دلگرم
امروز: جمعه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
جایگاه والدین بعد از ازدواج و دلیل اولویت همسران بر والدین
8
زمان مطالعه: 15 دقیقه
استقلال داشتن در زندگی مشترک خواسته هر زوجی است. اما خیلی وقت ها پدر و مادرها حتی بعد از ازدواج هم این اجازه را به زوج های جوان نمی دهند. چطور باید حد و مرز خودتان را با خانواده ها مشخص کنید که بعد از ازدواج، استقلالتان خدشه دار نشود؟

ارتباط با والدین بعد از ازدواج

با ازدواج دایره ارتباطات و همچنین تعداد اعضای خانواده دو طرف افزایش پیدا می کند.

به طبع آن میزان گفتگوها، روابط و رفتارهایی که ممکن است فرد از آنها خوشحال یا نارحت شود نیز بیش از زمان زندگی مجردی می شود.

زوجین برای ایجاد یک رابطه بدون تنش با خانواده همسر که اثرات آن در زندگی زوجین بیشتر خواهد بود نیاز به مدیریت روابط هستند.

هیچ کدام از اعضای خانواده تان نباید، نسبت به همسرتان در الویت باشند.

به عنوان یک همسر، این وظیفه ی شماست که طرف شریک زندگیتان باشید، و فرقی هم نمی کند چه کسی در مقابل او قرار گرفته است .

این رویکرد نیاز به تلاش دارد و شاید لازم باشد توافقاتی را با خود تمرین کنید تا عمیقا به این درک و باور برسید که با همسرتان در یک تیم باشید.

دلایل اولویت همسران بر والدین

1- اولویت همسر، احترام به همسرتان است

وقتی همسرتان بداند که برای شما قبل از والدینتان مهم است، پیوند زناشویی عمیق تری بین شما ایجاد خواهد شد.

اگز زنی به جای اینکه مستقیم با همسرش حرف بزند، مشاوره با والدین خود را ترجیح دهد ، حس بی اعتمادی ایجاد خواهد شد.

درمورد مرد هم همینطور است. اگر مثل یک زوج درمورد مشکلاتتان با هم حرف بزنید و با هم به دنبال راه حل باشید، ازدواجتان مستحکم تر خواهد شد.

می توان با والدین مشورت کرد، ولی بهتر است در زمانی باشد که هر دو شما حضور داشته باشید نه اینکه پشت سر هم حرف بزنید.

البته این به آن معنا نیست که نمی توانید زمانی را به تنهایی با والدینتان دردودل کنید ، به این معنی است که رفتن پیش والدین برای چاره جویی نباید اولین واکنش شما باشد.

2- اولویت همسر ،باعث ازدواج محکم و با ثبات

اگر یکی از دو طرف یا هر دو آنها عادت داشته باشد که مدام پیش والدینش برود و درمورد همسرش شکایت کند، ازدواجتان خراب خواهد شد.

مادر دختر جوانی مدام خصوصیات منفی همسر دخترش را از زبان او می شنید مثل نامرتب بودن، زیاد تماشا کردن تلویزیون و از این قبیل. وقتی این اتفاق می افتد، والدینتان تصور خواهند کرد که با یک بازنده ازدواج کرده اید،

حتی بااینکه خصوصیات فوق العاده ای دارد که عاشق آن هستید.

اگر بخاطر شکایت ها و بدگویی های مداوم شما، والدینتان تصویر بدی از همسرتان پیدا کنند، ممکن است نتوانند مشاوره خوبی به شما بدهند و حتی تشویقتان کنند که ترکش کنید.

این مسئله به جز در مواردی که واقعاً کسی مورد آزار همسر خود باشد، می تواند برای ازدواجتان مخرب باشد.

وقتی همسرتان را به اولویت اول زندگی تان تبدیل کنید، والدین و همسرتان متوجه خواهند شد که ازدواجتان تا چه اندازه برایتان مهم است.

3- زمان فوت والدین ، بودن کنار همسرتان آرامش بخش خواهد بود

قوی نگه داشتن رابطه با همسرتان همه دلشکستگی های زندگی را برای شما آسان تر می کند.

مخصوصاً اگر در تمام مدت به والدینتان احترام گذاشته اید و دوستشان داشتید و در عین حال همسرتان اولویت اصلی زندگی تان بوده باشد، خاطراتتان شیرین تر و ازدواجتان قوی تر خواهد بود.

دو راهی بین والدین و همسر

مواقعی که همسران در بین دو راهی خانواده و همسفر راه عشق خود می‌مانند.

