آثار غیبت از دیدگاه ائمه اطهار(علیهمالسلام)
با این بخش از دلگرم همراه باشید تا از عوامل و آثار غیبت بیشتر بدانید.
غیبت، گناه بزرگ زبانی
در آیات قرآنی و روایات معتبر، برای برخی از گناهان، وعده آتش دوزخ داده شده است. این دسته از گناهان همانی است که به عنوان گناهان کبیره و بزرگ معرفی شده است. از جمله گناهانی که وعده آتش دوزخ داده شده، گناه زبانی غیبت است.خداوند در آیه ۱۲ سوره حجرات چند گناه را مطرح کرده و از بندگان خواسته تا از آن ها پرهیز کرده و اتقا بگیرند.
خداوند می فرماید: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید، از بسیارى از گمانها بپرهیزید که پارهاى از گمانها گناه است، و جاسوسى مکنید، و بعضى از شما غیبت بعضى نکند آیا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ از آن کراهت دارید. پس از خدا بترسید، که خدا توبهپذیر مهربان است.
مفهوم غیبت
غیبت در لغت به معنای «پشت سرکسی بدگویی کردن» یا «پشت سرکسی حرف زدن» است (عمید، 1363، 1745). در اصطلاح شهید ثانی در کشفالریبه غیبت را در اصطلاح چنین تعریف نموده است:«غیبت آن است که انسان، مردم را متوجه عیوب شخصی بکند که او دوست ندارد این سخنان دربارهاش زده شود و هدف گوینده آن باشد که به آن شخص اهانت کند و او را تحقیر نماید» (الشهیدالثانی، 1403ق، 74).
پیامبر اکرم(صلیالله علیه واله مسلّم)در تبیین مفهوم غیبت میفرمایند:
«أتَدرونَ مَا الغيبة؟ قالوا: اللّه وَ رَسُولَه أعلَم. قَال: ذكرك أخَاك بِمَا يَكرَه» (آیا مىدانیدکه غیبت چیست؟ عرض کردند: خدا و رسول او داناتر است. فرمودند: آن است که یاد کنی برادر خود را به چیزى که او را ناخوش آید) (النجفی، 1368، 22، 63 و مجلسی، 1403، 75، 222).
آثار غیبت
علیرغم اینکه حرمت غیبت، از مسلمات و ضروریات فقه به شمار میرود و شاید به جرئت بتوان ادعا کرد که هیچ مسلمانی در حرمت آن شک و تردیدی ندارد؛ اما متأسفانه کمتر انسانی را میتوان پیدا کرد که در شبانهروز مرتکب این عمل ناپسند نشود.
بدون شک غیبت، آثار مخرب و زیانبار فراوانی را برای غیبتکننده، غیبت شونده و همچنین برای شنونده یا شنوندگان غیبت، به بار میآورد. لذا آثار غیبت طی دو مرحله به اختصار بیان میشود:
الف) آثار فردی
1. حبط اعمال نیک
بدون تردید اعمال نیک، بزرگترین سرمایة انسان به شمار میرود؛ سرمایهای که سعادت و خوشبختی دنیوی و اخروی او به آن بستگی دارد. از جمله پیامدها و شاید بتوان گفت دردناکترین و زجرآورترین پیامدهای غیبت، از دست دادن اعمال نیک و انتقال آن به نامة عمل کسی است که غیبت او را کرده است.
3. عامل پیشگیری از انحرافات: خداوند در سوره عنكبوت آیه 45 میفرمایند: «آنچه را از كتاب آسمانی قرآن بر تو وحی شد بر خلق تلاوت كن و نماز را (كه بزرگترین عبادت خداوند است) بهجای آر كه همانا نماز است كه اهل نماز را از هر كار زشت و منكر بازمیدارد و همانا ذكر خدا بزرگتر (و برتر از اندیشهخلق) است و خدا بر هر چه كنید آگاه است». نماز به انسان شناخت و قرب میدهد و این نزدیكی سبب میشود تا معرفت فرد به زشت بودن گناه شدید شود و انسان را از گناهان بازدارد و به او جهت دهد تا در صراط مستقیم گام بردارد و هرگز از این راه به گمراهی کشیده نشود.
یك فرد معتقد و مذهبی كه نماز را بهجای میآورد، كمتر در معرض فشارهای روانی، افسردگی و اضطراب قرار میگیرد و هرگز به بزهكاری، اعتیاد و دیگر انحرافات اجتماعی روی نمیآورد. فرد معتقد میداند كه با توکل به خداوند از طریق نماز، دعا، نیایش و مطلب حاجت از خداوند، احساس بهتری پیدا خواهد كرد. او احساس میكند که در انجام كارها موفقتر، بانشاطتر، امیدوارتر، پرانرژیتر و آرام بوده و حرکات سنجیده و مطابق با واقعیتها را خواهد داشت (شرفی، 1379، 14).
امام صادق (علیهالسلام) در این زمینه میفرمایند:
« الْغِيبَةُ حَرَامٌ عَلَي كُلِّ مُسْلِم وَاِنَّهَا لَتَأْكُلُ الْحَسَنَاتِ كَمَا تَأْكُلُ النَّارُ الْحَطَبَ» (غيبت كردن براي هر مسلماني حرام است و همانگونه كه آتش هيزم را ميخورد، غيبت نيز كارهاي نيك انسان را ميخورد و از بين ميبرد» (الجبعی العاملی الشامی (الشهیدالثانی)، 1403ق، 9).
