر بابا رو بغل گرفت ... تا امام عسکری اونو دید نفرمود پسرم،فرمود یا سید أَهْلَ الْبَیْتِ اسْقِنَا المَاءٍ ...." یعنی تشنمه به من آب بنوشان ..... اسْقِنَا المَاءٍ .... (آخ بمیرم ...) هر طوری بود نزاشت بابا لب تشنه از دنیا بره .... امام جوادم یه کودک 6،7 ساله بود نزاشت باباش امام رضا تشنه لب جون بده ..."اما لایوم کیومک یااباعبدالله .....

حسین ......

بمیرم،هر چی صدا زد جماعت جگرم داره میسوزه ...."جی جوری آبش دادن ؟؟ فَلَمْ یُجِبْهُ أَحَدٌ إِلَّا بِالسُّیُوفِ .....

حسین ........

متن روضه امام حسن عسکری علیه السلام - حجت الاسلام دکتر رفیعی


امشب دل ها ی شما را روانه کنم کنار حرم با صفای امام حسن عسکری ان شاء الله یک شب دسته جمعی از نزدیک عرض ادب کنیم. معمولاً هر کجا مجلس بگیرند اگر

کسی صاحب عزا را نشناسند سئوال می کند که صاحب این مجلس کیست؟ می خواهم بگویم امشب صاحب این محفل و مجلس امام زمان است؛ حجة بن الحسن

است. غالباً مردم می روند پیش فرزندان تسلیت عرض می کنند. ما هم امشب بگوییم: یا بقیة الله، آجرک الله، چه کردند با پدرتان امام حسن؟ ساعات آخر عمر، امام

حسن عسکری علیه السلام رو به غلامش عقید کرد و فرمود: به آن حجره برو، کودکی را می بینی که در پشت پرده به سجده افتاده است، او را نزد من بیاور. غلام به آن

جا رفت، کودکی را که چهره ای درخشان داشت در حال سجده دید، او را متوجه کرد نزد پدر آمد. وقتی نگاه امام حسن عسکری به چهره ی نورانی امام زمان افتاد، گریه

کرد و فرمود: یا سَیِّدَ اَهْل ِ بَیْتِهِ إسْقِنِی الْمَاءَ فَاِنّی ذاهِبٌ اِلی رَبّی؛ ای سرور اهل خانه ی من، به من آب بیاشام همانا من به سوی پروردگارم می روم( وفاتم نزدیک است)

در حالی که دست های امام عسکری از شدت مسمومیت می لرزید، حضرت ولی عصر(عج) با دست های مبارک خود آب در دهان مبارک پدر می ریخت.1 بعد از مدتی

امام به شهادت رسید، امام زمان هم بر بدن پدر نماز خواندند.2 نمی دانم با چه حالی امام زمان بر بدن بابا نماز خواندند؟ کربلا هم طایفه ی بنی اسد آمدند. نخست

تصمیم داشتند بدن امام حسین را دفن کنند، ولی پیکر او و سایر شهدا را که سر در بدن نداشتند، نشناختند. حیران بودند چه کنند؟ ناگاه دیدند سوار ناشناسی نزد آ نها

آمد و به آن ها گفت: برای چه اینجا آمده اید؟ گفتند: برای دفن این اجساد مطهر آمده ایم ولی بدن ها را نمی شناسیم. صدا زد، من این بدن ها را می شناسم.آمد کنار

بدن بابا، گریه کرد و قبری مهیا کرد، بدن بابا را به خاک سپرد. قبر را پوشاند و با سرانگشت روی قبر نوشت: هَذَا قَبْرُ الحُسَیْن ِ بِن ِ عَلِّی بِنِ ابیطالب الذی قَتَلُوه عَطْشَاناً

غَریْباً؛ این قبر حسین بن علی بن ابی طالب است که او را با لب تشنه و غریبانه کشتند.3

1- بحارالانوار،ج52،ص16؛ غیبة الطوسی، ص273: منتخب الانوار، ص142

2- منتهی الآمال،ص1206؛ سوگنامه آل محمد، ص149

3- سوگنامه آل محمد، ص 408-406

روضه و توسل جانسوز _ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام_ 95 _حاج مهدی سماواتی


*دلا بره سامرا و حرم عسکرییِّن علیهم السلام، عرض ادب کنیم به ساحت مقدس اون آقایی که امروز روز شهادتشِ، ان شاءالله به همین زودی تو حرمش کنار قبر مطهرش...

"اَلسلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بْنَ عَلِی اَیُّهَا الزَّکىُّ الْعَسْکَرِىُّ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ "*

ای آفتابِ حُسن تو را ماه مشتری

هر جا خدا،خداست تو را نیز رهبری

فرزند چهارمین علی و دوّمین حسن

ریحانةُ الجواد،ملقب به عسکری

آیینه ی جمال خداوند ِ ذو المنن

مولا اَبامحمد، ابن الرضا حسن

قرآن خجسته مدح و ثنای تو

قلب مقربان خدا سامرای تو

با اینکه جسم پاک تو مدفون به سامراست

مُلک وجود آمده دارُالولایه توست

تو بحر نور را صدف آخرین دُری

دل ها پر از ولای تو،تو از خدا پُری

من کیستم گدای ِ سرای تو یا حسن

با لطف تو مدیحه سرای تو یا حسن

شویم لب از شراب طهورا هزار بار

تا وا کنم زبان به ثنای تو یا حسن

هر جا سخن به منقبتت آفریده ام

خود را کنار مرقد پاک تو دیده ام

تو دُر ده یَمی و یَمِ آخرین گوهر

اوصاف مهدیت به لبِ سیدُ البشر

چشم انتظار آمدن ِ مهدی تواَند

پیغمبران،ائمه، خصوصاً پیامبر

تیغ علی به پنجه ی توحید گسترش

از یازده امام سلام ِ مکررش

من کیستم گدای گدای درِ شما

با کام خشک تشنه لب کوثر شما

از آن زمان که چشم گشودم همیشه بود

چشمم به سوی حُسن خدا منظر شما

در حُسنتان جمال خدا را شناختم

نام پدر نبرده شما را شناختم

قدر شما بلندتر از اوج انبیاست

قبر شما قلبوبِ تمامی ِ اولیاست

هر کس که دور شد زشما از خداست دور

هر کس که شد مطیع شما عبد کبریاست

دردا که کرد باد مخالف خزانیت

مسموم کرد خصم به فصل جوانیت

با کشتن تو خصم ،جهان را یتیم کرد

داغ تو ماند بر دل و جان را یتیم کرد

آنکس که ریخت زهر ستم را به کام تو

بالله قسم امام زمان را یتیم کرد

مهدی زدیده اشک یتیمی به رُخ فشاند

آه از جگر کشید و به جسمت نماز خواند

پیوسته ریخت لشکر اندوه بر سرت

مسوم شد ز زهر، دل ِ درد پرورت

تشییع شد جنازه ات اما به احترام

درکربلای سامرا شد دفن پیکرت

هر دم دهم سلام مُکرر به تربتت

باید گریست تا صف محشر به غربتت

*لحظات آخر مهدیِ چهار،پنج ساله شو صدا زد، فرمود: " یا سَیِّدَ اَهْل ِ بَیْتِهِ،إسْقِنِی الْمَاءَ،فَاِنّی ذاهِبٌ اِلی رَبّی" مهدی جانم! ای آقای اهل بیتش،جرعه ای آب بهم بده، لحظه ی آخرِ،دیگه دارم میرم.... ظرف آب رو داد بابا، اما بدن میلرزه، در اثر زهر رعشه گرفته...*

کاسه ی آب به دستم بنگر میلرزد

رعشه افتاده به پا تا به سرم مهدی جان

*با این یه جمله دلارو ببرم کربلای معلی...، آقای من! اینجا پدر از شما لحظه ی آخر آب خواست، ظرف رو دادید به بابا، کجا بودید کربلا؟ یه جرعه ی آب هم به لب خشکیده ی جد مظلومت حسین برسانی؟...رو زمین گرم کربلا افتاده بود، لباش مثل دو چوب خشک از تشنگی بهم میخورد، صدا میزد: "اِسقُونی شَربَةً مِنَ الماء فَقَد نَشِفت کَبِدی"... ده نفر آب رو آوردند، همین که رسیدن کنار گودی قتلگاه مقابل چشم عزیز فاطمه،آب هارو روی زمین خالی کردن...حسین....

بی خودی نبود خودش هم روضه ی عطش خواند، از حلقوم بریده صدا زد:

"شیعَتی ما اِنْ شَربتُمْ عَذْبَ ماءٍ فَاذکُرونی

اَوْ سَمِعتُمْ بغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبونی

لَیْتکُمْ فی یَوْمِ عاشورا جَمیعاً تَنْظُرونی

کَیْفَ اَسْتَسْقی لِطِفلی فَأبوا اَنْ یَرْحَمونی"

هر وقت آب گوارا نوشیدید از من یاد کنید، ای کاش همتون کربلا بودید منو نظاره می کردید که چگونه توی بغلم علی اصغرم رو سیراب کردند..حسین....

