متن مداحی شب سوم محرم (شب حضرت رقیه سلام الله) از حاج محمود کریمی
متن روضه شب سوم محرم
الحمد لله الذی خلق الحسین
حجت داوری نبود اگر نبود حسین
احمد و حیدری نبود اگر نبود حسین
هیچ پیمبری نبود اگر نبود حسین
جنت و کوثری نبود اگر نبود حسین
دین خدا نبود اگر نبود حسین
شرم حیا نبود اگر نبود حسین
سعی و صفا نبود اگر نبود حسین
حج و منا نبود اگر نبود حسین
الحمد لله الذی خلق الحسین
ستون آسمان نبود
قبله عاشقان نبود
محراب و اذان نبود
از قران
سعادتی نبود
عنایتی نبود
عبادتی نبود
ستون آسمان نبود
عشق مقدسی نبود
غنچه ی نورسی نبود
خون خدا کسی نبود
گریه هنر نبود
دیده ی تر نبود
هیچ خبر نبود
ستون آسمان نبود
قبله عاشقان نبود
از قرآن نشان نبود
سعادتی نبود
عنایتی نبود
عبادتی نبود
بیشتر بخوانید::
متن نوحه سینه زنی واحد و شور شب سوم محرم مداح حاج حسین سیب سرخی
متن روضه و نوحه شب سوم محرم مداح حاج حسن خلج و محمد حسین حدادیان
متن پیش زمینه شب سوم محرم
پناه همه عمه زینب خود فاطمه عمه زینب
دم ذوالفقار علی بود دم عمه زینب
اگر سوخته بال و پر من حجابم شده سنگر من
اگر سوخته در بین خیمه پر معجر من
خراب چراغونه امشب قناری غزل خونه امشب
موهام فرش مهمون امشب دلم خونه امشب
بابا نبودی ببینی که موی سرم سوخت
بابا نبودی ببینی پر معجرم سوخت
پرم سوخت
متن نوحه سینه زنی واحد
غم گرفته سر تا پامو ببین بابا
امشبو تا صبح رو پاهام بشین بابا
تا بگن پیش دشمن کم نیاوردن
تو بگی آفرین بابا
شام خیبر بود و عمه فاتح خیبر
عمه حیدر بود و من هم مالک اشتر
عمه رهبر بود عمه حیدر بود
عمه مادر بود ای جانم عمه
عمه مولا بود ای جانم عمه
عمه زهرا بود ای جانم عمه
عمه دریا بود ای جانم عمه
عمه تنها بود ای جانم عمه
نمیدونی کی دلتنگت شدم بابا
با چه حالی از بازار اومدم بابا
از همون بازار اومدیم به ویرونه
من صدا میزدم بابا
بین بازار شام و همه ی فریاد
..
وقتی از غصه قلبم شعله ور میشد
اول از حالم عمه با خبر میشد
هر دفعه دشمن میومد سراغ من
جلو سیلی سپر میشد
من هم مثل خودت به عمه مدیونم
بس که پاک کرد اشک از این چشم های گریونم
سنگر من بود بین آغوش عمه جونم
عمه محکم بود ای جانم عمه
قامتش خم بود ای جانم عمه
مرحم درد ای جانم عمه
سیل اشکم بود ای وای عمه
عمه محکم بود ای وای عمه
قامتش خم بود ای وای عمه
مرحم درد ای وای عمه
بیشتر بخوانید::
جدیدترین متن مناجات و روضه شب سوم محرم مداح حاج منصور ارضی
گلچین بهترین متن نوحه سینه زنی شب سوم محرم مداح حسین طاهری
شعر برای سینه زنی شور در شب حضرت رقیه (شب سوم محرم)
یا ابتا من الذی ایتمنی
نبودی که دشمن اومد به خیمه ها
خواب بودم چنگ زدن به معجرم
بابا حسین
شرمنده ی زینب شدم بابا حسین
با مشت جون به لب شدم بابا حسین
نبودی جون به لب شدم بابا حسین
بابا حسین
دیدن دستای بسته اومدی
پیش کاروان خسته اومدی
حالا که دیگه نمیتونم پاشم
حالا که پاهام شکسته اومدی
دخترت خیلی گرفتار شده
مثل عمه دست به دیوار شده
یه چیزی دیدم به هیچکسی نگو
چشمام از گرسنگی تار شده
بابا حسین
کی روی سینت نشت بابا حسین
داغ روی سینت نشست بابا حسین
چشمای ناز تو بست بابا حسین
هنوزم داره خون از لبت میره بابا حسین
دندوناتو کی شکست بابا حسین
بابا حسین
بیشتر بخوانید::
گلچین برترین متن روضه و نوحه سینه زنی شب سوم محرم مداح حمید علیمی
بهترین متن روضه و نوحه سینه زنی شب سوم محرم نریمان پناهی
متن نوحه سینه زنی شب سوم محرم
به قولت عمل کن دوباره
منو بقل کن که داره کبوترت میمیره
بهونتو میگیره به قولت عمل کن