2. مانع قبولی عبادات
گاه اتفاق میافتدکه انسان با کلی زحمت و تلاش، عمل نیک و پسندیدهای انجام میدهد؛ اما با یک لحظه غفلت مرتکب غیبت میشود و بدین وسیله مانع ثبت آن در نامه عمل خویش میشود؛ چراکه یکی از پیامدهای غیبت، عدم قبولی طاعات و عبادات است.
رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) در ضمن حدیثی میفرمایند:
«مَن اغتابَ مُسلِماً أو مُسلِمَة، لَم یَقبَل الله تَعالی صَلاتَه و لا صِیامَه أربَعینَ یَوماً و لَیلة، إلّا أن یَغفِرَ لَهُ صَاحِبه» (هرکس از مرد یا زن مسلمان، غیبت کند، خداوند متعال نماز و روزة او را تا چهل شبانهروز نمیپذیرد؛ مگر آنکه شخص غیبت شده، او را ببخشد) (النوری الطبرسی، 1408 ق، 7، 322)
3. كاهش ارزش عبادتها
در روایت آمده است، كسى كه مرتكب غيبت شود، ارزش عبادات او كم مىشود.
رسولخدا (صلّىاللّهعليهوآلهوسلم) میفرمایند:
«الجُلوسُ فِي المَسجدِ إنتظاراً لِلصَّلَوة عبَادَهٌ مَا لَم يَحدث، قِيلَ يَا رَسول اللّه وَ مَا یَحدث؟ قَالَ: الاغتياب» (نشستن در مسجد و انتظار كشيدن براى رسيدن وقت نماز، عبادت است تا زمانى كه حدثى از انسان سر نزند. سؤال شد: حدث چيست؟ فرمود: غيبت) (کلینی، 1388ق، 2، 266).
4. محرومیت از بهشت
یکی از پیامدهای ناگوار غیبت، محرومیت از بهشت است.
پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله وسلم) در این رابطه میفرمایند:
«تحرمُ الجَنّةُ عَلی ثَلاثة: عَلی النَّمامِ، وَ عَلی المُغتَابِ، وَ عَلَی مدمِن الخمر» (بهشت بر سه نفر حرام است: سخنچین،کسی که غیبت میکند و کسی که دائمالخمر باشد) (الحرالعاملی، 1414ق، 12، 281).
«و أوحَی الله عَزوَجَل إلی مُوسَی بنِ عِمران إن المُغتَاب إذَا تَابَ فَهُوَ آخر مَن یَدخُلُ الجَنَة وَ إن لَم یَتُب فَهُوَ أوَل مَن یَدخُلُ النَار» (خداوند به حضرت موسی وحی فرستاد که اگرغیبتکننده توبه نماید، آخرین کسی است که به بهشت وارد میشود و اگر توبه نکند اولین کسی خواهد بودکه داخل آتش میشود (الجبعی العاملی الشامی (الشهیدالثانی)، 288 و مجلسی، 1403ق، 72، 222).
5. غيبتكننده از ولايت خدا بيرون است:
غیبت در بُعد معنویش باعث میشودکه به رشته دوستی میان خالق و مخلوق، ضربه وارد شود. انسان وقتی تحت حکومت پروردگار باشد، همه اعمالش در محور خواستههای خدا قرار میگیرد و رنگ الهی مییابد؛ اما وقتی تحت حکومت و سرپرستی شیطان باشد، کارهایش رنگ شیطانی میگیرد و از اوج عظمت به حضیض ذلت سقوط میکند.
امام صادق (عليهالسّلام) در این زمینه میفرمایند:
«مَنْ رَوَي عَلَي مُؤْمِنٍ رِوَايَةً يُرِيدُ بِهَا شَيْنَهُ وَهَدْمَ مُرُوءَتِهِ لِيَسْقُطَ مِنْ أَعْيُنِ النَّاسِ أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ وَلَايَتِهِ إِلَي وَلَايَةِ الشَّيْطَانِ فَلَا يَقْبَلُهُ الشَّيْطَان» (هر كس به منظور عيبجويى و ريختن آبروى مؤمنى سخنى عليه او بگويد تا او را از چشم مردم بيندازد، خداوند چنين كسى را از ولايت خودش بيرون مىكند و به سوى ولايت شيطان مىفرستد و شيطان او را نمىپذيرد» (الحرالعاملی، 1414ق، 12، 258، 16319).
6. دین انسان را از بین میبرد
روایاتی در زمینه تأثیر غیبت بر از بین بردن دین انسان وجود داردکه به دو مورد از آن اشاره خواهد شد: پيامبر اكرم (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) میفرمایند:
«الغيبةُ وَ النََّميمَةُ يَحِتَََّان الايمانَ كَمَا يَعضدُ الرَّاعِى الشَّجرة» (همانگونه كه شبان، برگ درختان را مىريزد، غيبت و سخنچينى نيز ايمان انسان را بىشاخ و برگ مىكند» (کلینی، 1388ق، 2، 357).
ب) آثار اجتماعی
1. ريختن آبرو و شكستن حرمت افراد
اسلام همانگونه که برای جان و مال انسان اهمیت و ارزش قائل شده و هر گونه تعرض نسبت به آن را حرام دانسته، آبرو و حیثیت او را نیز محترم شمرده است.
پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله وسلم) در این زمینه میفرمایند:
«إنَّ الله تَعالی حَرَّمَ مِن المُسلِم دَمه وَ مَاله وَ عِرضَه» (خداوند خون، مال و آبروی مسلمان را بر دیگران حرام کرده است» (الجرجانی، 1409ق، 7، 232 و الأنصاری القرطبی، 1405ق، 16، 332).
