متن روضه و نوحه شهادت امام سجاد (ع) از مداحان معروف
روضه و توسل جانسوز _ ویژۀ شهادت امام زین العابدین علیه السلام _ حاج حیدر خمسه
پیرمردِ بلا کشیده منم
پسرِ شاهِ سر بریده منم
*من همین الان از آقام عذرخواهی کنم ، سادات پاتونو میبوسم ، بزارید من یخورده دستم باز باشه ، الان نگم کِی بگم ..*
آن که از ناقه دید بانویی
پایِ یک بوسه شد خمیده منم
آن امامی که با تنِ تب دار
عقبِ ناقه ها دوید منم ...
آن که وقت فرار از خیمه
نالۀ خواهرش شنید منم ...
آن که در بینِ بوریا دلِ شب ...
پیکرِ یک امام چیده ...
الله اکبر ... نگاه کرد دید نقص عضو داره ، بدن کامل نیست ... (منو نگاه) بدن کامل ، هی تو گودال میگشت ... انگشت ... سر و که دیدم بردن ، انگشت کجاست ؟ ... ای نامرد ساربان ....*
خودم دیدم که خنجر رویِ دستش ....
حسین ...
*بعضی ها هنوز دارن نگاه میکنن ، به حضرت زهرا من روضه نخوندم ، الان میگم میبینی ، اما هر کی تو این چندتا بیت چشمش بارونی نشد ، باخته ...*
روضه در یک کلام ، وای از شام
دردِ بی التیام ، وای از شام
(دست و پاش میلرزید اسم شام میومد)
چقدر ناسزا به ما گفتن
همه جایِ سلام ، وای از شام
(یه بیتُ نشستم، اما هر وقت یادت اومد چشمت خیس شد ، برا این بی آبرو هم دعا کن ...)
دخترِ فاطمه اذیت شد(از چی؟ تازیانه و کتک؟نه)
از نگاهِ حرام وای از شام ....
*امام سجاد فرمود سهل ساعدی ، یه خورده پول داری؟... آقا پول برا چی؟
گفت سهل ، بدم به اون نیزه دارها ... اینقدر به بهونۀ سرها ، تو این مسیر خانواده مو نگاه ... بگم یا جلو برن یا عقب ... اینقدر تو ما رفت و آمد نکنن
حسین ......
روضه و توسل جانسوز _ ویژۀ شهادت امام زین العابدین علیه السلام _ حاج حسین سازور
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا سَیّدَ الساجِدین یا اِمامَ الْعارِفِینَ
وقت باران داغ چشم تر عذابم میدهد
آب می نوشم غم حنجر عذابم میدهد
شیرخواره سیر باشد زود خوابش میبرد
از عطش بی تابی اصغر عذابم میدهد
مجلس ختم جوان رفتم دلم آتش گرفت
یاد تشییع تنِ اکبر عذابم میدهد
غیرتم را شعله ور کرده ، چهل سال است که
ماجرایِ غارتِ معجر عذابم میدهد ....
ذبح را وقتی که می بینم کسی سر میبرد
خاطرات کُندیِ خنجر عذابم میدهد
روی دست من اثر از حلقه هایِ آهن است
این کبودی های بر پیکر عذابم میدهد
موی بابایم به روی نیزه ها آشفته بود
شانه را تا میزنم بر سر عذابم میدهد
*رحمت خدا بر این ناله ها ... خود امام سجاد دعاتون میکنه ، اینجوری دارید برا باباش ضجه میزنید ...*
کاش غارت میشد از رویِ سرم عمامه
بر سرم جامانده خاکستر عذابم میدهد
*من معذرت میخوام از شما*
از دم دروازه تا بازار ساعت ها گذشت
این شلوغی هایِ هر معبر عذابم میدهد
شامیان در پیش من حرف از کنیزی میزدند
التماسِ چشم آن دختر عذابم میدهد ....
داغ چوب خیزران و مجلسِ بزم شراب
از تمام داغ ها بدتر عذابم میدهد
خطبه را با لعن بر جدم علی آغاز کرد ..
چون به مسجد میروم منبر عذابم میدهد
هر چه آمد بر سر ما از بلای شام بود
قتلگاهِ اصلیِ ما کوچه های شام بود ...
