مجله دلگرم : روز گذشته، انتشار خبری مبنی بر تخطئه صحت خاطرات مرحوم هاشمی رفسنجانی، از سوی یکی از به اصطلاح اعاظم جریان اصلاح طلب، بحث برانگیز شد.
انتقادهای آیت الله موسوی خوئینی از خاطرات اکبر هاشمی رفسنجانی
ماجرا از این قرار است که پایگاه خبری «جماران» به نقل از کانال تلگرامی «سید محمد موسوی خوئینیها» از شبهه ناک خواندن خاطرات مرحوم هاشمی رفسنجانی توسط او خبر داد. خوئینی ها چنین نوشت:
" خوانندۀ محترمی پرسیدهاند: «آیا پس از رحلت امام خمینی (ره) شما خواهان ریاست بر قوۀ قضائیه بودهاید؟» خدا رحمت کند مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی را؛ با همۀ زحمتهایی که برای پیروزی انقلاب و پس از آن برای کشور و نظام کشید، و با همۀ رنجهایی که در این راه متحمل شد، یک چیزهایی هم داشت که البته منحصر به او هم نبود، همه کموبیش دارند که گفتهاند گل بیخار خداست."
اشاره موسوی خوئینی ها به طور ویژه به دو قطعه از خاطرات هاشمی است که به شخص او(خوئینی ها) مربوط می شود:
«... به جلسۀ رسمی برای تحلیف رفتیم. آقای موسوی اردبیلی و موسوی خوئینیها هم بودند. به نظر میرسد از جایگزینیِ آقای یزدی ناراحتاند...» (هاشمی رفسنجانی: کارنامه و خاطرات ۱۳۶۸: بازسازی و سازندگی، به اهتمام علی لاهوتی، تهران: دفتر نشر معارف انقلاب، ۱۳۹۱. ص ۲۷۱)
«آقای موسوی خوئینیها آمد؛ خودم ایشان را خواستم ... از رهبری رنجیده، به خاطر اینکه ایشان را رئیس قوۀ قضائیه نکرده است» (همان، ص ۲۸۰)
خوئینی ها مدعی است که در آن مقطع، یعنی سال ۶۸، بعد از رحلت حضرت امام(ره) و شروع زعامت رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای، هیچ چشمداشتی به منصب ریاست قوه قضاییه نداشته که از نرسیدن به آن دلخور بوده باشد. او از همین رو، با ذکر این دو نمونه، به تلویح، موثق بودن کل خاطرات هاشمی را محل احتیاط می داند:
" در هر دو مورد، ایشان را تخطئه میکنم. اگرچه توصیه شده است که «أُذکروا موتاکم بالخیر» (از مردههایتان به نیکی یاد کنید)، همین اندازه میگویم که اگر دیگر خاطرات ایشان تا این اندازه بیدقت باشد، در استفاده از آنها همواره باید جانب احتیاط را در پیش گرفت."
واکنش محمدهاشمی به صحبتهای خوئینی
محمد هاشمیرفسنجانی در یادداشتی در روزنامه شرق به اظهارات موسوی خوئینی ها علیه مرحوم آیت الله هاشمی واکنش نشان داد و نوشت :
سخنان آقای موسویخوئینیها علاوهبر تعجبآوربودن، مغرضانه بود. تخریب مرحوم هاشمی از زبان فردی که از نزدیکی آقای هاشمی با امام اطلاع دارند، بعید است. اگر سخنان آقای خوئینیها درباره مرحوم هاشمی درست است، چرا ایشان چنین موضوعاتی را در زمان حیات آن مرحوم اظهار نکردند؟
تخریب مرحوم هاشمی به میزانی بالا گرفته است که حتی بدیهیترین مسائل نیز درباره ایشان زیر سؤال میرود. گفته میشود که آقای هاشمی قانونمدار نبود؛ این ادعا در حالی است که آقای هاشمی برای جامعه سه حالت متصور بود؛ او میگفت یا در یک جامعه قانون حکمفرماست یا آنکه دچار هرجومرج است یا در نهایت یک حکومت دیکتاتور بر جامعه حکومت میکند و انتخاب هر یک از این سه حالت بستگی به خواست مردم دارد.
آقای خوئینیها گفته است که هاشمی یک چپگرا بود. گویا ایشان نظرات و عملکرد آقای هاشمی در حوزه توسعه را از یاد بردهاند که چنین سخنان غیرواقعی را بر زبان میرانند یا آنکه گفتهاند آقای هاشمی برای آنکه قانون را دور میزد، مدام از امام اجازه میگرفت. این سخن توهین به امام است.
گویا در این روزها برای عدهای عادت شده که مدام به امام توهین کنند. مگر امام اجازهای خلاف قانون میداد؟ به نظر میرسد که اظهار چنین سخنانی برای عقبنماندن از عرصه سیاسی است. برخی وقتی تصور میکنند که دیگر در یاد مردم نیستند با انتقاد به شخصیتهای برجسته خود را دوباره مطرح میکنند که چنین رویکردی منصفانه نیست. اگر آقای خوئینیها برای سخنانش مستنداتی دارد، به مردم ارائه کند نه آنکه با ذکر سخنانی مشوش افکار مردم را تحت تأثیر قرار دهد. به هر روی از آقای موسویخوئینیها بعید بود که چندیبعد از دومین سالگرد فوت آقای هاشمی و نیز در آستانه چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی چنین سخنانی را مطرح کند.
واکنش زیبا کلام
صادق زیباکلام درباره انتقادهایی تند موسوی خوئینی ها به مرحوم اکبر هاشمی رفسنجانی گفت: برای کسانی که هم او و مرحوم هاشمی را می شناسند و هم سیر تحولات اجتماعی و سیاسی ایران را ظرف ۴۰ سال گذشته رصد کردهاند، خیلی مصاحبه آقای موسوی خوئینی ها شگفت آور نیست.
وی افزود: آقای موسوی خوئینی ها در ردیف انقلابیون تندرو و رادیکال اوایل انقلاب و دهه شصت بود. برخلاف او اینقدر انصاف دارم که بگویم در آن سال ها چه کسی رادیکال و انقلابی نبود و به حاکمیت قانون احترام می گذاشت. برای کدامیک از آقایان سید محمد خاتمی، بهزاد نبوی، سعید حجاریان، مصطفی تاجزاده، محسن آرمین، حسین کمالی، ابراهیم اصغرزاده، محسن میردامادی، عباس عبدی، میرحسین موسوی، عبدالله نوری، موسوی لاری، علی اکبر محتشمی پور، مهدی کروبی، هادی غفاری و در رأس همه آقای موسوی خوئینی ها حاکمیت قانون اهمیت داشت که بگوییم برای آقای هاشمی رفسنجانی اهمیت نداشت؟
برای هیچ کدام ما این موضوع اهمیتی نداشت، البته هاشمی رفسنجانی را هم می توان به لیست این افراد اضافه کرد. به نظر من فقط دو سه نفر از جمله آقای مرحوم بازرگان بودند که موضوع حاکمیت قانون برای شان اهمیت داشت.
واکنش کاربران مجازی
دیدگاه ها