خدایا! به امروز امام زمان،به سوز دلش، به اشک چشمش، خدایا! دیگه امر فرجش را اصلاح بفرما، موانع ظهور و فرج و قیامش هر چه هست برطرف بفرما، خدایا! امروز دیگه با مژده ی ظهور و فرجش قلب نازنینش شاد بفرما، با دست با کفایتش مُهمات دنیا و آخرت همه ی ما کفایت بفرما....*

متن روضه شهادت امام حسن عسکری (ع) - سامرا ، باز با صفا شده ای - مهدی رسولی

سامرا ، باز با صفا شده ای
درحریمت برو بیا داری
اربعین پا به پایِ کرببلا
زائر و دسته ی عزا،داری
باز هم گنبدِ طلائی تو
مثلِ مشهد ز دور معلوم است
همه دانند زیرِ این گنبد
مدفن دو امام معصوم است
معرفت حکم میکند اینجا
وقتِ گریه به رسمِ جود و کرم
همه یادی کنیم این شبها
از تمام مدافعانِ حرم
تا ابد یادمان نخواهد رفت
راهِ ما در مسیرِعاشوراست
در کنارِ دعایِ صاحبمان
امنیت زیرِ سایه ی شهداست
همه ی دلخوشیِ ما این است
لااقل یک حسن حرم دارد
صبح و ظهر و غروب سفره به پاست
بسکه صاحب حرم ، کرم دارد
۲۸سالش بود شهید شد...
اهلِ بیت رسول این ایام
به غم وغصه ها اسیر شدند
راستی بین بچه هایِ علی
این حسن ها چه زود پیر شدند
چشم خود باز کرد و باگریه
پسرِ خویش را نگاهی کرد
دست انداخت دورِ گردنِ او
لبِ او را رویِ لبش آورد
زیرِ لب گفت : الوداع پسرم
بعداز این موسم جدائی هاست
این بیابان نشینی ماها
همه اش ارث مادرت زهراست
بعد از آنکه زدند مادر را
جایِ او کنجِ بیت الاحزان شد
شادی از خانواده ی ما رفت
بیت الاحزان شبی که ویران شد
تشنه ی قدری آب بودم من
لب عطشانِ من تکان می خورد
کی به پیش نگاهت ای بابا
لب من چوبِ خیزران می خورد
مهدی جان! پسرم ببین عمه ت حکیمه خاتون هست....مادرت نرجس خاتون هست....
بله بابا....چرا؟!
عمه ات هست و مادرت هم هست
نه میانِ نگاههای حرام
وای از ماجرایِ بزم شراب
وای از ازدحام شهرِ شام
آستین ها حجاب سر میشد
بین آن گیر و دار در بازار
چه کسی دیده است دعوایِ
زن و یک نیزه دار در بازار
عمه جانم....عمه جانم...عمه جان قد کمانم....عمه جانم....

متن روضه ی امام حسن عسکری علیه السلام

بسم الله الرحمن الرحیم

پدری در دم مرگ است و به بالین پسرش

پسری اشک فشان است به حال پدرش

پدری جام شهادت به لبش بوسه زده

پسری سوخته از داغ مصیبت جگرش

پسری را که بود نبض دو عالم در دست

شاهد داغ پدر آه و دل و چشم ترش

حسن العسکری از زهر جفا می سوزد

حجةابن الحسن از غم شده گریان به برش

چار ساله پسری مانده و صد ها دشمن

که خداوند نگه دارد و از هر خطرش

دشمن افکنده زپا نخل امامت را باز

کند اندیشه به نابودی یکتا ثمرش

خانه را که عدو دست به غارت زده است

اتش ظلم بر افروخته از بام و درش

آه از آن روز که شد غیبت مهدی آغاز

غیبتی را که بود خون شهیدان اثرش

آنکه امروز جهان زنده و قائم از اوست

بار الها که مؤید نفتد از نظرش

سید رضا مؤید

متن روضه شهادت امام حسن عسکری - ز چشم پُر گوهر من خدا خبر دارد - حاج حسن خلج

ز چشم پُر گوهر من خدا خبر دارد

خیلی امام حسن عسکری غریبه

ز چشم پُر گوهر من خدا خبر دارد

دیگه چی آقاجون؟ بگو ماهم خبر دار بشیم

زجان پُر شرر من خدا خبر دارد

فارسیش این میشه: سوختم،جیگرم آتیش گرفت.

