دلگرم
امروز: جمعه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
جدیدترین متن روضه و نوحه شهادت امام سجاد (ع) از مداحان معروف
6
زمان مطالعه: 24 دقیقه
متن نوحه سینه زنی شهادت، امام سجاد، متن نوحه شور شهادت امام سجاد، متن روضه شهادت امام سجاد، متن مرثیه شهادت امام سجاد، مداحی شهادت امام سجاد، متن زمینه شهادت امام سجاد، متن سینه زنی شهادت امام زین العابدین، متن آهنگ شهادت امام سجاد

متن روضه و نوحه شهادت امام سجاد (ع) از مداحان معروف

روضه جانسوز _شهادت امام سجاد علیه السلام _سید مهدی میرداماد

دست کوتاه منو دامن احسان شما 2

سربلندم که شدم سر به گریبان شما

*ای ....*

سرخوبان جهان خاک ره زائرتان

جان عیسی نفسان باد به قربان شما

*ان شاالله به لطف این جلسات یه نگاهی،یه لطفی هم به ما کنن ؛ اگه شما نگا کنید ما هم میتونیم یه گلی بشیم تو این گلستان، 25 شبه داریم گریه می کنیم*

خار گل می شود از یک نگه رحمتتان

کرمی،تا که شوم خاک بیابان شما ....

*ای ... آقاجان ... مولای من ....*

گر بپرسند به محشر ...

*همه ی این ابیات مقدمه ی این یه بیته*

گر بپرسند به محشر سمتم را

گویم که غلامی زغلامان غلامان شما ...

تاصف حشر لبش خندد و چشمش گرید

*خاصیت نوکری در خونه اهل بیت اینه*

تا صف حشر لبش خندد و چشمش گرید

هر که افتد نگهش بر لب خندان ....

*یه مثال بزنم برا این یه بیت،سعید ابن عبدالله وقتی افتاد رو زمین؛ابی عبدالله سرشو بغل گرفت،یه نگاه کرد دید سیدالشهداست"صدا زد اوَفَیْتُ یا اباعَبْدِاللَّه؟"یا من وفا کردم ؟بعضی از نقل ها میگه صدا زد ارضیت منی یا اباعبدالله؟آیا راضی شدی ازمن؟ میگن ابی عبدالله یه لبخندی زد" یعنی راضی ام ازت سعید" یه جمله ای بهش گفت که نمی دونم چه جوری میشه این جمله رو براش ارزش و اعتبار معیین کرد"صدا زدی اَنْتَ اَمامِی فِی الْجَنَّهِ" دیگه ازین بالاتر؟ تو بهشت تو جلوی منی ..."تو مقابل منی " تو روبروی منی ..."داره تو خون خودش میغلته ..."اما دیدن یه لبخند زد ..." ای حسین ....

صدا نالت برسه کربلا ..." چیزی نمونده تا آخر محرم ..."

تا صف حشر لبش خندد و چشمش گرید

هر که افتد نگهش بر لب خندان شما

*با این یه بیت برم روضه ی امشب و التماس دعا*

بحر از سینه کشد ناله به سوز دلتان

آب خون گریه کند بر لب عطشان شما ....

ای تشنه لب .... حسین حسین حسین ....

عشق زینب .... حسین حسین حسین ....

ای بی کفن ....

امروز امام باقر باباشو کفن کرد... میگن داشت باباشو غسل می داد(زود بردمت سر اصل مطلب گرچه روضه زیاده و حرف زیاد) قربونت برم آقا جان" نگاه کردن دیدن امام باقر داره بدن رو غسل میده و اشک میریزه" ان شاالله هیچ پسری بدن باباشو غسل نده" یاد کنیم همه گذشتگان پدرانمون،شهدا،امام راحل" خدا کنه بدن زخمی رو نخوای غسل بدی ..." هر کاری میکنی خون بند نمیاد ..." قربونت برم امام باقر، بعد این همه سال ... دیدن گریه می کنه " چیه آقا ؟؟گفت هنوز جای غل و زنجیر روی بدن بابام هست ... هنوز جای سلسله و غل جامعه روی بدنش هست ...." ببرمت کربلا ...." امام باقر بعد 40 سال ، جای زنجیر دیدی صدای ناله ات بلند شد ..."یه روزی بابات زین العابدین بدن باباشو داخل قبر گذاشت" دید رگ ها تازه است .... زخم ها تازه ست ... لب ها رو روی رگ های بریده گذاشت ...