گرچه احترام به خانواده طرفین وظیفه هر زن و مردی است، اما گاهی تأیید رفتارهای غلط والدین و دخالت‌های بی ‌جای آن‌ها باعث دلخوری و آزار زن یا شوهر می‌شود.

اگر همسری بخواهد همیشه حق را به خانواده‌اش بدهد و به خاطر خانواده خود همسرش را ، طرد کند یا زیر سؤال ببرد،در واقع رابطه زناشویی خود را مورد تهدید قرار داده است .

کم‌کم محبت همسر آزار دیده‌اش را از دست خواهد داد و باعث می‌شود، همسرش احساس شکست و درماندگی کند و علاقه‌اش نسبت به او کمتر شود و از او فاصله بگیرد.

زن و شوهر باید به همسر و خانواده‌ خود بقبولانند که هرکدام جایگاه خاص خودشان را دارند.

چه زن و چه مرد بالغ باید بتوانند بین همسر و خانواده ‌خود، تعادل ایجاد کنند.

تعصب را کنار بگذارند و با درک بیشتر و منطق غنی‌تر رابطه حسنه، بین آن‌ها ایجاد کنند.

طرفداری بی‌جا از هر کس که باشد وضعیت او را ضعیف می‌کند و باعث می‌شود دیگران به او بی‌ اعتماد شوند.

در صورت بروز مشکل از سوی خانواده زن یا مرد عضو همان خانواده باید مشکل را حل کند، زیرا هر یک از همسران خانواده خود را بهتر می‌شناسند و بهتر می‌توانند چاره‌ جویی کنند.

اگر زن و مردی نمی‌تواند بین خانواده و همسر خود تعادل برقرار کند و با انصاف و عدالت موضوع را حل کند در واقع هنوز به بلوغ فکری و عاطفی نرسیده‌ است.

در تمام این موارد، به هیچ عنوان نباید پدر و مادرتان را از خودتان دور کنید.

باید به ترتیبی آنها را در جریان زندگی تان قرار دهید که هم خودتان و هم همسرتان از آن راضی باشید.

داشتن رابطه عاطفی با والدین برای استحکام خانواده الزامی است. شما و همسرتان می توانید در عین اولویت دادن به همدیگر، آن ارتباط را با والدینتان ایجاد کنید.

نگاه دین به جایگاه والدین بعد از ازدواج

حق پدر و مادر بر انسان از بزرگترین حقوق و بعد از حق خداست و از این رو خداوند در چند جای قرآن بعد از دعوت به توحید به احسان به پدر و مادر امر کرده است .

وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً

و عبادت کنید خدا را و شریک قرار ندهید به خدا چیزى را و نیکویى کنید به پدر و مادر خود.

آیات و روایات در مورد عظمت حق پدر و مادر بی شمار است.

مطلب دیگر این که هر کدام از همسر و والدین حقوقی دارد که فرد باید در ادای حقوق هر کدام کوشا باشد و اجازه ندارد به خاطر یکی به دیگری ظلم کند.

معمولاً بین عروس و مادر شوهر اختلاف و درگیرى وجود دارد و این دو تقریباً شبیه «هوو» هستند زیرا:

مادر پیش از ازدواجِ جوانش، نسبت به او احساس مالکیت داشت، جوانش نیز هنوز به جایى وابسته و دلبسته نبود و همه عشق و علاقه خود را به پاى مادر می ریخت؛ با پایان یافتن ساعت کار، به منزل می آمد و در کنار والدین بود.

دستپخت مادر را می خورد و لباس‏هایش را مادر می ‏شست و رختخوابش را مرتب می کرد، مادر به این وضعیت خو گرفته بود.

با انتخاب همسر و بخصوص در ماههاى ابتدایى ازدواج که جاذبه جنسى در جوان قوى است، به یکباره جذب همسر می‏ شود و همه یا بیشتر توجهش را نثار او می کند،همچنین بیشتر وقت خود را کنار او و در خلوت با وى میگذراند.

مادر به یکباره با کم ‏توجهى جوانش روبه‏ رو میگردد و او که به وضع گذشته خو گرفته بود، به طور طبیعى نسبت به عروسش احساس حسادت و رقابت می کند و او را مانند هوویى می بیند که آمده و مهر و توجه فرزندش را صاحب شده است.

این احساس ممکن است او را به دشمنى و بداخلاقى وا دارد.

براى رفع این مشکل هر کدام از مادرشوهر، عروس و فرزند باید به نکته‏ هایى توجه داشته و در رفتار خود آنها را رعایت کنند تا کدورت برطرف گردیده و صفا و صمیمیت جایگزین آن شود.