امام صادق (عليهالسّلام) در این زمینه میفرمایند:
«لاتَغتَب فَتغتَب وَلاتَحفَر لاَخيكَ حُفَره فَتَقَعَ فيها، فانَّک کَمَا تُدین تُدان» (غيبت نكن كه مورد غيبت واقع ميشوي و براي برادرت گودالي نكن كه خود در آن خواهي افتاد، به راستی که هر جوری با دیگران معامله کنی به همان صورت با تو معامله شود) (مجلسی، 1403ق، 72، 247، 16 ).
2. ايجاد دشمني
از آنجا كه غيبت، آبروي مؤمني را ميريزد، او را دشمن غيبتكننده ميكند. همچنين دوستان كسي كه از او غيبت شده، به غيبتكننده به ديده دشمني مينگرند؛ هر چند شاید ديدشان درباره كسي كه نقصش بيان شده است نيز عوض شود؛ پس غيبت كننده، هم خشم پروردگار و هم خشم بندگان او را برميانگيزد.
امام علي(عليه السّلام) در این زمینه میفرمایند:
«إیَّاکَ وَ الغیبة، فَانَّهَا تمقتک إلی الله وَ النَّاسِ، وَ تَحبِطُ أجرکَ» (از غیبت بپرهیز، چون موجب میشود مورد خشم و دشمنی خدا و مردم قرار گیری و اجر و پاداشت نابود شود) (ری شهری، 3، 2328).
در حدیث قدسی آمده است:
«مَن تَرَکَ الغیبة ظَهَرَت محَبَّتُه فِی القُلُوبِ» (کسی که غیبت و بدگویی دیگران را ترک کند، محبتش در دلها آشکار میشود) (کتابچی).
3. از بین رفتن وحدت و انسجام
گناه غيبت، نهتنها موجب فساد در ايمان و اخلاق شخص و رسوايي او در دنيا و آخرت میشود، بلكه مفاسد اجتماعي و بشري را هم به دنبال دارد.
امام علي(عليه السّلام) در این زمینه میفرمایند:
«إیَّاکَ وَ الغیبة، فَانَّهَا تمقتک إلی الله وَ النَّاسِ، وَ تَحبِطُ أجرکَ» (از غیبت بپرهیز، چون موجب میشود مورد خشم و دشمنی خدا و مردم قرار گیری و اجر و پاداشت نابود شود) (ری شهری، 3، 2328).
4. تبليغ و گسترش زشتيها
ازآنجا كه غيبت، بيان عيب و نقص شخص يا بازگفتن كار زشت او در غيابش او است، با اين رفتار، زشتي آن عمل ناپسند از بين ميرود، چنان كه اگر شنونده در مقابل غيبتكننده سكوت اختيار كند و واکنشی نشان ندهد باعث ميشود او در انجام اين كار، جسارت و جرئت بيشتري يابد و زشتي غيبت را درك نكند، همچنين زشتي و قبحي كه عمل بازگوشده پيش از غيبت، نزد شنونده داشته است، شكسته يا دستكم ضعيف ميشود.
امام صادق (عليه السّلام) ميفرمايند:
«هر كس درباره مؤمني آنچه كه با چشم ديده يا باگوش شنيده است باز گويد، از كساني است كه خداوند عزوجل درباره آنان ميفرمايد: «إنّ الذين يُحبُّونُ أن تَشَيَّعَ الفَاحِشَه فِى الَّذينَ آمنوا لَهُم عَذَابٌ أليمٌ» (یعنی همانا كساني كه دوست دارند زشتيها در بين كساني كه ايمان آوردهاند، منتشر شود، براي ايشان عذابي دردناك است (نور/19) (کلینی، 1388ق، 2، 266، 2).
غیبت یاد کرد اموری از برادر ایمانی است که خوشایندش نیست، چه این امور با زبان گفته شود و یا با فعل و اشاره و یا کنایه باشد؛ هم چنین خواه درباره خودش باشد و یا لباس و یا خانه اش باشد.پس اگر این امور در شخص غیبت شونده باشد، بیان آن به هر طریق و شکل و شیوه ای از مصادیق غیبت است و اگر این امور در غیبت شوئده نباشد از مصادیق بهتان خواهد بود. (نگاه کنید: زبده البیان فی الاحکام القران، محقق و مقدس اردبیلی، ص ۵۳۰؛ جامع السّعادات، نراقی، ج ۲، ص ۲۹۳)
البته ریشه و خاستگاه این تفسیر روایاتی است که در این باره آمده است. از جمله ابوذر مى گوید به رسول خدا(ص) گفتم: یا رَسُولَ اللّه وَ مَا الغَیبَهُ؟ قالَ ذِکرُکَ أَخاکَ بِما یُکِره. قُلتُ یا رَسُولَ اللّهِ فَإنْ کانَ فیهِ الّذى یُذکَرُ بِهِ، قالَ: إعلَمْ أنّکَ إذا ذَکَرتَهُ بِما هُوَ فیهِ فَقَد أغتَبتَهُ وَ إذا ذَکَرتَهُ بِما لَیسَ فیهِ فَقَد بَهَتَّهُ؛ غیبت چیست؟ فرمود: برادرت را به آنچه دوست ندارد یاد کنى. گفتم: اى رسول خدا اگر آنچه که یاد مى شود دراو باشد چه؟ فرمود: بدان، اگر آنچه را در او هست یاد کنى غیبت او را کردى، واگر آنچه راکه در اونباشد یاد کنى پس به اوبهتان زدى. (وسایل الشیعه، ج ۸، ص۵۹۹، حدیث ۹)
پس حکم غیبت بر اساس آموزه های وحیانی اسلام حرمت خواهد بود و کسی که عیوب و نواقص دیگری را به هر شکلی بیان می کند، گرفتار فعل حرام است. خداوند در آیه ۱۲ سوره حجرات از آن نهی کرده و خواستار تقوا پیشگی در این امور شده و در آیه نخست سوره همزه نیز وعده آتش دوزخ و گرفتاری در چاه ویل دوزخ را برای غیبت کننده داده است.
