دلگرم
امروز: سه شنبه, ۱۴ آذر ۱۴۰۲ برابر با ۲۰ جمادى الأول ۱۴۴۵ قمری و ۰۵ دسامبر ۲۰۲۳ میلادی
آیا میدانستید خجالت کشیدن هم فواید خودش را دارد؟!

خجالتی بودن چه فوایدی دارد؟

آیا میدانستید خجالت کشیدن هم فواید خودش را دارد؟!
2
زمان مطالعه: 17 دقیقه
آیا برای شما پیش آمده که در امتحان یکی از درس‌های دوران ابتدایی نمره‌ی پایین بگیرید و بعدا متوجه شوید که همه‌ی اعضای کلاس شما نمره‌های ۱۹ یا ۲۰ گرفته‌اند؟ به احتمال زیاد در چنین شرایطی احساس خجالت و شرمساری می‌کنید و حس بدی به شما دست می‌دهد.

فواید خجالت کشیدن و تاثیر مثبت آن در زندگی

آیا تا به حال فکر کرده‌‌اید که چرا این حالات و احساسات تا این حد ما را تحت تاثیر قرار می‌دهند؟

چرا انسان‌ها به‌گونه‌ای تکامل یافته‌اند که چنین حسی را در ظاهرشان نشان دهند؟

چارلز داروین، هیچ نکته‌ی مثبتی در حس شرمساری نمی‌دید. او نوشته: «شرمساری باعث می‌شود فردی که صورت‌اش سرخ شده، رنج ببرد و به مخاطب‌اش هم حس بدی دست دهد.» اما روان‌شناسان تکاملی امروزی به این نتیجه رسیده‌اند که احساسات عذاب‌آور خجالت و شرمساری می‌تواند در درازمدت برای بهروزی شما مفید و حیاتی باشد.

یک نظریه حاکی از این است که شاید این احساس واکنش طبیعی نسبت به ترسِ لو رفتن یا کشف شدن و دیده‌شدن باشد. «ری کرازیر» (Ray Crozier)، روان‌شناسی در دانشگاه کاردیف، با افراد زیادی مصاحبه کرده و درباره‌ی موقعیت‌هایی که در آن خجل شدند پرسیده است.

او فهمید که افراد معمولا وقتی سرخ می‌شوند که راز یا یک مسئله‌ی شخصی مربوط به آنها در معرض فاش شدن قرار می‌گیرد. به عنوان مثال، وقتی موضوع نوزادان در مکالمه‌ی میان گروهی از افراد مطرح می‌شود، زنان باردار از فرط شرم و حیا سرخ می‌شوند.

در چنین مواقعی، سرخ شدن ممکن است واکنش فیزیولوژیکی به یک شوک باشد؛ شوک ناشی از این که مبادا راز شما برای همه فاش شود، حتی اگر راز شما درخور مراسم جشن باشد. کرازیر می‌گوید: «در اکثر داستان‌هایی که من می‌شنیدم، ترس از برملا شدن یک موضوع شخصی، علت رایج خجالت‌زدگی بود.»

البته آن موقعیت‌ها با شرایط آزاردهنده‌ای که فرد دلش می‌خواهد در زمین آب شود فرق دارد، مثل وقتی که در یک امتحان آسان کمترین نمره را می‌گیرید. همان‌طور که داروین گفته بود، سرخ شدن صورت، حس آزردگی شما را تشدید می‌کند.

مطالعه‌ی قلمروی جانوران و نحوه‌ی برخورد میمون‌ها با رییس گروه‌شان، سرنخ‌هایی در این باره می‌دهد. «مارک لیری»، از دانشگاه دوک اشاره می‌کند که شامپانزه‌های دارای رده‌ی اجتماعی بالاتر به جای اینکه بلافاصله با اعضای ضعیف‌تر گروه‌شان تندخویی کنند، به آنها خیره می‌شوند تا به نوعی به آنها بفهمانند که مزاحم نشوند. اما نکته‌ی جالب توجه در این تعامل، واکنش شامپانزه‌ی ضعیف‌تر است.

چرا که کارهای آنها شباهت زیادی به رفتار ما هنگام سرخ شدن دارد. آنها تماس چشمی با مافوق‌شان را قطع می‌کنند و سرشان را پایین می‌اندازند.

