۳۶ فیلم کمدی برتر و پرفروش سینمای ایران از دههی شصت تا نود
معرفی برترین فیلم های کمدی از دهه 60 تا دهه 90
فیلمهای کمدی لزوما بامزه یا خوب نبودهاند اما به هر حال توانستهاند مخاطب را به سینماها بکشانند. البته معمولا بهترین فیلمهای کمدی ایرانی در زمان اکران خودشان جزو پرفروشها شدهاند.
این از بدشانسی مخاطب امروز است که معمولا کمدیهای نازل پرفروش میشوند. در حالی که اتفاقا در تاریخ سینمای ایران فیلمهای کمدی خوبی داریم. حتی میشود گفت پیدا کردن بهترین فیلمهای کمدی از میان این همه فیلم خندهدار ایرانی کار سختی است.
از ۳۵ فیلم کمدی برتر تاریخ سینمای ایران نه تا محصول دههی شصت هستند. نکتهی جالب این که روند پخش فیلمهای کمدی خوب در دهههای مختلف تقریبا یکسان بوده است. یعنی هر دهه حدود ۱۰ کمدی قابل ملاحظه داشتیم که میشود از آنها به عنوان بهترین فیلمهای کمدی ایرانی نام برد.
البته در دهه نود باید به کمدی «خوب، بد، جلف» پیمان قاسمخانی هم اشاره میشد. اولین فیلم قاسمخانی در مقام کارگردان با بازی پژمان جمشیدی و سام درخشانی که به نوعی ادامه کاراکترهای سریال «پژمان» بود. اما برای رند شدن تعداد فیلمها مجبور شدیم از آن صرف نظر کنیم.
۱. شهر موشها
- محصول ۱۳۶۳
- کارگردان: مرضیه برومند
یکی از موفقترین برنامههای تلویزیونی دههی شصت سریال عروسکی «شهر موشها» بود. مرضیه برومند تصمیم گرفت قصهای برای آن کاراکترها بنویسد و آنها را روی پرده سینما بیاورد. کاراکترهای موشها خودشان بامزه بودند. نارنجی با آن حساسیتهایش، کپل با خوردن زیاد، مبصر و عینکی همهشان از حالت تیپ درآمده و تبدیل به کاراکترهایی شیرین شده بودند. در فیلم دشمن موشهای گربهای است که حتی از گفتن اسمش هم وحشت دارند و به او اسمشو نبر میگویند.
(سالها بعد در کتابهای هری پاتر جادوگرها همین لقب را به جادوگر سیاه، لرد ولدمورت میدهند که از او وحشت دارند). گربه هر از چند گاهی به شهر موشها حمله میکند در نتیجه موشها تصمیم به هجرت میگیرند و به شهر دیگری میروند. بزرگترها زودتر میروند که شهر را آماده کنند و بچه موشها هم با آقای معلم از راه طولانیتر میآیند و خطرات هم در کمینشان است.
سال ۱۳۶۴ بودجهی فیلم بالای یک میلیون تومان شد که جزو هزینههای زیاد برای تولید یک فیلم بود اما با استقبال فوقالعادهی مخاطبان هم روبهرو شد.
۲. اجارهنشینها
- محصول ۱۳۶۵
- کارگردان: داریوش مهرجویی
از نظر من که بهترین کمدی سینمای ایران است. بارها در نظرسنجیهای ماهنامه فیلم هم جزو بهترین کمدیهای سینمای ایران قرار گرفته است. فیلمی که هر چند کمدی است و به شدت خندهدار اما در سال ۶۵ به مشکلات سیاسی و اجتماعی هم کنایه میزند.
داستان یک ساختمان که وارثی ندارد و عباس آقا سوپرگوشت مباشر ساختمان است و به نوعی جای صاحبخانه را گرفته. عباس آقا فکری به حال تعمیر ساختمان نمیکند و مستاجران هم از طبقات مختلف فرهنگی و اجتماعی هستند. مادر عباس آقا میانه را میگیرد و دعوای عباس آقا با مستاجران را فیصله میدهد اما فردای آن روز که قرار است کلنگ تعمیر بخورد دوباره شایعات و پچپچها عباس آقا را منصرف میکند تا دست آخر کل ساختمان روی سر ساکنانش خراب میشود.
بازیهای درخشان عزتالله انتظامی، حمیده خیرآبادی، حسین سرشار و اکبر عبدی در فیلم به یادماندنی است و مهرجویی یکی از سرخوشانهترین کارگردانیهایش را ارائه میدهد.
۳. جعفرخان از فرنگ برگشته
- محصول ۱۳۶۶
- کارگردان: علی حاتمی
بیشتر از آن که کمدی باشد فیلمی انتقادی است به وضعیت از خودباختگانی که به غرب میروند و علی حاتمی با آن نگاه ایرانیاش به نقد آنها میپردازد. کمدی «جعفرخان از فرنگ برگشته» اقتباسی از نمایشنامهای به همین نام است که نویسندهای به نام حسن مقدم آن را سال ۱۳۰۰ نوشته بود. نمایشنامه و فیلم هر دو قرار است به تقابل میان سنت و مدرنیته و فراتر از آن تحجر و غربزدگی بپردازند.
