متن مجری ولادت امام حسن مجتبی (ع)
ضمن عرض تبریک به مناسبت فرا رسیدن ولادت امام حسن مجتبی (ع)، در این مقاله از مجله دلگرم دو متن مجری ولادت امام حسن مجتبی (ع) را آورده ایم. با ما همراه باشید.
متن مجری گری ولادت امام حسن مجتبی (ع)
آغاز کلام
ماه قرآن است بسم الله الرحمن الرحیم
هر که مهمان است بسم الله الرحمن الرحیم
چشم هایت را به گلهای شقایق هدیه کن
عشق آسان است، بسم الله الرحمن الرحیم
«عباس زرگوش»
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
سپاس و ستایش خدایی را سزاست که قدوم پاک نیکوترین بندگانش را در نیکترین ماه سال به جهان هدیه کرد تا به برکت وجود او دنیا «حَسن» شود و هستی سراسر از «حُسن» آکنده گردد.
سلام و درود بر او که چراغدار طریقت نیکی و لطافت است.
و سلام بر شما که از پیروان راستین این وجود سرشار از آرامش و ملاحتید.
اینجانب مسعود پایمرد ضمن عرض خوش آمد به یکایک شما عزیزان و با آرزوی قبولی طاعات و عباداتتان در ماه شریف و پر برکت رمضان، میلاد دومین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، فرزند کوثر و حیدر، طلایهدار ملاحت و سخاوت، امام حسن مجتبی (ع) را به شما تبریک و تهنیت میگویم.
همچنین، عرض خیر مقدم و شادباش دارم محضر ارزشمند ……………….. (اسامی و سمت میهمانان برنامه را ذکر کنید) که با قدوم سبز خود این برنامه را آراستهاند.
امشب، آسمان آذین بسته است. چرا که شب، شب میلاد فرزند علی و فاطمه است:
حسن به صورت، حسن به سیرت، حسن به نیکوترین سریرت
که بار درماندگان به غیرت، نهان و پیدا به شانه دارد
به علم و حلم و سخا پیمبر، به عزم و حَزم و قضا چو حیدر
حسین را در گُهر برادر، که این نسب در زمانه دارد؟
تو رکن دین، معنی مقامی، تو در حرم شرط احترامی
نخست سبطی، دوم امامی، کدام بحر این کرانه دارد؟
«زنده یاد حمید سبزواری»
میان برنامه (شعر)
از جانب خدای تعالی گُزین شدی
آیینهدار حُسن جهانآفرین شدی
زیبا به خَلق و خلُق و به روی و موی هم
مجموعهی محاسن روی زمین شدی
گرچه حَسن به معنی زیباست، لیک تو
پیشی ز خویش جُستی و زیباترین شدی
علم از نبی گرفته، شکیبایی از امام
وانگاه بر رسول و علی جانشین شدی
«حسین منزوی»
میان برنامه (شعر صلوات)
بر ماه تمام ماه رحمت، صلوات
بر نور جمال حُسن و حکمت، صلوات
در سفرهی ماه رمضان فیض حَسن
بخشید به عرش و فرش نعمت، صلوات
از کتاب «نسیم صلوات»
میان برنامه (شعر)
به عابرها تعارف میکنی دار و ندارت را
تو آن باغی که میریزد بهشت از روی پرچینت
کرم یک ذره از سرشار، سرشارِ صفتهایت
حسن یک دانه از بسیار، بسیارِ عناوینت
دهان وا میکند عالم به تشویق حسین اما
دهانِ رحمه للعالمین وا شد به تحسینت
تو دینِ تازهای آوردهای از دیدِ این مردم
که با یک گل کنیزی میشود آزاد در دینت
«سید حمیدرضا برقعی»
میان برنامه (متن ادبی)
تو آمدی تا معنای واژهها روشن شود. تو آمدی تا تفسیر مقصود خدا باشی از کلمات. تو آمدی تا مردم سخاوت را با تو قیاس کنند و معنای خوبی را از تو الهام بگیرند.
تو، آن نور پر برکتی هستی که خدا در میانهی بهترین ماه سال، در شیرینترین شب ضیافتش روزی جهان کرده است تا نعمت را بر همگان تمام کند.