مادرشوهر باید به حالت عاطفى و نیاز غریزى فرزند و عروسش توجه داشته، این گونه رفتار را طبیعى بداند .

سعى کند به تدریج به فرزندش یاد بدهد علاقه به همسر با علاقه به مادر قابل جمع است و هر کدام از یک جنس می باشند و با هم منافات ندارند.

در ضمن مادر باید بداند توجه زیاد جوان به همسرش و علاقه شدید آنها به همدیگر در ماههاى ابتدایى ازدواج، نیز نیاز آنها به انس و خلوتِ فراوان، طبیعى است.

اما با گذر زمان به حالت طبیعى باز می گردد و شدت و اوج آن فروکش میکند.

جوان و عروسش نیز باید توجه داشته باشند که به مادر بى‏ توجهى نشود و به یکباره مورد بی مهرى قرار نگیرد.

امام سجاد (ع) در دعایی که در باره پدر و مادر دارد ، می فرماید:

حتى أوثر على هوای هواهما ، وأقدم على رضای رضاهما

خدایا مرا موفق کن تا خواست آنان را بر خواست خود و رضای آنان را بر رضای خود مقدم کنم.

پس اگر بعد از توجه به موارد بالا خدای ناکرده ناچار از انتخاب بین همسر یا والدین شد بهتر است که فرد پدر و مادر را انتخاب کند.البته بدون این به همسر ظلم نماید.

حقوق همسر را به تمامی پرداخت کند به گونه ای که مظلوم واقع نشود. بعد چون جمع بین او و مادر ممکن نشده، حتی بر خلاف میل خود و برای رعایت پدر و مادر ، همسر را آزاد سازد.

این واجب نیست اما ترجیح دادن خواست والدین بر خود می باشد که امام سجاد توان برگزیدن چنین ترجیحی را از خدا طلب می کرد.

یک سری از رفتارهای اشتباه و الگوهای نامناسب رابطه با خانواده همسران هست که ممکن است منجر به ایجاد اختلاف شود .

 جایگاه والدین بعد از ازدواج

شایع‌ترین رفتارهای نامناسب بعد ازدواج با والدین

1. دیدارهای مکرر و بدون برنامه با والدین

یکی از آفت‌های خانوادگی در ایران، دیدار‌های مکرر، غیرضروری و بدون برنامه زوج‌ها و خانواده‌هایشان است که گاه در طول هفته بارها تکرار می‌‌شود.

به خصوص در دوران عقد که برای خیلی از جوان‌های مشتاق عملا حد و مرزی در مهمانی رفتن به خانه والدین همسرشان وجود ندارد و گاهی تا روزهای متوالی این مهمانی ادامه پیدا می کند!

این روش زندگی، ممکن است زنگ خطری برای وجود اختلاف و مشکلات بین زوج و در آینده باشد و دامنه مناسبات فامیلی را به دخالت‌های آینده در زندگی زناشویی بکشاند.

تماس های مکرر تلفنی و صحبت های طولانی مدت با اعضای خانواده پای دیگران را به حریم خصوصی زندگی زوج باز می کند.

در این تماس ها، وقتی از روزمرگی هایتان می گویید، به دیگران امکان قضاوت کردن، نصیحت کردن یا حتی تاثیر گذاری روی خودتان را می دهید.

ممکن است بخشی از برنامه های زندگی تان که شریک تان مایل نیست فاش شود، پیش خانواده تان بگویید.

پس چه کنیم؟ تلفنی حرف نزنیم؟ رابطه را کم کنیم؟

خیر! مکالماتتان را مدیریت کنید. کمتر از تصمیمات، برنامه ریزی ها و کارهایی که می دانید ممکن است حساسیت زا شود صحبت کنید.

از روابط خصوصی، دعواها و اختلافاتتان نگویید و ذهن والدین خود یا همسرتان را بیخودی تخریب نکنید.

2. مشورت‌های نابه‌جا با خانواده‌ها :

اگرچه مشورت کردن در هر مسأله‌ای، به خصوص در ابتدای زندگی مشترک شرط است، اما زیاد مشورت کردن باعث باز شدن پای دیگران به حریم خصوصی زندگی می‌شود .

در این صورت همسر شما فکر ‌می‌کند در تصمیم‌گیری‌ها ردپایی از افکار خانواده همسرش وجود دارد و احساس ناامنی در او ایجاد می‌‌شود.

به خصوص وقتی رازهای خصوصی زندگی‌تان را پیش آنها فاش می‌کنید.

