دلگرم
امروز: سه شنبه, ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ برابر با ۰۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۱۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
متن مداحی شهادت امام حسین در شب ششم محرم از میثم مطیعی
0
زمان مطالعه: 18 دقیقه
متن نوحه سینه زنی، متن نوحه عزاداری محرم، عزاداری شهادت امام حسین، متن نوحه سینه زنی واحد از مداحی های میثم مطیعی،متن مداحی سینه زنی واحد شب ششم محرم، شب ششم محرم، سینه زنی امام حسین، عزاداری شهادت امام حسین، متن نوحه برای جوانان، متن نوحه سینه زنی...

متن نوحه های شهادت امام حسین در شب ششم محرم

معنی صلح حسن جز رجز قاسم نیست (روضه)

این حسن کیست که بیش از همه غربت دارد
در دلش کرب و بلایی ز مصیبت دارد
پسر ارشد دریاست که از چشم ترش
آسمان، دست به پیشانی حیرت دارد
دشنه بر پهلوی رنجیده او نیست غریب
از تباریست که عادت به جراحت دارد
فتنه را ضربه ی شمشیر حسن پی کرده س
از جمل، با حسن این قوم عداوت دارد
زهر یا تیغ، شبیه اند پدر با فرزند
اصلا این طایفه میراث شهادت دارد
تیر و سنگ است و تنش از همه‌سو آماج است
قاسم اینجا ز پدر مهر نیابت دارد
معنی صلح حسن جز رجز قاسم نیست
صبر با زخم جگر، حکم شجاعت دارد
امشب از خلق کریمش بطلب رزق ای دل
هر چه من پر گنهم یار کرامت دارد

شاعر: میلاد عرفان‌پور

بیشتر بخوانید::

دانلود پرطرفدارترین نوحه محرم مخصوص سیستم بازا و ایستگاه صلواتی

دانلود نوحه، روضه، زمزمه شب اول محرم با مداحی میثم مطیعی

separator line

صاحب این سفره است دست کریم حسن (روضه)

باز شب قاسم و باز شمیم حسن
صاحب این سفره است دست کریم حسن
سبط نخست نبی، نور دل فاطمه
مشرق و مغرب همه، غرق نعیم حسن
از صف صفین بپرس، وز جمل و نهروان
تا نگری دشمنان، کشته ز بیم حسن
همدم او بی وفا، هجمه و تیر جفا
نیست یکی و دو تا، هتک حریم حسن
حرمت او را شکست، راه به تابوت بست
تیر به تابوت زد، خصم لئیم حسن
ما که تباهیم و بس، نامه سیاهیم و بس
کاش شفاعت کند لطف قدیم حسن
آه از آن ساعتی، که آمد و از حسین
بی زره اذن قتال، خواست یتیم حسن
زینب اگر دیده ای، تو جگرش را به تشت
در نگر اینک به دشت، فرق دو نیم حسن

شاعر: محمد مهدی سیار و میلاد عرفان پور

separator line

ای باطن غم تو غم کربلا حسن (روضه)

ای باطن غم تو غم کربلا حسن
میراث دار غربت شیر خدا حسن
ای شاهد مصیبت فرق شکافته
ای شاهد غم در و دیوار، یا حسن
ای زخم خورده، زخم زبان خورده از همه
سردار دست بسته ی قحط وفا حسن
عمری اگرچه زیستی ای زاده ی علی
هر روز را شهید شدی، مرحبا حسن
بخشیده اند مال، کریمان به مردمان
بخشیده ای تو آبروی خویش را حسن
هرگز نبود با تو ولی با حسین بود
هفتاد یار صادق و بی ادعا حسن
افتاد جسم قاسم و عبداللهت به خاک
شد نذر آخر تو چه زیبا ادا حسن

شاعر: میلاد عرفان پور

separator line

مظلوم عالم است حسن نیز چون حسین (روضه)

آنان که با غم حسنین آشنا شدند
خونین جگر شدند و حسینی فدا شدند
مظلوم عالم است حسن نیز چون حسین
هردو ولی فدای غم مرتضا شدند
آن تیرهای مانده به تابوت مجتبی
آخر نصیب حنجر خون خدا شدند
آنانکه با حسن سر یاری نداشتند
شمر و یزید و حرمله ی کربلا شدند
تنها گذاشتند حسن را و عاقبت
دنبال سیم و زر به صف اشقیا شدند
یاران بی بصیرت او بعد کربلا
انگشت ها گزیده به کار عزا شدند