بزار بگم پاهام درد میکنه خب
چشام در میکنه خوب
از اون شب تو بیابون
پهلوهام درد میکنه خوب
بال و پرمو نگاه سوخته
همه حرمو نگاه سوخته
موی سرتو دیدم سوخته
موی سرمو نگاه سوخته
به قولت عمل کن دوباره
منو بغل کن که داره کبوترت میمیره
بهونتو میگیره به قولت عمل کن
به قولت عمل کن بزار بگم پاهام درد میکنه
چشام درد میکنه خب
از اون شب تو بیابون
پهلوهام درد میکنه خوب
بال و پرمو نگاه سوخته
همه حرمو نگاه سوخته
موی سرتو دیدم سوخته
موی سرمو نگاه سوخته
ببین جای دسته که ردش
چشمامو بسته تا زدش
روی زمین افتادم
همین که زد جون دادم
من دلشکسته
بزار بگم ندیدی اشکمو خب
چشای تارمو خب
رو گوش دختراشون میدیدم گوشواره هامو خوب
رد پاهامو نگاه خونه
اشک چشامو نگاه خونه
موژه های تو هنوز سرخ
لایه موهامو نگاه سوخته
بزار بگم پاهام درد میکنه
چشام درد میکنه خب
از اون شب تو بیابون
پهلوهام درد میکنه خوب
بال و پرمو نگاه سوخته
همه حرمو نگاه سوخته
موی سرتو دیدم سوخته
موی سرمو نگاه سوخته
چقدر بی قرارم
که میگن بابا ندارم
من اصلا
با دختراشون قهرم
دل خسته از این شهرم
چقدر بی قرارم
بزار بگم دیدن جنگیدنم خوب
تو بازار بردنم خوب
تو بازار روسریم شد
آستین پیراهنم خب
کار خدارو نگاه بابا
آخر کار و نگاه بابا
تاول رو لبتو دیدم
آبله هارو نگاه بابا
بال و پرمو نگاه سوخته
همه حرمو نگاه سوخته
موی سرتو دیدم سوخته
موی سرمو نگاه سوخته
به قولت عمل کن دوباره
به قولت عمل کن دوباره
منو بغل کن که داره کبوترت میمیره
بهونتو میگیره به قولت عمل کن
به قولت عمل کن بزار بگم پاهام درد میکنه
چشام درد میکنه خب
از اون شب تو بیابون
پهلوهام درد میکنه خوب
بال و پرمو نگاه سوخته
همه حرمو نگاه سوخته
موی سرتو دیدم سوخته
موی سرمو نگاه سوخته
بیشتر بخوانید::
شب سوم محرم شب حضرت رقیه| جدیدترین گلچین روضه و نوحه سینه زنی
دانلود ۵۰ روضه و نوحه سینه زنی جدید ویژه شب سوم محرم
دانلود جدیدترین نوحه وروضه شب سوم محرم از ۸ مداح معروف اهل البیت
متن سینه زنی شب سوم محرم (شب حضرت رقیه)
زیر سایه یه نخل نشسته بود
آه سردی میکشیداز ته دل
عمریه با خنده قهره انگاری
همه کشتیاش نشسته توی گل
نوه هاش دور برش حلقه زدند
گریه هاش امونشو بریده بودند
هیچکی تا زمونی که زنده بود
خنده و خوشحالیشو ندیده بود
گوشه ی مقنعه ی گره زدش
میون گره یه گوشواره داره
میگه یادمه که گفتم اون روزا
بابام از سفر یه سوغات بیاره
واسه بچه هاش شبا قصه میگه
نوه هاش با قصه هاش میرن به خواب
همه خوابشون میره اما خودش
میمونه با صد سوال بی جواب
یه شبی گریه میکرد و قصه گفت
قصه ای که هیچ شبی نگفته بود
قصه ای که عین یه داغ بزرگ
توی اعماق دلش نهفته بود
قصه نه یه جوری اعتراف میکرد
خیره مونده بود چشاش به آسمون
زیر لب میگفت که بیچاره شدی
دیگه آبرو نمونده برامون
گفت یه روز تو خونه بودیم که یهو
بابام اومد صدا زد پاشو پاشو
اسرارو دارن از راه میارن
لباسای نو بپوش پاشو برو
شهر شلوغه زیر دست و پا نری
برو روی پشت بوم خونمون
اسرا از کوچه ما رد میشن
تا میان تو هم همون بالا بمون
من کوچیک بودم نمیدونم چی بود
که تموم شام بیرون اومدن
اسرا لباس پاره تنشون
عده ای به سمتشون سنگ میزدن
دختری میون دست و پا دیدم
چادرش پاره و صورتش کبود
سن و سالش مثل من بود ولی
بعد ها فهمیدم اون رقیه بود
سر باباش روی نیزه پیش روش
پشت سر روی زمین سر عموش
سر نوزادی شبیه قرص ماه
روی نی بود و سر نی تو گلوش
خون میومد از کنار دهنش
جای تازیانه بود روی تنش
به ماها گفته بودن خارجی ان
گفته بودن که میخوان بفروشنش
