دلگرم
امروز: جمعه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
گنجینه ی برترین و زیباترین اشعار فردوسی
7
زمان مطالعه: 6 دقیقه
گنجینه ی برترین و زیباترین اشعار فردوسی: گزیده ای از اشعار فردوسی/با این بخش از دلگرم همراه باشید تا با زیباترین اشعار فردوسی آشنا شوید.

گزیده ای از اشعار فردوسی

با این بخش از دلگرم همراه باشید تا با زیباترین اشعار فردوسی آشنا شوید.

گزیده ای از اشعار فردوسی

زیبا ترین اشعار فردوسی


چو گفتـــــار بيهــوده بسيــار گشت سخنگوي در مردمي خوار گشت

به نايـافت رنجه مـكن خـــــويشتن كه تيمـار جان باشد و رنج تـن

زدانش چو جان تـــرا مـــايـه نيست به از خامشي هيچ پيرايــه نيست

توانگر شد آنكس كه خرسنـــد گشت از او آز و تيمار در بنـــد گشت

بـه آمــوختن چون فــروتن شـــوي سخن هــاي دانندگــان بشنوي

مگوي آن سخن، كاندر آن سود نيست كز آن آتشت بهره جز دود نيست

بيــــا تا جهــــان را به بــد نسپريم به كوشش همه دست نيكي بريم

نبــاشد همي نيك و بـــد، پــــايدار همـــــان به كه نيكي بود يادگار

همــــان گنج و دينار و كاخ بلنـــــد نخواهــــد بدن مرترا ســـودمند

فــريــدون فــرّخ، فرشته نبـــــــود بــه مشك و به عنبر، سرشته نبود

به داد و دهش يــافت آن نيگـــــوئي

تو داد و دهش كن، فريدون توئي

زیبا ترین اشعار فردوسی

سپاه شب تیره

زیبا ترین اشعار فردوسی

شبی چون شَبَه روی شسته به قیر

نه بهرام پیدا ، نه کیوان ، نه تیر

دگرگونه آرایشی کرد ماه

بسیچ گذر کرد بر پیشگاه

شده تیره اندر سرای درنگ

میان کرده باریک و دل کرده تنگ

ز تاجش سه بهره شده لاژورد

سپرده هوا را به زنگار و گَرد

سپاه شب تیره بر دشت و راغ

یکی فرش گسترده از پّر زاغ

نموده ز هر سو به چشم اهرمن

چو مار سیه ، باز کرده دهن

چو پولاد زنگار خورده سپهر

تو گفتی به قیر اندر اندود چهر

فرو ماند گردون گردان به جای

شده سست خورشید را دست و پای

سپهر اندر آن چادر قیرگون

تو گفتی شدستی به خواب اندرون

نَبُد هیچ پیدا نشیب از فراز

دلم تنگ شد زان شب دیریاز

زیبا ترین اشعار فردوسی

نیکوکاری

همه نیکوئی پیشه کن در جهان که برکس نماند جهان جاودان

بیا تا جهان را به بد نسپریم بکوشش همه دست نیکی بریم

نماند همی نیک و بد پایدار همان به که نیکی بود یادگار

مکن بد که بینی بفرجام بد زبد گرددت در جهان نام بد

هرآنگه کت آید به بد دسترس ز یزدان بترس و مکن بد بکس

زیبا ترین اشعار فردوسی

مهربانی و بی آزاری

نوازش به هر جا بود دلپذیر چه از مرد برنا چه از مرد پیر

همیشه دلت مهربان و باد و گرم پر از شرم جان، لب پر آوای نرم

بکوشید تا رنج ها کم کنید دل همگنان شاد و خرم کنید

چو خواهید یزدان بود یارتان کند روشن این ابر بازارتان

کم آزار باشید و هم کم زیان بدی را مبندید هرگز میان

زیبا ترین اشعار فردوسی

مدارا و صلح

همی خواهم از کردگار جهان که نیرو دهد آشکار و نهان

که با زیردستان مدارا کنیم زخاک سیه مشک سارا کنیم

مدارا خرد را برادر بود خرد بر سر جان چو افسر بود

ستیزه بجائی رساند سخن که ویران کند خاندان کهن

تو را آشتی بهتر آید ز جنگ نباید گرفتن چنین کار تنگ

از آن گر بگردیم و جنگ آوریم جهان بر دل خویش تنگ آوریم