ای معنای زیبایی، ای تفسیر گشاده رویی، ای شکوه بخشندگی، تو پرچم دار صفات پسندیدهای هستی که مدتهاست انسان در جستجوی آن است.
و مگر میشود جز این باشد وقتی فرزند بهترین مرد و بهترین زن این جهانی؟
مگر میشود جز این باشد وقتی در دامان فاطمه تربیت شدهای؟ مگر میشود جز این باشد وقتی از علی، عدالت و مردانگی و سخاوت به ارث بردهای؟
ای شمیم خوش گلاب محمدی که هنوز یاد خوشت در خاطرهی ایام مانده است، ای که خاطرهی شیرین سخاوتت هنوز در لالاییهای شبانهی مادران تکرار میشود؛ تو کریمی، و از کریمان چه توقعی جز بخشندگی میتوان داشت؟
راست گفتهاند که «با کریمان کارها دشوار نیست»…
پس مرحمتی کن و بر سر ما نیز دست محبت پدرانهی خود را بکش که امروز بیشتر از همیشه بدان نیازمندتریم…
دکلمه میلاد امام حسن مجتبی، مسعود پایمرد
میان برنامه (شعر)
در مأذنه گلبانگ اذان پیدا شد
آثار بهار بیخزان پیدا شد
آن ماه تمام آسمان علوی
در نیمۀ ماه رمضان پیدا شد
«ولی ا… کلامی زنجانی»
محضر این ماه تمام آسمان علوی، صلواتی محمد پسند هدیه بفرمایید.
میان برنامه (شعر صلوات)
ای زنده به عشق و رَعرو صبر و ثبات
در ماه پر از فضیلت صوم و صلات
تقدیم به مقدم حسن جا دارد
برخیزد اگر ز دل نسیم صلوات
«وفائی»
میان برنامه (شعر)
یگانهای و نداری شبیه و مانندی
که بیبدیلترین جلوۀ خداوندی
معطلاند هزاران فرشته کاسه به دست
عسل بیاوری از آن لبی که میخندی
لبان فاطمه خندان و چشم مولا اشک
نوشتهاند تو مولود اشک و لبخندی
برای خیل غلامان چه خوب مولایی!
برای حیدر و زهرا چه خوب فرزندی!
گدا که فرق ندارد تو سفرهات پهن است
درِ امید به روی کسی نمیبندی
«هادی ملک پور»
میان برنامه (حدیث)
امام حسن مجتبی (علیه السلام) که خود به حسن خلق شهره بودهاند در این خصوص چنین میفرمایند: «إنَّ أَحسَنَ الحَسَنِ الخُلُقُ الحَسَنِ»
همانا نیکوترین نیکو ، خُلق نیکو است.
منبع: الخصال، صفحهی ۲۹
میان برنامه (داستانک)
مردی از اهل شام وارد مدینه شد. او به خاطر تبلیغات سوء معاویه و دیگر دشمنان اهل بیت، کینهای عمیق از امام علی (ع) و فرزندانش در دل داشت.
روزی امام حسن (ع) را سوار بر مرکب دید، زبان به ناسزا گشود و با صدای بلند به لعن و نفرین آن حضرت پرداخت؛ اما امام در برابر این یاوه گوییها سکوت کرد.
وقتی مرد شامی به سخنان زشت و ناپسندش پایان داد، امام حسن مجتبی (ع) نزد او رفت، لبخند زنان سلام کرد و مهربانانه فرمود: «آقا! به گمانم (در این شهر) غریبی، اگر گرسنه باشی سیرت میکنیم، اگر بی لباس باشی لباست میدهیم، اگر فراری باشی پناهت میدهیم و اگر حاجتی داشته باشی آن را برآورده می کنیم.
حالا خوب است اسباب و وسایلت را برداری و نزد ما بیایی و تا هنگام رفتنت (از مدینه) مهمان ما باشی که این برای تو بهتر است».