خدا میدونه که چقدر ما بدیم
خیلی بدیم خیلی بدیم
روم سیاه بشکنه دستمون
چقدر به سر و صورتشون سنگ میزدیم
یادمه بردنشون خرابه و
شبای سرد و روزای گرم گرم
ولی ما همه تو خونه های خوب
بالش زیر سرامون نرمه نرم
یه شبی زد زیره گریه طفلکی
پاشد از خواب و صدا زد باباجون
عمه خواب دیدم که بابام اومده
عمه جون به من بابامو برسون
دو تا سرباز اومدن با یه طبق
طبقو پیشه پاهاش زمین زدن
سر باباش تو طبق بود و میگفت
شامی ها خیلی بدن منو زدن
گفت بابا چشام به راه خشک شده بود
گوشه ی خرابمون خوش اومدی
من یتیمم تو امام عالمی
مثل بابات به یتیما سر زدی
گریه و خندشون شب میدیدم
پای پر آبلشو نشون میداد
سر باباشو بغل گرفته بود
لحظه لحظه داشت با گریه جون میداد
لب به لب های باباش گذاشت و گفت
من میمیرم ببریم یا نبریم
یه دفعه تنها سفر رفتی بسه
عمرا بذارم این بار تنها بری
دلم خونه دلم میخواد همه با هم
بابا یادته چادر سرم کرده بودن
گفتی دخترم شبیه ماه شده
حالا با چشم های خوشگلت ببین
تنم از مشت و لگد سیاه شده
گوشم از گوشواره ها سبک شده
ولی سنگین شده با یه ضرب دست
دیگه من نمیشنوم کی چی میگه
مگه با لب خونی و حرکت دست
تار میبینم سرم سنگینه
عجب دستی داشت خیر نبینه
پیرزن قصه به آخر نرسید
آه سردی وسط گریه کشید
گفت به بچه هاش شما برید بگید
ظلمی که تو شام شد هیچکی ندید
اهل عصمت رو آوردن توی شهر
آبروی شهرو بردن عوضش
پسر فاطمه رو سر بریدن
دو تا گوشواره آوردن عوضش
گوشواره های تا به تا
حلقه ها و خلخالای جور واجور
فهمیدم به زور گرفتن ازشون
که بابام گفت برو خون هاشو بشور
معجرای قیمتی آورده بود
بین هر کدوم یه مشتی موی سر
صاحب معجرا بین کوچه ها
چادرای پاره پاره
بیشتر بخوانید::
۴۵ روضه و نوحه گلچین شده جدید شب چهارم محرم از مداحان معروف
دانلود ۵۵ از جدیدترین روضه و نوحه دو طفل زینب (چهارم محرم)
جدیدترین پیامهای روز چهارم محرم روز طفلان حضرت زینب (ع)
شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی
اَوْ سَمِعْتُم بِغَـــــریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی
من شهید کربلایم
سربریده از قفایم
فـَاَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیْرِ جُــرْمٍ قَتِلُونی
وَ بِجَرد الخَیْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی
من شهید کربلایم
سربریده از قفایم
لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشــورا جمیـعاَ تَنْظُرونی
کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْـلی فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی
وسقوه سهم بغــــی عوض الماء المعین
من شهید کربلایم
سربریده از قفایم
بابا پای پر ورمم درد سر حرمم
دیگه حالا خیلی شبیه مادرمم
من را ببخش اگر که لکنت زبان گرفتم
آخر شکسته دستی که دندان شیری ام
کسی دیوانه باشد کز سر کویش رود جایی
دل اینجا، دولت اینجا، مدعی اینجا، امیداینجا
ای بابا حکایتی شده مویم
ای بابا شکستگی ابرویم
بیابون بود و من سرگردون
با اون نامرد نامسلمون
ای بابا حکایتی داره رویم
یاران این قافله قافله عشق است و این راه که به سرزمین طف در کران فرات می رسد را تاریخ است و هر بامداد این بانگ از آسمان میرسد که ارحیل از رحمت خدا دور است که این بام شیدایی را بر مشتاقان لوای خویش ببندد این دعوت فیضانی است علی الدوام به سوی آسمان می کشد و بدان که سینه تو نیز آسمانی لا یتناحیست ینه تو آسمانی لا یتناحیست با قلبی که در آن چشمه خورشید میجوشد و گوش کن که خوش ترنمی دارد نمی تپد حسین حسین میکنم
دیدگاه ها