
اشعاری برای سردار شهید قاسم سلیمانی
پای ما محکم بر این جاده است، آمریکا ببین
صف به صف این امت آماده است، آمریکا ببین
قدرت شیطان کجا و قدرت ایمان کجا
قوت ما را خدا داده است، آمریکا ببین
تکیه چون بر بیرق عباس دارد رهبرم
پرچم از دستش نیفتاده است، آمریکا ببین
سر اگر بر نی نباشد لایق معراج نیست
نام ما با کربلا زاده است، آمریکا ببین
کربلای دیگری را هم اگر بر پا کنی
بیست ملیون قاسم آماده است، آمریکا ببین
بد رقم در سینه اش بغض تو را پرورده است،
در زمین هر کس که آزاده است، آمریکا ببین
امپراطوران عالم یک به یک زانو زدند
قرعه بر نام تو افتاده است، آمریکا ببین
ایوب پرند آور
بیشتر بخوانید :
کد آوای انتظار همراه اول سخنرانی سردار سلیمانی
کد آهنگ پیشواز ایرانسل سخنرانی سردار سلیمانی
عکس های شهید قاسم سلیمانی با کیفیت بالا
۳۷ عکس پروفایل شهادت قاسم سلیمانی با کیفیت مناسب
بیوگرافی همسر سردار قاسم سلیمانی
شعری در وصف سردار سلیمانی
عشق من قاسم سلیمانی است
او که نامش نماد ایرانی است
آن دلیری که خارج از ایران
پیشه اش از وطن نگهبانی است
او که بر دشمنان فقط نامش
باعث وحشت و پریشانی است
آن دلاور نظیر نادر شاه
حمله هایش سریع و طوفانی است
تیر آرش به دست او امروز
در قلوب جنود شیطانی است
بر کند ریشه های داعش را
هرزه ای را که انگلستانی است
افتخارم بود که سربازم
تحت امر کسی که قرآنی است
در رکابش شهادتم فردا
از عنایات و فیض ربانی است
همچنین بخوانید :
پیام تسلیت برای به شهادت رسیدن سردار قاسم سلیمانی
بیوگرافی محمدرضا سلیمانی پسر سردار شهید قاسم سلیمانی
شعر کوتاه برای سردار سلیمانی
داعش برو این حرم نگهبان دارد
بر ابرهه ها عذاب سوزان دارد
پایت نرسد به کربلا ای ملعون
تا یک نفر از شیعه به تن جان دارد
شعری به مناسبت شهادت سردار قاسم سلیمانی
بهای لاله ی خون خفته پر ثمر تر گردد
شهید عاشق این بیشه زنده تر گردد
نماز کعبه ی دل آیه ی وفاداری است
که سینه اش سپر نیزه ی خطر گردد
خوشا به حال گلی از ترانه های شبش
نسیم صبح امید و دم سحر گردد
طبر بساق صنوبر چه می زنی نادان؟
که ریشه برکشد از خاک و بارور گردد
چو جان ز پیکر خاکین خود رها بیند
برون ز واهمه سیمرغ بال پر گردد
مزن به شعله آتش که رونق این باغ
به روی دوش بهاران دوباره بر گردد
ز داغ سینه ی گل ها شقایقی روید
که پهنه پهنه صحرایی از شرر گردد
هزار تازه نفس چون جوانه خواهد رُست
ز سمت جاده خوبان و همسفر گردد
جَزرِ این بغضِ فروخورده شبی مَد دارد
موج طوفانزده بسیار بسامد دارد
ما که دلدادهی داغیم؛ بگو با دشمن
مستیِ دشنهی بیشرم تو هم حد دارد
خصم را ریش نه. از ریشه بسوزیم اگر
قصدِ «شمعی که برافروخته ایزد» دارد
سفر عشق گُزیدیم و بلاها بردیم
تا که برگردد، هرکس به دلش بد دارد
«فتح خون» میدمد از بسمِل ما، بسم الله!
که برای همه این «فاتحه» آمد دارد!
ابرهای کدر آیینهی باران هستند
حمله ابرهه پیغام محمد دارد.