که بود معتصم و ظلم او چگونه شکست

زکینه بال و پر من خدا خبر دارد

امام حسن قربونت برم،آقاجان. غریب بودی می دونم، تنها بودی می دونم، در حصار بودی می دونم، جیگرت می سوخت می دونم، اول اثری که زهر می ذاره، انسان رو

تشنه میکنه، اینم می دونم. اما کنارت یه خانومی مثل مادر مهدی بوده، آقاجانم، امشب می خوام دل این دوستانت رو بسوزونم، با یادآوری غم یه حسن دیگه، اما من یه

حسن سراغ دارم گوشه ی مدینه، محرمش،همسرش، زهرش داد، هی گفت: جعده جیگرم میسوزه، قطره ی آبی داد، نه والله، سوخت جیگر امام مجتبی علیه السلام

چون آتیش خشم جُعده افروخته شد

از زهر جفا جیگرش سوخته شد

متن روضه شهادت امام حسن عسکری (ع) - یازده بار جهان گوشه ی زندان کم نیست - حاج حسن خلج

یازده بار جهان گوشه ی زندان کم نیست

کنج زندان بلا گریه ی باران کم نیست

سامرایی شده ام، راه گدایی بلدم

لقمه نانی بده از دست شما نان کم نیست

+ اگه یه کمی معرفت باشه، همه اینجوری حرف میزنند: آخ بمیرم برا آقا امام حسن عسکری که آقا در طول عمرشون نتونستند مشرف بشن به کعبه همه اینو میگن، اما

شاعر با معرفت چی میگه:

قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند

بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست

یازده بار به جای تو به مشهد رفتم

بپذیرش به خدا حج فقیران کم نیست

زخم دندان تو و جام پر از خون آبه

ماجرائی است که در ایل تو چندان کم نیست

بوسه ی جام به لب های تو یعنی این بار

خیزران نیست ولی روضه ی دندان کم نیست

+لا یوم کیومک یا اباعبدالله، چرا هیچ روزی مثل روز تو نیست حسین جان مگه فرقش چیه، اینجا ضربه به لب های آقام می خورد اما کسی تعدی نکرد، کسی جسارت نکرد، اما مجلس یزید صدای قرآن آقا میاد اما اون ناتجیب با چوب به لب دهان آقا میزد.... حسین....

متن روضه شهادت امام حسن عسکری (ع) - آنقدر آمدند و گرفتارتان شدند- حاج مهدی سلحشور

"یا وَلِیَّ اللّهِ ! إنّ بَیْنى وَ بَیْنَ اللّهِ عز و جل ذُنُوبا لا یَأْتى عَلَیْها إلّا رِضاکُمْ"

"یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه"

آنقدر آمدند و گرفتارتان شدند

خاک شما شدند و هوادارتان شدند

زیباترین اهالی دنیای عشق هم

یوسف شدند و گرمی بازارتان شدند

لطف شماست این که تمامیِ انبیا

بالاتفاق سائل دربارتان شدند

آن ها که پای منت چشم کریمتان

بی سر شدند تازه بدهکارتان شدند

نفرین به آنکه مهر تو را سرسری گرفت

یا هرکه حاجت از حرم دیگری گرفت

ای جلوه ی خداییِ بی انتها حسن

خورشیدِ روشنِ سحرِ سامرا حسن

امشب عروج زخمی بال مرا ببر

تا سامرا ، مدینه ، نجف ، کربلا ؛ حسن

در بین خانواده ی زهرای مرضیه

باید شوند تمام علی زاده ها ؛ حسن

زنجیره ی مُحبت زهراست دینِ من

با یک حسین و چار علی و دو تا حسن

آن که مرا فقیر حرم میکند تویی

یک التماسِ پشت درم میکند تویی

آن که در این زمانه ی بی اعتبارها

با یک سلام معتبرم میکند تویی

آن که تو را همیشه صدا میکند منم

آن که مرا همیشه کرم میکند تویی

شکرخدا گدای امام حسن شدم

خاکی ترین کبوتر بام حسن شدم

درِ خونه ی اون آقایی بریم، که عُمدتاً عمرش رو در زندان گذراند، تحت نظر گذراند، بیست و هشت سال بیشتر عمر نکرده...