از نظر خداوند کسی که غیبت می کند در حقیقت گوشت بی جان و مرده غیبت شونده را می کند و می خورد؛ زیرا غیبت شونده در آن جا حضور ندارد تا از خود دفاع کند. از نظر قرآن مرده خواری کار بس زشت است و زشت تر آن که انسان گوشت برادر دینی اش را بخورد.(حجرات، آیه ۱۲)
از نظر آموزه های وحیانی اسلام غیبت کننده منفورترین مخلوقات خداوند هستند. حضرت امیرمومنان امام على علیه السلام فرموده است: أبغَضُ الخَلائِقِ إلَى اللّهِ المُغتابُ؛ منفورترین مخلوقات نزد خدا غیبت کننده است. (غرر الحکم، ج ۲، ص ۸۲۴، حدیث ۳۱۲۸)
امام على علیه السلام هم چنین غیبت کننده را بدبختترین مردم دانسته و فرموده است: ألأمُ النّاسِ المُغتابُ ؛ دردناکترین مردم (در قیامت) غیبت کننده است. (غرر الحکم، ج ۲، ص ۳۸۱، حدیث ۲۹۱۱)از نظر آن حضرت(ع) غیبت، بدترین افک و ناروایی است که به شخصی داده می شود. امام على علیه السلام فرموده است: ألغَیبَهُ شَرُّ الإفکِ ؛ غیبت کردن بدترین افک و حرف نارواست. (غرر الحکم، ج ۱، ص ۱۳، حدیث ۴۸۴)
ملاک غیبت حرام
البته باید توجه داشت بیان هر ناخوشایندی غیبت نیست؛ زیرا اگر کسی فاسق باشد و یا عیبش از جمله گناهان آشکار باشد که خداوند آن را مذموم و ناپسند دانسته است، بیان این امور چون تارک نماز، تارک روزه، شراب خواری، زناکاری، خیانت پیشگی، بی تقوایی، بدکاری و مانند آن ها غیبت نیست. از این رو، امام صادق علیه السلام در بیان معنا و مفهوم غیبت و نیز ملاک حرمت آن فرموده است:
ألغَیبَهُ حَرامٌ عَلى کُلِّ مُسلِمٍ، مَأثُومٌ صاحِبُها فى کُلِّ حالٍ، وَ صِفَهُ الغَیبَهِ أنْ تَذکُرَ أَحَداً بَما لَیسَ هُوَ عِندَاللّهِ عَیبٌ وَ تَذُمُّ ما یَحمِدُهُ أهلُ العِلمِ فیهِ؛ غیبت کردن بر هر مسلمانى حرام است. غیبت کننده همیشه گنهکار است. غیبت آن است که کسى را با آنچه پیش خدا عیب نیست یاد کنى و مذّمت نمایی آنچه را که اهل علم و دانش ستایش مى کنند. (بحارالانوار، ج ۵۷، ص ۲۵۷، حدیث ۴۸)
امام صادق علیه السلام درباره غیبت ممنوع نیز فرموده است: مَن عامَلَ النّاسَ فَلَم یَظلِمهُم وَحَدَّثَهُم فَلَم یَکذِبهُم وَ واعَدَهُم فَلَم یَخلِفهُم کانَ مِمَّن حَرُمَت غَیبَتُهُ وَ کَمُلَت مُرُوّتُهُ وَ ظَهَرَ عَدلُهُ وَ وَجَبَ أُخُوَّتُهُ؛ کسى که با مردم معاشرت کند و به آنان ستم نکند، و با آنان گفتگو کند و دروغ نگوید و به آنان وعده بدهد و تخلف نکند از کسانى است که غیبت او حرام و جوانمردى او کامل و عدالت او آشکار است و برادرى او واجب است. (وسایل الشیعه، ج ۸، ص ۳۹۳)
مصادیق غیبت
برخی از افراد تصور می کنند که غیبت فقط با گفتن تحقق پیدا می کند؛ در صورتی که اگر «با اشاره¬ی دست، چشم، ابرو، پا، کنایه و گوشه زدن ، نوشتن و... » صفتی کسی را بیان نماید که او از آن کراهت دارد، آن نیز غیبت محسوب می¬¬گردد.
چنانکه از عایشه نقل شده است:
«دخلت علینا امرأة فلما ولت اومأت بیدی أی قصیرة فقال (ص) اغتبتها »
زنی بر ما وارد شد. وقتی تصمیم گرفت که برود من با دستم اشاره نمودم که او کوتاه قد است. رسول اکرم(ص) فرمود: با این عمل از او غیبت نمودی.
