دلگرم
امروز: پنج شنبه, ۱۹ مهر ۱۴۰۳ برابر با ۰۶ ربيع الآخر ۱۴۴۶ قمری و ۱۰ اکتبر ۲۰۲۴ میلادی
انشا در مورد یک روز بارانی برای پایه های سوم تا نهم
9
زمان مطالعه: 15 دقیقه
انشا در مورد یک روز بارانی برای پایه های دبستان تا متوسطه با موضوعات زیبا و دوست داشتنی .

انشا در مورد یک روز بارانی

روزی که باران میبارد، آسمان ابری و مهتاب پنهان است. قطرات باران به لطافت روی زمین میتابند و صداهای آرام و دلنشینی را به ارمغان میآورند. این روزها هوا تازه و سرسبز است و عطر خاصی به اطراف می‌دهد.

صبح زود روز بارانی، وقتی هنوز همه در خوابند، صدای قطرات باران بر روی پنجره‌ها و سقف خانه‌ها می‌تپد. آن صدای آرام و ملایم، آرامش و آرامش را در دل هر کسی بیدار می‌کند. شروعی نو به روزی تازه و پر از امید است.

وقتی باران فرو می‌ریزد، همه چیز تغییر می‌کند. خیابان‌ها و خیابان‌ها پر از آب می‌شوند و درختان و گل‌ها از شادابی و زندگی جدید برخوردار می‌شوند. قطرات باران روی برگ‌ها می‌چکد و درخشش خاصی به آنها می‌بخشد. این روزها پر از زندگی است، همه چیز شاداب و رنگارنگ است.

باران همچنین با خود آرامشی دلنشین به همراه دارد. وقتی باران می‌بارد، آدم‌ها به سکون و آرامش فرو می‌روند. صداهای پرندگان، خنده کودکان و دست‌های پاک مادرها کمی آرامتر می‌شود. هر کسی احساس می‌کند که زمین و آسمان با هم در اتحاد و همدلی به این روز پر از باران خوش آمده‌اند.

در یک روز بارانی، می‌توانید احساس عمیقی از به تلاش انداختن در خود پیدا کنید. ممکن است بخواهید با یک جفت کفش ضد آب بیرون بروید و در باران قدم بگذارید. یا شاید بخواهید با یک فنجان چای گرم در کنار پنجره بنشینید و صدای باران را گوش دهید. در هر صورت، این روزها فرصت‌های بیشماری برای لذت بردن و احساس کردن موجود است.

روز بارانی به ما یادآور می‌شود که همه چیز در طبیعت زندگی دارد و هر فصلی دارای زیبایی‌های خاص خود است. باران ضروری است تا زمین را آبیاری کند و زندگی را ادامه دهد.

انشا در مورد یک روز بارانی برای پایه های سوم تا نهم

انشا روز بارانی برای دبستان

آسمان تیره و خاکستری می شود و باران نم نم و کم کم شروع بـه بارش می کند . باران همان‌ گونه می بارد و ناگهان صداهای مهیبی بـه گوش می‌رسند ؛ صدای رعد و برق ها اسـت و باران همان‌ گونه تندتر و تندتر می شود .

مردم در خیابان بـه دنبال پناهگاهی می‌گردند . چتر های‌ مردم و تراس های‌ خیابان مانند یک پناهگاهی هستند کـه آغوش خودرا برمردم بازکرده اند تا مردم زیر ای رحمت الهی خیس نشوند .

با گذر زمان خیابان ها خلوت شده و تعداد کمی از مردم در خیابان هستند ؛ باران سرد شده و بـه صورت تگرگ با شکل و شمایلی خاص مدتی کوتاه مانند سنگ های‌ یخی و بسیار زیبا بـه زمین فرو می ریزند .

باران باغبانی می شود کـه بـه گل ها و گیاهان ودرختان و سبزه ها آب می دهد ؛ کشاورزی می شود کـه بـه گیاهان کمک می کند ؛ رفتگری خواهد شد کـه خیابانها را تمیز می کند و سقایی می شود کـه بـه تشنگان آب میرساند .

باران آهسته و آهسته تر می شود و کم کم رنگین کمان نمایان می شود ؛ رفته رفته پرنگ تر و پررنگ تر می شود و خیابانها بازهم روبه شلوغی می گذارند . تا چندین ساعت دیگر رد پای باران با گرما و نور آفتاب پاک می شود .