از آن گذشته، یک لبخند احمقانه هم بر چهره شان نقش می‌بندد. تمام این رفتارها نشان‌دهنده‌ی عذرخواهی است. آن شامپانزه می‌خواهد از برخورد مستقیم دوری کند و به نوعی نشان دهد که قصد به چالش کشیدن رییسش را ندارد.

رفتار و حالات ناشی از خجالت‌زدگی نشان دهنده ی نوعی عذرخواهی بی کلام است. لیری می‌گوید انسان‌ها هم رفتار مشابهی دارند و اضافه می‌کند: «سرخ شدن‌ ما در موقعیت‌های ناجور در واقع نوعی عذرخواهی بی‌کلام برای حل و فصل آن وضعیت است.» حتی شاید به همین دلیل باشد که فکر کردن به یک خطا یا اشتباه باعث سرخ شدن گونه‌ها می‌شود.

مطابق گفته‌ی لیری، با همین استدلال می‌توانیم توضیح دهیم که چرا وقتی می‌فهمیم کسی به ما نگاه می‌کند یا برای جمعیتی از افراد صحبت می‌کنیم، سرخ می‌شویم؛ حتی وقتی کسی از ما تعریف و تمجید می‌کند، معذب می‌شویم و صورت‌مان قرمز می‌شود، گویا می‌خواهیم نشان دهیم که به دنبال توجه دیگران نیستیم.

این باعث می‌شود که آدم‌های خودخواهی به نظر نرسیم و به نوعی این پیام را می‌فرستیم که نمی‌خواهیم دیگران را به چالش بکشیم. از طرف دیگر، اگر به خاطر رفتار اشتباه شخص دیگری، مثلا دوست‌مان، خجالت‌زده شویم، یعنی ما هم اشتباه آن فرد را قبول داریم و از این قانون‌شکنی یا رفتار ناپسند ناراحت هستیم.

هیچ‌کس نمی‌تواند وانمود به سرخ شدن کند. بنابراین، این واکنش یکی از معدود علایم صداقت است و بدون هیچ شک و تردیدی می‌توانیم به آن اعتماد کنیم. از همین رو، کسانی که سرخ می‌شوند، نسبتا زود مورد قبول واقع می‌شوند و در دل اطرافیان‌شان جا باز می‌کنند.

همچنین خجالت‌زدگی و شرمساری در افراد نشان می‌دهد که آنها نوع‌دوست هستند. «متیو فاینبرگ»، یکی از محققان دانشگاه کالیفرنیا، از گروهی خواست تا یک اشتباه را به خاطر بیاورند، سپس در این حین از آنها فیلم گرفت، و بعدا بررسی کرد که ظاهر آنها تا چه حد شرمسار به نظر می‌رسید.

به دنبال آن از شرکت‌کنندگان خواست که یک فرم نظرسنجی را پر کنند. نتیجه این شد که کسانی که حس خجالت‌زدگی بیشتری داشتند، دیدگاه‌های نوع‌دوستی بیشتری در آن نظرسنجی داشتند. همچنین آنها در بازی‌ها رفتار عادلانه‌تر و صادقانه‌تری داشتند.

فاینبرگ در یک آزمایش دیگر به عده‌ای از شرکت‌کنندگان تصاویری از افراد با چهره‌های خجالت‌زده را نشان داد و از آنها سوالاتی پرسید، مثل اینکه «اگر این فرد یک دانشجو بود، آیا تمایل داشتید که به گروه مطالعه‌ی شما بپیوندد؟» افرادی که کمی معذب و خجالت‌زده به نظر می‌رسیدند بیشتر از افراد خونسرد و آرام مورد قبول واقع می‌شدند.

افرادی که خجالتی به نظر می رسند بیشتر از افراد خونسرد و آرام مورد قبول واقع می شوند.خیلی جالب است که بدانید صورت سرخی که خبر از خجالت و بی دست و پایی می‌دهد، می‌تواند جذابیت فرد را افزایش دهد؛ مخصوصا وقتی آن فرد با شخص مورد علاقه‌اش مواجه می‌شود.

فاینبرگ می‌گوید: «اگر آنها (فرد مورد علاقه‌ی شخص خجالتی) به دنبال فردی برای تشکیل زندگی باشند، علایم خجالت‌زدگی نشان می‌دهد که آن فرد قابل اعتماد و نوع‌دوست است. بنابراین، خجالت‌زدگی از این نظر، فرد را جذاب می‌کند.»