بیشتر بخوانید::

متن نوحه سینه زنی واحد شب اول محرم از میثم مطیعی

متن نوحه سینه زنی جدید محرم از مداح خوش صدا حسین فخری

separator line

قاسم بن الحسن (علیهما السلام) در زیارت ناحیه مقدسه

منبع: إقبال الأعمال، سید بن طاووس، ج‏2، ص 574-575

در زیارت ناحیه مقدسه درباره قاسم بن الحسن علیهما السلام چنین آمده است:

السَّلَامُ عَلَى الْقَاسِمِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْمَضْرُوبِ‏ عَلَى‏ هَامَتِهِ‏ الْمَسْلُوبِ لَامَتُهُ حِینَ نَادَى الْحُسَیْنَ عَمَّهُ فَجَلَا عَلَیْهِ عَمُّهُ کَالصَّقْرِ وَ هُوَ یَفْحَصُ‏ بِرِجْلَیْهِ التُّرَابَ وَ الْحُسَیْنُ یَقُولُ بُعْداً لِقَوْمٍ قَتَلُوکَ وَ مَنْ خَصْمُهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ جَدُّکَ وَ أَبُوکَ ثُمَّ قَالَ عَزَّ وَ اللَّهِ عَلَى عَمِّکَ أَنْ تَدْعُوَهُ فَلَا یُجِیبَکَ أَوْ أَنْ یُجِیبَکَ وَ أَنْتَ قَتِیلٌ جَدِیلٌ فَلَا یَنْفَعَکَ هَذَا وَ اللَّهِ یَوْمٌ کَثُرَ وَاتِرُهُ وَ قَلَّ نَاصِرُهُ جَعَلَنِیَ اللَّهُ مَعَکُمَا یَوْمَ جَمَعَکُمَا وَ بَوَّأَنِی مُبَوَّأَکُمَا وَ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَکَ عُمَرَ بْنَ سَعْدِ بْنِ عُرْوَةَ بْنِ نُفَیْلٍ الْأَزْدِیَّ وَ أَصْلَاهُ جَحِیماً وَ أَعَدَّ لَهُ عَذَاباً أَلِیماً.


ترجمه: سلام بر قاسم، فرزند حسن بن علی؛ ضربت خورده بر سرش؛ و زرهش کنده شده؛ هنگامی که عمویش حسین را صدا زد! پس عمویش خود را مانند بازی شکاری بر بالای سرش رساند و او پاهایش را به خاک می سایید؛ و حسین علیه السلام می فرمود: [از رحمت خدا دور باشند] قاتلان تو؛ کسانی که روز قیامت، دشمنشان جدّ تو و پدر تو هستند!
سپس فرمود: به خدا سوگند بر عمویت گران است که او را بخوانی و پاسخت را ندهد یا پاسخت را بدهد ولی تو کشته شده بر خاک افتاده باشی و سودی برایت نداشته باشد. به خدا سوگند امروز روزی است که کشندگان او (عمویت) فراوان و یاورانش اندک اند!
خداوند مرا در روز قیامت با شما دو نفر (قاسم و امام حسین علیه السلام) قرار دهد و در جایگاه شما جای دهد. خداوند قاتلت عمر بن سعد بن عروة بن نفیل ازدی را لعنت کند و او را به دوزخ برساند و عذابی دردناک برایش آماده سازد!


(غزل مرثیه)