شاعر : سید پوریا هاشمی
*مردم خدا نکنه یه نفر بینِ یه شهر دشمن گیر کنه .... امروز تو مدینه بدنش رو برداشتن ، آخ امام باقر ، بی عمامه ، پایِ برهنه ... دنبالِ جنازۀ باباش میرفت ... بنی هاشم اومده بودن این بدنُ تشییع کردن ، آوردن بدن رو بقیع ، بدن غسل داده شده ، کفن شده ، براش قبری درست کردن ... بدن باباش و میانِ قبر گذاشت ... یادش اومد امام سجاد مکرر در مکرر روضه میخواند :
من بدن بابامُ میانِ بوریا گذاشتم ... بدنِ بابامُ در میان قبر گذاشتم ... باید صورت رو خاک بزارم سری در بدن نمانده .... ( اینها به کنار ) بنی اسد یه وقت دیدن حضرت از قبر بیرون اومد داره اطراف قبر رو میگرده ، خاک ها رو زیر و رو میکنه .... چی گم کردی آقا ؟...
فرمود خدا لعنت کنه ساربان کربلا رو .... انگشت بریدۀ بابامُ پیدا می کنم .....
ای حسین ......
بیشتر بخوانید::
تاریخ دقیق شهادت امام سجاد (ع) در سال ۹۸ چه روزی است ؟
جدیدترین پیام شب یازدهم محرم شهادت امام سجاد(ع)
روضه و توسل جانسوز _ ویژۀ شهادت امام سجاد علیه السلام _ حاج مهدی سماواتی
*شبِ شهادت یکی از بَکّائون عالم امام زین العابدین علیه السلامِ دلا بره مدینه و قبرستان بقیع و کنارِ قبر با خاک یکسانُ غریبش ...
السلام علیک یاعَلِیَّ بنَ الحُسَینِ یازَینَ العابِدینَ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ بمیرم تا غریب به چهل سال بعد از واقعه کربلا کارش همه گریه و ناله بود ... هر جایی براش کربلا بود و هر روزش عاشورا ... به هر بهانه ای گریه میکرد ، ناله میزد ، اشک میریخت ....*
به لب آه و به دل خونُ به لب اشکِ بصر دارم
شدم چون شمعِ سوزان آب و آتش بر جگر دارم
*پرسیدن آقا به شما کجا خیلی سخت گذشت؟ ... سه مرتبه فرمود الشام الشام الشام .... بمیرم برا دلت ... مگه چه کردن ؟*
دلم خون شد نخندید ای زنانِ شام بر اشکم
که هم داغ برادر دیده هم داغ پدر دارم ...
کند اختر فشانی آسمان دیده ام دائم
که بر بالایِ نیزه هیجده قرصِ قمر دارم
عدو دست مرا بست و اسیرم برد در کوفه
نشد تا نعش بابم را ز رویِ خاک بردارم
حسین .....
تمام عمر هر جا آب بینم اشک می ریزم
*غذا می آوردن میل کنه ، تا چشمش می افتاد گریه میکرد صدا میزد «قُتَلِ ابْنُ رَسُولِ اللهِ جایِعاً ... »آب می آوردن بنوشه تا میدید گریه میکرد ، روضه می خواند صدا میزد «قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللهِ عَطْشاناً ...» حسین رو با لب تشنه کشتن ....*
تمام عمر هر جا آب بینم اشک می ریزم
من از لب های خشک یوسف زهرا خبر دارم
از آن روزی که ثار الله را کشتند لب تشنه
به یادِ کام خشکش لحظه لحظه چشمِ تر دارم
*امان از اون لحظه ای که میدید گوسفندی رو میخوان ذبح کنند ... جلو میرفت ، با گریه سوال می کرد ، آیا آبش دادید یا نه ؟... میگفتن بله آقا .... ناله ش بیشتر میشد ... میفرمود کربلا پدرِ منو با لبِ تشنه کشتن ....*
حسین ....