حاجی یک مرد متمول سنتی است که تنها پسرش جعفرخان را به فرنگ فرستاده تا درس بخواند. اما غافلگیر میشود وقتی پسرش با سر و وضع عجیب و غریب و یک سگ به ایران برمیگردد. جعفر که خودش را جفری میداند همه را وادار میکند به ساز او برقصند و از طرف دیگر پدر در تلاشی ناکام میخواهد دوباره پسر را به دل خانواده و ایران برگرداند.
مرحوم حسین سرشار در به تصویر کشیدن چهره کاریکاتوری جعفرخان درخشان عمل میکند و مرحوم عزتالله انتظامی هم در نقش پدر سنتی و مستاصل یکی از نقشآفرینیهای نفسگیرش را دارد.
۴. گلنار
- محصول ۱۳۶۷
- کارگردان: کامبوزیا پرتوی
آیا همه فیلمهای کودک کمدی هستند؟ طبعا نه ولی فیلم موزیکال محبوب «گلنار» کامبوزیا پرتوی که در دهه ۶۰ محبوبیت زیادی به دست آورد و مدت زیادی روی پرده ماند، در داستانکهایش شوخطبعی دارد که میشود آن را جزو فیلمهای کمدی را محسوب کرد.
گلنار دختر دوستداشتنی روستاست که به خصوص تخصص زیادی در پختن کلوچه دارد. یک دستمال آبی هم دارد که متعلق به مادرش بوده. یک روز که دستمال را باد میبرد گلنار دنبالش داخل جنگل میرود و توسط دو خرس به گروگان گرفته میشود.
گلنار خانهی خرسها را تمیز میکند و به نوعی خدمتکارشان میشود. در نهایت با کمک قورباغهای که دوستش است سعی میکند خانم خرسه را قانع کند که او را فراری بدهد و در عین حال تبدیل به زن کدبانویی شود که همسرش را راضی کند!
۵. ای ایران
- محصول ۱۳۶۸
- کارگردان: ناصر تقوایی
یک کار فوقالعادهی دیگر از ناصر تقوایی که به مناسبت دهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ساخته شده و داستانی از انقلاب را روایت میکند. قبل از انقلاب گروهبان مکوندی با بازی اکبر عبدی مامور ژاندارمری در ماسوله است اما در حقیقت نمادی است از دیکتاتوری حکومت شاهنشاهی.
معلم سرود مدرسه که نقشاش را حسین سرشار بازی میکند میخواهد به مناسبت آمدن یکی از مقامات بلندپایه به شهر به بچهها آموزش خواندن سرود ای ایران را بدهد. پسر دانشآموز گروهبان مکوندی میخواهد وارد گروه سرود شود اما بچه بیاستعدادی است. معلم تا حد امکان مقاومت میکند اما در نهایت قدرت لابی گروهبان مکوندی میچربد غافل از این که طوفانی در راه است.
ناصر تقوایی استاد کارگردانیهای شوخطبعانه است از سریال درخشان «دایی جان ناپلئون» بگیرید تا «ای ایران» و بعدتر «کاغذ بیخط». بازیهای بازیگران از بچهها گرفته تا سرشار و عبدی عالی است و دیدنش شبیه تماشای یک کمدی بزن بکوب سرحال است.
۶. پاتال و آرزوهای کوچک
- محصول ۱۳۶۸
- کارگردان: مسعود کرامتی
در دههی ۶۰ فیلمهای کودک جزو ارکان مهم سینمای ایران بودند و خیلی از آنها فیلمهای بامزهای از کار درآمدند. «پاتال و آرزوهای کوچک» جزو بهترینها و بامزهترینهایشان بود. با یک ایدهی خیلی خوب و خلق یک کاراکتر عروسکی مهم به اسم پاتال که به نظرم سالها بعد مثلا زیزی گولو فرزند خلفش شد.
فیلم داستان پسربچهای به نام وحید است که سرش پر از آرزوست. مادرش برایش یک کرهی جغرافیا میخرد و از دل آن کره، موجودی به نام پاتال از آن بیرون میآید که میخواهد آرزوهای وحید را برآورده کند.
در مقابل وحید هم باید اجازه بدهد که پاتال به سرزمین خودش برگردد. وحید دلش میخواهد جایش با پدرش عوض بشود و به جای او سر کار برود و پدر را به مدرسه بفرستد. طبعا نکتهی اخلاقی فیلم این است که هر کسی باید سر جای خودش باشد و بچهها پشیمان میشوند اما در طول فیلم اتفاقات بامزه کم نمیافتد.به نسبت آن سالها فیلم اجرای نسبتا قابل قبولی هم دارد.
۷. خواستگاری
- محصول ۱۳۶۸
- کارگردان: مهدی فخیمزاده
اولین چیزی که با اسم فیلم «خواستگاری» به ذهن میرسد بازی معصومانه و درخشان هادی اسلامی است. داستان خط سادهای دارد. یک پیرمرد دوستداشتنی که چندین فرزند و نوه دارد و همسرش را سالهاست از دست داده عاشق پیرزن همسایه روبهرویی میشود که پسری دارد و پسر هم به مادر علاقه فوقالعادهای دارد.