یازده بار جهان گوشه ی زندان کم نیست

کنج زندان بلا گریه ی باران کم نیست

سامرائی شده ام ، راه گدایی بلدم

لقمه نانی بده از دست شما نان کم نیست

قسمت کعبه نشد تا که طوافت بکند

بر دل کعبه همین داغ فراوان کم نیست

به خدا قسم اگه روضه هر چیزی غیر از این بیت بود تحملش برا آقا راحت بود، آقارو تازیانه بزنند، در غل و زنجیر بکنند، تحت نظر و مراقبت باشه، اما این بیت نباشه تحملش برا آقا سخت نیست...

پیش چشمان تو دشنام به مولا دادند

تا بگویند در این شهر مسلمان کم نیست

زخم دندان تو و جام پر از خون آبه

ماجرائی است که در ایل تو چندان کم نیست

بوسه ی جام به دندان تو یعنی این بار

خیزران نیست ولی روضه ی دندان کم نیست

یه شربتی است آقا فرمود برا من آماده کنید، تا این شربت رو برا آقا آوردند، آقا تا کنار دهانش بیاره، اما دستان مبارک بلرزه، نتونه این شربت رو میل کنه، لحظاتی بعد صدا زد: مهدیم رو بگید بیاد. تا چشمش به جمال مهدیش روشن شد، هی داره قربون صدقه مهدیش میره،پسرم! میخوام از دست تو آب بنوشم، آقامون برای پدرشون ظرف آبی آوردند...چقدر لذت بخشِ برای یه بابا از دستان فرزندش آب بخوره،اما عرضم اینِ آقا جان! کربلا کار برعکس شد،دیدن پسر از وسط میدان صدا زد: " یَا أبَه ! الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنِی"...آی حسین...

پاشو داره جونم بالا میاد

پاشو عمه از خیمه ها میاد

پاشو تو رو جون زهرا پاشو

جون به لبم کردی...

کاش خیمه برگردی...

مُراعات حالم کن

بیا استقبالم کن

بذار دلخوش باشم من

بخند و خوشحالم کن

تو نباشی اُف به دنیا

ای علی جان...

باز نگاهی کن به بابا

ای علی جان....

ولدی علی....

علی! شده غرق خون گیسویت

علی! همه جا پیچیده بویت

علی! امان از زخم پهلویت

علی! چشمم شده دریا

بابا بگو بابا....

با چشمان کم سویم

تو را هر جا میجویم

ببین لشکر میخندد

که میلرزد زانویم

ای جوانم! ای شهیدم! ای علی جان!

کرده داغت، مو سفیدم، ای علی جان!

ولدی علی....

متن روضه شهادت امام حسن عسکری (ع) - خیرِ بیمارِ زمین خورده اگر تسکین است - حاج منصور ارضی

صَلَّ الله عَلیکُم یا اهلَ البَیتِ النُّبوَه

بمُوالاتِکُمْ عَلّمنا اللّهُ مَعالمُِ دینِنا و أصْلَحَ ما کانَ فَسَدَ مِنْ دُنْیانا

خیرِ بیمارِ زمین خورده اگر تسکین است

بغلم کن که مرا مَرهَم و تسکین این است

مهربانیِ بقیه به مَذاقم تلخ است

جان به قربانِ تو ! دعوایِ تو هم شیرین است

کَنده ام از همه جا تا که به تو رو بزنم

بده در راه خدا ، پشتِ درت مسکین است

بِشِکَن بغضِ مرا تا که سبک تر بشوم

بغضِ مانده به گلویم چقدر سنگین است

همه جا خیر دعای تو نجاتم داده

گرچه این نوکرِ بد مُستحقِ نفرین است

باز هم پیشِ تو شرمنده می آیم آقا

باز هم پیشِ تو ای دوست، سَرم پایین است

هرکسی کرببلایی ست ، تو امضا کردی

کربلا رفتنِ من ، از کَرَمت تضمین است

من اگر کافر و گمراهم اگر شیخِ طَریق

قبله ام رویِ حسین است و همینم دین است

یکم روضه بگم ، برای آروم شدنِ دلِ آقام بخونم ... شب شهادتِ ای کاش سامرا بودیم ... چه سامرایی درست کردن ... چه صحن و سرایی .. ببخشیدگفتم یا امام حسن

عسکری .. قربونت برم .. این مردمِ ایران ، چه صحن و سرایی برای شما و پدرتون و همسرتون و عمه جانتون حکیمه خاتون درست کردن .. گفتم یا امام حسن : ماهم یه

امام حسن داریم ، تو بقیع نه چراغی نه قبری ...