گریه بود اولین صدا، آری! روز اول که چشم وا کردیم
صاحب اشک! ما هم اسم تو را با همان اشک ها صدا کردیم
شیر می داد مادر و فکرش پیش شش ماهه ی تو بود انگار
گریه کردیم وقت لالایی به «علی اصغر» اقتدا کردیم
داشت کم کم سه سالمان می شد، چقدر یک سه ساله شیرین است
با گل خنده در دل بابا خودمان را چه خوب جا کردیم
سیزده ساله... اهل درد شدیم، با تو بار آمدیم و مرد شدیم
زیر یک تانک یا دم شمشیر...عهد را مو به مو وفا کردیم
یاد «اکبر» جوان شدن هم داشت، رفتنش قد کمان شدن هم داشت
کاش می شد دوباره برگردد... چقدر با تو هی دعا کردیم
تشنه بودیم رفت و آب آوَرد، جرعه ای از شراب ناب آورد
دل سقا شکست و جاری شد باده ای که در آن شنا کردیم
افتخار سیاه پوشی را از غلامِ سیاهتان داریم
این دل، آن خاک تیره بود، که بعد، با نگاه شما طلا کردیم
هر کجا بوی سیب می آید، عاشق تو: «حبیب» می آید
پیرگشتیم و این جوانی را نذر میخانه ی شما کردیم
تا که دیدیم ربنایت را زیر باران تیر می خواندی
ما نماز درست و بی عشقِ همه ی عمر را قضا کردیم
با تو این بار در نماز شدیم، بر سر نی چه سر فراز شدیم
شعله از مثنوی زبانه کشید، راز نی را که بر ملا کردیم
شب سوم دوباره برگشتیم، در پی پیکر پدر گشتیم
بدن پاره پاره ای دیدیم، فکر یک تکه بوریا کردیم
دل عاشق، همیشه تبدار است، دل عاشق همیشه بیمار است
کمی از تربت تو بوییدیم درد این سینه را دوا کردیم

شاعر: قاسم صرافان

بیشتر بخوانید::

دانلود نوحه واحد، روضه، مرثیه شب دوم محرم با مداحی میثم مطیعی

دانلود نوحه، روضه، زمزمه، زمینه شب چهارم محرم از حاج میثم مطیعی

separator line

آه فدای غیرت تو قاسم (زمزمه)

آه
گفتی می خوای فدای من شی
خواستم نری اما نذاشتی
عزیز مجتبا، بمیرم
زره به قامتت نداشتی
اذن شهادت، از من گرفتی
جون عمو رو موقع رفتن گرفتی
افتادی از اسب، با گونه بر خاک
با خون پاکت عاقبت جوشن گرفتی
(آه فدای غیرت تو قاسم)


آه
غبار میدون که بشینه
از دیدن تو میشه غوغا
پاهاتو رو زمین نکش تا
نجوشه خون از دل صحرا
نذار ببینم، جون دادنت رو
نذار ببینم توی خون می زنی پرپر
یه بارِ دیگه، بگو عموجان
می خوام صداتو بشنوم گل برادر
(آه فدای غیرت تو قاسم)

شاعر: میلاد عرفان پور

separator line

شیرین تر از عسل، دیدم شهادتو (زمزمه شب ششم محرم)

رخصت بده عمو، منم میدون بیام
باید نشون بدم، فرزند مجتبام
عمه دارم میرم، تو خیمه ها بمون
حرف از زره نزن، جوشن کبیر بخون
باباجون
اسمت اومد دشمنا، سر تا پا کینه شدن
یکدفه از شش طرف، به سمت من اومدن
گرچه / پر از زخمه تنم
زیباست / هنوز خندیدنم
رویام / شده پیش عمو جون دادنم

مولا تو چشم من، دیدی شجاعتو
شیرین تر از عسل، دیدم شهادتو
بسته زبون من، حال منو ببین
اهسته می کشم، پامو روی زمین
یاحسین
میرم که تو قتلگاه، نبینمت غرق خون
تو رو خدا امشبو، کنار عمه بمون
میرم / نبینم خنجرو
میرم / نبینم حنجرو
میرم نبینم بر روی نیزه سرو

شاعر: میلاد عرفان پور

separator line

روضه قاسم بن الحسن (علیه السلام) (مقتل)

انْ تَنْکُرونى فَانَا فرعُ الْحَسَن
اگر مرا نمی شناسید من پسر حسنم
سِبْطُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفَى و الْمُؤْتَمَن
نواده پیامبر برگزیده و امین‏
هذَا حُسَیْنٌ کَالاسیرِ الْمُرْتَهَن
این عموی من حسین است که مثل اسیر دربندی گرفتار شده
بَیْنَ اُناسٍ لاسُقوا صوبَ الْمُزَن
بین مردمی که خداکند از آب باران ننوشند
عموی من، مظلوم عالمه
حکایتش، قیامت غمه
فداش کنم، اگه تو این نبرد
هزار تا جون بازم کمه
(عمو جان، بذار که قربونیت بشم)

من قاسمم، من یادگار مجتبام
منم که از سلاله ی شیرخدام
خدا از اشتیاق من با خبره
شهادت از عسل برام شیرین تره
عزیز من، گل برادرم
اگه بری، غوغا میشه حرم
به داغ تو، شبیه مجتبا
نذار که خون شه جگرم
(قاسم جان، عمو فدای غیرتت)