از آن روزی که ثار الله را کشتند لب تشنه
به یادِ کام خشکش لحظه لحظه چشم تر دارم
مسافر کس چو من نَبوَد که همراهِ سرِ بابا
چهل منزل به روی ناقۀ عریان سفر دارم
از آن روزی که بالا رفت دود از آشیانِ ما
دلی از خیمه هایِ سوخته سوزنده تر دارم
همه از آب رفع تشنگی کردند غیر از من
که هرجا آب نوشم بیشتر در دل شرر دارم
اگر چشمت به آب افتاد میثم گریه کن بر من
که آتش در دل و جان بر لب و خون در بصر دارم
شاعر : استاد غلامرضا سازگار
صَلی اللَّهُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ ...
روضه و توسل جانسوز _ ویژۀ شهادت امام سجاد علیه السلام و بازگشت خاندان اهل بیت علیهم السلام به مدینه _ سید رضا نریمانی
شامِ شهادتِ امام سجادِ ... خیلی این آقا غریبِ ... از غربت این آقا همین بس ، 35 سال گریه می کرد ... براش غذا می آوردم میزاشت کنار ، گریه می کرد ... آب براش می آوردن میزاشت کنار ، گریه می کرد ... هی می گفتن آقا ، چرا انقدر گریه می کنی؟ ناله ش بلند میشد ، می گفت خودم دیدم ... بابام گرسنه بود ، تشنه بود ...
همچین که برگشتن مدینه ( خیلی جانسوزِ این روضه ) همچنین که از کربلا برگشتن مدینه وقتی بشیر اومد خبر آورد برا اهلِ مدینه ، دسته دسته مردم میومدن بیرون از مدینه میگفتن آقا چطوری شد باباتون رو کشتن ؟ ... فقط یه جمله جواب می داد ( به امام حسین ، ساعت ها باید برا این جمله گریه کنی ) میگفت فقط همینُ براتون بگم حیوانات هم کربلا آب خوردن .... میفرمود أنَا ابنُ مَن قُتِلَ صَبرا ... من فرزندِ اون آقایی ام که با قتلِ صبر کشتنش ... (یعنی چی آقا ) یعنی یواش یواش کشتنش ... یعنی اول با نیزه زدن ... بعد با شمشیر زدن .... تازه سنگ میزدن ... سنگاشون که تموم شد ریختن تو گودال ...
ته گودال پیکر اُفتاده
توی گودال مادر افتاده
خواهر افتاده ، یک سر افتاده ...
نالۀ واعطشا بر جگرش می افتاد
آب میدید به یادِ قمرش می افتاد
بی سبب نیست که از جملۀ بَکّائون است
اشک از گوشۀ چشمانِ ترش می افتاد
شیرخواره بغل تازه عروسی میدید
یادِ لالایِ رباب و پسرش می افتاد
با دلی خون شده میگفت که الشام الشام
تا به بازار مدینه گذرش می افتاد
جلوی پای سکینه دم دروازۀ شهر
از رویِ نیزه علمدار سرش می افتاد
میشکست آینۀ صبر و غرورش را زجر
تا به جانِ اُسرا با کمرش می افتاد
روضۀ گم شدن و دفنِ رقیه میخواند
تا به صحرا و خرابه نظرش می افتاد
گوسفندی جلویش ذبح که میشد، یادِ
خنجرِ کُند و گلویِ پدرش می افتاد ....
شاعر : رضا قربانی
*تا می دید گوسفندی رو دارن سر میبرن ، سریع میومد به قصاب میگفت ببینم آب بهش دادید یا نه ؟ عرضه میداشت آقا ما مسلمانیم ، خودِ شما به ما یاد دادید آب بدیم به قربانی قبل از ذبح شدن ... آقا می نشست گریه میکرد ... میگفت بیا برات تعریف کنم ... یه عده به ظاهر مسلمون کربلا بابایِ منو .... آب بهش ندادن ... آی حسین .... *
گریه بر کشتۀ عریان خوب است
گریه بر آن لبُ دندان خوب است
گریه خوب است که هر شب باشد
گریه بر چادر زینب باشد
*یه چیزی همیشه آقا رو خیلی اذیت میکرد ، تا نگاه به دستاش می کرد ، هی می گفت با همین دستا خاکش کردم ... با همین دستا بود بوریا آوردم ... با همین دستا بود بابام رو تو قبر گذاشتم ...*
حسین ......
