شعر روز صنعت و معدن از علی پناهی به مناسبت روز صنعت و معدن

شعر زیبای روز صنعت و معدن

ز حکمت معدنی در خویش دارم
که گاه ترجمان در پیش آرم

همی از صنعت و معدن چه گویم؟
که با معنای هر دو سازگارم

تو هم ای عاشق عشق خدایی
مگو من کیستم؟ یا چیست کارم؟

بگو معدنچی آن کانِ عشقم
که در این ماهیت خدمتگزارم

منم مصنوع دست صنعت عشق
که در این خاک فانی رهگذارم

صفات عشق حق را در تجلی
از این ابزار جسم و جان هزارم

خوشا آن صنعتی کز عشق زاید
خوشا من کاندرونش گلعذارم

نظرگاهش بُوَد این منظر جان
که من در انتظارش بردبارم

منم اکسیر «شمس الدین» و «هیچش»
که این صنعت مقام و افتخارم

شعر از علی پناهی