گفته بودم، لباس جنگی ندارم به قامتت
مث علی اکبره شهامتت
با قد خم به بالین تو اومدم
پاهاتو رو زمین نکش تا جون ندم
صدا زدی، عمو حسین بیا
فدای تو؛ فدای اون صدا
تازه شده ، کنار پیکرت
دوباره داغ مجتبا
(قاسم جان پاهاتو رو زمین نکش)

شاعر: میلاد عرفان پور

بیشتر بخوانید::

متن مداحی نوحه و روضه سینه زنی شب چهارم محرم از میثم مطیعی

متن مداحی سینه زنی واحد شب دوم محرم از میثم مطیعی

دانلود ۵۸ نوحه سینه زنی دوضرب و واحد بوشهری با مداحی حسین فرخی

separator line

ویژه نوجوانان حسینی: میخوام از نوجوونی سرباز راهت باشم (زمینه)

خونه به خونه غم تو در زده
عطر ضریحت به دلا سرزده
پنجره ای رو به حرم دیده باز
دلم که با کبوترا پر زده

به سینه‌ی دنیاپرستا می زنیم دست رد
به یاد اون دم که آقا تکیه به شمشیر زد

نمی ذاریم بمونه مولامون تنها
نمی بازیم دل به نیرنگ این دنیا
(لک لبیک لک لبیک یا مولا)

*** *** ***

کوچه به کوچه شهرامون کربلاست
تا زنده ایم اسم تو رو لب ماست
تا بدونن ما هم از این لشکریم
سیا می‌پوشیم تا دنیا دنیاست

میخوام که از نوجوونی سرباز راهت باشم
شبیه عبدالله و قاسم تو سپاهت باشم

نمی ذاریم بمونه مولامون تنها
نمی بازیم دل به نیرنگ این دنیا
(لک لبیک لک لبیک یا مولا)

*** *** ***

تموم هستی خاک پات یا حسین
جوونی ما به فدات یا حسین
نگاهی کن به این دلای عاشق
تا بشیم از بسیجیات یا حسین

منتظریم کی شب حمله فرا می رسد
امر ز فرماندهی کل قوا می رسد

نمی ذاریم بمونه مولامون تنها
نمی بازیم دل به نیرنگ این دنیا
(لک لبیک لک لبیک یا مولا)


شاعر: علی محمد مودب

separator line

می خوام تو مکتب پیر خمین بزرگ شم (ویژه نوجوانان مداحی عربی و فارسی)

می افتم، به دست و پات عمو جون

میدونم، که "نه" نمیگی آسون

می گیرم، من آخر اذن میدون

یا حسین، یا حسین

دلم می خواد که رزمم رو کنی تماشا

تماشایی میشه رزمم شبیه بابا

می خوام تو کربلا هم

ببینی تو حسن رو

زره حتی نمی خوام

که پوشیدم کفن رو

نخواه پیش پدر، بشم شرمنده من

که بعد اکبرت، بمونم زنده من

(حسین جانم حسین)

می خوام که، منم شبیه قاسم

تا آخر، امام حسینی باشم

یاوری، برا دین خدا شم

یا حسین یا حسین

می خوام با یا حسین و یا حسین بزرگ شم

می خوام تو مکتب پیر خمین بزرگ شم

منم بخون حسین جان

حالا که نوجوونم

تو راه دین و قرآن

می خوام یه عمر بمونم

ندای یا حسین، دلم رو می بره

شهادت از عسل، برام شیرین تره

(حسین جانم حسین)

القَاسِمُ قُدوَتِی العَظیمةْ

قاسم الگوی بزرگ من است

شُجاعٌ یَمُوجُ بالعَزیمةْ

شجاعی است که اراده در او موج می زند

یُصغِیْ للقِیادَةِ الحکیمةْ

گوش به فرمان رهبر فرزانه اش است

القاسمْ القاسمْ

هو الطِّفلُ المَلیءُ بِسِمَا الرُّجولةْ

کودک است اما پر از نشان مردانگی است

و اِسمٌ شاخصٌ فی ساحَةِ البُطولْة

و نامی شاخص در عرصه دلاوری است

بِرَکبِ السِّبطِ ماضونْ

ما در لشکر فرزند رسول خدا هستیم

و نحنُ القاسمیّونْ

ما قاسمی هستیم

و لا نَخشى العِدى، ومِنَّا الشُّهدا

از دشمن نمی هراسیم، شهدا از ما نوجوانان هستند

إلى سِبطِ الهُدى، الفِدا کُلُّ الفِدا

تمام وجود ما فدای فرزند هدایت

(حبیبی یا حسین)