تفاوت غیبت با تهمت
- با توجه به تعریفی که برای غیبت بیان گردید، تفاوت آن با تهمت نیز روشن می¬گردد؛ زیرا
- تهمت عبارتست از نسبت دادن چیزی به مسلمان، که در او نیست.
- چنانکه پیامبر اعظم(ص) در بیان روشن، تفاوت غیبت و تهمت را چنین بیان می¬فرماید:
- «إن كان فيه ما تقول فقد اغتبته و ان لم يكن فيه فقد بهته »
- اگر آنچه مىگويى در او باشد غيبتش را كردهاى و اگر در او نباشد بهتان زدهاى.
- از حضرت امام صادق(ع) نیز نقل شده است که فرمود:
- «الغيبة أن تقول فى أخيك ما ستره اللَّه عليه... و البهتان أن تقول فیه ما ليس فيه»
- غيبت آن است كه در باره¬ی برادر مسلمانت چيزى را بگويى كه خداوند پنهان داشته، و اما اما بهتان اين است كه چيزى را بگويى كه در او وجود ندارد.
حکم فقهی غیبت
از آنجای که غیبت، پیامدهای فردی و اجتماعی فراوانی را به بار می¬آورد، در شرع مقدس اسلام، حرام اعلام شده است.با توجه به اینکه ادله¬ی احکام شرعی در فقه شیعه منحصر به کتاب، سنت، اجماع و عقل می¬باشد؛ فقهای شیعی حرمت غیبت را از طریق هر چهار منبع فقهی قابل اثبات دانسته¬اند.
چنانکه شیخ انصاری (ره) در این زمینه می¬فرمایند:
«الغیبة حرام بالأدلة الأربعة...»
غیبت از دیدگاه هر چهار منبع حرام است.
پیامدهای غیبت
علی¬رغم اینکه حرمت غیبت، از مسلمات و ضروریات فقه به شمار می¬رود و شاید به جرات بتوان ادعا کرد که هیچ مسلمانی در حرمت آن شک و تردیدی ندارد؛ اما متاسفانه کمتر انسانی را می توان پیدا کرد که در شبانه روز مرتکب این عمل ناپسند نشود.
بدون شک غیبت آثار مخرب و زیانبار فراوانی را برای غیبت کننده، غیبت شونده و همچنین برای شنونده¬ی یا شنوندگان غیبت، به بار می¬آورد، که در این قسمت آثار غیبت را طی دو مرحله به اختصار بیان می کنیم:
الف: پیامدهای فردی غیبت
- 1 – از دست دادن اعمال نیک
بدون تردید اعمال نیک، بزرگترین سرمایه¬ی انسان به شمار می¬رود؛ سرمایه¬ی که سعادت و خوشبختی دنیوی و اخروی او به آن بستگی دارد.
از جمله پیامدها و شاید بتوان گفت دردناک¬ترین و زجرآورترین پیامدهای غیبت، از دست دادن اعمال نیک و انتقال آن به نامه¬ی عمل کسی است که غیبت او را کرده است.
عن النبی(ص): یؤتی بأحد یوم القیامة یوقف بین یدی الله، و یدفع إلیه کتابه فلا یری حسناته، فیقول: إلهی لیس هذا کتابی فإنی لا أری فیها طاعتی، فقال: إن ربک لا یضل و لا ینسی، ذهب عملک باغتیاب الناس، ثم یؤتی بآخر و یدفع إلیه کتابه فیری فیها طاعات کثیرة، فیقول: إلهی ما هذا کتابی فإنی ما عملت هذه الطاعات، فیقول: إن فلانا اغتابک، فدفعت حسناته إلیک. »
پیامبر اعظم(ص) فرمودند:
شخصی را روز قیامت در محکمه عدل الهی می آورند و نامه¬ی عملش را به او می¬دهند، متوجه می¬شود که از کارهای خوب او در نامه¬ی عملش خبر نیست.
می گوید: خدایا! این نامه¬ی عمل من نیست؛ من در آن عبادت¬هایم را نمی¬بینم!
به او گفته می¬شود:
خداوند هیچ گاه خطا و نسیان نمی¬کند. اعمال تو با غیبت کردن از بین رفته است.
سپس شخص دیگری را می¬آورند و نامه¬ی عملش را به او می¬دهند، می¬بیند که خوبی¬های بسیاری در آن وجود دارد. می گوید: خدایا! این نامه ی عمل من نیست، من چنین طاعاتی را انجام نداده¬ام. به او گفته می¬شود: چون فلان شخص از تو غیبت و بدگویی کرده، حسنات و کارهای نیک او به نامه¬ي عمل تو منتقل شده است.
- 2 - مانع قبولی عبادات:
گاه اتفاق می¬افتد که انسان با کلی زحمت و تلاش عمل نیک و پسندیده¬ی را انجام می¬دهد؛ اما با یک لحظه غفلت مرتکب غیبت می¬شود و بدین وسیله مانع ثبت آن، در نامه¬ی عمل خویش می¬شود؛ چرا که یکی از پیامدهای غیبت عدم قبولی طاعات و عبادات است.
اگر در صدد شناسایی سرچشمه¬ی خطراتی که سرمایه¬های مادی و معنوی انسان را تهدید می¬کند، باشیم، متوجه خواهیم شد که سرمایه¬های مادی انسان معمولا از سوی دیگران مورد تهدید واقع می¬شود؛ اما این قضیه در سرمایه¬های معنوی انسان به عکس است!
