دلگرم
امروز: سه شنبه, ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ برابر با ۰۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۱۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
تفاوت کافر و مشرک از دیدگاه قرآن
2
زمان مطالعه: 11 دقیقه
کافر و مشرک چه فرقی با یکدیگر دارند و هرکدام در قرآن به چه منظوری تعبیه شده اند؟اقسام شرک چند نوع است؟ پاسخ این سوالات را در ادامه مشاهده کنید.

فرق کافر و مشرک از منظر قرآن

«کفر» در لغت به معنای پوشاندن شیء است. شب را کافر می گویند به خاطر آن است که اشخاص را می پوشاند و به زارع کافر گفته می شود به خاطر ان است که تخم را در زمین می پوشاند. واژه «کفر» در انکار دین و واژه «کفران» در انکار نعمت به کار می رود. همچنین کفر به معنای برائت و بیزاری نیز آمده است. (عنکبوت، آیة 25)

سوره کافرون

«کفر» در شریعت به معنای، انکار آن چه خدا معرفت آن را واجب کرده می باشد، از قبیل وحدانیت، عدل الهی، پیامبر و هر کس آن پیامبران آورده اند را انکار کند، کافر است.به عبارت دیگر، کافر کسی است که اصول یا ضروریات دین را انکار کند. بعضی از مشتقات «کفر» عبارتند:

«کفر» برای کسانی استعمال می شود که در کفران نعمت مبالغه می کنند، یعنی بسیار ناسپاس هستند. «اِنّه لَیَؤُس کفور» و کفور در قرآن 12 بار آمده است.«کفور» مصدر و به معنی انکار دین و نعمت آمده است و 3 بار در قرآن آمده است. «فابی اکثر الناس الّا کَفوُراً».

«کَفّار» مبالغه کافر هم در کفر دین و هم نعمت آمده است.«کُفّار» جمع کافر است و استعمال آن بیشتر در انکار دین است و 21 دفعه در قرآن بیان شده است.«کَفّاره» آن است که گناه را با حسن وجه می پوشاند و جبران می کند «ذلک کفارة ایمانکم» ، آن کفاره قسم های شماست.

«کوافر» جمع «کافره» به زنان کافر اطلاق می شود و فقط یک بار در قرآن آمده است. «و لاتُمسِکوُا بِعِصَمِ الکوافر؛ نکاح زنان کافر را نگاه ندارید».

فرق کافر و مشرک در چیست؟

در این جا سوالی مطرح است که آیا قرآن واژه «کافر» را در حق کسانی که از روی عناد و عمد، حق را پرده پوشی کرده اند استعمال کرده یا از روی جهل و نادانی حق را پوشاندند به کار برده است؟

با بررسی در آیاتی که مشتقات «کفر» در آن آمده است روشن می شود که لفظ «کافر» شامل حق پوسی از روی عناد و عمد و هم از روی جهل و نادانی می شود:«انّ الذین کفروا سواءٌ علیهم أَأَنذرتهُم اَم لَم تٌنذِرهُم لا یُؤمنون». به آنهایکسانی که کافرشدند چه انذار کنی و چه نکنی برای آنها مساوی است و ایمان نمی آورند.»

آیه به صراحت بیان می کند که کفر آنها از روی عناد و لجاجت است:«و جحَدوُا بها و استیقَنَتها انفُسهُم؛ کفار این نشانه ها را انکار می کنند در حالی که از باطن به آن یقین دارند.»

اما در مسئله عذاب اخروی کفار جاهل در حکم مستضعفان فکری هستند، و آیات عذاب شامل حال کسانی است که از روی علم و لجاجت به حق تسلیم نشده و ایمان نیاوردند و قرآن نیز بعد از «کفروا» «کذّبوا»و «صدّوا عن سبیل الله» را بیان کرده نشان می دهد که پیامبری بوده و آن را تکذیب کرده اند و مانع پیشرفت دین شده اند در این جا عذاب اخروی محرز است.

شرک چیست؟

«شرک» و شرکت و مشارکت به معنای شریک شدن است:«و لم تکن له شریکٌ فی المُلک.».در حکومت و تدبیر عالم شریکی نداشته است و «شرک» اسم است، یعنی عمل شرک و به معنی شریک و نصیب آمده است.«ام لهم شرک فی السموات...».و مشرک کسی است که برای خدا شریک قرار بدهد و چنین شخصی قابل آمرزش نیست مگر آنکه در دنیا توبه کند:«ان الله لایَغفِر اَن یُشرَک به؛ کسانی که به خدا شرک می ورزند خداوند آن ها را نمی بخشد».