پیرمرد به زور بچههایش را راضی میکند اما پسر زن به این سادگیها راضی نمیشود. در نهایت پیرمرد و پیرزن با هم فرار میکنند و بچهها که نگرانشان هستند از پیدا کردن آنها خیالشان راحت میشود و تصمیم میگیرند با ازدواج آنها موافقت کنند.
مهدی فخیمزاده کارگردانی روان و دلپذیری دارد و نقطه مثبت فیلم راحتی بازیگران و بازیهای شیرینشان جلوی دوربین است.
۸. دزد عروسکها
- محصول ۱۳۶۸
- کارگردان: محمدرضا هنرمند
باز هم یک فیلم عروسکی کودک دیگر که آزیتا حاجیان، مهراوه شریفینیا و اکبر عبدی به همراه گروه زیادی از بازیگران تئاتر و سینما در آن ایفای نقش میکنند.لیلا و بهرام خواهر و برادرند و با مادرشان زندگی میکنند. آنها صاحبخانه بدجنسی دارند که مادرشان را آزار میدهد و مادر خیلی ناراحت است.
لیلا و بهرام که بچههای دوستداشتنی هستند میخواهند به مادرشان کمک کنند. این وسط دزدی هم داریم که میخواهد عروسکهای آنها را بدزدد. دزدی که نقشاش را اکبر عبدی بازی میکند و کاراکتر بامزهای دارد. از گریمش گرفته تا شیوه حرف زدنش.محمدرضا علیقلی آهنگهای خوبی برای فیلم ساخته که به حس شوخطبعی آن در صحنههای مربوط به مقابله بچهها با آدم بدها کمک میکند.
۹. آپارتمان شماره ۱۳
- محصول ۱۳۶۹
- کارگردان: یدالله صمدی
یدالله صمدی یکی از مهمترین کارگردانان دههی شصت سینمای ایران بود که البته بیشتر فیلمهای درام میساخت. درامهایی که اتفاقا پرفروش هم شدند. «آپارتمان شماره ۱۳» جزو معدود فیلمهای کمدی یدالله صمدی است که نشان داد او در ساخت کمدی هم تبحر دارد.
علیرضا خمسه، جمشید اسماعیلخانی و کتایون ریاحی بازیگران فیلم هستند و طبعا بار کمدی فیلم بیشتر روی دوش علیرضا خمسه است. خمسه در دههی ۶۰ یکی از مهمترین چهرههای کمدی سینمای ایران بود.
داستان مردی به نام ایرانمنش که به تهران میآید تا آپارتمانی را که میراث پدرش است بفروشد و با دختری که دوست دارد در شهرستان ازدواج کند. اما ساکنان آپارتمان آدمهای سمج و لجوجی هستند که مانع فروش رفتن آپارتمان میشوند. ایرانمنش باید به یکجور سازش با آنها دست بزند.
۱۰. جیببرها به بهشت نمیروند
- محصول ۱۳۷۰
- کارگردان: ابوالحسن داوودی
کمدی دیگری که باز هم ستارهاش علیرضا خمسه است و البته اینبار زوج او و غلامحسین لطیفی با هم ستونهای خندهآور فیلماند. آتنه فقیهنصیری و حمیده خیرآبادی هم همان نقشهای همیشگی زنان در فیلمهای آن دهه را دارند. زنانی نسبتا منفعل که واقعا در درام فیلم نقش چندان مهمی ندارند.
ابوالحسن داوودی با همین فیلم نشان میدهد که در کمدی اصولا نگاه خوبی دارد. فیلم داستان یک فروشنده دستفروش و دورهگرد است که اسمش دلشاد است اما آدم گرفتاری است که اجاره خانهاش عقب افتاده و حالا باید به روشهای جدید متوسل شود تا پول دربیاورد. در نهایت سراغ راهی میرود که برای شخصیتی مثل او عجیبترین راه است.
فیلم البته الان به اندازه سالی که اکران شد بیننده را نمیخنداند اما به هر حال جزو کمدیهای مهمی است که بیشتر تحتتاثیر فضای کمدیهای دهه شصت است.
۱۱. دیگه چه خبر؟
- محصول ۱۳۷۰
- کارگردان: تهمینه میلانی
هنوز هم خیلی از منتقدان معتقدند که این بهترین فیلم تهمینه میلانی است. فیلمی که در آن از مایههای فمینیستی خبری نیست و به جایش برداشت شوخطبعانهای از زندگی دختر جوانی دارد که در خانوادهاش روحیهاش کمتر درک میشود و اتفاقا برادر همراه دوستداشتنی دارد.
دختر جوان عاشق اختراع کردن است اما اختراعاتش اغلب اوقات با شکست روبهرو میشوند. تا این که یک دستگاه به دردبخور اختراع میکند: دستگاهی که میتواند فکر دیگران را بخواند. دختر که عاشق مدیرعامل شرکتی شده که در آن کار میکند موفق میشود بعد از کلی رویاپردازی دل مدیرعامل را به دست بیاورد.
بازی ماهایا پطروسیان در نقش دختر جوان عالی است و تهمینه میلانی هم کارگردانی روان و خوبی دارد.
