دلگرم
امروز: سه شنبه, ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ برابر با ۰۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۱۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
متن روضه های غمگین و جگر سوز اربعین از حاج حیدر خمسه
4
زمان مطالعه: 12 دقیقه
حاج حیدر خمسه یکی از مداحان و روضه، مصیبت، و مرثیه خوان برجسته اهل البیت است، که در این مطلب تو متن روضه جانسوز اربعین از مداح حاج حیدر خمسه را آماده کرده ایم.

متن روضه اربعین از حاج حیدر خمسه

متن روضه اربعین حسینی (ع) - آه ای لاله زارِ شش گوشه

آه ای لاله زارِ شش گوشه

داغِ خون خداست بر دل ما

چون رقیه شبیه اُمِ بَنین

حسرت کربلاست در دلِ ما

اربعین شد دوباره جا ماندیم

کار نوکر به اشک و آه افتاد

سمت کربُبَلا به اِذن بتول

دلِ ما هم پیاده راه افتاد

من یه حرفایی رو نمیزنم، نه تو خجالت بکشی نه من" اصلاً انگار نه انگار امروز اربعینِ، به رویِ خودتم نیار، فقط نگی نفهمیدا .. ما قرارمون اینا نبود .. برا همه عالم جا بود .. برا ما جا نداشتی .. خوب خرابم کردی .. اما م

ولت نمیکنم .. ببین ، من برو نیستم، کربلا نشد نشد، اینجارو کربلا میکنیم، من حرم ندیده نیستم .. من میخواستم بیام دورِ کجاوۀ خواهرت .. آخه شنیدم چهل روزه غلام نداره .. من شنیدم چهل روز کسی نبود رکاب براش بگیره .. من میخواستم بیام اونجا دور کجاوه خواهرت نوکری کنم ..

سر خود گرم میکنم چندیست

سه چهار روزِ غصه پیرم کرده، بعضی رفیقام، گُم و گور کردن خودشونو .. گفت میرم یه این ور اون وری، با زائرا که میان برمیگردم میگم کربلا بودم .. جواب مردمُ چی بدم؟.. من کم برا بچه هات خودمو نزدم .. هنوز صورتا

جا لطمه هست .. چکاری کردی با ما .. من از شبی که خواهرت در به در شد .. یه شب بدون روضه خونه نرفتم .. هر یه دونه ای که به بچت زدن منم خودمو زدم ...

سر خود گرم میکنم چندیست

گاه با روضه گاه با حافظ

هر که را دیدم از رفیقان گفت

میروم کربلا ، خداحافظ ...

چه دلی ازمون سوزوندن ، بچه ها ، یه سری به خودمون بزنیم چه خبره؟.. بعضی وقتا میشینم با آقام حرف میزنم، میزنی بزن با کربلا نه .. من به حرمت وابسته شدم .. من یخورده حرمم دیر میشه بد اخلاق میشم .. من

به حرمت عادت کردم .. من نجفم دیر شده .. دلم برا اون عقب عقب رفتن تو حرم تنگ شده .. دیدید یه جوری عقب میره انگار جلوش وایساده .. السلام علیک یا ... میرم میام آقا ...

اربعین شد دوباره جا ماندیم

از ره دور اَلسَّلامُ عَلَیْک ..

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یامَذبُوح

شاه منحور اَلسَّلامُ عَلَیْک

تنه بی پیراهن ، سَلامٌ علیک

سر اربابِ من ، سَلامٌ علیک

کشتۀ بی کفن ، سَلامٌ علیک

پاره پاره بدن ، سَلامُ علیک

آه ، ای ماه غیرتی پاشو

جانِ آواره برلب آمده است

از سَفر دل شکستهِ برگشته

پاشو عباس زینب آمده است

حجره داره تو بازار ، امام حسینی، عمده فروش، یه مشتری داشت اهلِ عراق ، هر وقت این میومد مغازش این بهم میریخت ، میگفت بو حسینُ میدی .. وقتی بهش جِنسی میفروخت یه قیمتی میزد، میگفت نوش

جونت، هر وقت از جلو حرم رد شدی بگو سلامت رسوند ، یه بار گفت حاجی ، چرا کربلا نمیای؟.. گفت من هر سال با زن و بچم کربلام اربعین ، یه قسمی گذاشت ، تورو به ارباب این بار که اومدی ، قدمت رو چشام ،

میخوام عوض این همه زحمت ، یه بار جبران کنم، آدرسُ داد، عراق رفته ها میدونن، اونجا اینجور نیست کوچه خیابون فلان محله پشت خیمه گاه اَبو زَهرا همه میشناسن ، با زن و بچه ش رفت دو سه روز به اربعین

