
مدیریت ذهن چیست ؟
مدیریت ذهن: تمام باورها و رفتارهای ما از ذهن مان سرچشمه می گیرد. به توانایی مدیریت کردن افکار و باورها مدیریت ذهن می گویند.ذهن و مغز مهم ترین عضو در بدن هر انسان می باشد. با مدیریت ذهن توانایی کنترل امور و آنچه در زندگی ما رخ می دهد را بدست می گیریم.می توانیم آن گونه شویم که می خواهیم.واقعیت این است که وقتی بتوانیم ذهنمان و مغزمان را مدیریت کنیم، میتوانیم به تمام خواستهها و آرزوهای زندگیمان برسیم.فقط کافی است با ذهن خود آشنا شویم آنگاه ذهن ما رفتارها و برخوردهای جدید را میآفریند.
ذهن چیست ؟
ذهن و مغز هر دو یک جز واحد هستند. اگر مغز را به کامپیوتر تشبیه کنیم ذهن همان نرم افزار و یا برنامه های اجرایی است. به سخت افزار این کامپیوتر مغز گفته می شود.
- هنگامی که میخواهیم از قسمت های مختلف این عضو مهم صحبت کنیم کلمه مغز را به کار میبریم.
- هنگامی که منظور ما اشاره به کارکردها و یا تصمیمات مغز باشد از کلمه ذهن استفاده میکنیم.
توانایی های ذهن و مغز ما بسیار زیاد است. هر انسانی قادر است فعالیت ها و کارهای متفاوتی را انجام دهد، مسائل زیادی را یاد بگرید، مسیرهای عصبی بیشماری را در مغز خود به وجود آورد و توانایی های بیشماری را کسب کند.در گذشته بیان میشد که افراد نابغه و افراد برتر جامعه از حدود ده درصد ظرفیت مغز و ذهن خود استفاده میکنند و در انسان های معمولی این درصد کمتر است. تحققیات جدید نشان میدهد ذهن و مغز همه انسانها مانند هم است. ذهن همه با حداکثر توان و ظرفیت خود در حال کارکردن است.
مدیریت ذهن و نحوه استفاده از ذهن
در واقع هرکسی که بخواهد از ذهن خود بهترین استفاده را کند حتماً موفق خواهد شد. در گذشته دانستههای ما در مورد ذهن و مغز بسیار کم بود و انسان به مغز و ذهن خود آگاهی نداشت.با پیشرفت علم و تکنولوژی آگاهی انسان از این قدرت نهفته ذهن، بیشتر شد. در صورت اینکه بخواهیم میتوانیم بهدرستی از ذهنمان استفاده کنیم.
آیا ذهن به مدیریت نیاز دارد ؟
از آنجا که ذهن ما بیشترین اثر بر روی روابط، کار و زندگی ما دارد پس مدیریت ذهن میتواند بسیار مفید واقع شود. اگر ما بتوانیم بر ذهنمان تسلط یابیم و به گونه ای رفتار کنیم که کنترل ذهنمان در دست خودمان باشد به بسیاری از اهداف خود در زندگی دست مییابیم.ما در اکثر مواقع تحت کنترل ذهنمان هستیم و ذهن است که ما را کنترل میکند.
هنگامی که در گذشته گیر کردهایم و یا درگیر ناراحتیهای گذشته هستیم ذهن است که ما را کنترل میکند و آن چه ما در این مواقع انجام میدهیم از ضمیر ناخودآگاه ما سرچشمه میگیرد.بسیاری از تصمیم های ما در اثر ضمیر ناخودآگاه ذهن ما است که به راستی در بسیاری از اوقات ما به آنها دسترسی نداریم و نمیدانیم علت بسیاری از تصمیمهای ما چه چیزی بوده است.پس بهتر است در انجام هرکاری ذهنمان را مدیریت کنیم و کنترل آن را در دست بگیریم به جای آنکه اجازه دهیم ذهن مان کنترل ما را در دست گیرد.
