بخش دوم: موضوع
بعد از دستیابی به ایده، به یک موضوع نیاز داریم. آیا هر موضوعی برای نوشتن نمایشنامه مناسب است؟ در یک موضوع چه ویژگیهایی باید وجود داشته باشد؟ آیا برای نوشتن نمایشنامه، داشتن یک موضوع مشخص الزامی است؟ به طور کلی « موضوع » چیست و چه تفاوتی با ایده دارد؟ قبل از هر چیز از خود بپرسید آیا برای نوشتن یک نمایشنامه احتیاج به موضوع مشخص داریم؟ جواب ساده است « بله » مگر میشود معماری آجرها را روی هم بگذارد و نداند که چه عمارتی میخواهد بسازد؟ نمایشنامه نویس هم حرفی دارد که میخواهد بیان کند.
اصول و مبانی نمایشنامه نویسی
میتوان گفت«موضوع » جان کلام و عصاره حرفی است که نویسنده در طول نمایشنامه خود به اثبات آن میپردازد. موضوع در واقع فکر وعقیدۀّ نویسنده است نسبت به شخص یا اشخاصی که مثلاً خودخواه، حسود، جاه طلب و ... هستند که در انتها باید منتظر عواقب آن باشد. در هرموضوعی باید شخصیتها، ماجرا و نتیجۀ آن مشخص باشد. یک نمایشنامۀ خوب یک موضوع مشخص دارد.
حوادث به شما ایده میدهند و شما باید ببینید چگونه میتوانید این ایده را در ذهن خود پرورش دهید و به موضوعی برسید که قابلیت نمایشی را دارا باشد. دیدن حادثه و شنیدن وضعیت جسمی، اجتماعی، خانوادگی و ... تنها اطلاعات شما را نسبت به شخص مورد نظر تکمیل میکند، اما اینکه چگونه این شخص را روی صحنه نشان دهید و چه نتیجهای بگیرید بستگی به قوۀ تخیل و تفکر شما دارد. ممکن است صد نفر این ماجرا را ببینند و هر کدام موضوعی را برای نمایشنامه خود پیدا کنند که هیچ کدام شبیه هم نباشند. این مسئله طبیعی است زیرا خاصیت هنر این است فقط باید در نظر داشته باشید « شخصیتها » ، « ماجرا » و « نتیجه » که حاصل فکر و اعتقادتان در موضوع است، مشخص و منطقی باشد.
«شهامت » یکی از مهمترین خصوصیات یک نویسنده است. داشتن اطلاعات کافی در زمینۀ موضوعی که انتخاب میکنید و همچنین مشخص بودن موضوع، باعث ایجاد «شهامت» در شما میشود.
ماجرا در موضوع:
ماجرا، حوادثی است که به شکل درگیری و ستیزه بین دو جناح متضاد اتفاق میافتد. این کشمکش باید سرانجامی داشته باشد و منجر به پیروزی یکی از طرفین شود. در این حالت است که ماجرای نمایشنامه شما از نظر بیننده صورت منطقی و درستی پیدا میکند. در غیر این صورت، همۀ تلاشهای شخصیتهای نمایشنامه به نظر بیهوده میرسد. پس نویسنده باید از شخصیتهای نمایشنامه خود، شناخت کامل و دقیقی داشته باشد تا بتواند هم با موفقیت به معرفی آنها بپردازد و هم ماجرای نمایش را به صورت منطقی و جذابی ارائه دهد. اگر « شجاعت در میدان نبرد موجب سربلندی و افتخار است» موضوع نمایشنامۀ شما باشد، شجاعت را در شخص اول بازی میبینید که باعث بوجود آمدن «ماجرا» میشود، و سربلندی و افتخار « نتیجۀ » نمایشنامه است.
«موضوع » عبارتست جهتگیری و قضاوت شما نسبت به یک رویداد، هیچ وقت نمیتوانید از مسألهای نتیجه بگیرید مگر اینکه پیرامون آن تحقیق و فکر کرده باشید.
مرحلۀ یافتن موضوع، مرحلۀ تفکر و تحقیق یک نویسنده است. چرا که میخواهد در مورد یک مسئله اجتماعی، سیاسی، فلسفی و یا ... نظر بدهد و سپس قضاوت کند. اینکه چگونه نظریۀ خود را در قالب نمایشنامه بیان کند، خود بخش جداگانهای است که به ذوق، استعداد و توانایی نویسنده و به کارگیری تکنیک نمایشنامه نویسی او مربوط میشود.