زیبا ترین اشعار فردوسی

نکوهش آزمندی

زیبا ترین اشعار فردوسی

دل مرد طامع بود پر ز درد بگرد طمع تا توانی مگرد

به آسایش و نیکنامی گرای گریزان شو از مرد ناپاک رای

به چیز کسان دست یازد کسی که بهره ز دانش ندارد بسی

چو کردی تو بر دل در آز باز شود رنج گیتی به تو بردراز

توانگر شود هرکه خشنود گشت دل آز ور خانه دود گشت

زیبا ترین اشعار فردوسی

بزرگداشت مهمان

بود نیکنامی سرافراشتن زناخوانده مهمان نگه داشتن

که برمیزبان میهمان پادشاست تو آن کن که از نامداران سزاست

که دانا زد این داستان از نخست که هرکس که آزرم مهمان نجست

نباشد خرد هیچ نزدیک اوی نیاز آورد بخت تاریک اوی

زیبا ترین اشعار فردوسی

راستی

همه نیکنامی به و راستی که کرد ای پسر سود در کاستی؟

هرآنکس که با تو نگوید درست چنان دان که او دشمن جان توست

چو با راستی باشی و مردمی نبینی به جز خوبی و خرمی

رخ مرد را تیره دارد دروغ بلندیش هرگز نگیرد فروغ

جوانمردی و راستی پیشه کن همه نیکوئی اندر اندیشه کن

زیبا ترین اشعار فردوسی

پوزش پذیری

به دل کارهای گذشته مگیر که یزدان ز بنده ست پوزش پذیر

هرآنکس که پوزش کند برگناه تو بپذیر و کین گذشته مخواه

زیبا ترین اشعار فردوسی

محبت با جانداران

به نزد کهان و به نزد مهان به آزار موری نیرزد جهان

توانی و همداستانی کنی که جانداری و جان ستانی کنی

میازار موری که دانه کش است که جان دارد و جان شیرین خوش است

سیاه اندرون باشد و سنگ دل که خواهد که موری شود سنگ دل

زیبا ترین اشعار فردوسی

شاد زیستن

همیشه بزی شاد و به روزگار همیشه خرد بادت آموزگار

همیشه بزی شاد و برترمنش زتو دور بادا بدبدکنش

دلت شادمان باید و تن درست سه دیگر ببین تا چه بایست جست

بد و نیک هردو ز یزدان بود دل مرد باید که خندان بود

چو شادی بکاهد، بکاهد روان خرد گردد اندر میان ناتوان

زیبا ترین اشعار فردوسی

پایداری در کار

چنان دان که کاری که دارد دوام بلندی پذیرد از آن کار نام

تو کاری که داری نبرده به سر چرا دست یازی به کار دگر

زیبا ترین اشعار فردوسی

بخشش

توانگر به بخشش بود شهریار به گنج نهفته که شد نامدار؟

بدار و ببخش آنچه افزون بود وز اندازه خورد بیرون بود

نگه دار چیزی که رای آردت ببخش آنچه دل رهنمای آیدت

چو بخشنده باشی گرامی شوی به دانائی و داد نامی شوی

به داد و دهش گیتی آباد دار دل زیر دستان زخود شاد دار

فریدون فرخ فرشته نبود زمشک و زعنبر سرشته نبود

به داد و دهش یافت این نیکوئی تو داد و دهش کن، فریدون توئی

زیبا ترین اشعار فردوسی

آموزش فرهنگ و دانش و هنر

زیبا ترین اشعار فردوسی

چنین گفت آن بخرد رهنمون که فرهنگ باشد زگوهر فزون

زمانی میاسای زآموختن اگر جان همی خواهی افروختن

چنین دان هرآنکس که داناتر است به هر آرزو بر تواناتر است

بیاموز و بشنو ز هر دانشی که یابی ز هر دانشی رامشی

هنر جوی و با مرد دانا نشین چو خواهی که یابی ز بخت آفرین

با پوزش خواهی امیدوارم این پندهای فردوسی برای شما نیز مفید و آموزنده باشد.

زیبا ترین اشعار فردوسی

گردآوری شده مجله اینترنتی دلگرم

مرجان امینی



این مطلب چقدر مفید بود ؟
4.4 از 5 (7 رای)  

دیدگاه ها

اولین نفر برای ثبت دیدگاه باشید !


hits