صدای نم نم باران خواب را از چشمانم ربوده بود . هر کاری کردم نتوانستم چشمان منتظرم رابا شهر خواب آلود همراه سازم . از جایم بلند شدم .

آرام آرام بـه سمت حیاط حرکت کردم . صدای چک چک باران نزدیک و نزدیکتر می شد . فضا مملو از بوی باران شده بود .

انشا در مورد یک روز بارانی برای پایه های سوم تا نهم

انشا روز بارانی بدون چتر

روزی که باران میبارد، همه چیز تغییر میکند. آسمان ابری است و قطرات باران با آرامشی فراگیر از آسمان به زمین میتابند. این روزها طبیعت در حال تغییر است و هر نقطه‌ای از جهان با جادوی خاص خود پوشیده شده است.

صبح زود در روز بارانی، طبیعت به زندگی می‌آید. قطرات باران روی برگ‌ها می‌چکد و آنها را با زندگی و شادابی پر می‌کند. گل‌ها باز میشوند و بویی خوش از آنها منتشر می‌شود. درختان و گیاهان با آبیاری باران، سبزه و تازگی جدید به خود می‌بخشند. همه چیز پاک و صاف به نظر می‌رسد و زمین تازه شده است.

روز بارانی همچنین با خود آرامش و آرامش دلنشینی را به همراه دارد. صدای قطرات باران بر روی پنجره‌ها و سقف خانه‌ها، صدایی آرام و دلنشین است که آدم را به سکون و آرامش می‌برد. ممکن است صدای باران بر روی برگ‌ها و خاک، همراه با صدای طبیعت دیگر مانند صدای باد و پرندگان، موسیقیی طبیعی و آرامش‌بخش را به ارمغان بیاورد.

در یک روز بارانی، فضایی ویژه برای تفکر و تمرکز وجود دارد. گاهی اوقات مردم از شلوغی روزمره فرار می‌کنند و در یک کافه یا خانه خود نشسته، با نوشیدن یک فنجان چای گرم و گوش دادن به صدای باران، به خود و دنیای اطرافشان فرصت می‌دهند. این فرصتی است که برای بررسی و تامل در زندگی، برنامه‌های آینده و احساسات خود صرف می‌شود.

روز بارانی همچنین فرصتی است برای برقراری ارتباط با دیگران. ممکن است در یک روز بارانی همسایه‌ها و دوستان به هم سر بزنند و در یک محلی گرم و دلنشین جمع شوند. صحبت‌ها و خنده‌ها در کنار صدای باران، به یک اتحاد و همبستگی عمیقتر میان افراد منجر می‌شود.

اما روز بارانی همچنین میتواند روزی انفرادی و تأملی باشد. ممکن است بخواهید در پارکی پر از درختان بیایید و در حضورطبیعت با خودتان به تنهایی باشید. با آرامش و آرامشی که باران به همراه دارد، میتوانید به دنیای درونی خود بپردازید و با خودتان در صمیمیت بیشتری باشید.

روز بارانی به ما یادآور میشود که زندگی پر از تغییرات است و همه فصول ارزشمندند. باران ضروری است برای رشد و شکوفایی طبیعت و همچنین برای تجدید نظر و تمیز کردن ذهن و روح ما. بنابراین، به جای اندوهگین بودن در روز بارانی، به این هدیه طبیعت احترام بگذاریم و از آن لذت ببریم.

یک روز بارانی میتواند زیبا و معنوی باشد. باران به ما یادآور میشود که همه چیز در زندگی تغییر میکند و همه چیز برای رشد و تحول ضروری است. این روزها فرصتی است برای آرامش، تفکر و ارتباط با طبیعت و خودمان. بیایید در یک روز بارانی، احساس آرامش و زیبایی طبیعت را تجربه کنیم و لحظاتی پر از تأمل و شکوفایی را در خود و اطرافمان ایجاد کنیم.

انشا در مورد یک روز بارانی برای پایه های سوم تا نهم

انشا با موضوع روز بارانی

آسمان بـه یک‌ باره روشن و خاموش شد. صدای عجیبی بـه گوش رسید.گویا رعد و برق اسـت. آسمان سیاه و قرمز شد… و باران شروع بـه بارش کرد. آرام آرام بارید، آسمان بیخودی شلوغش کرده بود، من خودم شاهد بودم !