محمدجواد میری
همچنین بخوانید :
بیوگرافی داماد سردار قاسم سلیمانی
شعر در مورد قاسم سلیمانی
گوش عالمی کَر شد از بلندی نامت
نقش آب تا کردی نقشه های شیطانی
این صدای آمریکاست؛ این صدای اسرائیل؛
اعتراف را بشنو هر یکی به عنوانی:
اوست مرد در سایه له کند دواعش را
دشمنان شدند از ترس لشکر هراسانی
منطقه فقط چرخد با همان سر انگشت
یک ابر دلاورمرد؛ قاسم سلیمانی
خار چشم هر ظالم، نور چشم مظلومان
بین دشمنان و دوست، تو شدید و رحمانی
تار و مار رزم تو مشرکین شرق و غرب
حربیان تکفیری؛ سلفی و اخوانی
آن سپیدْکاخی که جایگاه دجّال است
ای خلیل ویران کن بت شکن به دورانی
قلع و قمع کن قاسم خار و ریشه و خس را
داعشی و وهّابی این درخت عصیانی
آن حرامیانی که نطفه های شیطانند
پاک کن زمینها را از وجود سفیانی
ای شجاع و باغیرت وارثی ز عاشورا
کربلا پدید آید چون شوی به میدانی
باکری و صیّادی؛ همتی و طهرانی
کاظمی و مغنیه؛ جمله ی شهیدانی
تا که ظلم پابرجاست این مبارزه باقیست
تا تویی علمدار حضرت جمارانی
بیرق صدور این انقلاب را بردار
این صدور قرآن است پس تو رحل قرآنی
دشمنان زمینگیرت در عراق و در شامات
ذوالفقار مولانا سیّد خراسانی
هر نیابتی جنگی در حوالی مرز است
با اشاره ی رهبر، سختْ پاسخ آنی
در مسیر او ثابت بر ولایتش قائم
فانی علی هستی انتهای عرفانی
کربلا ز سمت قدس تا همیشه راه ماست
تا شعیب ما باقیست در سپاه ایرانی
عشق ملّت ما نیست جز نبرد با صهیون
روز جنگ می بینند تو یک از هزارانی
روز واقعه نزدیک، بوی یار می آید
به به از یمن پیچید این شمیم روحانی
تکیه میزند بر خود کعبه ی خداوندی
ذکر حضرت ارباب مطلع سخنرانی؛
گوید ایّها العالم جدّ من حسین است و
آمدم که بستانم انتقام عطشانی
بعد از آن من و این سَر پای دلبر افتادن
کاش میشد این صحنه ایستگاه پایانی
قطره قطرهی خونم در هوای تو جاریست
پس قدم قدم تا مرگ میروم به آسانی
عهد ماست بر خون و، حرف ماست جانبازی
تشنه ی شهادت را ساقیِ حسین بانی
مرگ نزد قاسم ها از عسل چو شیرین تر
روضه را همین تشبیه بُرد سمت جانانی
دِین مجتبایی را بر عمو ادا کرد و
این امانت آخر شد؛ جانفدا و قربانی
آنچنانکه در میدان سیزده تن افتاده
بسکه نیزه ها خوردند پیکر پریشانی
بعد هم نشد دیری آن عمو به صحرا ماند
خاکها به لب خواندند روضه های عریانی؛
تا سه روز بر خاک داغ کربلا ماندی
کوفیان ادا کردند خوب رسم مهمانی!
تا سه روز بر خاک گرم مهر خوابیدی
خاکها کفن بودند بر تنی بیابانی
همچنین بخوانید :
دانلود پوسترهای شهید قاسم سلیمانی
بیوگرافی شهید وحید زمانی نیا همراه و محافظ سردار سلیمانی
شعر زیبا در وصف سردار سلیمانی
مرحبا سپاهی مرد شرزه شیرکرمانی
داو برد دیو اوژن قاسم سلیمانی
ای جبال بارز را خود نمونهای بارز
در خروش رودارود با شکوه و طغیانی
حبذا یل ناوردای حماسه طوفان مرد
از تو میشود آرام این کران طوفانی
جنگ اگر که خون افشان، دست از آن نمیشویی
خصم اگر چه رویین تن، روی از آن نگردانی
تیغ مالک اشتر، زهد مالک دینار
اول صف پیکار، آخر مسلمانی!