اجازه دهید برایتان مثالی بزنم:
تصور کنید تصمیم گرفته اید کاری را شروع کنید و مدام نگران هستید. از یک طرف این کار، کار مورد علاقه تان است و از طرف دیگر نگران این هستید که اگر موفق نشوید چه میشود.در این موقعیت نگرانی ها مانع عملکرد شماست و گاهی این نگرانی ها باعث میشود که شما از تصمیم تان منصرف شوید.
بنابراین وقتی با کارکرد ذهن آشنا میشوید، متوجه میشوید که این نگرانی ها طبیعی هستند. این آگاهی کمک می کند در مواقعی که ذهن تان مانع موفقیت شماست مچ ذهن تان را بگیرید.در نتیجه به ذهن تان اجازه نمیدهید که با بزرگ نشان دادن این ترس ها و نگرانی ها و افکار مزاحم مانع موفقیت شما شود.
آیا مدیریت ذهن آسان است ؟
از آنجا که بسیاری از تصمیم های ما در زندگی توسط سیستمی انجام میشود که به آن تفکر سریع گفته میشود و این سیستم خودکار و سریع است و از پیش زمینه های ذهنی ما برای تصمیم گیری استفاده میکند پس مدیریت ذهن کار آسانی نخواهد بود زیرا به تلاش و پشتکار نیاز دارد و همچنین باید با تفکر سریع مقابله کند تا تصمیمهای انتخابی از جانب سیستم تفکر سریع ذهن را نپذیرد.
با این حال با یادگیری روش های صحیح مدیریت ذهن و به کار گیری آن و با کمی تلاش می توانید در مدیریت ذهن و افکار خود حرفه ای شوید. فقط کافی است که تصمیم بگیرید…آماده اید شروع کنیم ؟ قصد داریم یاد بگیریم که ذهن و افکار خود را مدیریت کنیم تا عملکرد بهتری در کار و زندگی خود داشته باشیم.
فواید مدیریت ذهن چیست ؟
همانطور که گفتیم زمانی که کنترل ذهن مان را بدست گرفتیم بر بسیاری از مشکلات زندگی پیروز میشویم در واقع این ما خواهیم بود که ذهن را کنترل میکند نه اینکه ذهن ما را کنترل کند و به هر سمتی که خواست هدایت کند.
اگر بتوانیم ذهن مان را مدیریت کنیم:
- عملکردمان خیلی بهتر از گذشته میشود
- بیشتر می توانیم در لحظه حال باشیم
- تمرکزمان افزایش می یابد
- انرژی ذهنی خود را به دلیل مسائل بیهوده از دست نمی دهیم
- زندگی بهتری خواهیم داشت
برای مثال فرض کنید که برای حفظ سلامت باید روزانه ورزش کنید ولی از آنجا که همیشه از ورزش فراری بودهاید، با اینکه میدانید ورزش برای سلامتی تان مفید و ضروری است از انجام آن پرهیز میکنید.
فردی بود که می گفت :
بی نهایت دلش می خواهد ورزش کند اما نمی تواند و این موضوع او را آزار میداد. مرتب احساس میکرد که تمام مشکلاتش به دلیل عدم ورزش کافی است. با این حال برای ورزش کردن اقدام نمی کرد.پس از بررسی هایی که انجام داده شد، پی بردند که مدام ذهنش درگیر ورزش نکردن است و این موضوع مانع کار و عملکرد اوست. در هنگام کار کردن مدام به خود می گوید که باید ورزش میکردم اما امروز هم این کار را نکردم.
وقتی که یاد گرفت این موضوع را کنترل کند و متوجه شد که چگونه با این افکار مزاحم مواجه شود و اجازه ندهد که ذهننش کنترل او را به دست بگیرد نه تنها از عذاب وجدان ورزش نکردن راحت شد بلکه که ورزش کردن را شروع کرده .علت این امر این است که ما ذهنمان را به حال خود رها کردهایم و آنطوری زندگی میکنیم که ذهن ما میخواهد.ذهن ما مدام کارهای عقب افتاده، نگرانی ها، ترس ها و عواقب کارهایمان را به ما یاد آوری می کند.