گفتم آی قربونت برم ، ببین ، کنارت عمه تون خوابیده و قبرش کاملا مشهودِ ، من سوال میکنم؟! آیا جلو چشمتون این عمه تون رو زدن .. !! نه والا .. این حکیمه خاتون

... یه نفر نبود بی احترامی کنه .. گفتم نگاه کن .. یا امام عسگری ، وقتی رو کردم به سرداب حضرت حجت گفتم ببین ، مادرتم اینجا خوابیده ، نرجس خاتون .. چه قبری

چه بارگاهی ..

من نشنیدیم..!! و نه دیدمم تو کتاب ..!! که مادرت را زده باشن .. ولی اینو میدونم مادرمون زهرا را زدن ... روضۀ امام حسن عسکری همیناس .. وگرنه خیلی ساده اس ..

روضۀ حضرت میدونی چیه ؟امام زمان علیه السلام اومد آب بهش بده

حضرت که این زهر تو بدنش اثر کرد میلرزید ، این دوندونهاش میخورد به این ظرف ... آب میریخت نمیتونست بخوره ..

هر کاری کرد آب نتونست بخوره .. همین روضه ش هست .. ۲۸ سالش هم بوده .. دردم هم داره .. نمیگم درد نیست ، با سختی هم جون داده آقا .. خیلی امام زمان

تنهایی گریه کرده .. ولی .. ولی هر چی بود آب به لبش رسید .. لذا روضۀ امام عسکری همینه ..

عمه تون رو زدن .. نه ..!

مادرتون زدن .. نه ..!

پدرتون زدن .. نه ..!

وقتی میری تو سامرا اصلا می مونی .. !! چهار قبر ، مردم دورش میگردن .. اونجام میری میگی حسین ... دَمِ در ،رفقا اگر دیدی یه جا یه کسی از دنیا رفته باشه ، اومدی

احترام کنی ، اینقدر صاحب عزا خوشحال میشه .. امشب امام زمانت رو خوشحال کردی ..

پا از گلیم ، بیشتر انداخته گدا

وقتی به خاکِ‌ پات سَر انداخته گدا

اطرافِ صحن بال و پر انداخته گدا

گر سویِ گنبدت نظر انداخته گدا

دارد شبیه کربُبَلا عشق می کند

با گنبد جدیدِ شما عشق می کند

در پیشگاه لطفِ تو عنوان مهم نبود

انسان رسیده یا که نه حیوان مهم نبود

سائل مسیحی است و مسلمان مهم نبود

این چیزها برای کریمان مهم نبود

بر پایِ سفرۀ تو نشستیم یا حسن

ما اهلِ سامرایِ تو هستیم یا حسن

هر چند ابری است هوایِ زیارتت

دلها به حسرت است برای زیارتت

لب ها گرفته اند دعایِ زیارتت

یادیِ کنیم از شهدای زیارتت

قربان زائرانِ تو که در سفر خوشند

راه تو پر خطر شده و با خطر خوشند

ای کاش نیمه جان نشود مثلِ تو کسی

از دیده ها نهان نشود مثلِ تو کسی

راهیِ پادگان نشود مثل تو کسی

بیمار و ناتوان نشود مثلِ تو کسی

اطراف خانۀ تو چه شب ها به خط شدند

سرباز ها مزاحم آرامشت شدند

خشک است کام تو ولی از قحط آب نیست

هستی اسیر گرچه ! به دستت طناب نیست

از خون سر محاسنت آقا خضاب نیست

بر پیکرِ شما اثرِ آفتاب نیست

با نیزه بند بند تنت که جدا نشد

جسمت سه روز بین بیابان رها نشد

سنگین که شد سرت به رویِ نیزه ها نرفت

آوایِ استغاثۀ تو هر کجا نرفت

دیگر سَنان میانِ دهانِ شما نرفت

ناموسِتان به کوفه و شامِ بلا نرفت

دندان به کاسه خورد ولی خیزران نخورد

اصلاً عصا به این بدنِ نیمه جان نخورد

می گی یعنی چی ..!! راوی میگه دیدم ،اونهایی هم که نیزه نداشتن سنگ هم نداشتن .. دیدم پیرمردِ باعصا اومد کنارِ گودال .. هی عصا را فرو میکرد به بدن ......



این مطلب چقدر مفید بود ؟
4.5 از 5 (16 رای)  


دیدگاه ها
اولین نفر برای ثبت دیدگاه باشید !

hits