ای دل مسلمانان، در پناه نامت گرم
خاطر بداندیشان، از تو در پریشانی
هار اگرسگ داعش بر جگر نهی داغش
فیل فحل تکفیری گردنش بپیچانی
تا تویی در این میدان، سرشکسته اسراییل
در امان بود جولان تا تو گرم جولانی
گرز و برز وبازو نیست گوهرمصاف امروز
عصر، عصرتدبیر است، آنچنان که میدانی
خدعه میکنی باخصم در ذکاوتی پیدا
عجز دشمنان اینجاست: نقشههای پنهانی
حرز جانت از حافظ مصرعی بلند آمد:
در پناه یک اسم است، خاتم سلیمانی
شعری برای سردار سلیمانی
افتاده در این راه، سپرهای زیادی
یعنی ره عشق است و خطرهای زیادی
بیهوده به پرواز میندیش کبوتر!
بیرون قفس ریخته پرهای زیادی
این کوه که هر گوشه آن پاره لعلی است
خورده است بدان خون جگرهای زیادی
درد است که پرپر شده باشند در این باغ
بر شانه تو شانه به سرهای زیادی
از یک سفر دور و دراز آمده انگار
این قاصدک آورده خبرهای زیادی
راهی است پر از شور، که میبینم از این دور
نیهای فراوانی و سرهای زیادی
هم در به دری دارد و هم خانه خرابی
عشق است و مزین به هنرهای زیادی
بیچاره دل من که در این برزخ تردید
خورده است به، اما و اگرهای زیادی
جز عشق بگو کیست که افروخته باشند
در آتش او خیمه و درهای زیادی
سعید بیابانکی
همچنین بخوانید :
گلچینی از اشعار سوزناک در فراق سردار قاسم سلیمانی
سردار قاسم سلیمانی کیست و چگونه به شهادت رسید ؟
شعری به یاد سردار قاسم سلیمانی
میخروشد از داغش دیدههای توفانی
ریزد از گلو بیرون نالههای زندانی
قاسم سلیمانی پر کشید و رفت، اما
میجهد برون از دل خشمهای ایمانی
خون او هزاران گل روی شاخه بنشانده
شد مکررای یاران قاسم سلیمانی
دست حق برون آید با نشانی از قدرت
میرود که بر چیند لانههای شیطانی
پایگاه آمریکا، پایگاه اسرائیل
محو میشود هر دو در طلوع بحرانی
آسمان بود شاهد میرسند موشکها
بر زمین نمیماند این خبیث سُفیانی
غُرّش مسلمانان، چون به جوش میآید
از عدو نمیماند جز مسیرِ ویرانی
میچشد عدو یاران در خروش ناهنگام
ضربت عراقیها، ضرب شصت ایرانی
محمود تاری
همچنین بخوانید :
دانلود مداحی جدید نریمانی برای شهید سلیمانی با سبک قدیم
شعر در مدح سردار سلیمانی
تو از فریادها، شمشیرهای صبح پیکاری
که در شبهای دهشت تا سحر با ماه بیداری
تو دهقان زاده از فضل پدر مهری ست در جانت
که میروید حیات از خاک، هر جا پای بگذاری
دم روح خدا آن سان وجودت را مسیحا کرد
که بالیدندند بر دستت کبوترهای بسیاری
چه خوش رم میکند از پیش چشمت لشکر پیلان
ابابیل است و سجیل است هر سنگی که برداری
دلت را سر به زیری ها، سرت را سربلندی هاست
خوش آن معنا که بخشیده است چشمانت به سرداری
ز ما در گریههای نیمه شب یاد آورای همدرد
تو از شمشیرها، لبخندهای صبح دیدارى
محمدعلی مؤدب