بحر طویل و روضه جانسوز _ شب چهارم محرم 95 _ویژۀ شهادت و روضه امام سجاد علیه السلام _حاج حسن خلج
منم قاهر ، منم والی ، منم غالب
منم لحظه به لحظه درد را طالب
حسین ابن علی را اولین نائب
علی ابن حسین ابن علی ابن ابیطالب ...
منم دریایِ بی ساحل
منم پیغمبری که کربلا بر او شده نازل
نه یک بخشش!تمام بخش هایش کاملاً کامل
تمام کربلا با سوره های قاسم و عون و علی اکبرو
آیات کوتاه علی اصغر و آیات مکی ابوفاضل
منم آنکه سنان و ازرق و خولی و شمر و حرمله
با هم مرا گشتند هی قاتل
همین که چشم وا کردم خودم دیدیم علی اکبر ارباب پیش چشم بابایم قدم میزد
قدم میزد دل بابا و نظم شانه های محکم عباس و سقف آسمان را با قدم هایش بهم میزد
برای قد بابایم خمیدن را رقم میزد ...
همین که چشم بستم در میان دشت غوغا شد
همین که چشم وا کردم بمیرم قاتلش از پیکرش پا شد
نفهمیدم چه شد از حال رفتم
تا صدایی آمد از دشمن چرا ساکت نشستید؟..آی فرزند رشیدش در میان خاک صحرا اربا اربا شد ...
*بازم بگم چی دیدم ؟!!...*
هراسان نجمه را دیدم که بالای سر نعشی کشیده ...
گوییا داغ امام مجتبی دیده
که قاسم هست اگر چون آن جگر گوشه برایش مثل آن روزی که می امد
جگر های حسن در تشت حالا پیکر قاسم میان دشت روی خاک پاشیده ...
*آخ نمی دونید چه روزی بود اون روز ... چشمم و باز میکردم یه غمِ تازه ...*
دوباره چشم بستم ناگهان تسبیح خاک کربلا افتاد از دستم
صدای داغ هل من ناصرا در گوش من پیچید
پدر بر روی دستش برد اصغر را ...
دل خانم رباب آشوب شد ترسید،گمانم قاتلش را که کمان برداشت بین آن جماعت دید
نمی گویم چه شد اما پدر خون علی اصغرش را در هوا پاشید ...
نمی گویم چه شد اما پدر در موقع برگشت می لرزید
نمی گویم چه شد اما پدر گم کرد دست و پای خود را و عبایش را به سرعت دور او پیچید ...
همین که رفت پشت خیمه من هم رفتم از حال و
همین که حال من آمد به جایش،خودم دیدم که دارد میرود با چکمه شمر آنجا توی گودال ...
دوباره رفتم از هوش و صدای شیحه اسبی که خون میریخت از زین و تن و سم و سر و یال و دهانش ....
*حسین ......
اگر این است تاثیر شنیدن
شنیدن کی بود مانند دیدن ...*
باعثِ این شد،بفهمم که پدر هم بی گمان رفته
و با علم امامت خود ببینم که پس از شمر لعین در گودی گودال
با نیزه سنان رفته و از بس لطمه دیده سر به نوک نیزه،با زحمت ... نه ! با یک تکان رفته ...
وزینب بعد از آنی که نیزه و شمشیرها را پس زده ، سمت حرم لطمه زنان ....
منم من حضرت سجاد راوی هزاران روضۀ مکشوف
آنجا که خودم دیدم سر بابا ز روی نیزه اش افتاد
منم اصلا خوده روضه که هی مجلس به مجلس میرود از کربلا تا شام
منم آن مجلسی که سوخته زیر آتشی که ریخته از بام ...
منم آن مجلسی که آخرش از اول لبریز اشکش میشود پیدا
منم آن مجلس کنج خرابه ، آه ،وقتی روضه خوانی میکند طفل سه ساله با سر بابا
منم آن مجلسی که روضه اش پایان نمی گیرد
در این مجلس رقیه تشنه است اما نمی دانم چرا باران نمیگیرد ...