اقسام شرک کدام است؟

شرک در خلقت: مانند:عقیده ایرانیان قدیم که خیرات را از یزدان و شرور را از اهریمن می دانسته اند. «وَ جَعَلُو اللهِ شرکاءَ الجنّ».برای خدا شرکایی از جن قرار داده اند»

شرک در تدبیر عام: گروهی هستند که معتقدند برای هر یک از انواع عام به یک تدبیر کننده وجود دارد. مانند:اعتقاد به خدای دریا، خدای صحرا و ... در سورة شعراء آیة 27، آمده است:چون موسی خدا را رب العالمین خواند فرعون گفت:او دیوانه است.

شرک در عبادت: و آن اینکه خدا را عبادت نمی کردند، بلکه بتها، آفتاب، ماه، دریا، حتی اشخاص را و ... پرستش می کردند. در حالی که جز خدا خالقی نیست و او خالق و آفریننده تمام اشیاء است:«و خلق کلّ شیء و هو بکل شیء علیم».

لازم به ذکر است:مشرکان معتقد به خدا هستند و می دانند که خداوند همه چیز را خلق کرده است، اما شرکایی برای خدا درست کردند، تا اینکه شفیع آنها قرار بگیرند.

حاصل سخن اینکه؛ کافر به کسی گفته می شود:می داند این جهان دارای خالقی همانند خدا است، ولی از روی عناد و عمد پرده پوشی می کند و منکر می شوند و دارای اقسامی نیز است. اما مشرک:برای این جهان خالقی را همچون خدا می پذیرد اما شرکایی برای خدا از جهت عبادت، تدبیر و ... قرار می دهد.

گناهان کبیره

شرک به خدا: بزرگترین گناه کبیره شرک به خداست و مشرک محروم از بهشت است چنان‌که می‌فرماید: «هر که برای خدا شریک قائل شود خدا بهشت را بر او حرام گرداند و جایگاهش آتش دوزخ باشد» (سوره مائده _. ۷۲)

ناامیدی از رحمت خدا: بعد از شرک ناامیدی از رحمت خداست و هر که ناامید باشد کافر است چنان‌که در قرآن می‌فرماید: «نومید مشوید از رحمت خدا همانا مأیوس نمی‌شوند از رحمت خدا مگر کافران» (سوره یوسف - ۸۷)

ایمنی از آزمایش: بعد از آن ایمنی از آزمایش و مجازات است و کسی از آزمایش خداوند ایمن نمی‌شود مگر زیان کاران چنان‌که در قرآن می‌فرماید: «از مکر خدا ایمن نمی‌گردند مگر جماعت زیانکاران» (سوره اعراف - ۹۷)

عاق شدن توسط پدر و مادر: و خداوند عاق را جبار شقی نامیده‌است چنان‌که در آیه ۳۲ سوره مریم می‌فرماید: «و به نیکویی به مادر توصیه نمود و مرا ستمکار و شقی نگردانید»

قتل مؤمن: دیگری قتل مؤمن است بدون حکم شرعی و خداوند جایگاه قاتل را جهنم قرار داده چنان‌که می‌فرماید: «هر کس مؤمنی را به عمد بکشد مجازات او آتش جهنم است که در آن همیشه معذب خواهد بود و خدا بر او خشم و لعن کند و عذابی بسیار شدید برایش مهیا سازد» (سوره نسا - ۹۵)

تهمت: دیگری تهمت و نسبت زنا دادن به کسی است و هر که چنین تهمتی بزند و عده عذاب به او داده شده چنان‌که می‌فرماید: «کسانی که به افراد با ایمان نسبت زنا داده‌اند در دنیا و آخرت ملعون خواهند بود و به عذاب سخت معذب خواهند شد» (سوره نور - ۲۳)

خوردن مال یتیم: و دیگر خوردن اموال یتیم است که آن هم در آخرت جز عذاب ثمر دیگری ندارد چنان‌که خداوند می‌فرماید: «آنان که اموال یتیمان را به ستمگری می‌خورند در حقیقت آن‌ها در شکم خود آتش جهنم فرو می‌برند و به زودی در آتش افروخته خواهند افتاد» (سوره نسا - ۱۱)

فرار از جنگ: و دیگر فرار از جنگ است (که به دستور پیغمبر اسلام یا امام یا نائب خاص پیغمبر و امام واجب شده باشد) چنان‌که می‌فرماید: «هر که در روز جنگ فرار کرد همانا به طرف خشم و غضب خدا روی آورده و جایگاهش دوزخ که بدترین منزل است خواهد بود.»

خوردن ربا: و دیگری خوردن ربا است که خداوند در حق ربا خورندگان می‌فرماید: آن کسانی که ربا می‌خورند می‌فرماید: «آن کسانی که ربا می‌خورند مبعوث نمی‌شوند در قیامت از قبر‌های خود مگر مانند آن که شیطان ایشان را با مس کردن مخبط کرده»

سحر و جادوگری: دیگری سحر و جادو کردن و یادگرفتن و یاد دادن آن است و خدای متعال در مذمت ساحران فرموده: «و محققا می‌دانند که هر که سحر کند، در عالم آخرت هرگز بهره‌ای از بهشت نخواهد یافت».