شهیدان غریبی پشت چشمان تو پنهانند
هزار آیینه در پلکت نماز صبح میخوانند
شب از شوق نگاهت سینه ریز از کهکشان دارد
به یادت اختران در هفت گردون مست و حیرانند
نگاه عاشقت از شاعران شهر دل برده
تبسم میکنی ابیات در تعبیر میمانند
سکوتت حرفها دارد که در گفتن نمیآید
غزلهایم پر از آرامش اما قبل طوفانند
ببار ای ابر رحمت در دلم شوری ببار آور
کویرم، چشمهای تشنهام دلتنگ بارانند
تو سردار هزاران لشکر ملک سلیمانی
شهیدان در نگاه تو نماز عشق میخوانند
نغمه مستشار نظامی
شعر واسه سردار سلیمانی
هان، میشناسیدش؟ زیاران خراسانیست
از نسل سلمان است اگر نامش سلیمانیست
مردانِ حق، همپای او در جبههها ماندند
بدخواهِ او، تسلیم خواهشهای شیطانی ست
در وقت میدان، او: اشداءُ علی الکفار
با دوستان، تفسیری از آیات رحمانیست
شرحِ نگاهش با یلان کارزار قدس
توصیفِ او سنگینیِ اشعارِ خاقانی ست
در صبح رجعت خوب میدانم که او هم هست
در لشکری که جمع ایرانی و افغانیست
در وصف او حتی قلم هم از نفس افتاد
راحت بگویم؛ آنچه میدانم و میدانیست
فاطمه رحمانی
شعر درباره سردار قاسم سلیمانی
پای ما محکم بر این جاده است، آمریکا ببین
صف به صف این امت آماده است، آمریکا ببین
قدرت شیطان کجا و قدرت ایمان کجا
قوت ما را خدا داده است، آمریکا ببین
تکیه چون بر بیرق عباس دارد رهبرم
پرچم از دستش نیفتاده است، آمریکا ببین
سر اگر بر نی نباشد لایق معراج نیست
نام ما با کربلا زاده است، آمریکا ببین
کربلای دیگری را هم اگر بر پا کنی
بیست میلیون قاسم آماده است، آمریکا ببین
بد رقم در سینهاش بغض تو را پرورده است
در زمین هرکس که آزاده است، آمریکا ببین
امپراطوران عالم یک به یک زانو زدند
قرعه بر نام تو افتاده است، آمریکا ببین
متن شعر کوتاه برای شهادت سردار سلیمانی
شب میرود و عطر سحر میگردیم
در صبح ظهور یار بر میگردیم
غم نیست که قاسم سلیمانی رفت
ما را بکشید زندهتر میگردیم
شعری برای شهادت سردار سلیمانی
شده عطر شهادت باز احساس
شهادت میکشه ما رو به پرواز
شهادت انتهای راه هم نیست
مسیر مرگ ظلمت میشه آغاز
نگاهش قاسم حق و بدی بود
سلیمانی که قالیچه ش دل ماست
در اوج سادگیها مقتدر بود
همونجوری که توو قاموس دریاست
برام آسودگی معنی نداره
من و دل هم قسم تا نور هستیم
تو عالم هرچی تاریک و سیاهه
برای محوشون مامور هستیم
پر از اشکه پر از خونه دلامون
ولی آتیشه تو فریادهامون
نگامون موشکه تو قلب دشمن
همیشه منتقم بوده خدامون
برای انتقام خون عاشق
همه خوبای عالم پا به کارن
تمومه قصه سازش که دیگه
تموم کوچه هامون مرد دارن
تموم دشمنا اینو بدونن
که ققنوسی توی آتیش رفته
بمیرید از هجوم ترسهاتون
شجاعت توو رگامون پیش رفته
مسیر حق از اول پر خطر بود