منم آن مجلسی که دعوتی هایم برای خواندن روضه،سر بر روی نی ماندست
منم بی تاب،منم خسته،منم غمگین،منم والی
منم قالب علی ابن حسین ابن علی ابن ابیطالب ...
حسین جانم ... حسین جانم ...
حسین جانم جانم جانم ....
بیشتر بخوانید::
جدیدترین پیام شهادت امام سجاد علیه السلام
دانلود جدیدترین نوحه، روضه شهادت سجاد (ع) از مداح حاج محمود کریمی
روضه و توسل آخر ماه محرم _روضه امام سجاد علیه السلام_حاج احمد واعظی _سید مهدی میرداماد
دارد تمام می شود آقا عزای تو .... 2
*درد دلم اینه آخر ماه محرمی*
دارد تمام می شود آقا عزای تو
کم گریه کرده ایم 2 محرم برای تو
*آقا ، یه بار دیگه عاشورا اومد و رفت من بودمو نمردم و دیدم .... حسین .... مولای من .....*
شبهای آخر است ، گدا را حلال کن
این هم بساطِ نوکر بی دست و پای تو
*آقا محرم تموم شد،اما دارد به شام میرسد ..."تازه انگار فصل گریه از راه میرسه،فصل گریه داره شروع میشه*
دارد به شام میرسد از راه قافله 2
تازه رسیده نوبت تشت طلایتان ....
*حالا که به اینجا رسیدیم،اجازه میدید آخر ماهی این روضه رو بخونم،جایی که حضرت هی بارها میفرمود : الشام ... الشام"(آقا شام چی به روزتون آوردن؟قصه ی مجلس چی بود؟خود امام سجاد میفرماید اومدن یه طناب آوردن،یه سر طناب و به گردن من بستن" سید ها ببخشن" یه سر طنابو به گردن من محکم گره زدن،سر دیگه ی طنابو به بازوی عمه ام زینب" (رحمت خدا بر این ناله ها) بین من و عمه،این طناب رو یکی یه دور، گردن بچه های کوچولو دور زدن .... این طناب و میکشن به زور میبرن ..." پای بچه ها پر تاوله ..." میخوردن زمین ..." حالا چیجوری بلند میکنن بچه ها رو؟بچه های یتیمه داغ دیده،خسته با پای زخمی می افتادن" شلاقا رو میچرخوندن و میرسیدن ..."گفتم و التماس دعا*
خودم دیدم کودکی زیر تازیانه ها دست و پا میزد
*شبای آخر بریم در خونه خواهر امام رضا(ع)" یا حضرت معصومه ببخشید ، گل بارون کردن حضرت رو ..."
وقتی آوردن بی بی رو تو گل محله های شهر قم" تو خونه ی سادات خزرجی ، موسی ابن خرج بهش جا دادن، تو تاریخ قم نوشتن 17 روز بی بی تو شهر قم زنده بود،حتی اجازه نمی دادن مردها از تو کوچه رد بشن ..."می گفتن اینجا ناموس علی داره استراحت می کنه" شما نامحرمید برید یه جای دیگه رد شید ..." میگه ناموس علی تو این شهر بود مردا رو از تو کوچه شم راه ندان، الهی بمیرم برا خانوم علی ...."که یه عده نامرد اومدن،گفت چنان لگد به در زدم ...*
صدای ناله ی او را زپشت در شنیدم من
*ای وای از آون آقازاده ای که دید یه هیولا اومد ...." هی مادر عقب میره ....*
الهی بشکنه 2 دست مغیره .....
برو ، برو گمشو تو از دور و بر من
چه می خواهی زجان مادر من ....
*قربون این ناله ها برم ...*
برو ، برو گمشو تو از دور و بر من
چه می خواهی زجان مادر من ....