أشبالُ مَلاحم الطُّفوفِ

ما بچه شیرهای کربلاییم

لا یُرعِبُنا صَدَى السُّیوفِ

صدای شمشیرها ما را نمی ترساند

لا نَخشَى مَصارِعَ الحُتُوفِ

از جولانگاه مرگ نمی ترسیم

کالقاسمْ کالقاسمْ

مانند قاسم

نُقاومُ طُغاةَ العَصرِ بالبَصیرةْ

با بصیرت در مقابل طاغوت ها می ایستیم

مع الأطفالِ فی قُدسِ الأسى الأسیرةْ

در کنار کودکان در قدس اسیر و مصیبت زده

و أطفالِ الیَمانی

و کودکان یمن

و سُوریَّا الأَمانی

و کودکان سوریه؛ زمین آرزوها

بنا تَجرِی الدِّماءْ، دِماءُ کربلاءْ

خون ها به واسطه ما جاری می شود

و شوقُ الشُّهداءْ، لِأطهَرِ لِقاءْ

خون کربلا و شوق شهدا برای بهترین دیدار

(حبیبی یا حسین)

شعر فارسی: محمد مهدی سیار

شعر عربی: احمد حسن الحجیری (از بحرین)

separator line

می سوزونه دلمو، شوق دیدار بقیع (متن مداحی سینه زنی واحد روز ششم)

می سوزونه دلمو، شوق دیدار بقیع
کی میشه سر بذارم، روی دیوار بقیع
آهسته گریه کنم، با یاد غربت تو
این دل رو جا بذارم، گوشه ی تربت تو
یا امام حسن / ای غریب فاطمه
دست لطف تو / سفره دار عالمه
از غریبیات /هر چقد بگم کمه
یا امام حسن
(سیدی حسن، ای غریب فاطمه)

دست و پاتو می‌بوسم، از حال با گریه میرم
هر جوری باشه ازت، اذن میدون می‌گیرم*
میدونم نه نمیگی، تو به یتیم حسن
شیرین تر از عسله، از عشقت کشته شدن
مهربون عمو/ رزم من دیدن داره
آخه رزم من / جلوه حسن داره
آخه رزم من / جلوه حسن داره
مهربون عمو
(سیدی حسین، اذن رفتنم بده)

طفلی که گریه میکرد، پای تابوت حسن
مگه میشه که حالا، تیربارونش نکنن؟
آه از اون لحظه ای که، افتادی دست عدو
از دست و پا زدنت، پیش چشمای عمو
پا نکش به خاک/ میکشی منو عمو
تنها موند حسین / با سپاهِ روبرو
غربت منو / با برادرم بگو
زاده ی حسن
(یا بن مجتبی، نوگل برادرم)

شاعر: محمد مهدی سیار

separator line

امان ز نفس کسی که به خود ستم کرده (متن نوحه سینه زنی واحد)

هوای کهنه این شهر تازه دم کرده
گناهکاری مان "تُنزِلُ النّقم" کرده
"ظلمتُ نفسی" ما را شنید و دلبر گفت
امان ز نفس کسی که به خود ستم کرده
به شوق یوسف اگر چشم ما چو یعقوب است
هنوز گریه به درد فراغ کم کرده
به توبه‌های محرم قسم که شوق ظهور
فدائیان تو را با تو هم قسم کرده
هوای کرب وبلا جان تازه‌ام داده
دل حزین مرا راهی حرم کرده

separator line

سرگذشت ما بُود از سر گذشتن (متن سینه زنی واحد شب ششم)

به شکوه علم تو دل سپردم
به صفای حرم تو دل سپردم
موج عشق تو کِشانَدَم به هر سو
که به دریای غم تو دل سپردم
خوشا، دلی که نذر این ماتم شد
که دم به دم، به خون دل همدم شد
محرّمی، در این حرم مَحرم شد
(حسین، حسین مولا اباعبدالله)

سرگذشت ما بُود از سر گذشتن
سرنوشت ما به روی نیزه رفتن
زندگانی سر به سر یک یا حسین است
ای فدای نام تو این جان و این تن
کجا رویم اگر برانی ما را؟
کجا بریم دگر دل شیدا را؟
خودت ببین حسرت این دلها را
(حسین، حسین مولا اباعبدالله)