به این معنی که سرمایه¬های معنوی انسان بیشترین خطر را از سوی خود انسان متحمل می¬شود. یعنی انسان گاهی کلی زحمت می¬کشد کارهای خوب و شایسته انجام می¬دهد؛ اما با یک لحظه غفلت، مرتکب عمل ناپسند غیبت می¬شود و بدین وسیله عملا از ثبت سرمایه¬های معنوی خویش در دفتر و نامه¬ی عمل خود جلوگیری به عمل می¬آورد.
پیامبر اعظم(ص) در این زمینه می¬فرمایند:
«الحفظة یصعد بعمل العبد و له نور کشعاع الشمس حتی اذا بلغ السماء الدنیا و الحفظة تستکثر عمله و تزکیة فاذا انتهی الی الباب قال الملک بالباب اضربوا بهذا العمل وجه صاحبه انا صاحب الغیبة امرنی ربی ان لا ادع عمل من یغتاب الناس یتجاوزنی الی ربی»
مامورانی که مراقب اعمال انسان هستند عمل بنده¬ای را که مانند شعاع خورشید می¬درخشد به آسمان بالا می¬برند ولی فرشته¬ای که باید اعمال را قبول کند می¬گوید:
این عمل را به صورت صاحبش بزنید زیرا من از طرف پروردگارم ماموریت یافته¬ام که نگذارم عمل نیک غیبت کنندگان از من بگذرد و به سوی پروردگارم برود.
همچنین از رسول خدا(ص) در ضمن حدیثی می فرمایند:
«من اغتاب مسلما او مسلمة، لم یقبل اله تعالی صلاته و لا صیامه اربعین یوما و لیلة، الا ان یغفر له صاحبه»
هرکس از مرد یا زن مسلمان غیبت کند خداون متعال نماز و روزه ی او را تا چهل شبانه روز نمی پذیرد مگر آنکه شخص غیبت شده او را ببخشد.
- 3 – محرومیت از بهشت:
یکی از پیامدهای ناگوار غیبت محرومیت از بهشت است.
پیامبر اعظم(ص) در این رابطه می فرمایند:
«تحرم الجنة علی ثلاثة: علی النمام، و علی المغتاب، و علی مدمن الخمر»
بهشت بر سه نفر حرام است: سخن چین، کسی که غیبت می کند و کسی که دائم الخمر می باشد.
ازبرخی روایات استفاده می شود که حتی در صورت که غیبت کننده توبه نماید باز هم آخرین نفری خواهد بود که به بهشت وارد می شود.
«و اوحی الله عزوجل الی موسی بن عمران ان المغتاب اذا تاب فهو آخر من یدخل الجنة و ان لم یتب فهو اول من یدخل النار»
خداوند به حضرت موسی وحی فرستاد که اگر غیبت کننده توبه نماید آخرین کسی است که به بهشت وارد می شود و اگر توبه نکند اولین کسی خواهد بود که داخل آتش می شود.
ب: پیامدهای اجتماعی غیبت
- 1 – ترور شخصیت:
اسلام همانگونه که برای جان و مال انسان¬ها اهمیت و ارزش قائل شده است و هرگونه تعرض نسبت به آن را حرام دانسته اعلام کرده است، آبرو و حیثیت او را نیز محترم شمرده است.
پیامبر اعظم(ص) در این زمینه می¬فرمایند:
«ان الله تعالی حرم من المسلم دمه و ماله و عرضه»
خداوند خون، مال و آبروی مسلمان را بر دیگران حرام کرده است.
«غیبت» از جمله عواملی است که حیثیت و آبروی انسان را به خطر می اندازد، به گونه¬ای که موجب له شدن آبرو و شخصیت انسان می¬گردد.
شخص غیبت کننده با غیبت و بدگویی از فردی که سالیان سال با رفتار و منش انسانی در میان مردم آبرومندانه زندگی کرده، به طوری که همگان از او به نیکی و بزرگی یاد می¬کنند، موقعیت اجتماعی و آبروی چندین ساله¬ی او را جریحه دار کرده و با این عمل زشت در حقیقت شخصیت او را ترور کرده است.
- 2 – از بین بردن وحدت و انسجام:
همان گونه که قبلا بیان گردید انسان موجودی اجتماعی و مدنی است، بدون شک زندگی اجتماعی نیازمند تعاون، تعامل، همکاری و همیاری است؛ تا در سایه¬ی آن جامعه¬ی انسانی به شکل منسجم و یکپارچه به سرعت قله¬های پیشرفت و ترقی را یکی بعد از دیگری فتح نماید.
«غیبت» از جمله عواملی است که وحدت و انسجام انسان¬ها را در معرض خطر قرار می¬دهد، و اگر جامعه¬ی به آن دچار شود مهر و محبت، یک دلی و یک رنگی، صفا و صمیمت از آن جامعه رخت بر¬می¬بندد و دشمنی و کینه، جایگزین آن خواهد شد و دیری نخواهد گذشت که جامعه¬ی منسجم و تک بافته، به دانه¬های زنجیر از هم گسسته مبدل خواهد شد.
در این زمینه حضرت علی (ع) چنین می¬فرمایند:
«ایاک و الغیبة، فانها تمقتک الی الله و الناس، و تحبط اجرک»
از غیبت بپرهیز، چون موجب می شود مورد خشم و دشمنی خدا و مردم قرار گیری و اجر و پاداشت نابود شود.
- 3 – بر انگیختن حس انتقام¬جویی:
از آنجای که هر انسانی فطرتا دوست ندارد که کسی دیگری پشت سر او بدگویی نماید، چنانچه بفهمد که کسی پشست سر او بدگویی کرده و آبرو و حیثیت او را جلو دیگران لکه دار نموده است، طبیعتا واکنش نشان داده و و در صدد انتقام جویی بر خواهد آمد.