ای حسین .....

separator line

روضه جانسوز _شهادت امام سجاد علیه السلام حاج محمود کریمی

*از در خیمه بیرون امدم دیدم بدن داداشمو تو عبا دارن میارن*

قاسم و اذن رفتن و بوسه ی نعل بر تن

طعم عسل چشیدن طفل عموی اطهرم

ناله ی آب آب را شرم رخ رباب را

برروی دست باب خودذبح علی اصغرم ...

*اینا رو یادمه*

ساقی بی قرار را ...

ساقی بی قرار را خیمه و انتظار را

عمه که با برادرش،گفت چه شد برادرم؟

حمله ی تیغ و دشنه را،خاک و گلوی تشنه را

عمه کنار قتلگه گرفت چشم خواهرم

بر روی نیزه ماه را آتش و خیمه گاه را

ناله ی خواهرم که گفت،عمه کجاست معجرم

گرچه دلم ازین همه قصه جدا نمی شود

هیچ کجا به سختی شام بلا نمی شود ....

*این همه مصیبت،تا میگن کجا سخت گذشت؟میفرمایید الشام،الشام،الشام ... مگه شام چه خبر شد؟فرمود7 تا مصیبت تو شام به ما وارد شد؛چندتاشو بگم:*

پشت در دروازه ساعات ....

*هر جا میخوای بری،ناموست میخواد بره،میگی حتما یه مرد باهات باشه ... شده بچه باهاش میفرستی" آل الله آخر غیرتن"لذا وقتی مادر به مسجد رفت حسن رو با خودش برد"حسنم دنبال مادر راه افتاد ..."

پشت در دروازه ی ساعات،پیش نگاه خیل نامحرم

*یه گوشه اهل بیت رو جمع کرده بودن مردم برا تماشا میومدن..."شهر رو اذین بستن"یه عده داشتن سنگ جمع میکردن" مردم برا سربازاشون غذا میاوردن ..." الشام ..."

پشت در دروازه ی ساعات پیش نگاه خیل نامحرم

با دیدن ناموس آل الله من آرزوی مرگ میکردم

تو ازدحام کوچه های شام دیدم یکی از بچه ها گم شد2

دیدم سر بابا زمین افتاد،بین جماعت زیر پا گم شد2

ای وای از اون وقتی که اون نامرد

آتیش به مغز استخوان میزد

ما،بغضمون توی گلو موندو

اونم با چوب خیزرون میزد ...

الشام ... الشام ... الشام ...

*40سال با همین روضه گریه کرد*

الشام ... الشام ... الشام ...

دیدم که مردم روی پشت بوم

واسه تماشای ما میشینن

ما اهل بیت و اصل دین هستیم

میگفتن اینا خارج از دینن .....

ای وای از اون شب که تو ویرونه

تا صبح هر شب بچه هق هق کرد

بابام اومد ویرونه روشن شد

از فرط گریه خواهرم دق کرد ...

روضه بگم"تو بازار دید یه گوسفندی رو ذبح کردن،ایستاد،سوال کرد به این حیوان آب دادی یا نه؟ آری آقا جان دستور دینمونه" اول دادم بهش خیالتون راحت ..." های های شوع کرد ناله زدن ..." یادم نمیره باباصدا میزد وای جگرم از تشنگی ....." ای حسین ....

از قول مادرش فاطمه یه جمله روضه" گفت:"بنی قتلوک"عزیزم کشتنت "ومن شرب ماء منعوک" آب بهت ندادن ... ای حسین ...."

شب شهدات امام سجاد هرکی حاجتی داره،هر کی گره به کار داره،صدر حاجاتمون فرج امام زمان(عج) ای خدا فرج آقامون برسان ...."

الهی آمین

separator line

روضه جانسوز _شهادت امام سجاد علیه السلام _حجت الاسلام سید حسین حسینی قمی

انا ابن مسلوب العمامة و الرداء انا ابن من بکت علیه ملائکة السماء انا ابن من ناحث علیه الجن فی الارض و الطیر فی الهواء"مردم شام من پسر همون کسی هستم که چهل منزل سرش رو بالای نیزه زدند؛من پسر همون کسی هستم که عبا و عمامه ش رو بردند؛من پسر همون کسی هستم که(شماها شادی کردید ولی)ملائکه ی آسمان گریه کردند؛شب شهادته وگرنه اجازه نمیداشتم بگم:

"انا ابن المقتول ظلما انا ابن مجزوز الرأس من القفا "

مردم شام سر پدرم رو از قفا جدا کردند،زن و فرزندش رو اسیر کردند...