شاعر: محمد مهدی سیار

separator line

تا در سینه ما شور حسین است، هرگز زمان صلح حسن نیست (سینه زنی واحد- میثم مطیعی)

بر صف دشمن زده‌ای، سرباز نوجوان من
رزم تو را بنازم ای علی اکبر حسن
باز، رجز بخوان و بگو به دشمن
إن تُنکِرونی، انا ابن الحسن
این پهلوان ولی آه، زره به تن ندارد
در این هجوم شمشیر، جز پیرهن ندارد
«ای، گل برادر، لاله پرپر، صد پاره پیکر»

به یاری برادرش گویا رسیده محتبی
که پاره پاره جگرش افتاده زیر دست و پا
آه پیکر قاسم، در پیش چشمم
مانند تسبیح، پاشیده از هم
کاری نیامد افسوس، از دست من به جز آه
زخمی زده به جسمش، هر کس رسیده از راه
«ای گل برادر، لاله پرپر، صد پاره پیکر»

می‌آید از حنجره‌ای بریده، آوای اذان
هیهات منّا الذله‌اش پیچیده در گوش زمان
تا در سینه ما، شور حسین است
هرگز زمان صلح حسن نیست
حتی اگر ببندند، بر روی ما شریعه
بیعت نمی‌کند با، طاغوت دست شیعه
«ما مست حسینیم، رهرو راه، پیر خمینیم»

شاعر: محمدمهدی سیار

separator line

متن سینه زنی واحد او سنگ خورد سنگ، عمو بی صدا شکست

آن شب که چارچوب غزل در غزل شکست
مست مدام شیشه می در بغل شکست
یک بیت ناب خواند که نرخ عسل شکست
فرزند آن بزرگ که پشت جمل شکست
پروانهء رها شده از پیرهن شده است
او بی قرار لحظهء فردا شدن شده است
بر لب گلایه داشت که افتادم از نفس
بی تاب و بی قرار، سراسیمه چون جرس
سهم من از بهار فقط دیدن است و بس؟
بگذار تا رها شوم از بند این قفس
جز دست خط یار به دستم بهانه نیست
خطی که کوفی است ولی کوفیانه نیست
گویی سپرده اند به یعقوب، جامه را
پر کرد از آن معطر یکریز، شامه را
می خواند از نگاه ترش آن چکامه را
هفت آسمان قریب به مضمون نامه را
این چند سطر را ننوشتم، گریستم
باشد برای آن لحظاتی که نیستم
آورده است نامه برایت، کبوترم
اینک کبوترم به فدایت، برادرم
دلواپسم برای تو ای نیم دیگرم
جز پاره های دل چه دلیلی بیاورم
آهنگ واژه ها دل از او برد ناگهان
برگشت چند صفحه به ماقبل داستان
یادش به خیر، دست کریمانه ای که داشت
سر می گذاشتیم به آن شانه ای که داشت
یک شهر بود در صف پیمانه ای که داشت
همواره باز بود درِ خانه ای که داشت
هرچند خانه بود برایش صف مصاف
جز او کدام امام زره بسته در طواف
اینک دلم به یاد برادر گرفته است
شاعر از او بخوان که دلم پر گرفته است
آن شعر را که قیمتِ دیگر گرفته است
شعری که چشم حضرت مادر گرفته است
"از تاب رفت و تشت طلب کرد و ناله کرد
وآن تشت را ز خون جگر باغ لاله کرد"
اینک برو که در دل تنگت قرار نیست
خورشید هم چنان که تویی آشکار نیست
راهی برای لشکر شب جز فرار نیست
پس چیست ابروانت اگر ذوالفقار نیست؟
مبهوت گام هاش، مقدس ترین ذوات
می رفت و رفتنش متشابه به محکمات
بغض عمو درون گلو بی صدا شکست
باران سنگ بود و سبو بی صدا شکست
او سنگ خورد سنگ، عمو بی صدا شکست
در ازدحام هلهله او... بی صدا شکست
این شعر ادامه داشت اگر گریه می گذاشت...

شاعر: سید حمیدرضا برقعی



این مطلب چقدر مفید بود ؟
 

دیدگاه ها

اولین نفر برای ثبت دیدگاه باشید !


hits