کربلا، پُرسون پُرسون پیدا کرد گفتن اون خونه رو میبینی؟ خونه اَبو زهراست ، رسید دید دوتا دره کدومو بزنم ، این در سمت راست رو زد صاحب خونه غریبست ، تا اینا رو دید گفت زَوّارید، گفت آره ، گفت قدمت رو

چشام ، گفت نه آقا ، دنبال آدرسم ، گفت این حرفا نیست ، در خونه منو زدی جایی نمیزارم بری .. گفت ممنون شمام ، اما باید برم ، گفت به همین امام حسین نمیزارم بری ، مردم دنبال اینن یه لقمه نون بِدَن زوّار تو

اومدی در خونم .. آقا فرستادتت .. تو این گیرو داد، در خونه بغل واشد همون مشتریه، تا این حاجیه رو دید سلام خوش اومدی، اشتباه درو زدی اومد بگیره دستشو ، این پرید وسط گفت نشد، مهمون منه ، گفت آقا

رفیقمه .. گفت رفیقت اگه بود در خونه تو رو میزد، آقا به من نگاه کرده .. گفت دیدم داره دعوا میشه یه نگاه به حرم، چیکار کردی با مردم ... حاجی، بخدا نمیزارم بری، گفت دیدم با این رفیق ما بگو مگو، صداشون بالا

رفت، یه چیزی در گوشش گفت دیدم این رفیق ما گفت باشه، به تو میرسه، گفت خوشحال اومد طرفم گفت دیدی مهمون منی .. خوش اومدی، بخدا نمیام، تا نگی بهش چی گفتی، اصرار، گفت راستش تازگی، طایفه و

عشیرۀ اینا ، جوون منو کشتن، رسم عراق اینه، تا یه خون ازشون نگیریم کوتاه نمیایم .گفت در گوشش گفتم اگر بزاری بیان، از خونِ جونم میگذرم، گفت همون جا افتادم، کاش شما عاشورا اینجا بودید ..

یه جوون، خونشو ریختن، زناشونو آوردن جلو، داد میزدن کِل بکشید، آقاتون دست به کمر شد .. صدا میزد بابا .. صدا قح قحه شونو میشنوی؟ پاشو عمت داره میاد ...

خیزو ازجا آبرویم را بخر ...

خیلی نگران نامحرم بودی؟ خیلی نگران بودی زینب، تو نامحرما نیاد، پس خوب شد نبودی، دم دروازۀ شام .. دست زیر چونه زده بودن ...

راهمان از گذرِ برده فروشان افتاد

این همه چشم خریدار خدا رحم کند ...

حسین ...

برگَشته ام به کرببلا یا أخی الغریب

بی تو دِگر فِتادم از پا أخی الغریب

قدم ز غصه هایِ تو تا شد أخی الغریب

بعد از تو نیست خیر به دنیا أخی الغریب

یک اربعین پس از تو بلا دید خواهرت

رفتی و بعد تو چه ها دید خواهرت

باید این شبا تو کمک بدی ، خیلی از رفیقامون نرفتن گفتن بمونیم روضه ها خالی نشه .. از صبح این ور اون ور دارم داد میزنم، به اربابم هر چی دادن میزارم وسط، هرچی هم تو این چند روز دلت سوخت بزار وسط ، من

میگم، یه ثواب اونی که رفته میبره ده تا ثواب توی نرفته ، وقتی تَقَلّا برا رفتن میکنی بی بی میگه جانم .. چند تا تون به این و اون رو زدید نشد .. رفیق میشناسم، به صاحب کارش گفته حقوق یه ماهَ مو نده، سه روز برم

بیام ... هواست به ما هست یا نه؟ میدونم سرت شلوغه اما منم دل دارم .. میخوام این دوسه تا بند و با من بیای ها،

آورده ام کنار مزارت سر تو را

از ساربان گرفته ام انگشتر تو را

دق داده اند بی صفتان مادر تو را

از بس زدن در همه جا خواهر تو را

یک دم نظر نما که تن من شده کبود

رفتم به شام در بر من محرمی نبود

رسیدن کربلا ، زنایِ بنی اسد غوغا کردن، چند جا زنا خیلی به آل الله خدمت کردن .. یکی اینجا بود ، زنا بنی اسد رفتن به مرداشون گفتن نمیرید ما میریم .. تن بچه هایِ زهرا رو زمینِ .. دور تا دور قبرا آماده ، الآن

صاحبایِ قبرا میان نگاه کردن دیدن از دور، دونه دونه، مثل برگ خزان .. از بالا مرکبا، با صورت میان پایین .. دویدن زنا ... رسیدن به اولی خانم پاشو، اینجا که قبری نیست ، قبرا جلوست، صدا زد برو کنار، کجا بودی ظهر

عاشورا .. قاسمم همین جا تیکه تیکه شد .. دیدن اینا آروم نمیشه رفتن جلو تر ، خانم پاشو .. قبرا جلوست، گفت برو کنار .. کجا بودی برادرم علی اکبر رو همین جا عربا عربا ... دیدن نه، کار جمع نمیشه، بریم سراغ بزرگتر

اومدن بالا سر زینب، خانم شما بزرگید ، پاشو قبر جلوست، خانم جیغ کشید .. برید کنار .. کجا بودید صبح یازدهم .. اسباشونو نعل تازه ... اینقدر رو تنش دُوُندَن ... همه صحرا بوی حسین .. آه ...