حضرت امام جعفر صادق (ع) در این رابطه می فرمایند:
«لا تغتب فتغتب و لا تحق لاخیک حفرة فتقع فیها.»
غیبت نکن که مورد غیبت واقع می شوی و برای برادرت گودالی نکن که خود در آن خواهی افتاد.
شاعر چه زیبا سروده است:
چاه مکن بهری کسی
اول خودت دوم کسی
کسی که با غیبت کردن در صدد شکستن و از بین بردن آبرو و حیثیت شخص دیگر می¬باشد در حقیقت خود را در معرض غیبت قرار می¬دهد و بدین سان زمینه را برای له شدن شخصیت خود فراهم می¬سازد.
تا اینجا به برخی از پیامدهای غیبت به طور گذرا اشاره گردید و بدون شک این صفت مذموم، ضررهای فراوانی را بر پیکره ی فرد و جامعه وارد می سازد که مقاله ی حاضر گنجایش بیان تمام آن ها را ندارد و علاقمندان به این بحث را به کتب که در این زمینه نگارش یافته است ارجاع می دهد.
نتیجه¬گیری
زبان و قدرت تکلم از جمله نعمت ها و موهبت های الهی است كه هر انسانی فطرتا از آن بهره مند است.
در اهمیت این نعمت و موهبت الهی همین بس که خداوند متعال در قرآن کریم، در مقام بیان نعمت¬ها و مواهب «نعمت بیان و گفتار» را بعد از «خلقت و آفرینش انسان» ذکر فرموده است.
بزرگترین نعمتی که حتی تصور از دست دادن آن نیز برای انسان سنگین و طاقت فرسا است.
علی رغم اینکه «سخن و گفتار» از ارزش و جایگاه ویژه¬ای برخوردار است، اما اگر به جا و درست از آن استفاده موارد مجاز غیبت از اشخاص البته در آیات و روایات مواردی از غیبت ممنوع و حرام و گناه جدا شده و به عنوان استثنا مطرح می شود که مهم ترین آن ها عبارتند از:
غیبت ظالم از سوی مظلوم(نساء، آیه ۱۴۸)؛ زیرا خداوند در این آیه بیان می کند که غیبت و بیان آشکار بدی های دیگری مگر درباره ظالم روا نیست و خداوند آن را دوست نمی دارد؛ پس کسی که مظلوم می تواند بدی های ظالم را آشکار بیان کند و از مصادیق غیبت حرام شمرده نمی شود، بلکه غیبت در این موارد روا است تا حق مظلوم از ظالم ستانیده شود؛غیبت از کافر و بیان عیوب وی(حجرات، آیه ۱۲)؛ زیرا خطاب آیه به مومنان است که نسبت به یک دیگر غیبت و پشت سر گویی نداشته باشند. محقق مقدس اردبیلی نیز در زبده البیان آورده این آیه اشاره به جواز غیبت کافر دارد(زبده البیان، ص ۵۳۰)
زیرا قید ایمان، کافر را از دایره عدم جواز غیبت بیرون می برد و غیبت وی را مجاز قرار می دهد؛غیبت مهمان از میزبان(نساء، آیه ۱۴۸)؛ زیرا مهمان عزیز خداوند است و اگر میزبان حق مهمان را ادا نکند، و آداب میزبانی و مهمانی را به جا نیاورد، به مهمان ظلم روا داشته است و مهمان به عنوان مظلوم می تواند از میزبان خویش در این باره غیبت کند و عیوب مهمانداری اش را بیان کند. در روایتى از امام صادق(علیه السلام) آمده است که بازگو کردن [و غیبت] مهمانى ناشایست، از سوى مهمان جایز است. (تفسیر نورالثقلین، ج ۱، ص ۵۶۸، ح ۶۴۸)
غیبت فاسق: امام صادق علیه السلام فرمود: إذا جاهَرَ الفاسِقُ بِفِسقِهِ فَلا حُرمَهَ لَهُ وَ لا غَیبَهَ؛ هنگامى که فرد فاسق، فسق و گناه خود را آشکار و علنى کند او حرمتى ندارد و غیبت او جایز است. (وسایل الشیعه، ج ۸، ص ۶۰۵)
۵ و ۶٫ غیبت هوسباز بدعت گزار و حاکم ستگر: امام باقر علیه السلام نیز فرموده است: ثَلاثَهٌ لَیسَت لَهُم حُرمَه: صاحِبُ هَوىً مُبتَدِعٌ، وَالإمامُ الجائِرُ، وَالفاسِقُ المُعلِنُ الفِسقُ؛ سه نفر داراى حرمت و احترام نیستند: ۱ ـ هوسباز بدعتگذار؛ ۲ ـ پیشوا و حاکم ستمگر ؛ ۳ ـ فاسقى که گناه خود را علنى کند. (وسایل الشیعه، ج ۸، ص ۶۰۵)
اخلاق آشکار: امام صادق علیه السلام فرمود: ألغَیبَهُ أنْ تَقُولَ فى أخیکَ ما سَتَرَهُ اللّهُ عَلَیهِ، وَ أمَّا الأمرُ الظّاهِرُ مِثلُ الحَدَّهِ وَالعَجَلَهِ فَلا. وَ البُهتانُ أنْ تَقُولَ فیهِ ما لَیسَ فیهِ؛ غیبت آن است که درباره برادر مؤمنت چیزى را که خدا پوشانده سخن بگویى. اما چیزى که آشکار است مثل تندخویى و عجله غیبت نیست و بهتان آن است که چیزى که در او نیست بگویى. (وسایل الشیعه، ج ۸، ص ۶۰۴)