گذشتن از سر اینجا رسم بوده
اگه ترسوی خائن هست اما
دل ما شعر بیداری سروده
شعری در مورد شهادت سردار سلیمانی
تیغ با درد به قلب همه بستان پیوست
رود جاری شد و آرام به طوفان پیوست
دست ابلیس برون از شب تاریک آمد
کهکشانی به شهاب رخ تابان پیوست
تا ابد رونق بازار شهادت زیباست
مرد نستوه به فرمانده ایمان پیوست
فصل تفسیر شهود و سفر و لبخند است
عاشق نور به خورشید درخشان پیوست
راه باز است بر آنان که تبسم دارند
راه باز است بر آن کس که به سامان پیوست
مادرش منتظرش بود بیاید قاسم
پسر شیعه به مهمانی سلطان پیوست
ابرها اشک بریزید سلیمانی رفت
مالک اشتر حیدر به شهیدان پیوست
شوکت خشم و خروش علوی در سر داشت
خون پاکش به شهیدان مسلمان پیوست
حاج قاسم به سلامت! که شهادت یعنی
راوی فتح به آوینی رضوان پیوست
متن شعر در مورد سردار سلیمانی
مرحبا شیر مرد کرمانی
مرحبا قاسم سلیمانی
مردی از نسل ذوالفقار علی
با خروشی همیشه طوفانی
مالک اشتر است بی تردید
عزّت شیعه در مسلمانی
مثل عمار مانده در میدان
یاور سید خراسانی
شیر مردی همیشه آماده
تا کند جان خویش قربانی
مردی از جنس همت و صیاد
کاظمی، باکری و تهرانی
مردی از نسل پاک خرّازی
با نگاهی دقیق و چمرانی
سوریه یا عراق یا لبنان
مقصدش جلوه گاه انسانی
پهلوانی همیشه توفنده
در نگاهش غرور ایرانی
در رکابش چه خوب میجنگند
شیعیان سپاه افغانی
مثل عباس می رود محکم
تا کند از حرم نگهبانی
همرکابش مدافعان حرم
همقطارش بلند پیشانی
از همین رو، سپاه تکفیری
در هراس اند و در پریشانی
داعش اما برای او دارد
دائما نقشههای شیطانی
او ولی در سکوت میرزمد
چون پلنگان بیشه پنهانی
از حلب تا دیاله و کرکوک
رد پاهای اوست نورانی
این یل قهرمان و رزمنده
این چنین است و آنچه میدانی
دو بیتی در وصف شهادت سردار سلیمانی
سرلشکر سپاه خدا ، پیکرت کجاست؟
ای پاره پاره بدن پس سرت کجاست؟
دستت جدا شد و افتاد بر زمین
بشکسته بال و پرو شهپرت کجاست؟
سرخم نموده لاله دراین ماتم عظیم
پس ناله های ای پدردخترت کجاست؟
ساغر شکسته و افتاده بر زمین
ای ماه خون گرفته ما، پیکرت کجاست؟
ای کاش باخبر نشود ساربان تو
دنبال غارت انگشترت کجاست؟
سیداکبرموسوی (فانی)
شعر نو درباره سردار سلیمانی
به غربت شهید کردید حاج قاسم سردار ایران را
به زودی میگیریم انتقام این غم جان سوز را
سردار شهید دلاور مرد وطنم بود
شیری از شیران بیشه ایران بود
ای ترامپ که از خریت خران خرتری
گمان مبرکه زپا افتاده ایم محکم تر به راه افتاده ایم
ما نیز از تبار همان سردار شهیدیم
اراده کنیم برای نابودیت شمشیر زغلاف میکشیم
گر اذن دهد سید علی رهبر ولایت
به خاک یکسان میکنیم آن کاخ سیاه و عمارت
شعر طولانی در مورد شهادت سردار سلیمانی