همچنین ترجیح میدهد که کار جدیدی انجام ندهد زیرا انجام کار جدید یعنی صرف انرژی بیشتر و این مخالف قانون مغز ماست.بنابراین این فرد نه تنها شروع به ورزش کردن نمی کرد بلکه در مرداب نگرانی هایی فرو رفته بود که به علت ورزش نکردن ممکن است برای او پیش بیاید. و هر روز حالش بدتر از روز قبل بود.
چگونه ذهنمان را مدیریت کنیم ؟
یکی از بهترین روشهای مدیریت ذهن این است که هنگام تصمیمگیری هایمان چند لحظهای فکر کنیم و اجازه ندهیم ذهنمان ما را کنترل کند.اگر خاطرات تلخ گذشته مدام ما را آزار میدهد این تقصیر ماست که به ذهنمان اجازه همچین اتفاقی را دادهایم.هر موقع موضوعی شما را ناراحت کرد چند لحظه صبر کنید و به خود بگویید دیگر نمیخواهم ذهنم مرا کنترل کند.تحت هیچ شرایطی به آن موضوع فکر نکنید.
چگونه بر ذهنمان مسلط شویم ؟
یکی از رازهای مهمی که باید در زندگی بدانیم راز تسلط بر ذهن است.ذهن ابزار فوق العاده قدرتمندی می باشد و مسلما برای استفاده از هر ابزار باید ترفندهای موردنیاز و روش استفاده از آن را به خوبی بلد باشیم، تا بتوانیم به طور صحیح از آن استفاده کنیم و برایمان سودمند باشد.در غیر این صورت می تواند به منزله ی ابزاری مخرب باشد و حتی تمام زندگی مان را نابود کند.
ذهن دو صورت دارد:
- یا خدمتکاری است عالی و وظیفه شناس
- یا این که اربابی است بی رحم و سنگدل!
با توجه به این جمله می توان اهمیت تسلط بر ذهن را متوجه شد.با وجود این که اهمیت فوق العاده زیاد استفاده درست و تسلط کافی بر ذهن را دانستید ولی باید این را هم بدانید با وجود این که این امر تا این اندازه پراهمیت است، ولی به هیچ وجه با طرز صحیح استفاده از آن آشنا نیستیم.در واقع هیچ دفترچه ی راهنمایی در اختیارمان قرار نگرفته است.
1. شما برده ی ذهن خود نیستید !
یکی از باورهای غلطی که وجود دارد این است که ما بنده ذهن خود هستیم و ذهن به تنهایی می تواند ما را کنترل کند.
مولوی می گوید: ای برادر تو همه اندیشه ای!!
در واقع این تفسیر آن قدرها هم کامل و دقیق نیست. ما انسان ها موجوداتی هستیم، که فکرمان بخشی از قابلیت های ما می باشد، و نباید خود را به آن محدود کنیم.در حالی که سرشت ما بسیار فراتر از اندیشه و ذهن است. در صورت تعیین هویت ما با ذهن، می تواند ما را از وجود حقیقی خود غافل کند و مشکلات بسیاری را برایمان رقم بزند.
به عبارتی اگر بخواهیم تمام هویت خود را با ذهن تعیین کنیم، در حقیقت تن به بردگی ذهن داده ایم و این موضوع باعث می شود افکاری که به صورت ناخودآگاه در ما شکل می گیرد ما را به اسارت خود درآورده و کنترل ما را به صورت کلی در دست بگیرید.
زمانی که نتوانیم از اندیشیدن و تفکر بی دلیل جلوگیری کنیم، به ناتوانی بزرگی دچار شده ایم و باید از این بابت هراسان باشیم. اما بسیاری از ما این موضوع را تشخیص نمی دهیم به دلیل آن که همه به نوعی درگیر آن هستیم و از آن رنج می بریم.
برای همین است که به نظر عادی و متعارف می آییم. دغدغه های بی وقفه ی ذهنی ما را از پرداختن به حقیقت خود و حقیقت درون باز می دارد. در این صورت است که از زندگی در لحظه غافل می شویم و پرده ای میان ما و توهم جدایی از بقیه هستی شکل می گیرد.