بوی خاک هوا را برداشته بود، تند تند نفس های‌ عمیق می کشیدم تا بیشتر بوی خاک را استشمام کنم.

اما هر چه می گذشت شدت بارش باران بیشتر می‌شد. روی لباس هایم علامت قطره های‌ باران افتاده بود و خیس شده بود. برگ های‌ درختان هم حسابی شسته و شفاف شده بودند، گویی حمام کرده اند!

مادران چادرشان را بـه روی سر کودکشان می کشیدند تا مبادا خیس شوند و سرما بخورند، اما من بــــــی خیـــــــــال دنیـــــــا… دستانم را باز می‌کردم صورتم را بالا می گرفتم تا هر چه باران هست نصیبم شود…

چندی نگذشت کـه خیابان ها پر از آب شد، خودروها با برف پاک کن های‌ روشنشان کـه از خیابان می گذشتند آب کف خیابان را بـه اطراف می پاشیدند، گنجشک ها و یاکریم ها سراسیمه بـه دنبال پناهگاه می گشتند، گویا لانه شان را گم کرده بودند.

بالاخره بـه کوچه مان رسیدم. خدای من ! چقدر آب در چاله چوله ها جمع شده اسـت ! قبل از بارندگی بـه نظر می رسید کـه کوچه ی بی عیب نقصی داریم!!! اما حالا می‌بینم کـه کوچه پر از چاله های‌ کوچک و بزرگ اسـت…

بارش باران تقریباً قطع شده بود،فقط قطره هایی کوچک و با فاصله از آسمان می چکید و روی آب های‌ جمع شده در چاله می افتاد و حلقه های‌ زیبایی را بوجود می آورد…

زنگ خانه را زدم. مادر درب را باز کرد و بـه من خیرمقدم گفت . لباس هایم را عوض کردم و کنار بخاری نشستم و مهمان یه فنجان چای گرم مادرم شدم…

انشا در مورد یک روز بارانی برای پایه های سوم تا نهم

انشا باران با مقدمه

مقدمه: در کنار یک دریای پرتلاطم روی صخره ای نشسته بودم ؛ غرق در تفکرات خویش بودم ؛ البته بـه دنبال یک موضوعی می گشتم کـه انشاء خود را با آن آغاز کنم کـه ناگهان صدای امواج خروشان دریا مرا بـه سمت خود کشاند ؛

در همین حین چشمم بـه صدفی خورد کـه موج دریا با خود آورده بود ؛ هنگامی کـه صدف را در دستانم گرفتم یک نور زیبایی از ان بـه چشم می خورد ؛

در لابه لای نور زیبای این صدف کلمه ای چون « باران » می درخشید ؛ آری آن گونه تلنگری بر من وارد شد کـه موضوع انشاء خودم را باران انتخاب کنم .

بدنه اصلی: «ب» باران یعنی بوی کاهگل خانه مادر بزرگ ؛ باران کـه می بارد بوی کاهگل بـه مشام می‌رسد و آدمی را مدهوش و افسونگر می کند این بوی خاک …

«الف» باران یعنی آسمانی دلگیر ؛ باران کـه می بارد انگار آسمان دلش گرفته اسـت ؛ انگار آسمان بغض دارد و می خواهد اشک بریزد بر سر زمینیان ؛ چقدر بغض آسمان آبی دلنشین اسـت …

«ر» باران یعنی رنگین کمان هفت رنگ ؛ باران کـه می بارد رنگ های قشنگ رنگین کمان صفای دیگری دارد ؛ وقتی کـه نور آفتاب وارد قطرات در حال بارش می خورد بـه رنگ های اصلی تجزیه می شود و رنگین کمان را تشکیل می‌دهند ؛ رنگهایی چون :

قرمز ؛ نارنجی ؛ زرد ؛ سبز ؛ آبی ؛ نیلی و بنفش…

«الف» باران یعنی آرامش ؛ باران کـه می بارد آرامش سرتاسر وجود آدمی را فرا می‌گیرد ؛ قدم زدن زیر نم نم باران آدمی را بـه وجد می آورد ؛ صدای چکیدن قطره قطره های‌ باران کودکیم را زنده می کند ؛ بـه روحم ! بـه احساسم ! طراوت می بخشد …