عجیبه تو این سفر!گاهی زین العابدین به فریاد زینب میرسیده گاهی زینب به فریاد زین العابدین...عصر یازدهم وقتی اهلبیت رو میخواستند از کنار شهدا عبور بدن امام سجاد منقلب شد،بی بی زینب به فریاد زین العابدین رسید،فرمود:"ما لی اراک تجود بنفسک یا بقیه الماضین؟!" ما که دیگه به غیر از تو کسی رو نداریم؛داری با جان خودت بازی میکنی!

فرمود:ببین عمه جان بدن های اولیاء خدا رو روی زمین گذاشتند،بدن های خودشون رو دفن کردند؛فرمود:نگران نباش؛اون حدیث معروف رو خوندند:"وَ یَنْصِبُونَ لِهَذَا الطَّفِّ عَلَماً "این جور نمیمونه... این جور نمیمونه...آروم کرد زین العابدین رو...امروز که گذشت زینب به فریاد زین العابدین رسید ولی فردا زین العابدین جان زینب رو نجات داد..میدونید کجا؟شیخ مفید در ارشاد مینویسد:وقتی مشغول خطبه خواندن بود و با سر بریده حرف میزد؛امام سجاد فرمود:زود من رو ببرید کنار محمل عمه جانم زینب! یه حرفی بایدبزنم؛آمدند سر درون محمل کردند صدا زدند "عمتی اُسکُتی!"عمه جان آرام بگیر! " ففی الباقی من الماضی اعتبار"

عمه جان حسین دیگه برنمیگرده؛حسین دیگه بر نمیگرده؛ما باید بریم کوفه،بریم شام...

ولی یه جمله ی پایانی هم داره؛دیدید وقتی یه مصیبتی تو یه خونه ای اتفاق میفته همه گریه میکنند؛ضجه میزنند؛یه بزرگی پیدا میشه همه را آرام میکنه وقتی همه آرام شدند خودش میشینه یه گوشه ای گریه میکنه؛میگن تو خودت چرا گریه میکنی؟میگه من یاد یه خاطره از بابام افتادم؛میدونید مردم کوفه بابام رو چطور کشتند؟!"بالسیف و السنان والحدید والحجار والخشب والعصا"هر کی هر چی داشت....

separator line

روضه جانسوز _شهادت امام سجاد علیه السلام _حاج میثم مطیعی

"اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ"

*چی میشه من بیام پایین پات دست به سینه بگذارم و بگم:

*"اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ"

*سلام من به بقیع و به چار قبر خرابش

امشب شب شهادت پسرته حسین جان*

دریا به دیده ی تر من گریه می کند

آتش ز سوز حنجر من گریه می کند

سنگی که می زنند به فرقم ز روی بام

بر زخم تازه ی سر من گریه می کند

*تو هر شهری وقتی یه بزرگی وارد میشه یه آقایی وارد میشه مردم شهر گل میریزند روی سرش میگن خوش آمدی؛وقتی کوفه رفت با کاروان زن ها و بی بی ها همه سنگ میزدند...وقتی رسید شهر شام هم هلهله میکنند هم دخترها رو کتک میزنند،شاید زبون حال آقامون این باشه:مردم کوفه و شام،به من علی بن الحسین سنگ بزنید ولی دیگه به سر بابای مظلوم من سنگ پرتاب نکنید...حسین...حسین...*

از حلقه های سلسله خون می چکد چو اشک

زنجیر هم به پیکر من گریه می کند

*آخه مقاتل میگن وقتی امام باقر بدن نازنین باباش رو غسل میداد،راوی میگه بدن نازنین زین العابدین رو روی سنگ غسل گذاشت،پرده ای زدند که آقا زاده بابای نازنینش رو راحت غسل بده؛میگه یه وقت شروع کرد های های گریه کردن؛میگه روم نشد اونجا سوال کنم،زین العابدین رو دفن کرد،بعد از مدتی خدمتش رسیدم آقاجان وقتی پدر نازنینت رو غسل میدادی،گریه میکردی! میگه فرمود:وقتی بابام رو غسل میدادم اثر غل و زنجیر جامعه به گردن و پاها و ران مبارکش باقی بود،میخوام بگم یا باقرالعلوم! بابای مظلومت رو غسل دادی یه وقت شروع کردی گریه کردن،یه شبی هم وقتی مردم مدینه خوابیده بودند جد مظلومم امیرالمومنین عزیزدلش رو غسل میداد،به بچه هاش گفته بود آروم گریه کنید صدامونو کسی نشنوه یه وقت دیدند علی دست از غسل کشید،سر به دیوار گذاشت،علی جونم مگه نگفتی آروم گریه کنند...