گاهی والدین، بدون این‌که بخواهند زندگی فرزندشان را به هم بریزند، روش‌ها و راه‌کارهایی به او پیشنهاد می‌کنند که چون براساس عواطف شکل گرفته، ممکن است کمتر منطقی باشد.

هرکس باید بداند بهترین مشاور در هر زندگی زناشویی ، همسر است.

3. تحمیل‌کردن راه و رسم زندگی به زوج جوان :

در بعضی از مناطق ایران که زندگی سنتی حکم‌فرماست، وقتی دختر جوانی به همسری پسری درمی‌آید، خانواده‌ها با بهانه کردن بی‌تجربگی آنها، وادارشان می‌کنند در کنار خودشان زندگی کنند تا راه و رسم زندگی کردن را به آنها بیاموزند!

اما سؤال این‌جاست اگر دختر و پسر راه و رسم زندگی را نمی‌دانند، چرا اجازه نمی‌دهند این آموزش‌ها را مادر به دختر بدهد و بعد ازدواج کند؟

چرا باید دختری را در سنین پایین به‌عنوان عروس انتخاب کنند که چیزی از زندگی نمی‌داند؟

دلیل آن شاید این باشد که می‌خواهند عروس نوجوان را با ارزش‌های خانوادگی خود بزرگ کنند و عادت بدهند.

متأسفانه این روش به‌طور مطلق و قطعی، روشی شکست‌خورده است.

نتیجه این هم‌زیستی در سال‌های اول زندگی، چیزی جز نفرت و کینه طولانی‌مدت بین عروس و مادرشوهر نخواهد بود.

در دنیای امروز، دختران نوجوان بیش از پیش از طریق تلویزیون و رسانه‌های دیگر راه و رسم زندگی مستقل را آموخته‌اند.

4. وجود افراد خودشیفته در خانواده‌ها :

اگر در خانواده زوج، شخصی فقط به خواسته‌ها و ایده‌های خود فکر کند و طرفین را وادار به اجرای خواسته‌هایش کند، بدون این‌که کوچک‌ترین توجهی به احساسات، عواطف و علایق آنها کند، زندگی را به بیراهه خواهد کشاند.

افراد خودشیفته و خودمحور، دوست دارند تفکرات خود را به همه القا کنند، حتی اگر آن تفکرات با زندگی آنها سازگار نباشد.

همین‌طور در خانواده زوجه به این بهانه که اگر داماد ما، "همراهی خانوداه همسرش با دخترشان" را احساس نکند، ممکن است به دختر ما ظلم کند.

بنابراین همواره درصدد این هستند تا با دادن برخی امکانات به دخترشان مثلا با خرید خودرو برای او و به نام او به شوهر بفهمانند که اگر بخواهی سیطره مدیریتت بر زندگی را بیشتر بگسترانی، با ما طرفی!

متأسفانه بیشتر این‌گونه تفکرات غلط، از فرهنگ سنتی خانواده‌های ایرانی نشأت می‌گیرد که اصل را بر ظالم بودن شوهر و مظلوم بودن دخترشان می‌گذرانند که اگر خانواده دختر از او حمایت نکنند، تا پایان عمر خود تحت ظلم خواهد بود!

البته مسبب آن، افراد خودشیفته نیستند؛ اما به خاطر شدت عواطف و علایق خانواده به فرزندشان، ناخودآگاه چنین دخالت‌هایی برزو می‌کند.

واقعیت این است که خیلی وقت ها دخالت بزرگترها و نابلدی زوج های جوان در تعیین حد و مرزهای آنها، باعث اختلاف زن و شوهرهای صفر کیلومتر می شود.

ممکن است همسر شما، مراوداتتان با خانواده خود را یک نوع وابستگی تلقی کند یا شما صحبت های پدر و مادر همسرتان را دخالت در خانواده کوچک خود بدانید.

سامان دادن این رابطه ها، صد درصد به عهده شما زوج جوان است.

اگر کار را به بزرگترها بسپارید و انتظار داشته باشید آنها استقلال شما را به رسمیت بشناسند، شاید هیچ وقت به این استقلال نرسید.

شما وقتی می توانید از دیگران انتظار حفظ حریم هایتان را داشته باشید که پیش از هر چیز، با تغییر رفتار خود حریم هایتان را به آنها بشناسانید و خودتان به آنها پایبند باشید.

همزیستی یا حضور پررنگ والدین در زندگی زوج حاصلی جز کینه نخواهد داشت.

بهترین مشاور در هر زندگی زناشویی کسی نیست جز خود فرد و همسرش.

بی گمان در دنیای امروز دختران و پسران بیش از پیش راه و رسم زندگی مستقل را آموخته اند اگرچه در ابتدای راهند و نابلد راه.