البته شاید حتی دانستن این نکته هم شما را از حس افتادگی و کوچکی خلاص نکند. این احتمال هم وجود دارد که شما به «اثر نورافکن» (Spotlight Effect) دچار هستید. اثر نورافکن یک حالت ذهنی است که به موجب آن در موقعیت‌هایی فکر می‌کنیم خیلی در مرکز توجه هستیم، ولی در واقع این‌طور نیست.

شاید شما هم این حس را تجربه کرده‌ باشید، مخصوصا وقتی که بابت موضوعی خجالت‌زده شده‌اید، فکر ‌می‌کنید که همه حواس‌شان به شماست، به همین خاطر معذب می‌شوید و مراقب تمام حرکات و گفتارتان هستید، ولی در این مورد اشتباه می‌کنید. اگر رک‌تر بگوییم، ما آنقدرها هم که خودمان تصور می‌کنیم، در آن موقعیت‌ها، در مرکز توجه نیستیم.

به نوعی می‌توان حالات و احساسات ناشی از خجالت‌زدگی شدید را با تب خفیف ناشی از سرماخوردگی مقایسه کرد. از این نظر که هر دوی آنها به طور موقتی در ما ایجاد ناراحتی می‌کنند، اما برای سلامت درازمدت ما مفید هستند.

فاینبرگ در این باره می‌گوید: «ما واقعا نمی‌خواهیم این احساسات را تجربه کنیم، و همیشه سعی داریم که آنها را سرکوب کرده و کنترل کنیم. اما خجالت‌زدگی با همه‌ی حالات ناخوشایندش، فوایدی دارد.»

مطمئنا همه‌ی ما در طول زندگی‌مان به کسانی برخورده‌ایم که هیچ‌وقت شرمزده نمی‌شوند. فکر می‌کنید می‌توانید آن افراد را دوست داشته باشید؟ تنها چیزی که از احساس خجالت بدتر است، این است که هیچ وقت نتوانیم چنین حسی داشته باشیم.


خجالت در روابط اجتماعی و فرهنگ های مختلف

خجالت را می توان به عنوان واکنش های از روی دستپاچگی، خودآگاهی بیش از حد و خود ارزیابی بد در پاسخ به واکنش های اجتماعی واقعی یا تصور شده تعریف کرد. این تجربه ها باید تا حدی باشند که در توانایی کسی در عملکرد موفق در موقعیت های اجتماعی ناراحتی ایجاد کند یا از آن جلوگیری کند.

در سطحی وسیع تر، خجالت شامل مولفه های موثر، شناحتی و رفتاری است. مولفه های موثر، واکنش های روان شناسانه ای در جسم مثل اضطراب، تیر کشیدن ماهیچه ها، افزایش تپش قلب و ناراحتی معده است کهافراد خجالتی تجربه کرده اند.

مولفه های شناختی شامل خود آگاهی بیش از حد، خود ارزیابی منفی و ساختارهای باور غیر منطقی (افکاری مثل "همه به من زل زده اند" یا "هیچ کس من را آدم جذابی نمی داند")است. در نهایت، مولفه های رفتاری با بازدارنده های رفتاری و رفتارهای اجتنابی در تعاملات اجتماعی مثل صحبت نکردن با دیگران و برقرار نکردن ارتباط چشمی تعریف می شوند.

توجه به این نکته لازم است که خجالتی بودن در موقعیت هایی خاص مثل (تعامل با افراد معتبر و ماهر در هر زمینه ای) مثل چیزی که به عنوان نشانه خجالت تعریف می شود نیست.

افرادی که ذاتا خجالتی هستند یا یکی از ویژگی هایشان خجالتی بودن است تمایل دارند در تعاملات اجتماعی به تدریج صمیمی شوند و برایسازگاری با موقعیت های اجتماعی مختلف زمان طولانی تری نسبت به بقیه صرف می کنند.

در حالی که خجالت های مربوط به موقعیتی خاص تجربه ویژگی های مشخصی از خجالت است که می تواند در موقعیت های مختلف تحریک شود. این موقعیت ها بیشتر شامل تعامل با افراد ماهر، تعامل با جنس مخالف و موقعیت های اجتماعی بدون برنامه ریزی قبلی است.