یک نمایشنامه نویس با دیدن و شنیدن یک حادثه یا رویداد، آنقدر در حول و حوش آن تحقیق میکند تا سرانجام به موضوع بکر و جدیدی دست یابد. به دنبال یافتن حوادث و وقایع عجیب وغریب نباشید بلکه سعی کنید حرف تازهای را با بیانی تازه بگویید. به عبارت دیگر با دیدن یا شنیدن یک واقعه در پی کشف موضوع تازهای باشید. موضوع در واقع یک برداشت شخصی است که مقدمۀ نوشتن نمایشنامه به حساب میآید همچنین باید در نظر داشت که تنها بیان یک خصیصۀ بشری را نمیتوان موضوع دانست زیرا نه ماجرایی دارد و نه شخصیت و نه نتیجه، به این ترتیب فکر و اعتقاد نویسنده هم نمیتواند در آن مطرح شده باشد. شجاعت، ترس، جوانمردی، بدبینی، جاه طلبی، ... همه نیروهای محرکی هستند که هر کدام میتواند زمینهای برای موضوع نمایشنامه باشد. برای ایجاد موضوع شما باید در برخورد با این خصیصهها جهتگیری نشان دهید چرا که اگر در یک اثر هنری، اعتقاد و جهتگیری هنرمند دیده نشود، کار بی روح خواهد بود. در ضمن هر موضوعی را میتوان با شکلهای مختلف ( کمدی، تراژدی، ... ) در جهت ایجاد احساسات مختلف در تماشاگر به صورت نمایشنامه درآورد.
نمونهای کلاسیک از یک موضوع:
تراژدی مکبث متکی بر درونمایۀ جاه طلبی است و موضوع آن را میتوان در این جمله خلاصه کرد: « جاه طلبی توأم با شقاوت شخص را به تباهی میکشاند و دودمانش را بر باد میدهد.»پرورش موضوع ( طرح)
منظور از طرح، پرورش موضوع و بسط و تعمیق فکر است. برای انجام این امر ابتدا باید به شناخت عواملی بپردازید که میتواند برای ایجاد یک فضای نمایشی به کار گرفته شود. بعد نحوۀ به کارگیری آنها را مورد بررسی قرار دهید. برخورد، درگیری و غلبه بر موانع، عواملی هستند که ساختمان یک نمایش را تشکیل میدهند.
وقتی شما موضوعی انتخاب کردید به ناچار باید تا پایان نمایشنامه آن را دنبال کنید. باید بتوانید آن را به اثبات برسانید. به طور کلی نمایشنامه اثبات یا رد نظریهای است. چون از طریق اعتقادات خود به قضایا برخورد میکنید در نتیجه یا یک عملی را رد میکنید و یا آن را میپذیرید.
تعمیق موضوع:
تعمیق موضوع به معنای عمق دادن است. بدین معنا که شما قضایا را سطحی نگاه نکنید. از حوادث تنها به عنوان یک رویداد بهره نگیرید. به این فکر باشید که در پس هر پرده، میتواند رازها نهفته باشد. نمایشنامههایی که تنها به بازگویی حوادث میپردازند و پیامی نو ندارند، بدون شک بعد از گذشت زمان کوتاهی از بین میروند.
انسان هر عملی که انجام میدهد مبتنی بر انگیزهای خاص است. انگیزهها در همه یکسان نیست. بنابراین شناخت انگیزههای بشری و به نمایش درآوردن آنها، گامی است که به نوشتۀ شما عمق بیشتری میبخشد. تعمیق به تعبیری دیگر به معنای شناخت همه جانبه درون انسانهاست. با بسط یک موضوع میتوانید احساسات تماشاگر را برانگیزید، ولی کافی نیست، باید با عمق دادن به موضوع، تماشاگر را وادار به تفکر کنید.
در مجموع وقتی به موضوعی میرسید و میخواهید دربارۀ آن نمایشنامهای بنویسید، ابتدا به شخصیتهای آن فکر کنید و تا میتوانید دربارۀ وضعیت اجتماعی، خانوادگی، روحی، جسمی و ... او تحقیق کنید پس ببینید نیاز شخصیت نمایشنامه شما چیست؟ بر این اساس میتوانید دربارۀ ماجرای نمایشنامه فکر کنید. فراموش نکنید که در نمایشنامه حتماً باید دو طرف متخاصم وجود داشته باشد تا در مقابل هم بایستند و برسر یک مقصود مشترک با هم درگیر شوند با کشمکش دو نیروی متضاد میتوان نمایشنامه نوشت. شخصیتها باید نیاز مشخصی داشته باشند که به درگیری با یکدیگر بپردازند.
دیدگاه ها