ابری از آهِ آینه باران گریسته
در خونِ چشمِ غم زده، مژگان گریسته
بغضی که در گلوی قلم آتشم زده
در باغِ سرخِ مرثیه طوفان گریسته
گردیده زلفِ بید، پریشان واقعه
دستی به روی چاکِ گریبان گریسته
گویا علی به منبرِ کوفه نشسته و
بر داغِ مالِک اشترِ دوران گریسته
از سنگ، ناله خواسته هنگامه ی وداع
در غیبتِ بهار، زمستان گریسته
در محورِ مقاومت از غربتش زمین
از فَکّهِ تا بلندیِ جولان گریسته
فقدان، به نبضِ بی هیجانش به معرکه
بر التهابِ سینه ی میدان گریسته
آغوشِ خود گشوده به آغوشِ آسمان
بر پاک بازی اش دلِ ایمان گریسته
احلی من العسل، پیِ فتح الفتوحِ عشق
بر قاسمِ نگینِ سلیمان گریسته
بر آیه ی تبارکِ صبحِ شهادتش
غبطه به چشمِ مردمِ ایران گریسته
شهادتت گوارای وجود سردار دلها
رسول رشیدی راد(مجتبی)
کلیپ شعر برای سردار سلیمانی
بوی خوش اورا به گلستان بدهید
بابای تمامی یتیمان بود او
انگشتری اش را به یتیمان بدهید 🌷🌷🌷🌹🌹🌹🌹🌹💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
حاج قاسم شهادتت مبارک🌷🌷⚘⚘⚘🌹🌹🌹🌹🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋💋
انتقام خونت رو می گیریم😎😎😎😎😎😎😎😎😎😎
بوی خوش اورا به گلستان بدهید
بابای تمامی یتیمان بود او
انگشتری اش را به یتیمان بدهید 🌷
حاج قاسم شهادتت مبارک💋
چهره ات شجاعت مقامت شهادت
مرامت رفاقت عاقبتت سعادت
زیبایت بینهایت رفتار بی ریایت
سردار عزیز اخلاص را برایمان شرح ندادی برایمان اجرا کردی مالک اشتر ولایت راه تو راه خداست راه حق است راه راستی است
تقدیم به شفیع سربازان خدا
تقدیم به روح پر فتوح حاج قاسم سلیمانی سردار دلها
تو چه گفتی به خداوند خودت روز الست
که فراموش نشد عهد و وفایت نشکست
مگر اقرار تو با جوهر خونین بنوشت
که قضا دفتر تقدیر تو اینگونه ببست
زده ای جام شهادت به یقین روز نخست
که شدی از پی محبوب چنین جبهه پرست
بنویسم به کدامین قلم آن رزم و جهاد
بسرایم به چه وصفی من از آن ضربت شست
تو به دنبال بقا دربه در از شوق فنا
به فنایت شده در فکر بقا دشمن پست
چنگ شاهین جفا بند تنت پاره نمود
مرغ مجروح دلت جانب معشوق بجست
شده این خاک وطن دشت شقایق چو شهید
تا که داغت به دل مردم آزاده نشست
به کجا کرده قیامت بشری بعد شبیر
که به خونش خطر تفرقه از هم بگسست
به بلندای فلک شد قد این قوم خراب
زیر آوار غمت گرچه کمرها که شکست
به نگاهت نگهم هر چه که می کرد نگاه
به جز از عشق ندیدست در آن نرگس مست
غزلم قافیه اش مثل غروبت شده تنگ
ببرم پرچم تسلیم قلم را سر دست
جلال ایزدی
کپی کردیم
حلال کنید تو رو خدا
ممنون
همیشه شوق شهادت دلیل آهت بود
نماد مهر و محبت به مردمانت بود
تبسمی که زینت آن روی ماهت بود.
سردار یادت همیشه ماندگار.
