
آدولف هیتلر حدود ساعت ۰۶:۳۰ بعد از ظهر۲۰ آوریل ۱۸۸۹ دربراوناآم-این،شهری کوچک در نزدیکی لینتز در ایالت اتریش شمالی، بین مرز اتریش و آلمان زاده شد. پدر او آلویس هیتلر ( ۱۸۳۷ – ۱۹۰۳)، یک کارمند پائین رتبه گمرک بود. مادر هیتلر، کلارا هیتلر (زادهٔ پولزل)، دومین دختر عموی آلویس بود. او شش بچه به دنیا آورد. تنها آدولف، که دومین فرزندش بود، و خواهر کوچکش پاولادر کودکی زنده ماندند.
هیتلر پس از بازگشت از جنگ اوّل جهانی با ارثیهٔ پدرش و پولی که مادرش به او داده بود تصمیم گرفت که در مدرسهٔ هنر ثبت نام کند.از سال ۱۹۰۵ به بعد هیتلر در یک پرورشگاه یتیمان بوهامایی زندگی میکرد ومادرش را تحت حمایت خود داشت. او دو بار از موسسهٔ هنرهای زیبای وین(۱۹۰۷-۱۹۰۸) به خاطر «عدم صلاحیت در نقاشی» مطرود شد. به او گفته شد که تواناییهایش بیشتر در زمینهٔ معماری کاربرد دارد. وی درخاطراتش که نمایانگر مجذوبیتش به همین موضوع است.«هدف من از این سفر بررسی گالری موزهٔ کرت بود. اما کمی بعد از اینکه به تابلویی دقت میکردم متوجه میشدم چیز دیگریست که توجه مرا به خود جلب میکند، خود موزه. از صبح تا نیمه شب، توجهم از موضوعی به موضوع دیگر عوض میشد اما این ساختمان موزه بود که بیشترین توجه من روی آن متمرکز شده بود.» (نبرد من، بخش ۲، بند سوم). در ۲۱ دسامبر ۱۹۰۷ مادرش با یک مرگ دردناک بر اثر سرطان سینه در سن ۴۷سالگی فوت کرد. هیتلر از طریق دادگاهی در لینز تمامی سهم یتیمیش را به خواهرش پائولا (Paula) واگذار کرد. آدولف در ۲۱ سالگی وارث ثروت یکی ازعمه(خاله) هایش شد. او به عنوان یک نقاش در وین مشغول کار شد. او از رویکارت پستالها طرح میکشید و به کاسبها و توریست ها میفروخت. تا قبل ازجنگ جهانی اول وی حدود ۲۰۰۰ تابلوی این چنینی نقاشی کرد.
هیتلر میگوید وی در ابتدا در وین یهودستیز شد هنگامی که یک جامعهٔ بزرگ مسیحی را در سر می پروراند شامل مسیحیان ارتدوکسی که از روسیه بخاطربرنامههای جدید میگریختند. وین بستر و شروع اندیشههای تبعیض آمیز مذهبی و راشیسم در قرن نوزدهم بود. هیتلر احتمالاً تحت تأثیر نویسندهها، نظریه پردازان و یهودستیزانی چون لنز ون لیبن فیلز وبحثهای سیاست مندارانی چون کارل لوگر (Karl Lueger)، موسس حزب جامعهٔ مسیحیان و شهردار وین قرار گرفته باشد. هیتلر در سالهای اقامت خود در وین به عضویت یک گروه فعال ضد یهود در آمد. در آن زمان اغلب، اهالی وین مردمی هودی را تحقیر میکردند. علاوه بر این مخالفت با یهود ریشهای عمیق در فرهنگ کاتولیکهای اتریش داشت. وین دارای یک جامعه بزرگ یهودی، شامل بسیاری از یهودیهای ارتدکس اروپای شرقی بود. سرانجام هیتلر باور نمود که یهودیها دشمن فطری و مسلم آریاییها هستند و هم چنین عامل اصلی مشکلات اقتصادی آلمان هستند.در سال ۱۹۱۳، هیتلر برای اجتناب از خدمت سربازی در ارتش اتریش - مجارستان به مونیخ نقل مکان کرد. بیشتر هم نژادان آلمانی او نیز این مشکل راداشتند. ارتش اتریش بعدها او را بازداشت کرد و مورد آزمایش جسمانی قرارداد که برای خدمت نامناسب تشخیص داده شد، او مجاز به بازگشت به مونیخ شد.اما وقتی در اوت ۱۹۱۴ امپراتوری آلمان جنگ جهانی اول را آغاز کرد، برای لشکر باواریَن داوطلب شد. او یک سرباز وظیفه فعال بود که به عنوان پیغام آور در فرانسه و بلژیک در معرض دید آتش دشمن خدمت کرد. اگر چه خدمت هیتلر قابل تقدیر بود ولی به خاطر این که تابعت آلمانی او مفقود شده بود هرگز به بالاتر از سرجوخه ترفیع نیافت. او دوبار برای شجاعت در جنگ نشان صلیب آهنی، درجه دو، در دسامبر ۱۹۱۵، و صلیب آهنی، درجه یک (به ندرت به سرجوخهها اعطا میشود)، در اوت ۱۹۱۸ را دریافت کرد. در مدت جنگ هیتلر یک آلمانی میهن پرست دو آتشه شد، هرچند او تا سال 1932تابعیت آلمانی نداشت. وقتی که مردم اعتقاد به شکست ناپذیری ارتش آلمان داشتند، آلمان در نوامبر سال ۱۹۱۸ تسلیم شد. هیتلر به خاطر تسلیم شدن آلمان دچار شوک شدیدی شد.