توصیه های پدر و مادرها را بشنوید ولی لزومی ندارد آنها را به کار ببندید و با آنها مقابله کنید.

حتی نگویید که «ما تصمیم دیگری داریم» یا «ما این کار را با روش خودمان انجام می دهیم». بشنوید و تایید کنید و به کار نبندید.

مطمئن باشید بعد از مدتی والدین هم از صرافت امر و نهی کردن می افتند و زندگی خودشان را پیش می گیرند.

معمولا هر فردی همسرش را فردی مستقل از خانواده اش می بیند، اما این در حالی است که او به خاطر سال ها زندگی با خانواده اش نمی تواند منکر رابطه عمیق عاطفی و حساسیت خود نسبت به آنها شود؛

به همین دلیل با مشاهده کوچک ترین انتقادی راجع به خانواده اش برافروخته شده و واکنش نشان می دهد؛

چرا که اعتراض همسر، گله و شکایت و انتقاد از عامل شکل گیری شخصیت فرد معنا می شود که تحمل این واقعیت را برای او سخت و دشوار می کند.

وابستگی های افراطی فکری، عاطفی و مالی به خانواده، معمولا مشکلات عجیب و غریبی را در برخورد با خانواده همسر به وجود می آورد.

وابستگی یک یا هر دو طرف به خانواده هایشان مشکل ساز است و باعث می شود دو طرف به بیراه بروند و به جای سر و سامان دادن به خانواده خود، برای برقراری رابطه با خانواده هایشان درصدد رقابت با یکدیگر برآیند.

منطقی باشید و این وابستگی را کم کنید، انتقادات به جای همسرتان را درباره رابطه شما با خانواده تان، در خلوت بررسی کرده و اگر به جا بود، با هم سعی در تغییر اوضاع داشته باشید.

یک توصیه مهم در رابطه با خانواده همسر :

با پیش زمینه ذهنی سراغ خانواده همسرتان نروید. این هم اشتباه دخترهاست و هم پسرها که طبق شنیده هایشان عمل می کنند.

مادرشوهر را دشمن خونی می بینند، باجناق را فردی که باید با او جنگید و تکلیف خواهرشوهر و برادر زن هم که از قبل مشخص است.

این تفکرات که بر حسب شنیده ها و دیده ها یا قالب های فکری و باورهای قدیمی وجود دارند، نگاه متعصبانه و سوگیرانه ای را نسبت به اقوام همسر ایجاد می کند.

این ذهنیت های از پیش تعیین شده را از بین ببرید و افراد را براساس شخصیت و عملکردهایشان قضاوت کنید.

بیشتر بخوانید :

۲۰ کلید خوشبختی در زندگی مشترک

با دخالت والدین هنگام ازدواج چه کنیم؟

عامل های نابودی یک زندگی زناشویی

زندگی زناشویی/ جاده زندگی زناشویی و تابلوهای آن

اشتباهات زندگی زناشویی،اشتباهاتی که ازدواج را به طلاق مبدل میکند!



این مطلب چقدر مفید بود ؟
3.6 از 5 (8 رای)  

۱ دیدگاه

شما هم می توانید نظرات خود را ثبت کنید

مقدم | ۴ ماه پیش
باسلام جای تاسف است که دیدگاه نویسنده متعلق به زمان گذشته است نه حال که اکثر عروسها متاسفانه گرگ شده اند وحتی در باطل جز فقط به خودشان حتی دیگر به فکر شوهرشان نمیباشند حال با این تفاوت نسل‌ها، وقتی می‌گویید اولویت مردان( نسل جدید که بر خلاف گذشته دیگر ابهت لازم راجهت مدیریت زن ندارند) باید همسرشان باشد دیگر این مردها که فقط گوششان را به همسر خود داده اند به نصایح دلسوزانه ومعقول والدین خود نیز دل نمی سپارند می‌شود همین که در جامعه زنها از صبح تا عصر می‌روند سر کار آنهم برای خودشان بعد از سرکار لباس عوض می‌کنند می‌روند ورزشگاه شب برمی‌گردند روزهای تعطیل خانه والدین خود تا تفریح می‌روند وبا تمام فامیل قطع رابطه می‌کنند که شوهرش متوجه نشود زن زندگی بایدچگونه باشد رابطه مرد را با دوستانش قطع میکنند وخود هر گونه بخواهند شوهرشان مثل سگ دست آموز تربیت می‌کنند یک غذای هواپز ۱۵ دقیقه ای می‌شود تمام خانه داری وشوهرداری آنها !!
0
0

hits