خجالت در انواع فرهنگ ها

خجالت در فرهنگ های سراسر دنیا شناخته شده است. یک الگوی یکپارچه فرهنگ محور، آمار خجالت در فرهنگ های مختلف را این طور نشان می دهد: از 31 درصد در اسرائیل تا 57 درصد در ژاپن و 55 درصد در تایوان.

این میانگین در آمریکا 40 درصد شرکت کنندگان در این بررسی را خجالتی نشان می دهد که شبیه به میزان خجالتی بودن شرکت کنندگان کانادایی، آلمانی، هندی و مکزیکی است.

مقایسه بین فرهنگی خجالت روی تفاوتهایی بین غرب (آمریکا) و شرق (آسیا) گزارش داده است خجالت در فرهنگ شرقی حدود 60 درصد بیشتر از کشورهای غربی است.

آماری مشابه در رابطه با دیگر ساختارهای مربوط به خجالت مثل اضطراب اجتماعی، درونگرایی، اضطراب ارتباطات اجتماعی و کمرویی در تحقیقات فرهنگ محور بین نمونه های شرقی و غربی نشان داده شد. به نظر می آید این تفاوت شرقی غربی برای دانش آموزان اروپایی و آسیایی مهاجر در غرب همچنان ادامه دارد.


تفاوت خجالت با درونگرایی

خجالت و درونگرایی جدا از تعریف مشخصشان به نظر می آید مثل هم باشند. مثلا افراد خجالتی و درونگرا هر دو از تعاملات و ارتباطات اجتماعی در یک دورهمی دوری می کنند اما خجالتی بودن و درونگرا بودن دو مقوله کاملا جدا هستند.

درونگراها از ارتباطات اجتماعی نمی ترسند. آنها فقط کارهای آرام و فردی را ترجیح می دهند و اغلب دوری از ارتباطات اجتماعی را به عنوان یک ترجیح بیان می کنند.

افراد خجالتی اغلب به ارتباطات اجتماعی علاقه دارند اما با خود ارزیابی و خوداگاهی بیش از حد، خود ارزیابی منفی و باور کمبود مهارت های اجتماعی از برقراری رابطه اجتماعی بازداشته می شوند.

تفاوت خجالت با اضطراب اجتماعی

اختلال اضطراب اجتماعی تجربه اضطراب و خود ارزیابی انتقادی در موقعیت های اجتماعی، نشان دادن واکنش ترس به ارزیابی یک عملکرد عمومی توسط دیگران است.

اضطراب اجتماعی اثر مختل کننده بیشتری از خجالتی بودن بر رفتار اجتماعی فرد دارد. مثلا کسانی که اضطراب اجتماعی را در حد زیادی تجربه می کنند ممکن است در امضای یک چک یا صحبت کردن با تلفن یا استفاده از دستشویی عمومی مشکل داشته باشند، علاوه بر این شاید از موقعیت های روزانه مثل غذا خوردن در جمعیت هم دوری کنند.


خجالت در رابطه با فرهنگ

توضیح خجالت بر پایه فرهنگ بر تمایز بین ویژگی های اجتماعی و نتایج ابراز وجود بین افراد در فرهنگ های جمع گرا و فردگرا تمرکز دارد. فرهنگ های هواخواه اصول اجتماعی به تقویت ارزش گروه نسبت به فرد تمایل دارد که در نتیجه کنترل بیشتر احساسات و جلوگیری از ابراز وجود را پرورش و رواج می دهد.

فرهنگ های فرد گرا به تقویت فردیت تمایل دارد که ابراز وجود را پرورش و رواج می دهد و دغدغه کمتری درباره بررسی واکنش های فرد در جمع دارد. با توجه به تئوری ابراز وجود و خجالت، دغدغه هایی مثل عدم تایید در مهارت های بین فردی و عزت نفس پایین، عواملی حیاتی در رابطه با خجالت هستند.

اضافه کردن مولفه فرهنگی به تئوری ابراز وجود و خجالت نشان می دهد عوامل شخصی مربوط به خجالت مثل صلاحیت های بین فردی و انتظارات در رابطه با طرد شدن بیشتر در کشورهای آسیایی تجربه می شود. دلیل آن تمایل بیشتر کشورهای آسیایی نسبت به فرهنگ های غربی به جمع گرایی و قرار دادن محدودیت بیشتر در ابراز وجود است.