۱۲. دو نفر و نصفی
- محصول ۱۳۷۰
- کارگردان: یدالله صمدی
میشود گفت آخرین فیلم صمدی است که با استقبال مخاطبان روبهرو شد. صمدی از روی کتاب «سه مرد و یک سبد» نوشته کولین سرو اقتباس آزادی از آن قصه را جلوی دوربین برد. در سینما زیاد داریم فیلمهایی که مشابه این قصه را دارند. نوزاد و کودکی که گم شده و مردانی که چیزی از مادرانگی ندارند پیدایش میکنند و با آمدن کودک زندگیشان عوض میشود.
علیرضا خمسه، فرامرز قریبیان و آتنه فقیهنصیری بازیگران فیلم هستند. حضور فرامرز قریبیان در این کمدی جالب است چون او اکثرا به عنوان بازیگر نقشهای جدی دراماتیک شناخته میشد.
«دو نفر و نصفی» فیلم سبک و مفرحی است درباره مادری که دختربچهی یازده سالهاش به اسم پریسا را به پارک میبرد و دخترک با کالسکهاش گم میشود. دو مرد او را پیدا میکنند و دلشان میسوزد و سعی میکنند تا پیدا شدن مادر دخترک از او مراقبت کنند. طبعا این مردهای مجرد چیزی از بچهداری نمیدانند و همین لحظات شوخطبعانهای را رقم میزند.
۱۳. الو الو من جوجوام
- محصول ۱۳۷۲
- کارگردان: مرضیه برومند
یک فیلم کودک بامزه دیگر از مرضیه برومند که از عروسکهای جوجه و گربهی محبوب سریال دوستداشتنی «خونه مادربزرگه» به عنوان کاراکترهای اصلی استفاده کرده است. ماجرا بر سر یک گردنبند است که مادربزرگی میخواهد آن را به نوهاش ریحان ببخشد اما این وسط مخالفان سرسختی هم هستند
از جمله نیمتاج دختر خانم بزرگ و پسرش که چشمشان دنبال گردنبند است و سعی میکنند با کمک دو دزد گردنبند را بدزدند. موفق هم میشوند اما موقع فرار دزدها سوار ماشین یک عروسکساز میشوند که از قضا عروسکهایی که ساخته در ماشین هستند.
عروسکها میخواهند خودشان و گردنبند را از دست دزدها نجات بدهند و یک ماجراجویی بامزه آغاز میشود که یک سر آن عروسکهای بامزهاند و طرف دیگر آدمبدهای قصه.در طول این سالها مرضیه برومند نشان داده که هیچکس به خوبی او نمیتواند فیلمهای عروسکی بامزه بسازد.
۱۴. همسر
- محصول ۱۳۷۲
- کارگردان: مهدی فخیمزاده
از من بپرسید این بهترین فیلم مهدی فخیمزاده است و یکی از بهترین بازیهای کارنامه فاطمه معتمدآریا. مردی با بازی مهدی هاشمی به همراه همسرش با بازی فاطمه معتمدآریا در یک شرکت دارویی کار میکنند.
مرد معاون مدیرعامل است و زن یکی از آن کارمندانی که دائم دنبال حق و حقوق است و جار و جنجال در شرکت راه میاندازد و مدیرعامل همیشه مرد را صدا میزند که همسرش را از دفتر مدیریت بیرون ببرد. در نهایت با پیگیریهای زن و یکی از دوستانش معلوم میشود که مدیرعامل اختلاس کرده است.
زن به پلیس گزارش میدهد و مدیرعامل برکنار میشود. در حالی که مرد انتظار دارد به عنوان معاون مدیرعامل که به زن هم در اثبات ماجرا کمک کرده مدیرعامل شود، هیاتمدیره زن را به عنوان مدیرعامل انتخاب میکنند. این انتخاب زندگی زناشویی زن و مرد را تحتتاثیر قرار میدهد چون مرد طاقت ریاست همسرش را ندارد.
ریتم خوب فیلم، بازی درخشان معتمدآریا و مهدی هاشمی و فیلمنامهی شیرین همه عواملی هستند که «همسر» را تبدیل به یکی از کمدیهای خوب سینمای ایران میکنند.
۱۵. آدم برفی
- محصول ۱۳۷۳
- کارگردان: داوود میرباقری
الان ممکن است همه داوود میرباقری را با سریالهای عظیم مذهبی که ساخته به یاد بیاورند یا حتی با سریال کمدی شکستخورده «شاهگوش» در شبکه نمایش خانگی اما داوود میرباقری سازنده یکی از بهترین کمدیهای تاریخ سینمای ایران است.
چه مناقشههایی که بر سر این فیلم به پا نشد. به سینماهای نمایشدهنده فیلم حمله شد و فیلم را از اکران پایین کشیدند. همه این هیاهوها نه به خاطر سوژه فیلم که فقط به دلیل مردی بود که لباس زنانه میپوشید و اکبر عبدی نقشاش را بازی میکرد. هنوز تب مهاجرت داغ نشده بود اما انگار میرباقری چنین روزهایی را پیشبینی میکرد که سوژه فیلمش درباره مهاجرت بود.