*انقد برات بگم ، بال میزد آقا ....*
نزن ، نزن که مادرم از پا نشسته
دانلود روضه
روضه و توسل _شهادت امام سجاد علیه السلام حاج حسین سازور
بریم در خانه ی زین العابدین علیه السلام
السلام علیک یا سیدالساجدین" قربون قبر تاریکت برم" قربون قبرستان تاریک بقیع برم"
دل خسته در گفتگوی بقیع
زند پرسه شب ها به کوی بقیع
زاعماق جان محبان پرد
پرستوی دل ها به سوی بقیع
همی ترسم آید زمان رحیل
بماند به دل آرزوی بقیع
*ای مردم،کاش امشب یه وضعی فراهم میشد این جمعیت میرفتیم پشت بقیع گریه می کردیم*
سحر آید از مهر و سجاده
شمیم دل افزای بقیع
الا سیدالساجدین از کرم
گره زن دل ما به سوی بقیع
شود حک براین سینه ی آتشین
سلام علی سید الساجدین ...
*یکم شعر بخونم،اگه حقشو ادا کردید دیگه روضه نخونم*
تا اشک هست در بصرم گریه می کنم
با این توان مختصرم گریه می کنم
تنها نه با دو چشم ترم گریه می کنم
با خون مانده در جگرم گریه می کنم
رنگم زمان دیدن مذبوح می پرد
یا لحظه ای که طفل گلوبند می خرد
یا مادری که کودک شش ماهه می برد
با هرچه هست دور و برم گریه می کنم
*آی .....*
از خنده های حرمله زجری کشیده ام
*به خدا قسم،روضه ی امام سجاد؛آدم با شرم و خجالت میخواد بخوونه" منتهی چی کار کنیم ما چاره ای نداریم مردم باید بدونن با آل پیغمبر چی کار کردن"
از خنده های حرمله زجری کشیده ام
من که عقیله را سر بازار دیده ام
بر درد های عمه ی قامت خمیده ام
بر غربت بزرگ حرم گریه می کنم
*شما رو به خدا امشب با امام سجاد گریه کنید" حضرت 40سال برا حسین گریه کرد" کنیزش می گه آقا بس نشده این همه گریه کردی؟آب می بینی گریه می کنی،غذا می بینی گریه می کنی" فرمود ساکت باش" یعقوب یازده پسر داشت،یکیش یوسف بود" چند وقت از نظرش دور شد میدونست یوسف زنده است؛سه بار چشماش از گریه سپید شد" من بالای نیزه هجده سر یوسف دیدم ...*
ناموس خود به ناقه ی عریان که دیده است
آتش میان زلف پریشان که دیده است
افتادن قطار اسیران که دیده است
عمریست با غم سفرم گریه می کنم ...
باید چه کرد بین گلو آه و ناله را
زخم عمیق پهلو و بازوی لاله را ...
*مردم ... مردم ...*
خیلی زدن خواهر من را،سه ساله را
با یاد رقیه،با پسرم گریه می کنم ...
*سید ها ببخشن،محاسن سپیدا ببخشن ...*
وقتی عقیله وارد بزم شراب شد 2
وقتی که خواهرم به کنیزی خطاب شد
روی سرم تمام زمانه خراب شد
بر خاک ریخته به سرم گریه می کنم ....
*به خدا همه مصیبتای کربلا عظیمه" امام وقتی بهش گفتن کجا سخت تر گذشت فرمود:الشام الشام الشام ... آبروی مارو بردن ... آبروی ما رو بردن ....*
یادم نمی رود پدرم را پیاده بود
هر طور بود روی دو پا ایستاده بود
بر نیزه ی غریبی خود تکیه داده بود
بر حال غریبی پدرم گریه میکنم
*زود از شام بیایم بیرون مصیبتش عظیمه*
عمامه اش به خاک لگد مال مانده بود
خیلی غریب در ته گودال مانده بود
با کام تشنه زخمی بی حال مانده بود
از اوج روضه با خبرم گریه میکنم
بالم زمان پا شدنم تیر می کشد
از داغ زهر کل تنم تیر می کشد
حالا که تشنه ام بدنم تیر می کشد
*بزارید من یه جمله روضه ی امام سجاد رو بخوانم" یا الله یاالله یاالله ..."