پیامی دارم برای شهید سردار سلیمانی
در دنیا رفتی
اما در دل جاودانی
ما نسل تو هستیم
تقدیم به سردار دلها شهید مظلوم حاج قاسم سلیمانی
این چه رفتنی بود ای سردار
که دلها همه غرق خون کردی
چشمها از فراقت بارانی
دنیا را پر از عطر خود کردی
من هنوز مات و حیرانم زین غم
درست شنیده ام؟ تو رفته ای
شمع ها یکی یکی آب شدند
نظر کن سردار به دل خسته ای
گلها از این پس شرمنده اند
اگر برویند در گلستان ها
آفتاب پرده کشید بر رخ خویش
نبینند لبخندش کهکشانها
سيدعلي خون مي گريست... برنگشت عباسمان
یِ دنیا در غمِ تو گریانند
فداکردی، خودرا تاکه ماها
نباشیم لحظه ای ترسان ،زِداعش
زجان ،بهر وطن ناموس ودینت
گذشتی تا که دشمن خاک نگیرد
بدان ای سردار قلبِ جان ها
نباشیم لحظه ای آرامِ آرام
بگیریم انتقام خونت را
اگر از نام وطن واهِمه دارد دشمن
بی شک از هیبت سردار سلیمانی هاست
اینکه شب کودکت آسوده کنارت خفته
از همین جرات سردار سلیمانی هاست
چادر فاطمه گر بر سر ناموست هست
از رگ غیرت سردار سلیمانی هاست
مکتب فاطمه یک مکتب انسان ساز است
مهد تربیت سردار سلیمانی هاست
پاسبانی و نگهبانی از دین با خون
تا ابد عزت سردار سلیمانی هاست
کوری چشم شما کوردلان این قدرت
همه از همت سردار سلیمانی هاست
این جنایت که عدو مرتکب آن گشته
ترس از قدرت سردار سلیمانی هاست
اینهمه عاشق و خونخواه اگر می بینید
همه از رأفت سردار سلیمانی هاست
جز شهید چیست که زیبنده نامت باشد
که شهید زینت سردار سلیمانی هاست
(امیر همتی)
تقدیم ب روح بزرگ و ملکوتی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
سردار دلها شهادتت مبارک
اگر از نام وطن واهِمه دارد دشمن
بی شک از هیبت سردار سلیمانی هاست
اینکه شب کودکت آسوده کنارت خفته
از همین جرات سردار سلیمانی هاست
چادر فاطمه گر بر سر ناموست هست
از رگ غیرت سردار سلیمانی هاست
مکتب فاطمه یک مکتب انسان ساز است
مهد تربیت سردار سلیمانی هاست
پاسبانی و نگهبانی از دین با خون
تا ابد عزت سردار سلیمانی هاست
کوری چشم شما کوردلان این قدرت
همه از همت سردار سلیمانی هاست
این جنایت که عدو مرتکب آن گشته
ترس از قدرت سردار سلیمانی هاست
اینهمه عاشق و خونخواه اگر می بینید
همه از رأفت سردار سلیمانی هاست
جز شهید چیست که زیبنده نامت باشد
که شهید زینت سردار سلیمانی هاست
(امیر همتی)
تقدیم ب روح بزرگ و ملکوتی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
در قافله ي حسين بودنو ، نشاني ز حسين در دل ننشاندن عدم است...
سردار سپاهي و ز خوبان حسين ،اينگونه نشان خويش با شهادتت ،برجاي گذاشتن، جم است.
در اوج ، ستم ديدنو ،جان خويش بگذشتن و جان بخشيدن .
از گرگ، نترسيدنو ، و فحوي عدالت به جهان بخشيدن .
هر چند ز تو كم است، ليك عمري است جهان،
چون شهادتت ،چنين غوغايي،بر پيكره ي خويش ،نيانداخته است...
تقديم به دوستداران سردار سر افراز ايران زمين.
محمود رضايي.
ای پاره پاره بدن پس سرت کجاست؟
دستت جدا شد و افتاد بر زمین
بشکسته بال و پرو شهپرت کجاست؟
سرخم نموده لاله دراین ماتم عظیم
پس ناله های ای پدردخترت کجاست؟
ساغر شکسته و افتاده بر زمین
ای ماه خون گرفته ما، پیکرت کجاست؟
ای کاش باخبر نشود ساربان تو
دنبال غارت انگشترت کجاست؟
سیداکبرموسوی(فانی)
سردار شهید دلاور مردوطنم بود** شیری از شیران بیشه ایران بود
ای ترامپ که از خریت خران خرتری**گمان مبرکه زپا افتاده ایم محکم تر به راه افتاده ایم
ما نیز از تبار همان سردار شهیدیم**اراده کنیم برای نابودیت شمشیر زغلاف میکشیم*گر اذن دهد سید علی رهبر ولایت**به خاک یکسان میکنیم آن کاخ سیاه وعمارت.
سردار شهادتت مبارک