مرد شامی از شنیدن این سخنان محبت آمیز و شیوهی برخورد امام کاملا دگرگون شد، از برخورد نادرستش پشیمان گشت و در حالی که از ندامت میگریست گفت :«گواهی میدهم که تو جانشین خدا در زمینی. خدا بهتر میدانست که رسالت خویش را به عهده چه کسی قرار دهد. تو و پدرت علی منفور ترین مردم نزد من بودید و اکنون محبوب ترین مردم نزد من هستید.»
امام حسن مجتبی (ع)، اسوهی حلم و بردباریاند. بخشش و سعهی صدر را باید از ایشان آموخت که وجودشان سراسر مملو از کرامت و رحمت است.
درود خداوند پایندهی متعال بر ایشان و بر رهروان راه پر مهرشان…
میان برنامه (حدیث)
امام حسن مجتبی (ع) میفرمایند: «اُوصیکمْ بِتَقْوَی اللّه و اِدامَهِ التَّفَکرِ، فَاِنَّ التَّفَکرَ اَبُو کلِّ خَیرٍ وَ اُمُّهُ»
شما [شیعیانم] را به پرواپیشگی و اندیشیدن دایم سفارش می کنم؛ زیرا تفکر، پدر و مادر [و ریشه و اساس] تمامی خوبی هاست».
منبع: مجموعه ورّام، جلد ۱، صفحه ۵۳
حسن ختام
ایام ماه مبارک رمضان، فرصت ویژهی بندگی و عبادت است. امیدوارم در این شبها و روزهای پر برکت، وجودتان مصفا و دلهای با صفایتان خانهی خدا باشد…
دلت را خانه ما کن، مصفا کردنش با من
به ما درد خود افشا کن، مداوا کردنش
بیفشان قطرهی اشکی که من هستم خریدارش
بیاور قطرهی اخلاص، دریا کردنش با من
«ژولیده نیشابوری»
در پناه خداوند متعال، پاینده و برقرار باشید. یا علی مدد. خدانگهدار!
متن مجری ولادت امام حسن مجتبی (ع) برای مدرسه
ستارههای سوسو زن، در آسمان رمضان، نشسته بودند و ماه کاملِ درخشنده را تحسین میکردند. ناگاه، بارقه ای از زمین به پشت آسمان درخشیدن گرفت.
از آن بالادست دور، از آن ملکوت اوج گرفته، ستارهها دیدند که در زمین، ماه نورسیده ای در قنداقه متبرکش؛ به سمت آسمانیان لبخند میزند. دیدند که آغوش فاطمه، شکلی مادرانه به خویش گرفت و آن ماه منیر را به سینه فشرد و دیدند که مهتاب، از شرم آن رخساره روشن، سر در ابرها فرو کرد.
خدایا! این چه شبی است که جای آسمان و زمین عوض شده… که ماه در زمین نشسته و به سمت آسمان، رخساره نشان میدهد!
ستارهها، از تلألؤ خود دست کشیدند و مبهوت به تماشا ماندند و حسرتی ممنوع، سرا پایشان را فراگرفته است؛ حسرتی به رنگ یک آرزو؛ آرزویی که زیر لب زمزمه میکرد: ای کاش من ستاره این ماه سپیدبخت بودم و اطراف او، در طوافی ابدی سو سوی خویش را شب و روز عرضه میکردم.
سلام بر اقیانوس کرامت!
سلام بر لحظههایی که تو را آوردند!
سلام بر آغوش «کوثر»، که با رسیدن تو مادرانه شد!
سلام بر لبخند سرافراز علی (ع)، که در طلوع تو اتفاق افتاد!
سلام بر لبهای رسول اللّه که میلاد تو را به درگاه پروردگار، سبحه گفت و نام یگانه ات را از دست جبرئیل گرفت و در گوش عصمتت زمزمه کرد!
سلام بر تو، امامتِ فردای پس از علی!
سلام بر تو، شباهتِ بی شائبه محمدی!
سلام بر اقیانوس کرامت و سخاوتی که از دامان «کوثر» و «ابوتراب» برخاسته و مقدر است که در روزگارانی نه چندان دور، وارث تمام صبر فاطمی و عدل علوی، در زمانه بی حیدر، امیرالمؤمنین باشد و زخمها و طعنههای روزگار را جز به سکوت، پاسخی بر زبان نیاورد!
دیدگاه ها