مردی به نام عباس با بازی اکبر عبدی به ترکیه رفته شاید بتواند ویزای آمریکا بگیرد و مهاجرت کند. دنیا با بازی آزیتا حاجیان هم در ترکیه ساکن است که نمیتواند به ایران برگردد. عباس و زن در یک هتل هستند. عباس تصمیم میگیرد برای مدتی نقش زن را بازی کند و با یک مرد آمریکایی ازدواج کند که بتواند به آمریکا برود.
او در لباس زنانه دوست دنیا میشود و کمکم عاشق او میشود. به نظر میرسد که بخشهایی از فیلم وامدار «بعضیا داغشو دوست دارن» بیلی وایلدر است.داریوش ارجمند یکی از بهترین بازیهای کارنامهاش را ارائه میدهد در نقش مردی که در ترکیه هنوز غیرت و مردانگیاش را حفظ کرده اما کارچاقکن هم شده و به عباس راهنمایی میدهد.
۱۶. لیلی با من است
- محصول ۱۳۷۳
- کارگردان: کمال تبریزی
یکی از بهترین کمدیهای سینمای ایران که اتفاقا از بهترین فیلمهای دفاع مقدسی هم محسوب میشود. کمال تبریزی برای اولینبار از خط قرمزهای مربوط به فیلمهای دفاع مقدس عبور کرد و توانست با یک فیلم جنگی سر شوخی را باز کند.
کاراکترش مثل بقیه فیلمهای دفاع مقدسی آن دوره شخصیتی منزه و آسمانی نبود. یک آدم معمولی ترسو بود که اتفاقا میترسید به جنگ برود و دست اتفاق باعث شد به جنگ برود. هدف والایی هم نداشت و بیشتر میخواست بتواند وام بگیرد تا خانه نیمهکارهاش را تمام کند.
صادق مشکینی کاراکتر دوستداشتنی فیلم بود. مردی که با وجود وحشت از جنگ هر چه میخواست از خط مقدم دورتر شود، نزدیکتر میشد و در نهایت حتی مجبور شد آی.پی.جی به دست بگیرد. پرویز پرستویی در نقش صادق مشکینی درخشید. یکی از بهترین بازیهای پرستویی است. فیلمنامهی رضا مقصودی بامزه بود و کارگردانی کمال تبریزی هم حس شوخطبعی فیلم را حفظ کرد.
فیلم برندهی سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه شد اما در کمال تعجب پرویز پرستویی برای بازی درخشانش حتی نامزد دریافت جایزهی بهترین بازیگر مرد نشد.
۱۷. کلاه قرمزی و پسرخاله
- محصول ۱۳۷۳
- کارگردان: ایرج طهماسب
کلاه قرمزی از همان ابتدا که وارد کنداکتور برنامههای تلویزیون شد کاراکتر محبوبی بود. تا این که بالاخره ایرج طهماسب تصمیم گرفت شخصیت تلویزیونی محبوب مردم را روی پردهی بزرگ سینما بیاورد.
فیلم در حقیقت به پیشینهی زندگی کلاه قرمزی اشاره دارد. این که او کودکی تنهاست و در حاشیهی تهران با مادربزرگش زندگی میکند. یک روز در تلویزیون آقای مجری را میبیند که با بچهها با مهربانی حرف میزند و از آنها دعوت میکند که به ساختمان جامجم بروند. آن هم درست روزی که همه با کلاه قرمزی دعوا کرده بودند. کلاهقرمزی به شهر میآید که همکار آقای مجری شود و پیش پسرخالهی بامرامش ساکن میشود اما همینطور دردسر پشت دردسر است که به وجود میآورد.
دردسرهای کلاه قرمزی هنوز هم خندهدارند از جمله سکانسی که با پسرخاله به خواستگاری میروند. هر چند بازی ایرج طهماسب و حمید جبلی و فاطمه معتمدآریا بسیار شیرین است اما مشخصا سلطان فیلم کلاه قرمزی و پسرخالهاند که حاصل مغزهای متفکر و خلاق طهماسب و جبلی هستند.
۱۸. مرد عوضی
- محصول ۱۳۷۷
- کارگردان: محمدرضا هنرمند
محمدرضا هنرمند دو سال پیاپی دو کمدی درجه یک ساخت. اولینشان «مرد عوضی» بود. ماجرای مردی به نام خسرو که پودر لباسشویی اختراع کرده که جادویی است. خسرو به یک کارخانه تولید پودر میرود تا با دیدن مدیرعامل کارخانه بتواند اختراعش را در سطح انبوه تولید کند. اما از آسانسور پرت میشود.
مدیرعامل شرکت هم که در شرف ورشکستگی است سکته میکند. در بیمارستان یک دکتر مغز خسرو را به بدن مدیرعامل پیوند میزند و طبعا حالا پودر لباسشویی امکان تولید پیدا میکند اما این پودر لباسشویی باعث دردسرهای زیادی میشود که حتی در سطح شهر هم دردسر ایجاد میکند.
پرویز پرستویی، افسانه بایگان و فاطمه معتمدآریا بازیگران نقشهای اصلی بودند و بخش زیادی از بار کمدی فیلم بر دوش آنها بود.