با توجه به تئوری ابراز وجود و خجالت بر اساس فرهنگ، تفاوت های فرهنگی در شدت تجربه این دو عامل حیاتی (ترس از طرد شدن، خود انتقادی) نشان می دهد افراد آسیایی حساسیت بیشتری به طرد شدن و خود انتقادی بیشتری نسبت به افراد آمریکایی دارند.


خجالت کشیدن و مشکلات جدی پس از آن

اگرچه خجالتی بودن به عنوان یک اختلال روان پزشکی در نظر گرفته نمی شود اما خجالت می تواند ناراحتی و مشکلات جدی در زندگی اجتماعی، شخصی و حرفه ای افراد خجالتی ایجاد کند.این مشکلات می تواند شامل احساس تنهایی و اضطراب، مشکلات ملاقات با افراد جدید، قرار گذاشتن و جلوگیری از پیشرفت شغلی باشد.

در نتیجه بعضی از افراد خجالتی به دنبال کمک متخصصان برای برخورد موثرتر با خجالتشان هستند. این کمک ها هم به نشان دادن "تناسب فرهنگی" با تمرکز بر تفاوت های بین فرهنگی در کشورهای شرقی و غربی تمایل دارد.

در کشورهای شرقی تاکید بر وابستگی و هماهنگی اجتماعی دغدغه هایی مربوط به تصویر شخصی بر اساس ارزیابی فردی توسط دیگران به وجود می آورد. در فرهنگ های شرقی موریتا درمانی با هدف کمک به افراد خجالتی با توجه به تناسب فرهنگی ارائه داده می شود.

این روش درمانی که بر اساس مکتب بودائیست است برای کمک به افراد خجالتی و تغییر طرز تفکر و انتظارات رفتاری برای پرورش بیشتر سازگاری و تاثیرگذاری فرد در اجتماع بدون توجه به تغییر خود نشانه های خجالت است.

موریتا درمانی تاکید دارد که افراد خجالتی بیشتر پذیرای نشانه های خجالت و انتقاد کمتر رفتارهایشان باشند. چنین اصولی با توجه به صلاحیت های بین فردی و افزایش حس طرد شدگی به عنوان عوامل مهم شناخته شده توسط مدل ابراز وجود و خجالت و افزایش آن در فرهنگ شرقی ارتباط نزدیکی دارد.

در فرهنگ های غربی که تاکید بر مستقل بودن و ابراز وجود به وسیله ارتباط اجتماعی مستقیم تر و خودنمایی است دغدغه هایی در رابطه با گسترش یک نوع ارتباط بین فردی ارزشمندتر و متمایز از برونگرایی ایجاد می کند.

فرهنگ های غربی، دیدگاه های متوجه مولفه های موثر و شناختی خجالت را مورد توجه قرار می دهد ضمن اینکه افزایش مهارتهای ارتباطی و اجتماعی به عنوان یک تناسب فرهنگی برای کمک به افراد برای حل مشکل خجالتشان نقش عمده ای دارد.

آسودگی تدریجی و تکنیک های بیوفیدبک بر کاهش برانگیختگی بدنی برای به حداقل رساندن تاثیر اضطراب در رفتارهای اجتماعی تمرکز دارد و تکنیک های شناخت درمانی برای تغییر شکل ابراز وجود تلاش می کند، صفت های مربوط به آن را تغییر می دهد و انتظارات را برای تعریف موفقیت در رفتارهای اجتماعی تنظیم و تعدیل می کند.

برنامه هایی برای بهبود تغییرات بین فردی بر کسب و گسترش مهارت های اجتماعی مثل استراتژی هایی برای نزدیک شدن به دیگران، تکنیک هایی برای پذیرفته شدن به عنوان فردی جدید در یک جمع، ادامه گفتگو و روندهایی برای پیوستن به افراد در یک مکالمه تمرکز دارد.

برنامه های بالینی ساختار یافته معمولا شامل ترکیب مواردی از تمام دیدگاه ها مثل استفاده از شناخت درمانی برای شناخت موقعیت هایی که بیشترین خود ارزیابی انتقادی را ایجاد می کند و تمرینات ساختار یافته برای تعامل اجتماعی با اضطراب و حساسیت کمتر و در نتیجه اعتماد به نفس بیشتر است.