«ن» باران یعنی ناودان های‌ خونه هامون ؛ نسترنهای باغچه هامون ؛ باران کـه می بارد ناودان ها یک خودی نشان می دهند ؛ نسترن ها جان می گیرند …

نتیجه: باران خوب اسـت ؛ زندگی زیباست ؛ باران مرا می برد بـه دوران کودکی ؛ بـه ان زمان کـه منازل کاهگلی بود ؛ دورهمی ها سادگی بود ؛ قصه رنگین کمان توأم با شادی کودکی بود …

انشا در مورد یک روز بارانی برای پایه های سوم تا نهم

انشا با موضوع یک روز بارانی زیر باران

باران، نعمتی است که از آسمان به زمین می‌بارد و زندگی را با شادابی و زیبایی پر می‌کند. بارش قطرات باران، زمین را آبیاری کرده و به گیاهان و حیوانات امکان رشد و تغذیه را می‌دهد. در زیر، یک انشا درباره باران برای شما آمده است:

باران، سحر و جادویی است که از آسمان می‌بارد و زمین را به زیبایی فراوان می‌کشاند. هنگامی که ابرها در آسمان به خودشان می‌گویند "بیایید برفرازیم و به زمین بریزیم"، قطرات باران با آرامی از بالا به پایین می‌ریزند.

اولین قطره باران، همانند یک تکه یاقوت در آسمان درخشان است. آن قطره کوچک، زمین را لمس می‌کند و سپس به تمامیت خود پخش می‌شود. زمین با عطر باران شاداب می‌شود و با پوشانیدن برگ‌ها و گل‌ها، زیبایی و جذابیتی نو را به خود می‌بخشد.

صدای باران بر روی پنجره‌ها و سقف خانه‌ها، موسیقیی آرام و دلنشین است. آن صدای آرام باران، همراه با صدای باد و بوم‌زدن درختان، احساس روحانی و آرامش را در دل ما بیدار می‌کند. ممکن است در این لحظات، دل آدمی شادی و آرامش را تجربه کند و در تفکر و تأمل در زندگی بپردازد.

باران، زمین را آبیاری می‌کند و به گیاهان اجازه می‌دهد تا رشد کنند. گیاهان با خوشحالی و سرزندگی، درختان و گیاهان برای رشد و تغذیه خود از این آب مهم استفاده می‌کنند. باران به آنها انرژی و زندگی می‌بخشد و زمین را به یک باغ زیبا تبدیل می‌کند.

در هنگام باران، ممکن است ما انسان‌ها نیز زیر باران قدم بگذاریم. قطرات باران بر صورتمان می‌چکد و ما را به شادابی و تازگی می‌برد. ممکن است در این لحظات، با عشق و شادی در باران بخندیم و به آغوش طبیعت بپیوندیم.

باران، نعمتی است که برای ما فراهم می‌کند. این نعمت باعث می‌شود تا زمین زیبا و شاداب شود، گیاهان رشتمام کرده و حیوانات به طبیعت خود بازگردند. باران، نمادی از تجدید حیات و توازن در طبیعت است که به ما یادآوری می‌کند که باید از منابع طبیعی مراقبت کرده و آن‌ها را حفظ کنیم.

باران، یک هدیه از آسمان به زمین است. بیا برای بارش باران از آسمان دعا کنیم تا زمین با آبیاری و تازگی پر شود و زندگی در جهان به رونق بیشتری برسد.

انشا در مورد یک روز بارانی برای پایه های سوم تا نهم

انشا قدم زدن زیر باران

قدم زدن زیر باران، تجربه‌ای جذاب و مفرح است که احساس آزادی و زنده‌بودن را در دل ما بیدار می‌کند. زمانی که باران با شور و شوق از آسمان به زمین می‌بارد، ما می‌توانیم از این فرصت برای ایجاد ارتباط نزدیکتر با طبیعت و لذت بردن از لحظاتی متفاوت استفاده کنیم. در زیر، یک انشا درباره قدم زدن زیر باران برای شما آمده است:

زیر باران قدم بگذاریم، در یک دنیایی از قطرات آب و آرامش غرق شویم. قدم‌هایمان در خیابان‌ها، موسیقیی نامحسوسی را ایجاد می‌کنند. صداهای باران که بر روی سقف‌ها و پنجره‌ها تپیده، ضربان قلب ما را با هم رقصانده و احساسی ناب و منحصر به فرد را در دل ما بیدار می‌کند.