زنا: دیگری زنا کردن است و خدای تعالی وعده عذاب به زنا کنندگان داده چنان‌که می‌فرماید: «هر که زنا کند کیفرش را خواهد دید و عذابش در قیامت مضاعف و دو چندان شود و با ذلت و خواری به جهنم جاوید و ملخد گردد» (سوره فرقان - ۶۸)

قسم ناحق: و دیگری قسم ناحق یاد کردن است. یاد کنندگان ناحق در آخرت بهره‌ای از رحمت الهی ندارند چنان‌که می‌فرماید: «آنان که عهده خدا و سوگند خود را به بهایی اندک بفروشد اینان را در آخرت بهره و نصیبی از رحمت خداوندی نیست».

خیانت: و دیگری خیانت به دین و مملکت و اموال و ناموس مردم نمودن است و خائن را نیز به کیفر اعمالش می‌رسانند چنان‌که می‌فرماید: «هر کس خیانت کند روز قیامت به کیفر آن خواهد رسید» (سوره آل عمران - ۱۵۵)

زکات ندادن: و دیگری ندادن زکات است و خدای تعالی در حق مانعین زکات فرموده: «روزی که آن طلا و ذخایرشان در آتش جهنم گداخته شود و پیشانی و پشت و پهلویشان را بدتن داغ کنند» (سوره توبه - ۳۵)

شهادت دروغ و کتمانش: و دیگری شهادت دروغ و ناحق دادن است که در آیه ۷۲ سوره فرقان می‌فرماید: «. هر کس به دروغ و ناحق شهادت دهد مؤمن نیست و مرتکب گناه کبیره شده است»؛ و دیگری کتمان شهادت نمودن است در جایی که آبرو یا جان یا اموال مؤمنی در معرض تلف و خطر باشد چنان‌که خدای متعال می‌فرماید: «شهادت را مخفی نکنید، زیرا هر کس شهادت را کتمان کند البته به قلب گناه کار است» (سوره بقره - ۲۸۳)

شراب خواری و ترک نماز: و دیگری شراب خوردن است و خدای تعالی نهی از خوردن شراب و مسکرات دیگر فرموده هم چنان‌که از بت‌پرستی نهی نموده است و دیگری ترک نماز است و رسول خدا در ذم تارک الصلوة فرمود: «هر کس عمداً نماز را ترک نماید از امان و پناه رسول خدا خارج است».

نقض عهد و قطع رحم: و دیگری نقص عهد و قطع رحم نمودن است و خداوند ناقض عهد و قاطع رحم را لعن نموده به قولش که می‌فرماید: «برای ایشان است لعن خدا و منزلگاه بد نصیب آنهاست» (سوره رعد - ۲۵) پس عمروبن عبید از خدمت آن حضرت خارج شد و سخت به خود می‌پیچید و گریه شدید می‌نمود و می‌گفت: هلاک شد آن که به رای خود فتوی می‌دهد و خود را در فضیلت و علم برابر شما می‌داند.

جبران گناه

اولین قدم در جبران گناه توبه واقعی و تصمیم جدی بر ترک گناه است .در مرحله بعد اگر گناه موجب تضییع حقی شده است باید ان را جبران کرد .

این حق ممکن است حق الله باشد مانند نماز و روزه و حج و خمس و زکات که بعد از توبه باید آنها را هر چند به تدریج ادا نمود و یا حق الناس مانند دین است که باید آن را جبران نمود و به صاحب حق برگرداند و در صورت مرگ او به ورثه اش رساند و در صورت مایوس شدن از یافتن صاحب حق و یا ورثه او و یا عدم اگاهی از زنده بودن و یا نبودن او به نیت او معادل حقی که بر ذمه است رد مظالم به فقیر غیر سید داد .

کوتاهی ها و قصوری که به خاطر گناه از انسان سر زده مانند بی توجهی به پدر و مادر و یا اهانت به مردم باید بعد از گناه جبران شود .

در مورد گناهانی مانند غیبت و تهمت و مانند ان لازم نیست از صاحب حق حلالیت طلبیده شود بلکه همان توبه و استغفار و دعای خیر برای این فرد کافی است.

بیشتر بخوانید :

معرفی و آشنایی دقیق با هفت گناه کبیره در مسیحیت



این مطلب چقدر مفید بود ؟
4.0 از 5 (2 رای)  

دیدگاه ها

اولین نفر برای ثبت دیدگاه باشید !


hits