خجالت و آسیب پذیری

بسیاری از ما بارها خجالت کشیده ایم اما در واقع بعضی از ما فقط در پوشاندن آسیب پذیر بودنمان با خجالت ماهر شده ایم. شاید کسانی که در جمع قضیه ای را آرام و جذاب تعریف می کنند پشت یک آسیب پذیری عمیق پنهان شده اند.

آنها می خواهند خوب به نظر برسند تا در آن جمع پذیرفته و دوست داشته شوند. ارتباط با این افراد که خجالت را به دلیل بخشی از وجود حساسشان پنهان می کنند شاید برای بعضی از افراد مشکل باشد. خجالتی بودن ممکن است نشان دهنده حساسیت ما برای هماهنگی با محیط اجتماعیاست.

از آنجایی که حسگرهای ما امنیت را بررسی می کند ما با خجالت از افرادی که به نظر می رسد سرزنشگر هستند یا قضاوت می کنند دوری می کنیم. شاید تیزهوشی باشد که این نوع خجالت به ما اطلاع می دهد تا خودمان را از افراد و موقعیت های نا امن دور کنیم.


دیگر مزایای خجالت کشیدن

یکی دیگر از مزایای خجالت شاید این باشد که خودمان را از افراد قبل از فرصت دادن به آنها برای هر نوع آسیب رساندن دور نگه داریم.

اگر اغلب خجالت زده یا طرد می شویم احتمالا دنیا را با بدبینی حاصل از آسیب های قدیمی نگاه می کنیم و افراد را بدون اینکه بشناسیم نا امن فرض می کنیم. ممکن است با انتقاد های اولیه سریع از کوره در برویم و دیگر با فرد ارتباط نزدیکی برقرار نکنیم. شاید قبل از ارتباط با افراد آنها را بیجا قضاوت کنیم و غیر قابل اعتماد بدانیم.

برای پیشرفت در ارتباطات حتی با وجود خجالتی بودن شاید بهتر باشد به افراد فرصت بدهیم. برای این کار لازم است حتی اگر خجالتی هستیم به صورت خودکار همان واکنش های همیشگی را نشان ندهیم.

می توانیم خود باوری را در خودمان تقویت کنیم و بدانیم حساس و خجالتی بودن اگر بقیه رفتاری تند و زننده دارند مشکلی ندارد. این تناقض رفتاری بیشتر به آنها مربوط است تا ما.

در واقع به این ترتیب ما به دیگران اجازه نمی دهیم ما را با افکار خودشان تعریف کنند و ارزش و وقارمان را حفظ می کنیم. افراد خجالتی باید خودشان را در مواجه با آنچه در مسیر زندگیشان پیش می آید با خودباوری و اراده ای محکم حفظ کنند.

اضطراب اجتماعی شاید ما را در منطقه امنمان و در خانه نگه دارد که می تواند ما را منزوی کند؛ خوشبختانه چنین شرایطی با روان درمانی بهبود می یابد اما خجالت در حد معمول چیزی است که باعث می شود به خودمان ارزش دهیم و با دنیا کاملا موقرانه برخورد کنیم.

محترم شمردن خجالت به عنوان بخشی از شیرینی و لطافت ذات باعث می شود با افرادی که به ما احترام می گذارند راحت تر و با خود آگاهی کمتر ارتباط برقرار کنیم.

‌همچنین بخوانید:

بهترین دعا برای رفع خجالت کدام است ؟

درمان خجالت در روابط زناشویی : در روابط جنسی خجالت کشیدن ممنوع!

راهکارهای مناسب برای برطرف کردن خجالت کودکان

خجالت در روابط اجتماعی و فرهنگ های مختلف

از خجالت آب شد



این مطلب چقدر مفید بود ؟
5.0 از 5 (2 رای)  
توجه: مطالب پزشکی و سلامت مجله دلگرم ، از منابع معتبر داخلی و خارجی تهیه شده اند و صرفا جنبه اطلاع رسانی دارند ، لذا توصیه پزشکی یا درمانی تلقی نمی شوند ، چنانچه مشکل پزشکی دارید حتما برای تشخیص و درمان به پزشک یا متخصص مراجعه کنید.

دیدگاه ها

اولین نفر برای ثبت دیدگاه باشید !


hits