مسیر قدرت هیتلر در انتخابات سال ۱۹۳۲ حزب نازی ۳۰ درصد آرا را کسب کرد و نشان داد که به مهمترین نیروی کشور تبدیل شدهاست. در حالی که نیروهای مترقی و چپ نسبت به خطر قدرت گیری هیتلر هشدار میدادند. در سال ۱۹۳۳ بحران سیاسی عمیقی آلمان را فرا گرفته بود. حاکمیت راست گرای کشور بر آن شد که با استفاده ازهیتلر به بن بست سیاسی خاتمه دهد و قدرت روزافزون نیروهای چپ را مهار کند.در آن سال هیتلر در رأس دولتی ائتلافی صدر اعظم آلمان شد.
هیتلر با رشتهای از عملیات خشن به درهم شکستن مقاومت نیروهای دگراندیش، سرکوب مخالفان و تحکیم قدرت خود دست زد. رژیم نازی طی دوازده سال حاکمیت خود در داخل کشور به اختناق شدید، و در سیاست خارجی به اقداماتی ضربتی دست زد. حزب نازی برای سرکوب مخالفان سیاسی و عقیدتی، در پپگرد و کشتار یهودیان،یگان ضربتی ویژهای به نام اس آ را سازمان داد. این باندها در گسترش رعب و وحشت در سراسر آلمان و سرزمینهای اشغال شده فعال بودند و کمک های بسزایی به پیشوا کردند.
حمله آلمان به روسیه در آغاز برقآسا بود و پیروزی های چشمگیری را برای نازی ها به دست آورد ولی با آغاز سرما ورق برگشت. سازمان هواشناسی آلمان پیش بینی زمستان گرمی را کرده بود ولی در عمل چنین نشد، زمستان پیش روبسیار سخت و سوزان بود. شهر استالینگراد انرژی سربازان آلمان را گرفت.استالین که از سوی ژاپن احساس آرامش کرده بود نیروهای شرقی شوروی را به جبهه غربی کشاند. حمله به ایران نیز آذوقه و سوخت و مهمات و جنگافزارغربیها و البته انبارهای آرد و گندم و سوخت ایران را به روسها رساند.فرماندهان و سپهبدران آلمانی تسلیم شدند و روسها به سوی آلمان پیشروی کردند. در غرب نیز نیروی های آمریکایی و بریتانیایی و تنی چند فرانسوی درروزی شناخته شده به روز دی(D-Day) در کرانه نرماندی پیاده شدند. هیتلردستور سیاست جنگی سرزمین سوخته را داد که البته انجام نشد.
چهره عمومی که هیتلر از خود ارائه میکرد، یک مرد تنها بدون زندگی شخصی که خود را کاملاً وقف ملت و ماموریتهای سیاسی کرده، بود. او معشوقه خود، اوا براون، را در ۱۹۲۹ ملاقات کرد و در ۲۹ آوریل ۱۹۴۵ با او ازدواج کرد؛ یک روز قبل از اینکه هر دوی آنها خودکشی کنند. در سپتامبر ۱۹۳۱، گلی راوبال دختر خواهر ناتنی هیتلر با استفاده از اسلحه دائی خود در آپارتمان مونیخ هیتلر، خودکشی کرد. این اتفاقات باعث شد که آن زمان در میان مردم شایعه شود که آدولف با گلی در یک رابطه عاشقانه بودهاست و مرگ او باعث غمی عمیق و همیشگی برای هیتلر است. پائولا هیتلر، آخرین عضو به جا مانده از خانواده آدولف هیتلر، در ژوئن ۱۹۶۰ درگذشت. پائولا کوچکترین خواهر هیتلر بود.
هیتلر در دهه ۱۹۳۰ رژیمی اغلب گیاهی اتخاذ کرد و بعد از ۱۹۴۲ دیگر گوشت و ماهی نخورد. او تصاویر کشتار حیوانات را به مهمانانش نشان میداد تا آنها را از خوردن گوشت بر حذر دارد. بورمان در نزدیکی برگهوف گلخانهای ساخته بود تا میوه و سبزی تازه همیشه در دسترس هیتلر باشد.
معاصران هیتلر خودکشی او را به باطل شدن یک افسون مربوط دانستند. حمایت عمومی از هیتلر در زمان مرگش پایین آمده بود و تعداد کمی از آلمانیها بر مرگ او دریغ خوردند؛ به گفته کرشاو، بیشتر شهروندان و پرسنل نظامی مشغول وفق دادن خود با سقوط کشور یا فرار از میدان نبرد بودند و نتیجتاً هیچ اهمیتی به موضوع ندادند. بنا به جان تولاند، مورخ، ناسیونال سوسیالیسم بدون یک رهبر مانند یک حباب ترکید.