صف به صف این امت آماده است، آمریکا ببین
قدرت شیطان کجا و قدرت ایمان کجا
قوت ما را خدا داده است، آمریکا ببین
تکیه چون بر بیرق عباس دارد رهبرم
پرچم از دستش نیفتاده است، آمریکا ببین
سر اگر بر نی نباشد لایق معراج نیست
نام ما با کربلا زاده است، آمریکا ببین
کربلای دیگری را هم اگر بر پا کنی
بیست ملیون قاسم آماده است، آمریکا ببین
بد رقم در سینه اش بغض تو را پرورده است،
در زمین هر کس که آزاده است، آمریکا ببین
امپراطوران عالم یک به یک زانو زدند
قرعه بر نام تو افتاده است، آمریکا ببین
یِ دنیا در غمِ تو گریانند
فداکردی، خودرا تاکه ماها
نباشیم لحظه ای ترسان ،زِداعش
زجان ،بهر وطن ناموس ودینت
گذشتی تا که دشمن خاک نگیرد
بدان ای سردار قلبِ جان ها
نباشیم لحظه ای آرامِ آرام
بگیریم انتقام خونت را
اگر از نام وطن واهِمه دارد دشمن
بی شک از هیبت سردار سلیمانی هاست
اینکه شب کودکت آسوده کنارت خفته
از همین جرات سردار سلیمانی هاست
چادر فاطمه گر بر سر ناموست هست
از رگ غیرت سردار سلیمانی هاست
مکتب فاطمه یک مکتب انسان ساز است
مهد تربیت سردار سلیمانی هاست
پاسبانی و نگهبانی از دین با خون
تا ابد عزت سردار سلیمانی هاست
کوری چشم شما کوردلان این قدرت
همه از همت سردار سلیمانی هاست
این جنایت که عدو مرتکب آن گشته
ترس از قدرت سردار سلیمانی هاست
اینهمه عاشق و خونخواه اگر می بینید
همه از رأفت سردار سلیمانی هاست
جز شهید چیست که زیبنده نامت باشد
که شهید زینت سردار سلیمانی هاست
(امیر همتی)
تقدیم ب روح بزرگ و ملکوتی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
....
...... باتشكر. ازطرف:محمد دهقان
پر از خشم مقدس ضجه ی درد
کنار امت آزاده دیدم
خدا با مویه هایم گریه می کرد
محمدعلی ساکی
باز پخش رادیو فرداست
پایگاه ظلم اسرائیل
سالیان سال یو اس آست
همگرای خط بی بی سی
همنوای رقص شمشیر است
در نهاد او صداقت نیست
همنشین زور و تزویر است
این صدا که بوی خون دارد
متعلق است به خون آشام
کی به آن چه گفته پابندند
خائنان ناقض برجام
درقفس پرنده ی زخمی
آسمان و بال و پر می خواست
آنچه که به زعم استکبار
پوچ و نارسا و بی مبناست
حربه ی همیشگی تو
اختلاف و تفرقه بوده
لابلای فتنه افروزیت
ملتی ندیدم آسوده
هرکجا که رفته ای بردی
فتنه و نفاق و بیماری
از تو انتقام می گیریم
در فروغ فجر بیداری
حشدالشعبی و سپاه قدس
لشگری عراقی ایرانیست
هم عراق سوریه لبنان
هم یمن پر از سلیمانیست
محمدعلی ساکی
در خونِ چشمِ غم زده، مژگان گریسته.
بغضی که در گلوی قلم آتشم زده.
در باغِ سرخِ مرثیه طوفان گریسته.
گردیده زلفِ بید، پریشان واقعه.
دستی به روی چاکِ گریبان گریسته.
گویا علی به منبرِ کوفه نشسته و.
بر داغِ مالِک اشترِ دوران گریسته.
از سنگ، ناله خواسته هنگامه ی وداع.
در غیبتِ بهار، زمستان گریسته*.
در محورِ مقاومت از غربتش زمین.
از فَکّهِ تا بلندیِ جولان گریسته.
فقدان، به نبضِ بی هیجانش به معرکه.
بر التهابِ سینه ی میدان گریسته.
آغوشِ خود گشوده به آغوشِ آسمان.
بر پاک بازی اش دلِ ایمان گریسته.
احلی من العسل، پیِ فتح الفتوحِ عشق.
بر قاسمِ نگینِ سلیمان گریسته.
بر آیه ی تبارکِ صبحِ شهادتش.
غبطه به چشمِ مردمِ ایران گریسته.
شهادتت گوارای وجود سردار دلها
رسول رشیدی راد(مجتبی) 1398/10/14