چرا بلند بلند گریه میکنی؟نمیدونستم بازوش...پهلوش...میگه یه وقت صدا زد "یا حسن یا حسین یا زینب یا ام کلثوم! هَلُمّوا ! هَلُمّوا ! تَزَوَّدوا اُمّکُم"بیاید از مادر توشه برگیرید! " فَهَذَا الْفِرَاقُ‏ وَ اللِّقَاءُ فِی الْجَنَّةِ " بچه ها امشب شب خداحافظیه، دیدار دیگه به قیامت و بهشت، امیرالمومنین میفرمایند:حسنین خودشون رو به روی سینه ی مادر انداختند، همون سینه ای که،علی فرمود:"اُشهِدالله اَنَّها قد حَنَّت"زهرا چنان صیحه ای زد" وَ مَدَّتْ یَدَیْهَا "دست ها رو از کفن بیرون آورد"وَ ضَمَّتْهُمَا إِلَى صَدْرِهَا مَلِیّاً"حسنین را به سینه چسبانید،یه وقت منادی صدازد علی بچه ها رو بردار، ملائکه به گریه شدند؛گذشت، گذشت عصر عاشورا شد؛یه وقت نازدانه ی امام حسین آمد کربلا،سکینه خاتون خودش رو روی بدن پاره پاره انداخت...شروع کرد با پدر حرف زدن...یه وقت عربای بیابانی آمدند؛"فَاجتَمِعَ عدّة ..."با یه اهانتی این نازدانه رو به گوشه ای پرتاب کردند...

حسییین....*

شاعر:استاد غلامرضا سازگار

separator line

روضه امام سجاد علیه السلام_حاج حسن خلج_قسمت اول

دردبسیار،مداوا،گریه۲

ارث جامانده ی زهرا،گریه

روزها ناله بود،شب هاگریه

آب میخورد ولی باگریه

گریه برآبِ وضویش میریخت

خون دل برسرورویش میریخت

گریه برشاه شهیدان میکرد

گریه برکشته ی عطشان میکرد

گریه بر دامن طفلان میکرد

گریه بر آن لب ودندان میکرد

*هرکی تواین دو سه شب گذشته هنوز سیرگریه نشده،هرکی دلش میخواد هروقت اسم امام حسین میاددلش زیر و رو بشه امشب دامن این آقا رو بگیره بگه آقا مِلک گریه دراملاک شماست؛ امضاء کن،نمیخوام اسم بابات بیاداشکهام نیاد،هنوزچندشب دیگه کارداریم بگیرسهم گریه تو...آقاجانم... آقاجانم قربون دلت برم علی بن حسین...

نیمه ی شب دیدگوشه خرابه رقیه ازخواب پریدجیغ میزنه دادمیزنه هی دودستی تو دهنش میزنه آبجی کوچولوچی شده خواهرجونم! سه ساله چسبوند زین العابدین به سینه اش، چرااین جور به دهنت میزنی قربون لبات برم!حسین...

حسین... آقام آقام آقام آقام... حسین... آقام آقام آقام آقام حسین....

یه چیزی دیگه هم بگم توپرانتز یادت بندازم اگه هنوزبرنامه اربعینت ردیف نشده امشب دامن این آقارو بگیر.وقتی بشیر اومد ازشام که بیرون اومدن عرض کردآقا کجابرم فوری گفت: بریم کربلا زودما راببرکربلا اربعین بابام کربلاباشه باید اربعین کربلاباشم بگوآقاجان خودت اربعین کربلامیری اینم بگیر و بکش باخودت ببر*

گریه بر شاه شهیدان میکرد

گریه برکشته ی عطشان میکرد

*خیلی خوبه توهم روضه خون باشی ها مادرش داره مینویسه ها*

گریه بردامن طفلان میکرد

گریه برآن لب ودندان میکرد

* اونوقت جلوچشم زین العابدین دست بردچوب رو برداشت... دیگه به چه گریه میکردی آقاجان؟!*

گریه برناله آن مادرها

*هی رباب دستشواینجوری میگرفت؛ نمیدونی چه جیگری خون میشد از اونها

*گریه بر ناله ی آن مادرها

گریه بر ضجه آن دخترها

گریه برغارتِ غارت گرها

گریه برنازکی حنجرها...