۱۹. مومیایی ۳
- محصول ۱۳۷۸
- کارگردان: محمدرضا هنرمند
یکسال بعد از موفقیت «مرد عوضی» هنرمند دوباره با پرویز پرستویی در یک کمدی دیگر همکاری کرد که حتی موفقتر از قبلی از کار درآمد. در آن زمان در سینماهای جهان فیلم ترسناک «مومیایی» طرفداران زیادی داشت و هنرمند با هوشمندی اسم فیلمش را گذاشت: مومیایی ۳.
فیلم داستان یک افسر پلیس وظیفهشناس است که در کارش دقت و صداقت زیادی دارد. او باید کلانتری محل خدمتش را به صاحبخانه پس بدهد اما جای دیگری را هم پیدا نمیکند. در این گیر و دار یک جسد مومیایی هم به سرقت میرود که پیگیری پرونده برعهده اوست.پرستویی نشان میدهد که چه استعداد خوبی به خصوص در کمدی موقعیت دارد.
۲۰. نان و عشق و موتور هزار
- محصول ۱۳۸۰
- کارگردان: ابوالحسن داوودی
ابوالحسن داوودی بعد از ساختن چندین درام اشکانگیز یک کمدی درجه یک با فیلمنامهی پیمان قاسمخانی و مشارکت خودش به عنوان همکار فیلمنامهنویس ساخت. بعدتر البته گفته شد که این فیلمنامه اقتباسی از کتاب «شوهر مدرسهای» اثر جووانی گورسکی است که داوودی و قاسمخانی در تیتراژ نامی از آن نبرده بودند.
باران دختر نازپرورده رومانتیک ثروتمندی است که عمویش با بازی اکبر عبدی قیم اوست. باران دختری رویایی است که به ازدواج تمایل چندانی نشان نمیدهد. در نتیجه عموجان او را مجبور میکند که در مدتی معین همسرش را انتخاب کند. یک تعمیرکار جوان به نام برزو با بازی سروش صحت به باران علاقمند میشود.
از آن طرف جوانی متقلب به اسم آریو شمس با بازی حسام نواب صفوی با استفاده از روحیات رومانتیک باران و وعده بردن او به خارج از کشور میخواهد دل او را به دست آورد اما برزو به او مشکوک میشود. عموجان هم پشت برزوست.
علاوه بر شوخی موقعیت جوانی از سطح پایین که ناگهان وارد خانوادهای ثروتمند میشود شوخیهای کلامی از جمله وقتی برادر باران از برزو درباره دوم خرداد میپرسد و بیاطلاعی او همه باعث میشوند فیلم «نان، عشق و موتور هزار» تبدیل به یکی از بامزهترین فیلمهای سینمای ایران شود.
۲۱. صورتی
- محصول ۱۳۸۱
- کارگردان: فریدون جیرانی
فریدون جیرانی که عاشق ساختن درامهایی به شیوهی پاورقیهای دههی ۳۰ و ۴۰ روزنامهها با چاشنی حوادث است تصمیم گرفت با ساختن یک کمدی رومانتیک اثر متفاوتی روی پرده سینما ببرد و موفق هم شد. فیلم داستان یک زوج جوان به نام سحر و شهرام است. یکی از آنها موزیسین است و دیگری کارگردان تئاتر. این زوج که یک پسر کوچک هم دارند تصمیم به جدایی از هم میگیرند اما میخواهند پسرشان این وسط آسیب نبیند.
از آن طرف شهرام با لیلا مشرقی آشنا میشود. زن جذابی که سیاهبازی بلد است و این دو نفر به هم علاقمند میشوند و تصمیم به ازدواج میگیرند. امیرحسین (پسر سحر و شهرام) به این ماجرا واکنش نشان میدهد و مادرش را در جریان میگذارد. سحر کنجکاو میشود که لیلا را ببیند. از طرف دیگر امیرحسین در مقابل ازدواج شهرام و لیلا سرسختی به خرج میدهد.
بازیهای روان و شیرین میترا حجار، رامبد جوان و فقیهه سلطانی باعث میشود تماشای این فیلم به یک تجربهی به شدت دوستداشتنی بدل شود. فیلمی دوستداشتنی که خیلی خوب کارگردانی شده و فیلمنامهی خوبی هم دارد اما متاسفانه آنچنان که باید تحویل گرفته نشد.
۲۲. خواب تلخ
- محصول ۱۳۸۲
- کارگردان: محسن امیریوسفی
شروع کمدیهای متفاوت سینمای ایران با فیلم مستقل و خاص «خواب تلخ» محسن امیریوسفی بود. فیلمی که شاید آنقدر خاص بود که چند سالی زمان برد تا بالاخره اجازه اکران محدود بگیرد. در شرایطی که در همین فاصله در جشنوارههای خارجی متعدد اکران و تحسین شد.
فیلم اولینبار در بخش دو هفته کارگردانان کن به نمایش درآمد. منتقدان زیادی تحسینش کردند و نامزد دریافت دوربین طلایی کن و برنده جایزهی نگاه جوان شد.فیلم دوازده سال در صف اکران قرار داشت تا در نهایت توانست به نمایش دربیاید.
«خواب تلخ» داستان یک مردهشور پیر به نام اسفندیار است که در یک روستای قدیمی زندگی میکند. اسفندیار که سالها با مرگ دیگران مواجه بوده حالا خودش با عزراییل روبهرو میشود. همه کاراکترهای این فیلم از اسفندیار گرفته تا قبرکن و دیگران نابازیگرند و در نقشهای واقعیشان جلوی دوربین میروند.