بـازگویى برخورد زشت : امام صادق علیه السلام فرمود: إنَّ الضَّیفَ یَنزِلُ بِالرَّجُلِ فَلا یُحسِنُ ضِیافَتَهُ فَلا جُناحَ عَلَیهِ أنْ یَذکُرَ سُوءَ ما فَعَلَهُ؛ اگر میهمانى به شخصى وارد شد و او با میهمان رفتار خوبى نکرد، مانعى ندارد که برخورد بد او را بازگو کند. (وسایل الشیعه، ج ۸، ص ۶۰۵)
ترک نماز جماعت: پیامبر اکرم علیه السلام فرمود: لاصَلاهَ لِمَن لایُصَلّى فِى المَسجِدِ مِعَ المُسلِمینَ إلاّ مِن عِلَّهِ، وَلاغَیبَهِ إلاّ لِمَن صَلّى فى بَیتِهِ وَ رَغِبَ عَن جَماعَتِنا، وَ مَن رَغِبَ عَن جَماعَهِ المُسلِمینَ سَقَطَت عَدالَتُهُ؛ کسى که بدون عذر با مسلمانان در مسجد نماز نمى خواند نمازش کامل و مفید نیست، و غیبت جایز نیست مگر از کسى که از جماعت ما مسلمانان کناره گیرى کند و نماز را در خانه اش بخواند، و کسى که از جمع مسلمانان کناره گیرى کند عدالتش ساقط مى شود. (وسایل الشیعه، ج ۸، ص ۳۹۴)
نشود، ممکن است دستخوش آفات شده و در نتیجه پیامدهای خطرناک و جبران ناپذیری را به بار آورد.
از جمله آفاتی که از قدیم الایام انسان به آن کم و بیش گرفتار بوده است بیماری مهلک «غیبت» است؛ بیماری که علاوه بر پیامدهای فردی، پیامدهای اجتماعی را نیز به بار می آورد.
از جمله پیامدهای فردی که غیبت به بار می آورد عبارتند از:
- الف: از دست دادن اعمال نیک
- ب: عدم قبولی عبادات
- ج: محرومیت از بهشت
- همانگونه که اشاره گردید غیبت پیامدهای اجتماعی بی شماری را نیز به بار می آورد که عبارتند از:
- یک: ترور شخصیت
- دو: از بین بردن وحدت و انسجام
- سه: برانگیختن حس انتقام¬جویی
قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 5، ص 137، دار الکتب الإسلامیة، چاپ ششم، 1371 هـ. ش.
.عمید، حسن، فرهنگ فارسی عمید، ج 2، ص 1500، موسسه ی انتشارات امیر کبیر، چاپ سیزدهم، 1377 هـ. ش.
العاملی، زین الدین الجبعی، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، ج 3، ص 214، دار العالم الإسلامی – بیروت، بی تا.
. النجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج 22، ص 63، دار الکتب الإسلامیة، الطبعة التاسعة، 1368 ش.
. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 22، ص 192، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374 هـ. ش.
. ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج 3، ص 2337، دار الحدیث، الطبعة الاولی، بی تا.
. .العاملی، زین الدین الجبعی، پیشین.
. الشهید الثانی، رسائل الشهید الثانی، ص 290، مکتبة بصیرتی – قم، بی تا.
. الاحسائی، ابن ابی جمهور، عوالی اللئالی، ج 1، ص 276، الطبعة الاولی، 1403 هـ.
. النجفی، محمد حسن، پیشین.
. الکلینی، الکافی، ج 2، ص 358، دار الکتب الإسلامیة، الطبعة الرابعة، 1365، هـ.
. الانصاری، المکاسب، ج 1، ص 315، الطبعة الاولی، 1415 هـ. ق.
. النوری الطبرسی، المحقق، مستدرک الوسائل، ج 9، ص 121، مؤسسة آل البیت(ع) لاحیاء التراث، الطبعة الثانیة، 1408 هـ.ق.
. الشهید الثانی، رسائل الشهید الثانی، ص 285، مکتبة بصیرتی – قم، بی تا.
. النوری الطبرسی، مستدرک الوسائل، ج 7، ص 322، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، الطبعة الثانیة، 1408 هـ. ق.
.الحر العاملی، وسائل الشیعة، ج 12، ص 281، مؤسسة آل البیت لاحیاء التراث، الطبعة الثانیة، 1414 هـ.ق.
. الشهید الثانی، پیشین، ص 288.
. الجرجانی، عبدالله بن عدی، الکامل فی ضعفاء الرجال، ج 7، ص 232، دار الفکر – بیروت، الطبعة الثالثة، 1409، هـ. ق. الانصاری القرطبی، عبدالله محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن (تفسیر القرطبی) ج 16، ص 332، مؤسسة التاریخ العربی – بیروت، 1405 هـ.ق.
. ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج 3، ص 2328، دار الحدیث، الطبعة الاولی، بی تا.
. الشیخ الصدوق، الامالی، ص 505، مؤسسة البعثة، الطبعة الاولی، 1417 هـ.ق
گردآوری شده ی مجله اینترنتی دلگرم
مرجان امینی
۱ دیدگاه