دانلود روضه

separator line


روضه امام سجاد علیه السلام_حاج حسن خلج _ قسمت پایانی

*اللهم عجل لولیک الفرج*

یه عمره ازابردیده هام بارون خون میبارم۲

به یاد هیجده سر به نی یه عمره بی قرارم

یه نیمه روز پنجه ی خزون برگ و بارم و چید۲

غروب که شدهیزم مدینه به خیمه رسید

یه عمره ازابردیده ها بارون خون میبارم

به یادهیجده سر به نی یه عمره بی قرارم

* این هیجده تاهیفده تاش یه طرف یه دونش یه طرف اون هیفده تا یه طرفه خب جنگه دشمنه اینهاهمه پهلوان بودن، زدن...*

یه عمره ازابر دیده ها بارون خون میبارم

به یاد هیجده سر به نی یه عمره بیقرارم

یه نیمه روز پنجه ی خزون برگ وبارم و چید

غروب که شد هیزم مدینه به خیمه رسید

*حالا اینها یه طرف*

یه ساعتِ بعدش نه باغ گلی بود نه باغِبونش۲

رسیده بودآخرعقیق یمن دست ساربونش

توی آتیش وحشت صحراش دوتا خواهرا زیردست وپا جلوی چشام جون دادن اونجا

*خب عرض کردم که آدم مصیبت که داره حرف میزنه یه هو یه شاخه دیگه میره تمرکزش سرجاش نیست،امام هیچوقت تمرکزش بهم نمیخوره،فراموشی نیست،امام هیچوقت لکنت نداره،امام هیچوقت تمرکزش بهم نمیریزه،امام هیچوقت توپوق نمیزنه، امام هیچوقت هیچ نقصی،کم و زیاد نداره،کامله کامله در همه لحظات عمرش، اون لحظه ای که ایستاده دارن باباشو میکشن امام حواسش هست اون لحظه ای هم که نشسته تو خونه با آرامش حواسش به همه جا هست،تو عالم خودمون داریم صحبت میکنیم*

هنوزم اون سوز گریه هاش داره میاد به گوشم

یه وقتی حس میکنم هنوز نشسته روی دوشم

*کی بود حل شد معما... مثه اینکه خانم نمیخواد دست از سر ما برداره از دیشب تا حالا خوب دیگه حالا رزق شماست دیگه*

هنوزم اون سوزه گریه هاش داره میاد به گوشم

یه وقتی حس میکنم هنوز نشسته روی دوشم

میگفت داداشی نرسه حرفم به گوش بابا

*چی؟! قربونت برم، آبجی کوچولو... *

میگفت داداشی نرسه حرفم به گوشه بابا

*فقط خودمون دوتا بدونیم*

ولی دلم لک زده برم روی دوش بابا

*چی میخوای بگی حالا در گوشش میرفتی رو دوش بابا *

برم دم گوشش بگم مگه قهری با من باباجون*

چشات چرا بسته ست موهات پریشونه لبت پرِ خون *اما ...اما .. اقا زین العابدین رازنگه دار خواهرش بود اما این نسیم حرفای سه ساله رو شنید به گوش یکی دیگه رسوند به بابا نه ها!! *

نسیمی شنید سوز حرفاشو

به سقا رسوند ماجراشو

*خب چه اتفاقی افتاد وقتی رسید؟!*

نسیمی شنید سوز حرفاشو

به سقا رسوند ماجراشو

عمو بسته بود چشم دریاشو...

حسین....

separator line

روضه امام سجاد علیه السلام_حاج حسن خلج

یه عمره ازابردیده هام بارون خون میبارم۲

به یاد هیجده سر به نی یه عمره بی قرارم

یه نیمه روز پنجه ی خزون برگ و بارم و چید۲

غروب که شدهیزم مدینه به خیمه رسید

یه عمره ازابردیده ها بارون خون میبارم

به یادهیجده سر به نی یه عمره بی قرارم

*این هیجده تاهیفده تاش یه طرف یه دونش یه طرف اون هیفده تا یه طرفه خب جنگه دشمنه اینهاهمه پهلوان بودن، زدن*

یه عمره ازابر دیده ها بارون خون میبارم

به یاد هیجده سر به نی یه عمره بیقرارم

یه نیمه روز پنجه ی خزون برگ وبارم و چید

غروب که شد هیزم مدینه به خیمه رسید

*حالا اینها یه طرف*

یه ساعتِ بعدش نه باغ گلی بود نه باغِبونش۲

رسیده بودآخرعقیق یمن دست ساربونش

توی آتیش وحشت صحراش دوتا خواهرا

زیردست وپا جلوی چشام جون دادن اونجا

*خب عرض کردم که آدم مصیبت که داره حرف میزنه یه هو یه شاخه دیگه میره تمرکزش سرجاش نیست، امام هیچوقت تمرکزش بهم نمیخوره، فراموشی نیست، امام هیچوقت لکنت نداره،امام هیچوقت تمرکزش بهم نمیریزه ، امام هیچوقت توپوق نمیزنه، امام هیچوقت هیچ نقصی،کم و زیاد نداره،کامله کامله در همه لحظات عمرش، اون لحظه ای که ایستاده دارن باباشو میکشن امام حواسش هست اون لحظه ای هم که نشسته تو خونه با آرامش حواسش به همه جا هست،تو عالم خودمون داریم صحبت میکنیم*