مردم من روز دوازدهم خودم رو رسوندم کربلا؛دیدم بدن ها همه عریان افتاده ..." همه رو غارت کردن ... بین بدن ها گشتم بابامو پیدا کردم ..." نگاه کردم دیدم دست هاش بریده ..." رگ ها بریده ..." بدن پر از زخمه ..."خودمو انداختم رو بدن بابام ..." رگ های بریده رو بوسه زدم ، هی گشتم دورو برم،یه چیزی پیدا کنم این بدن رو جمع کنم ...." گفتم بنی اسد حصیر دارید بیارید ...." بابامو جمع کردم .... میان حصیر گذاشتم .... مردم من امامم میدونم عالم به غیبم ... دیدم یه عضو بدن کمه ...." سر که بالای نیزه ست ..." اومدم دورو بر کربلا هی نگاه کردم ...." بنی اسد گفتن(آقا چی گم کردی؟)گفتم ساربان کربلا میخواست انگشترو ببره ... انگشت بابامو قطع کرد ...."
آی حسین ......
بیشتر بخوانید::
عکس نوشته و متن زیبا از شهادت امام زین العابدین علیه السلام(امام سجاد)
عکس نوشته های زیبا امام حسین(ع) مناسب پروفایل در محرم
روضه جانسوز _شهادت امام سجاد علیه السلام _استاد حجت الاسلام میرزامحمدی
"السلام علیک یا اباعبدالله"
بی شک گدای خانه ات آقا شود حسین
هر قطره زود پیش تو دریا شود حسین
فیض گدایی تو به هر کس نمی رسد
باید که زیر نامه اش امضا شود حسین
در روضه ها به قرب خداوند میرسیم
شب های هیئتت شب احیا شود حسین
*امام رضا فرمود:مَنْ جَلَسَ مَجْلِساً یُحیى فِیهِ أمرُنَا" هرکی تو مجلس ما اهل بیت شرکت کنه"لَم یَمُت قَلبُهُ یَومَ تَمُوتُ القُلُوبُ" قلبش نمی میره،دل مرده نمیشه" حسین جان اگه ما تو رو نداشتیم دل مرده بودیم"همین که خسته از گناه آلودگی میشم تا میام تو مجلس تو زنده میشم*
در روضه ها به قرب خداوند میرسیم
شب های هیئتت شب احیا شود حسین
*پیرمردا و محاسن سفیدا باید اینو بگن*
از کودکی تا دم مرگم به روی لب
تنها حسین بوده و تنها شود حسین ...
ای کاش وقت مردن من وقت احتضار
ذکر مدام بر لبم آن جا شود حسین ...
*34 سال زین العابدین آب می دید گریه می کرد،غذا میدید گریه می کرد،هی میفرمود:"قُتَلِ ابْنُ رَسُولِ اللهِ جایِعا"یعنی بابام حسین و گرسنه کشتن؛ "قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللهِ عَطْشاناً" بابامو تشنه کشتن" این روزا قافله داره میرسه شهر شام ..." شامی که قریب 40 سال،کینه امیر المومنین و مردمش به دل داشتن"آخ بمیرم ،قبل از اینکه اهل بیت وارد بشن سه روز شهرو زینت کردن ..."کوچه هاشو آب و جارو زدن،مردم به هم تبریک گفتن،لباس نو به تن کردن"شهر و چراغونی کردن؛زن های رقاصه و آوازه خوان رو آوردن"مگه چه خبره؟
سهل صاعدی میگه من از بیت المقدس میومدم،دیدم شهرو زینت کردن، میدونستم این روزا مردم شام عیدی ندارن،پرسیدم این چه عیدیه که من خبر ندارم؟گفتن مگه خبر نداری یه مشت خارجی رو دارن میارن ..." یا صاحب الزمان"اگه میخوای ببینی بیا دم دروازه شهر ..."
"کامل بهایی" می نویسد 500 هزار نفر به تماشا اومده بودن"آخ بمیرم،همه نوشتن صبح زود قافله وارد شهر شد"از دروازه ساعات تا مجلس یزید چندتا کوچه بیشتر نبود،اما همه نوشتن غروب بود که اسرا رو وارد مجلس یزید کرد" یعنی انقده ازدحام جمعیت ....،مانع شده بود" زن های رقاصه میزدن و میرقصیدن " سرای بریده بالا نیزه" زین العابدین تو غل و زنجیر جامعه"
وای ...... گفت :*
من آن گلم که خفته به خون باغبان من
نه گل نه غنچه مانده به باغ خزان من
*میخواید بدونید من کیم؟*
هفتاد داغ دارم و در زیر آفتاب
هجده سر بریده بود سایبان من
*آخ یکی طعنه میزنه،از بالای بام یه عده دارن سنگ میزنن ..." خار و خاشاک دارن بر سر اهل بیت میریزن" یاصاحب الزمان یه وقت دیدن سر بریده شروع کرد قرآن خواندن ....
"أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَ الرَّقیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً .... " قاری قرآن محترمه ..."علی لب های قاری قرآن رو می بوسید ..." اما من یه قاری خاکی میشناسم،تا قرآن خواند،سنگ ها بر اون لب و دندان ..." اخ بمیرم ...حسین ....
بابا قرآن می خونه،سنگا به اون لب میخوره
*خدا نیاره هیچ دختری کتک خوردن باباشو ببینه،اونقده تو این کوچه ها سنگ زدن که تو بعضی نقل ها داره خود سر بریده به زبان درآمد،فرمود: انا المظلوم" من نمیدونم بعضی از نانجیبا با چه سنگی سر ابی عبدالله رو میزدن که بارها سر از روی نیزه جلوی چشم بچه ها به زمین افتاد ...."
ای حسین .....
روضه شهادت امام سجاد علیه السلام_کربلایی حسین سیب سرخی
"اللهم صل علی فاطمه و ابیها وبعلها و بنیها"
سائل بی نوا نمیخواهی؟
ای غریب آشنا نمیخواهی؟
تو خودت گفته ای بیا حالا
آمدم من گدا نمیخواهی؟
آنقدر باوفا کنارت هست
نوکر بی وفا نمیخواهی؟
به خدا آخرین امید منی
نکند که مرا نمیخواهی
در دلم مانده که بگویی تو
اربعین کربلا نمیخواهی؟
روی لطفت حساب وا کردم
*زینبم روی لطف حسین حساب کرد...*
دست خالی که بر نمیگردم...
*دشمنشم دست خالی برنگشت،انگشت رو با انگشتر برد...حسیین...*
فقط اینجا کنار این آقا
آبروی این گدا نمیریزد
از نگاهم ترانه میریزد
غزل عاشقانه میریزد
اسرار نهان را سر بازار کشیدند
آتش به دل عترت اطهار کشیدند
دروازه ی ساعات که در شان حرم نیست
ناموس خدا را سوی انظار کشیدند
بازار یهود آبروی اهل حرم رفت
از پیرهن پاره ی ما کار کشیدند
با سوت و کف و هلهله و رقص و جسارت
درد دل مارا همه جا جار کشیدند
اسرار نهان را سر بازار کشیدند
آتش به دل عترت اطهار کشیدند
تا خواست، تماشایی مان کرد ستمگر
با بی ادبی بر در حضّار کشیدند
ای کاش که چون کوفه غم سیلی مان بود
ما را به سوی مجلس کفار کشیدند
با این که خدا، حافظ ناموس خودش بود
با حرف کنیزی به جگر خار کشیدند
"شاعر:حاج محمود ژولیده
*حسین حسین غریب کربلا حسین....*
پس از تو صحبت بازار می کنم هر روز
شکایت از غم انظار می کنم هر روز
نسیم گِرد سر اطهر تو می چرخید
چقدر بر سَرِ نیزه سَرِ تو می چرخید
میان شعله من و ساربان تَهِ گودال
برای بُردنِ انگشترِ تو می چرخید
به زیر ناقه به زنجیر پایِ من را بست
کسی که دور و بَرِ خواهرِ تو می چرخید
نرفته از نظرم مجلس شراب و رباب
به نیزه اش سَرِ آب آورِ تو می چرخید
*گفتند:آقاجان به شما بیشتر کجا سخت گذشت؟سه مرتبه فرمود:"الشام...الشام...الشام..."آخه نبودی زینب رو آوردن جلو خاص و عام چرخوندنش...نبودی ببینی یه مشت چشمای هرزه داشتند دور زینب...
حسین حسین غریب کربلا حسین....
"شاعر:حسن لطفی"
دیدگاه ها