۲۳. مارمولک
- محصول ۱۳۸۲
- کارگردان: کمال تبریزی
کمال تبریزی پیشتر با فیلم «لیلی با من است» نشان داده بود که میتواند از خط قرمزهایی عبور کند که پیش از کسی تصورش را هم نمیکرد. فیلم «مارمولک» شوخی با لباس روحانیت بود و جنجالهای زیادی هم به دنبال داشت. فیلم چنان حاشیههایی داشت که برای اعضای شورای عالی امنیت ملی اکران شد. در چند هفتهای که اکران بود صفهای طولانی جلوی در سینماها تشکیل شد و خیلی از دیالوگهای فیلم ماندگار شدند.
رضا مثقالی با بازی پرویز پرستویی زندانی فراری است که به یکی از شهرهای مرزی میرود تا بتواند از کشور فرار کند. مشابه فیلم «بینوایان» رییس زندان مردی شبیه بازرس ژاور است که دست از سر رضا برنمیدارد. رضا به بیمارستان میرود و در آنجا لباس یک روحانی را میدزد و در کسوت روحانی به روستایی میرود تا مقدمات خروجش از کشور فراهم شود.
روستاییان که مدتها منتظر امام جماعت بودند از آمدن رضا ذوق میکنند. رضا به شیوهی خودش سعی میکند از سوالات دینی متعدد مردم قسر در برود.هنوز هم فیلم توانایی این را دارد که از خنده رودهبرتان کند. فلسفهی ارشاد رضا مارمولک در کسوت روحانیت که مورد استقبال و توجه قرار گرفت این بود:
«خدا که فقط متعلق به آدمهای خوب نیست، خدا، خدای آدمهای خلافکار هم هست و فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمیگذارد. فیالواقع خداوند اِند لطافت، اِند بخشش، اِند بیخیال شدن و اِند چشمپوشی و اِند رفاقت است.»
۲۴. مهمان مامان
- محصول ۱۳۸۳
- کارگردان: داریوش مهرجویی
چه فیلم درجه یکی! چه کمدی دوستداشتنی و مهربانی! داریوش مهرجویی، کارگردان کاربلد سینمای ایران در «مهمان مامان» طبق معمول سفره خوش آب و رنگی میاندازد که همه ما را بر سر آن مینشاند.
مامان عفت با بازی درخشان گلاب آدینه همسر آقا یدالله آپاراتچی سینما با بازی شیرین حسن پورشیرازی است. آنها در یکی از این خانههای قدیمی با همسایههایی از قشرهای مختلف زندگی میکنند. یکی از همسایهها دانشجوی پزشکی است. آن یکی جوان معتادی است که از پدر و مادر مرفهی که دارد قهر کرده و با همسرش زندگی میکند.
یکی دیگر هم پیرزن جنگزدهای است که به تهران مهاجرت کرده. وسط این فقر و شلوغی خواهرزاده مامان که تازه ازدواج کرده با نوعروساش برای بازدید میآیند. آقا یدالله به اصرار آنها را برای شام نگهمیدارد در حالی که در خانه چیزی ندارند. حالا مامان و همسایهها در به در دنبال انداختن یک سفره آبرومند هستند.
فیلمی به شدت ایرانی که با جزییات درخشان داستانش را روایت میکند. داریوش مهرجویی موفق میشود از دل یک موقعیت دردناک فیلمی سرخوشانه و بسیار امیدوار خلق کند. بازیها همه فوقالعاده هستند و کارگردانی مهرجویی در چیدن سفره شام شبیه کارگردانی یک کنسرت راک پر ضرباهنگ است. همانقدر نفسگیر.
۲۵. ازدواج به سبک ایرانی
- محصول ۱۳۸۳
- کارگردان: حسن فتحی
فیلم یک نکته مهم داشت: سعید کنگرانی، بازیگر سینمای ایران که قبل از انقلاب در فیلمهای متعددی بازی کرده بود و به خصوص برای سریال «دایی جان ناپلئون» مشهور بود بالاخره فرصت پیدا کرد که در یک فیلم بعد از انقلاب هم جلوی دوربین برود.
شیرین دختر عزیز یک حاجآقای سنتی و متعصب است. دایی شیرین مدیر یک آژانس هواپیمایی است و شیرین هم پیش داییاش کار میکند. مادر و دایی شیرین به کمک هم سعی میکنند کاری کنند که حاج پولکی گاهی از مواضعش کوتاه بیاید.
همه چیز خوب است تا این که یک جوان آمریکایی به نام دیوید به آژانس هواپیمایی میآید و عاشق شیرین میشود. شیرین هم به او علاقمند است اما چه کسی میتواند حاج آقا پولکی را راضی کند که صاحب یک داماد آمریکایی شود؟
داریوش ارجمند نکته مثبت و البته بامزه فیلم است. شیلا خداداد، فاطمه گودرزی، حسام نواب صفوی و محمدرضا شریفینیا دیگر بازیگران فیلم هستند.