2. کنترل در دست شماست یا ذهن تان ؟
آیا قادر هستید هر زمانی که تمایل دارید از ذهن خود استفاده کنید؟ و یا نه مدام درگیر ذهنتان هستید؟ باید ببینید شما از ذهنتان استفاده می کنید و یا ذهنتان کنترل شما را به دست گرفته است؟ آیا واقعا کنترل کامل ذهنتان را به دست گرفته اید؟در صورتی که قادر به کنترل خود نباشید قطعا این ذهن شماست که کنترلتان را به دست گرفته است. در این صورت است که شما برده ی ذهن می شوید، به آن هویت می بخشید و خودتان هم از آن اطلاع ندارید.
در این حالت ذهن می تواند بسیار مخرب باشد، زیرا این ما نیستیم که از آن استفاده می کنیم و یا حتی اصلا نتوانیم آن را متوقف و خاموش کنیم.فردی که نتواند ذهن خود را خاموش کند محکوم به جدایی از هستی و دنیای حقیقی خواهد بود و در دنیایی پر از مشکلات و کشمکش ها زندگی خواهد کرد.
اما اگر شما ارباب ذهنتان باشید، می توانید با هستی ارتباط برقرار کنید و فارغ از تمام مشکلات در حال زندگی کنید. حالت حضور در لحظه و لذت از زندگی می تواند پایان تمام کشمکش ها و آزادی از بردگی انسان بر اندیشیدن به وقفه است.
اما چگونه قادر خواهیم بود به این حالت حضور در لحظه دست پیدا کنیم؟
برای یافتن پاسخ، به راهکارهای زیر توجه کنید.
3. افکار خود را بررسی کنید
ما قادر هستیم از بردگی ذهن نجات پیدا کنیم و این خبر بسیار خوبی است.بهترین راه حل این است از همین الان به گفتگوها، تصاویر و همه ی چیزهایی که در ذهنتان می گذرد، گوش دهیم و به طور دقیق آن ها را زیر نظر بگیرید. این کار را کاملا بی طرفانه انجام دهید نه تصمیم بگیرید، نه قضاوت کنید و نه محکوم کنید، تنها کافی است تماشاگر باشید.باید به این نکته توجه کنید که بیشتر افکاری که در ذهن شما وجود دارد نه تنها مفید نیست بلکه بسیار مضر است.
به همین دلیل براساس قانون جذب، اگر نتوانیم زمانی که احتیاج داریم ذهن خود را کنترل و متوقف کنیم ذهن خودکار، ما می تواند باعث پدید آمدن بسیاری از نا امیدی ها، سرزنش ها، بیماری ها و حتی به نظر من جنون و دیوانگی شود.وقتی به این کار که به نوعی می شود به آن مراقبه گفت، بپردازید به زودی متوجه خواهید شد که صدایی در درونتان وجود دارد که باید به آن گوش دهید و آن را مراقبه کنید.
4. خودتان را در اندیشه های دور دست کشف کنید
زمانی که به مراقبه ی ذهن خود می پردازید، در واقع آگاهی پیدا می کنید که شما چیزی فراتر از اندیشه هستید. زمانی که به اندیشه گوش می سپارید، در واقع خود را به صورت عاملی بیرونی در نظر می گیرید و به این حقیقت دست پیدا می کنید که شما اندیشه تان نیستید.در این صورت است که اندیشه دیگر نمی تواند بر شما تسلط داشته باشد و شما با این آگاهی می توانید پایانی دهید بر اندیشه ی غیرارادی و ناخواسته!