بالاخره اومد بالای قبرا ..

از دوریت حسین گریبان دریده ام

رفتی و بعد تو، چه بلایی، کشیده ام

من ناسزا ز دشمن زهرا شنیده ام

دشمن تر از یهود به حیدر ندیده ام

از آتش یهود به سرها نشانه است ...

دم دروازۀ شام، اومد گفت یا شمر، من از تو تاحالا چیزی خواستم، نه والله" یه خواهش دارم، بگو مارو از شلوغی نبرن، بازار نبرن، یه بار بحرف خانم گوش کرد، تا مسیر عوض شد، خانم دوید، بگو از بازار ببرن .. اونجا نه ،

محلۀ یهود ...

از آتش یهود، به سرها ، نشانه است

بر گونه هایمان اثرِ تازیانه است

عرض روضه ام یه جمله است. همه رو آروم کردن، دو نفر آروم نمیشدن .. یکی ربابه .. هر چی دست رو سرش، خانم آروم، بچم کجاست؟.. هر کی یه قبری رو بغل، بچم کجاست؟.. امام سجاد اومد آرومش کرد، خودم

گذاشتم رو سینه ش نگران نباش جاش خوبه .. رباب آروم شد، اما سکینه آروم نمیگرفت .. هی میگفت وینَ عمی .. یه ظرف آب برداشت رفت سمت علقمه عمو پاشو .. پاشو .. آب برات آوردم .. عمو آب فرات ...

اِی سایۀ بلند تو بر سر بلند شو

جانم شود فدات برادر بلند شو

پس داده اند چادر مادر بلند شو

زخم جبین من شده بهتر بلند شو

بنگر چگونه از غم تو سال خورده ام

برخیز تا کنار مزارت نمرده ام ...

یادم نمیرود که چه دیدم ز روی تل

من نالۀ بُنَیَّ شنیده ام زِ روی تل

فریاد یا حسین کشیده ام زِ روی تل

بر سینه ات نشستُ دویدم ز روی تل

آن نانجیب خنجر خود را بُرون کشید

رأس تو را مقابل من از قفا برید ...

بگو چه کار کنم تا که دست و پا نزنی ...

بیشتر بخوانید::

جدیدترین متن و شعر نوحه ترکی اربعین

متن روضه و نوحه اربعین از سید مهدی میرداماد


متن روضه اربعین حسینی (ع) -کوچیک بودم که اسمتو شنیدم

کوچیک بودم که اسمتو شنیدم

از اولش خیلی هوامو داشتی

هر کی می خواست تو رو ازم بگیره

دست منو گرفتی و نذاشتی

تو زندگیم جلوتر از هر عشقی

نمی دونم اسمشو چی بذارم

مادر من تموم زندگیمه

ولی تو رو بیشتر از اون دوست دارم

شاه سلامٌ علیک

حسین سلامٌ علیک

تا زیر پرچمت نفس می کشم

من امشب یه حرفایی رو نمیزنم، که نه من خجالت بکشم نه تو، اصلاً به رو خودتم نیار فردا چه خبره، چقدر بدِ شب اربعین مجلس روضه اینقدر شلوغ،ای کاش امشب دو ردیف آدم اینجا بود، بمیرم براتون،دو سه روزه چه

غصه ای خوردید، قربون اونایی برم که به هر دری زدن برن نشد، غصه نخور،یه کربلا نرفته هم من سراغ دارم،اما تو اگه نرفتی نزدنت، اما اونی که من سراغ دارم میخواست بره،از بس زدنش نرسید کربلا....حسین جان منو

کربلا امسال نبردی، می خواستی خرابم کنی، من تو رو مردم نمیتونم نگاه کنم، هر کی به ما رسید، تو چرا نرفتی؟لات ها هم رفتن، سر کوچه وایستاده ها هم رفتن...

باز دوباره جاماندم

منم دل دارم،منم دل دارم....

رفتن و تنها ماندم

منم دل دارم،منم دل دارم....