هنوزم اون سوز گریه هاش داره میاد به گوشم

یه وقتی حس میکنم هنوز نشسته روی دوشم

*کی بود حل شد معما... مثه اینکه خانم نمیخواد دست از سر ما برداره از دیشب تا حالا خوب دیگه حالا رزق شماست دیگه *

هنوزم اون سوزه گریه هاش داره میاد به گوشم

یه وقتی حس میکنم هنوز نشسته روی دوشم

میگفت داداشی نرسه حرفم به گوش بابا

*چی؟! قربونت برم، آبجی کوچولو... *

میگفت داداشی نرسه حرفم به گوشه بابا

*فقط خودمون دوتا بدونیم*

ولی دلم لک زده برم روی دوش بابا

*چی میخوای بگی حالا در گوشش میرفتی رو دوش بابا *

برم دم گوشش بگم مگه قهری با من باباجون*

چشات چرا بسته ست موهات پریشونه لبت پرِ خون *اما ...اما .. اقا زین العابدین رازنگه دار خواهرش بود اما این نسیم حرفای سه ساله رو شنید به گوش یکی دیگه رسوند به بابا نه ها!! *

نسیمی شنید سوز حرفاشو

به سقا رسوند ماجراشو

*خب چه اتفاقی افتاد وقتی رسید؟!*

نسیمی شنید سوز حرفاشو

به سقا رسوند ماجراشو

عمو بسته بود چشم دریاشو...

حسین ....

separator line

روضه امام سجاد علیه السلام_حاج حسن خلج _قسمت پایانی

تو دیدی و ندیدند اکبر و عباس،علی اصغر

که اسب ها را نعل کردند و به سمت پیکر ارباب هی کردند

تو دیدی و ندیدند اکبر و عباس و علی اصغر

که سر ارباب را در تشت مِی کردند

تو دیدی آنچه که حتی حسینت هم ندید آن را

تو دیدی در میان چشم های دختری ترس از بیابان را

تو دیدی روضه ی گوش و دهان و نیزه داران را

بماند داستان کوفه و شام و لبان خیزران خورده۲

بماند اینکه با هر ضربه اش دندان تکان خورده

بماند اینکه هر دم خنده های حرمله با زجر می آمیخت

بماند اینکه دستت بسته بود و بر سرت درشام آتش ریخت

بماند اینکه بعدازکربلا بیست و سه ساله درد را دیدی

همینکه چشم بستی بر سر نعش پدر

با خنجروبا چکمه آن نامرد را دیدی

بماند اینکه تو مانند یعقوب نبی در هجر یوسف گریه ها کردی

جهان را کربلا کردی

در این قصه ولی یوسف پدر بود و پسر یعقوب دنیا شد

برای چشم این یعقوب پیراهن نیامد چونکه بر تن اربا اربا شد

همان بیست و سه سال پیش دنیا ناامیدت کرد

همان بیست و سه سال پیش درواقع شهیدت کرد

*امد خدمت امام زین العابدین عرض کرد یابن رسول الله من از محبین شما هستم،عروسی فرزندمه،میخوام که شما به عنوان امام من قدم سر چشم من بگذارید تو مجلس عروسیش تشریف بیارید،حضرت فرمود:من معذورم،دیگه از بعد کربلا دل خوشی برای ما نمونده؛طرف اصرار کرد،حضرت فرمود:اگه قبول کنی یه روضه خون دعوت کنی روضه بابام حسین خونده بشه؛گفت:آقا شما تشریف بیارید چشم،حضرت تشریف بردند؛روضه خون شروع کرد روضه خونی؛حضرت فرمود:محفل رو تاریک کنید؛روضه خون شروع کرد روضه خوندن:

از آب هم مضایقه کردند کوفیان

خوش داشتند حرمت مهمان کربلا

*بابام بین دو نهر آب هی صدا میزد مردم جیگرم داره از تشنگی میسوزه، روضه خون روضه ش تمام شد؛چراغا رو روشن کردند دیدند آقا نیستند،خدایا آقا کجاست؟دیدند آقا رفتند کفشا رو...آقا شما چرا؟فرمودند:اینا کفشای عزادارای بابام حسینه...دامن آقا زین العابدین رو بگیر بگو آقا دلم برا کربلا یه ذره شده ... حسین ...*

separator line

متن روضه شهادت امام سجاد علیه السلام- حاج محمد رضا طاهری

هر لحظه در سکوت، غمت داد می زند

بغضی که از فراق تو، فریاد می زند

کاشکی قدر بدونیم این گریه کردن ها رو، ناله زدن ها رو،باید لذت ببریم از این منبرها،اشک ریختن ها،بی خود نیست به حبیب بن مظاهر میگن:چه آرزویی داری؟میگه":آرزو دارم بیام توی دنیا بشینم تو روضه ی امام حسین گریه کنم،گفتند:حبیب با این همه مقامات،اون جایگاه کنار حرم امام حسین،می فرماید:نمی دونید اینجا خدا با گریه کن های حسین چه معامله ای میکنه." تازه ماها نمی دونیم،چیزی نمی دونیم،چیزی نفهمیدیم،نمی دونید مادرش حضرت زهرا چیکار میکنه براتون.

این که تو نیستی و به ما طعنه می زنند

خیلی ها مارو مسخره می کنند ،میگن:پس کجاست آقاتون؟

این که تو نیستی و به ما طعنه می زنند

بر آتش نبودن تو، باد می زند

وقتی که صید دائمی ِ چشم توست دل

کی دست رد به سینه ی صیاد می زند

قلبم اگر که با تو نباشد نمی تپد

نبضم دمی که از تو کنم یاد می زند

دیریست خنده نیست به رخسار پر غمت

چشم تو حرف از دل ناشاد می زند

امشب نگاه ابری ِ تو با زبان اشک

دم از عزای حضرت سجاد می زند

سی سال ِ آزگار به هر جا نشته است

حرف از غمی که بر دلش افتاد می زند

اما بالاترین غم امام سجاد،که فرمود:الشام،الشام،الشام

با یاد شام و بزم شراب

اون عالم نشته بود،مداح رفت بالا منبر گفت: دخلت زینب علیها سلام علی ابن زیاد.(هنگامی که زینب به مجلس پسر زیاد در آمد(تا این جمله رو گفت:دیدن اون عالم عمامه از سر برداشت،گفت:دیگه بس ِ،دیگه نگو.

با یاد شام و بزم شراب اشک ریزد

با یاد جسم غرق به خون داد می زند
امشب باید ناله بزنی،ضجه بزنی،وَ یَضِجَّ الضّاجُّونَ اونایی که میتونند ضجه بزنند وَ یَعِجَّ الْعاجُّونَ حسین...

دوری ِ این راه ترتیب نمازم را شکست

که شکستن پشتش از اندوه و درد ِ ما شکست

ما راَیت و فی البلا الا جمیلا گفته ایم

یک جهان حرف است از پیروزی ما تا شکست

سر شکستن ارث ِ فامیلی ِ ما از کوفه است

زینبی سر زد به محمل تا سر سقا شکست

قلب مجنون می شکست از دوری لیلای خود

کار بر عکس است در اینجا دل لیلا شکست

روزگاری هم دری با تخته ای جور آمد و

قلب بابامان علی را ، پهلوی زهرا شکست

مادر،مادر،مادر..... اصلاً همه ی دعواها سر این اسم بوده، مادر، مادر....

***

امام سجاد داره میگه:

گفتم ای مردم منم مکه منا

گفتم ای مردم منم سعی و صفا

گفتم ای مردم عزیز حیدرم

مصطفی از من، من ازپیغمبرم

لیک آتش بر دل تنگم زدند

نام زهرا بردم و سنگم زدند

***

حضرت رقیه خواهر امام سجاد هم گوشه ی خرابه می گفت:

گمانم جُرم باشد،هر که شکل فاطمه باشد

که با شلاق و با سیلی، شده از من پذیرایی

***

دست من بسته شد و ذکر قنوتم حیدر است

قد من خم شد از آنکه سجده ام چون مادر است

***

حکم از بالا برایم آمده تب داشتن

کاسه ی چشمی پر و اشک لبالب داشتن

مصحفی دارم ورق ها دل٬ زبانم هم قلم

اشک من جاری ست از باب مرکّب داشتن

روضه و اشک است کارم روز و شب در کاروان

روضه ها را روز دیدن اشک را شب داشتن

پای دل تاول زد اما می دوم دنبال او

در خیالم هم ندارم فکر مرکب داشتن

سهم هر کس در میان کربلا تقسیم شد

سهم من از کربلا این است٬ زینب داشتن

***

با سوز قلب پاره پاره گریه می کردی

با چشم های پر ستاره گریه می کردی

دل های نزدیکانتان که جای خود دارد

که آب می شد سنگ خاره، گریه می کردی

یه شب غلام امام سجاد وقتی ظرف آب رو برای امام آورد دیگه شروع کرد اعتراض کردن، گفت: آقا نزدیک به سی و پنج سال ِ،هر موقع برات آب میآرم وضو بگیری،چشمت به آب می افته گریه میکنی،هر موقع یه بچه ی شیرخواره می بینی گریه می کنی،هر موقع یه بچه ی سه چهار ساله می بینی گریه میکنی،آقا بس نشده این همه گریه کردن؟ آقا فرمود:غلام از تو انتظار نداشتم این حرف رو بزنی، فرمود: غلام مگه تو قرآن نخوندی؟گفت:آقاجان،بله خوندم. مگه سوره ی یوسف رو این همه نخوندی؟بله آقا جان فدات بشم خوندم. فرمود:یعقوب یه یوسفش رو ازش دور کردن،با علم پیامبری می دونه یوسفش زنده است برمیگرده، فقط یه پیراهن خون آلود براش آوردند اینقدر گریه کرد دیگه چشماش جایی رو نمی دید،من جلوی خودم هجده یوسفم رو سر بریدند... آقا:

در وقت تجدید وضو تا آخر عمرت

تا آب می دیدی دوباره گریه می کردی

ذبحی اگر پیش نگاهت دست و پا می زد

آقا می گفت:دست نگه دار به اون قصاب،می گفت:بگو ببینم این گوسفند رو داری میکشی آب بهش دادی یانه؟ می گفت:آقا جان،این چه حرفی است که می زنید؟این دستورات رو ما از خود شما گرفتیم، مگه میشه،دستور دین ِ، ذبح و باید آب داد،رو به قبله...یه وقت می دیدند امام سجاد سر به دیوار گذاشته داره ناله میزنه،صدا میزنه:بخدا بابامو با لب تشنه کشتند، هرچی می گفت:آه جیگرم.می اومدند دور گودال آب ها رو می ریختند، می گفتند:حسین به تو آب نمی دهیم...حسین..

ذبحی اگر پیش نگاهت دست و پا می زد

تا صبح چون ابر بهاره گریه می کردی

با یاد اکبر، تا که می آمد به گوش تو

بانگ اذان از هر مناره گریه می کردی

در کوچه و بازار می دیدی اگر بین ِ

جایی که ننوشته است اما خوب می دانم

با دیدن هر گوشواره گریه می کردی

وقتی از امام سجاد سئوال کردند: آقا جان کجا بیشتر به شما سخت گذشت؟ امام فرمودند: الشام،الشام،الشام .

آی مردم اگه ناموس ما گوشه ی خیابون بایست ِ، چند لحظه سریع هول میشی، سریع ماشین میآری، سوار شو،یه وقت کسی قد و بالات رو نبینه، همه نوامیس ما فدای ناموس خدا زینب کبری، ناله های امام سجاد برا اون ساعتی است که این زن و بچه رو با اون وضع وارد شهر شام کردن، این روایت رو خود امام نقل میکنند،آقا می فرمایند: میون این کسانی که دور تا دور ما ایستاده بودند، یه مرد سرخ رو با چشم های کبود جلو اومد،یه نگاه به این زن و بچه کرد،یه نفر رو با انگشت نشون داد،یه وقت دیدم عمه ام هول شد فرمود:دهانت بشکنه،این ها بچه های پیغمبرند...

همسر یزید ملعون وارد شد از خواب بیدار شد، شنید بچه های پیغمبر رو آوردند وارد کاخ کردن،میگن:بدون چادر،بودن روپوش وارد شد،یه وقت یزید ملعون هول شد از جا بلند شد، عباشو رو سر همسرش انداخت،دیدن همسرش عبا رو پس می زنه،میگه:نانجیب دلت برا زن خودت می تپه، نمی خوای نامحرم ببینه،آخه اینها ناموس پیغمبرند، ببین صورت هاشون رو با آستین پوشیدند،ای حسین....



این مطلب چقدر مفید بود ؟
4.0 از 5 (6 رای)  

دیدگاه ها

اولین نفر برای ثبت دیدگاه باشید !


hits