5. خود را در حالتی که ذهن حضور ندارد تجربه کنید
زمانی که بیشتر مراقبه ی ذهنی را تمرین کنید، به مرور زمان به احساسی عمیقی از صلح و آرامش خواهید رسید. در این حالت به این نتیجه دست پیدا می کنید، که هیچ انتهایی بر این احساس عمیق وجود ندارد؛ و شما سرشار از شادی و سرور عمیق درونی خواهید بود.در این حالت است که شما می توانید یگانگی معنوی را عمیقا احساس کنید؛ و هر چه بیشتر به این حالت فرو بروید حالت آگاهی محض را بیشتر تجربه خواهید کرد.در این حالت است که حضور خود را در جهان هستی چنان احساس خواهید کرد که تمام هیجانات جسمی و مادی شما کمرنگ خواهد شد و تسلط خود را بر شما از دست خواهد داد.
6. فقط بر زمان حال تمرکز کنید
یکی از دیگر از راهکارهایی که وجود دارد، تمرکز بر زمان حال است. شما می توانید به جای مراقبه ذهن از این راهکار استفاده کنید.در این روش باید تمام تمرکز خود را متوجه به زمان حال کنید و به هر چیزی که شما را از حال منحرف می کند بی اعتنایی بورزید. در این حالت قادر خواهید بود در ذهن خود خلأ ایجاد کرده و ذهن خود را به نوعی خاموش نمایید.
7. تمرکز خود را بر روی جسم و کالبد درونی قرار دهید
در این روش شما باید تمرکز خود را برای روی وجود جسمانی خود متمرکز کنید. به این توجه کنید که چگونه در دست ها، پاها، بازوها و سایر قسمت های بدن حیات وجود دارد.تمرکز خود را بر روی میدان انرژی ای که در تمام بخش های بدنتان در جریان است بگذارید. سعی نکنید درباره ی آن فکر کنید، بلکه سعیتان را بر این قرار دهید که آن را با تمام وجود احساس کنید.
8. با جدایی از ذهن خود را از ترس ها رها کنید
ترس ابزاری است که برای پیشگیری از خطرات لازم است. مثلا در هنگام رانندگی در صورت عدم ترس ممکن است خطرات جبران ناپذیری ما را تهدید کند ولی بسیاری از ترس های ما بیهوده است و قطعا هیچ فایده ای نخواهد داشت. این ترس ها عمدتا ریشه ی روانی دارند و مشکل ساز خواهد بود.شما با مراقبه ی ذهنی قادر خواهید بود، شکاف خود و ذهن را کاملا از بین ببرید.وقتی با کمک مراقبه بتوانید حضور خود را در حال تثبیت کنید و از آینده فاصله بگیرید در واقع ذهنتان که دائم برایتان استرس و اضطراب و ترس فراهم می کند، قادر نخواهد بود عنان و کنترل شما را در اختیار بگیرد.
9. یک موضوع مهم و جالب انتخاب کنید و وقتتان را با آن پر کنید
اگر دوباره ذهن شما افکار مزاحم را برایتان پررنگ کرد اصلاً نگران نشوید زیرا بسیار طبیعی است و این اتفاق چندین بار پیش میآید.با این افکار مزاحم نجنگید و به آنها فکر نکنید، فقط آن را گوشهای نگه داشته و به آنها بگویید فعلاً برای شما وقت ندارم بعداً به شما رسیدگی میکنم .برای خود و زندگی تان بیشتر ارزش قائل شوید و به این افکار ذهن بها ندهید. بارها و بارها این کار را تکرار کنید تا ذهن تان شرطی شود و دیگر به این افکار بها ندهد.واقعیت این است که ذهن متوجه میشود این افکار بی نتیجه هستند و به صورتی باور نکردنی این افکار از ذهن شما ناپدید میگردند.
دوستان عزیز، امیدواریم از خواندن این مطلب لذت برده باشید و از آن در مسیر کنترل و تسلط بر ذهن خود استفاده نمایید. موفقیت روزافزون شما آرزوی همیشگی گروه پرورش افکار است.حتی اگر دوباره آنها را به یاد آورید، دیگر ناراحت نمیشوید زیرا همان طور که شما آنها را نادیده گرفتید ذهن هم آن را نادیده گرفت و به سادگی درمییابید که با تلاش ذهن و افکارتان را در دست گرفتید.
- برچسبها
- ذهن
- مغز
- مدیریت ذهن
دیدگاه ها