آقا جان من کربلا نرفته نیستم، اگه گفتم اربعین کربلا بیام،آقا شنیدم چهل روزه خواهرت غلام نداره، گفتم:بیام دور کجاوه ی خانم، بگم:خانوم! غلام نداری،نوکر که داری،چهل روزه کسی رکاب برات نگرفت،لذا وقتی رسید هی

میگفت: عباس! پیرم کردن،عباس!بیچاره ام کردم،عباس! نامحرما.....

تا زیر پرچمت نفس می کشم

محاله به نفس نفس بیوفتم

خدارو شکر خدا تو رو بهم داد

آروم شدم حرفامو با تو گفتم

دیدی وقتی زمونه عرصه رو بهت تنگ میکنه،تا میری روضه میای دلت وا میشه، آقا! هر وقت از هرجا بریدم،دویدم اومدم روضه، بعضی وقت ها میشینم

میگم:بابام،حسین...میگم:حسین،میگم:مادرم،حسین..میگم:حسین..بابا بچه سومش هم رفت سوریه جنازه اومد رفتن گفتن حاجی! دو تا جوان دادی،اونو چرا فرستادی؟ گفت: نشستم دیدم زینب بالاتره یا بچه هام،دیدم

زینب بالاتره،گفتم:برو بابا….

اول شعر تبرک شده با بسم الله

اول مرثیه ها هست فقط بسم الله

هرکه دارد به سرش شور و نوا بسم الله

هرکه دارد هوس کرببلا بسم الله

رفقا کمتر از 50 روز و شب توی روضه ای، اما کمتر از گل کسی بهت نگفته، هر کی رسیده جلوت احترام کرده، من یه خانمی سراغ دارم، فردا که رسید،گفت:

ببین گرفته صدایم

من از صدا زدنت

نفسم در نمی آید

کتکم زدن....

دل ما را به سوی کرببلایت بکشان

بوی سیب حرمت را به مشامم برسان

اربعین آمده و گریه فراوان دارم

بعد چل روز ببین حال پریشان دارم

بر لبم زمزمه و ذکر حسین جان دارم

چشم اُمید به دستان کریمان دارم

کاروان اسراء سوی حرم آمده است

حضرت عالمه با قد خم آمده است

با تنی زخم و لبریزِ وَرم آمده است

با دلی پر زغم و دیده ی نم آمده است

کاروان آمده افسوس که آب آور نیست

قاسم و اصغر و شهزاده علی اکبر نیست

همه رو آروم کردن،بچه ها رو یکی یکی عمه ی سادات آروم کرد، دو نفر گریه شون بند نمی اومد، یکی رباب ِ،هی می گفتن:چیه خانم؟ می گفت: بچه ام کجاست؟ چرا هر کی سر قبری رفت،بچه ام کجاست؟ امام سجاد

اومد آرومش کرد، فرمود: خودم گذاشتمش رو سینه ی بابام. رباب اینو شنید آروم شد،اما سکینه دست بردار نیست،هی می گفت:" وینه عمی؟" عموم کجاست؟.... وقتی علقمه رو نشونش دادن،یه ظرف آب برداشت، راه

نمی تونست بره، رسید علقمه، افتاد رو قبر،صدا زد: عمو! پاشو، آب رو آزاد کردن، شنیدم آب نخوردی،حسین.....

وادی کرببلا حال و هوایی شده بود

بر سر قبر حسین شور و نوایی شده بود

کار زینب به خدا نوحه سرایی شده بود

خاطرات سفرش باز تداعی شده بود

ای برادر به خدا بعد تو غوغایی شد

به سر راس تو ای شاه چه دعوایی شد

دیدم از دور همه بال و پرت را بردند

دیدم از دور چگونه سپرت را بردند

شال بسته شده دور کمرت را بردند

ناگهان در دل گودال سرت را بردند

اشک میریزم و یاد غم عاشورایم

یاد غارت شدن روسری زن هایم

اومد بالا قبر، یه نگاه کرد دید خلوته دورش، افتاد رو قبر، میزد رو قبر، این قرارمون نبود، موهام سفید شد،دستام رو ببین،صورتم رو ببین،یه نگاه کرد دید چند تا اومدن دورش،گفت:داداش! اگه اینا نبودن، کبودی های تنم

رو نشونت میدادم، هر کی اومد تازیانه ام زد، اینقدر خودم رو سپر بچه هات کردم، حسین.....

بیشتر بخوانید::

متن روضه و نوحه سینه زنی اربعین از سید مجید بنی فاطمه

متن مداحی نوحه سینه زنی اربعین از حمید علیمی



این مطلب چقدر مفید بود ؟
4.0 از 5 (4 رای)  

دیدگاه ها

اولین نفر برای ثبت دیدگاه باشید !


hits