قدم برداریم و قطره‌های باران را بر صورتمان حس کنیم. آنها مانند بوسه‌هایی نرم و شیرین، صورت ما را لمس می‌کنند. احساس تازگی و شادابی، درونمان را پر می‌کند و در همان لحظه، همه درد و غم‌ها را فراموش می‌کنیم. قدم زدن زیر باران، ما را به یاد این می‌اندازد که زندگی باید با لحظه‌هایی از شادی و سرخوشی پر شود.

در هر قدمی که می‌گذاریم، باران با صداهای خود راه را برایمان باز می‌کند. صدای قطره‌های باران که بر روی برگ‌ها و درختان بغضی از شادی به ما می‌دهند. باد، به خوش‌آهنگی با باران، شاخه‌ها را به آرامش می‌اندازد و لبخندی بر روی لبان ما می‌آورد.

قدم برداریم و در همان لحظه، در همه احساس‌هایمان شیرینی باران را بچشیم. قطره‌های باران مانند جواهراتی درخشان، در موهایمان می‌لغزند و فرشته‌های آبی و شفافی را به تصویر می‌کشند. احساس بی‌وزنی و آزادی، در هر قدم ما جاری می‌شود و ما را به دنیایی جدیدی می‌برد.

قدم برداریم زیر باران، هر دانه باران را به برگ‌ها و گل‌ها هدیه دهیم. آنها به شوق و شور در انتزمانی که باران به شدت می‌بارد، خیره به آسمان می‌شوم و احساس عشق و تواضع نسبت به طبیعت را در دلم می‌یابم. قطرات باران روی صورتم می‌چکد و احساس خنکی و تازگی را بهم می‌دهد. قدم برداشتن زیر باران، یک لحظه بی‌نظیر از اتصال به عناصر طبیعت است. در همراهی با صدای باران و صدای قدم‌هایم، احساسم عمیق تر شده و حس متفاوتی از زندگی را تجربه می‌کنم.

قدم‌هایم در برخورد با آب‌های جاری روی زمین، صداهایی را به وجود می‌آورد که ترانه‌ای طبیعی و زیبا را خلق می‌کند. آن صداها همراه با صدای باد و بوم‌زدن درختان، یک سمفونی از طبیعت را در گوشانم می‌نوازند. قدم زدن زیر باران، مانند رقصیدن با عناصر طبیعت است، که در آن هماهنگی و همزمانی با جریان زندگی را تجربه می‌کنم.

باران، نعمتی است که به ما تازگی و تجدید حیات می‌بخشد. در هنگام قدم زدن زیر باران، احساس می‌کنم که همراه با قطرات باران، تمام غم و اندوه‌ها از دلم بشویند. آب باران بر روی پوستم، لحظه‌ای از پاکی و تمیزی را درونم تداعی می‌کند و من را به حالتی از سرخوشی و آرامش می‌برد.

قدم برداشتن زیر باران، مرا به یاد خاطرات خوبی می‌اندازد. خاطرات از کودکی‌ام که در باغ خانه‌مان زیر باران می‌دویدم و لحظاتی پر از شادی و بی‌خیالی را تجربه می‌کردم. این لحظات همیشه در قلبم به عنوان یک یادآوری از لحظات ساده و خوشایند زندگی باقی می‌ماند.

قدم زدن زیر باران، یک ارتباط عمیق با طبیعت را برقرار می‌کند. من با هر قدمی که می‌گذارم، احساس می‌کنم که در هماهنگی با جریان زندگی هستم و قدرت و زیبایی طبیعت را درونم تجربه می‌کنم. در هر قدم، می‌بارد و می‌شاهم که این لحظه‌های خاص را با شادی و سپری کنم،



این مطلب چقدر مفید بود ؟
3.4 از 5 (9 رای)  

۲ دیدگاه

شما هم می توانید نظرات خود را ثبت کنید

⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐⭐ | ۱ هفته پیش
عالی بود
0
0
@kind💜😉girl | ۹ ماه پیش
Thanks🌱
0
1

hits