۲۶. آتشبس
- محصول ۱۳۸۴
- کارگردان: تهمینه میلانی
فیلمی که در زمان خودش یک داستان کمدی را با مایههای روانشناسی مخلوط کرد و کتاب «کودک درون» را بر سر زبانها انداخت. فیلم برای چند سالی عنوان پرفروشترین فیلم سینمای ایران را به دوش کشید.
داستان زنی به نام سایه با بازی مهناز افشار که برای جدا شدن از همسرش یوسف که او هم مهندس است تلاش میکند. اما پیش از آن که به دادگاه برود گذرش به مطب یک روانشناس میافتد و داستان آشناییاش با یوسف و جدلهایشان با هم را برای دکتر روایت میکند.
از خلال روایت او معلوم میشود که زن و شوهر هر دو در به بن بست رسیدن زندگیشان تقصیر دارند اما این آخر راه نیست و ممکن است بتوانند با هم کنار بیایند. شروع فیلمهای پولسازی بود که نقش اولشان را به مهناز افشار و محمدرضا گلزار میدادند و یکی از مهمترین نکات مثبت فیلم هم این بود که شیمی این دو نفر روبهروی هم خیلی خوب از کار درآمده بود.
قسمت دوم «آتش بس» در دههی نود ساخته شد و میترا حجار و بهرام رادان اینبار بازیگران نقش اصلی بودند. قسمت دوم هم به شدت پرفروش شد.
۲۷. بیپولی
- محصول ۱۳۸۶
- کارگردان: حمید نعمتالله
حمید نعمتالله بعد از ساختن اولین فیلمش «بوتیک» کار سختی در پیش داشت. «بوتیک» درام تلخی بود که خیلی خوب زندگی دانشجویی را به تصویر کشیده بود. نعمتالله برای شکستن کلیشههای ذهنی که در مورد او وجود داشت تصمیم گرفت فیلم بعدیاش کمدی باشد.
«بیپولی» از آن کمدیهای قهقههآور نبود اما لحظات شیرین و مفرح زیاد داشت. به خصوص سکانسهایی که در آن خانه مجردی با حضور سیامک انصاری و بابک حمیدیان اتفاق میافتاد. کمدی «بیپولی» هم در موقعیت و هم در دیالوگنویسی بامزه بود.
داستان مردی از خود متشکر با بازی بهرام رادان که با زنی ساده به اسم شکوه با بازی لیلا حاتمی ازدواج میکند. مرد در کمال ناباوری از کارش برکنار میشود. در شرایطی که فکر میکند همهی دنیا میخواهند او برایشان کار کند بیکار میماند اما از طرف دیگر هم نمیخواهد جلوی زنش و بقیه کم بیاورد.
قرار گرفتن مرد در موقعیت ضعف باعث میشود زن قویتر شود.از این خلاصه داستان شاید خیلی نخندید اما باید دو تاییهای ایرج (بهرام رادان) با آن رفیقش احمد رنجه را ببینید تا متوجه شوید نعمتالله چه فیلم ظریف درجه یکی ساخته است.
۲۸. دایره زنگی
- محصول ۱۳۸۶
- کارگردان: پریسا بختآور
اصغر فرهادی در آن سالها اولین سنگ بناها را گذاشته بود تا تبدیل به یکی از بزرگترین کارگردانان سینمای ایران شود. شاید کمتر کسی یادش باشد که او فیلمنامه فیلم «دایره زنگی» را نوشته است. یکی از کمدیها پرستاره دههی هشتاد که باران کوثری، مهران مدیری، امید روحانی، بهاره رهنما و امین حیایی بازیگران آن بودند.
فیلمی بود که از آن میشد تاویلهایی فراتر از آن چه روی پرده میدیدیم هم داشت. مثل این که آن ساختمان با همسایههای متفاوتش نمادی از جامعه ایران بود و ماهواره نقطه افتراق و اشتراکشان.
در یک ساختمان که آدمهایی از اقشار متفاوت در آن زندگی میکنند برخی از همسایهها یک نصاب ماهواره میآورند. کمکم بقیهی همسایهها هم به هوس میافتند که ماهواره نصب کنند. این وسط پسر نصاب ماهواره و دختری که همراهش است گرفتاریهای شخصی هم دارند که به اعضای ساختمان هم آنها را تسری میدهند.
۲۹. پسر آدم، دختر حوا
- محصول ۱۳۸۷
- کارگردان: رامبد جوان
یک کمدی-رمانتیک عالی و دوستداشتنی با بازیهای خوب و گرم حامد کمیلی و مهناز افشار. فیلمی که به شیوه کمدی-رمانتیکهای آمریکایی ساخته شده و فرمول کشمکش میان زن و مردی را دنبال میکند که در نهایت به دام عشق یکدیگر میافتند. مینا و فرهود هر دو وکیلاند و کسی با کلاهبرداری یک دفتر را به این دو نفر داده است. حالا آنها بر سر تصاحب دفتر با هم به جنگ و دعوا مشغول میشوند.
البته برای مدتی هر دو مجبورند که در همان دفتر و کنار هم کار کنند تا مشکلشان حل شود. این وسط هر کدام از آنها وکالت یک زوج را برعهده میگیرند که قصد دارند از هم جدا شوند.
این بهترین بازی کارنامه حامد کمیلی است که نشان میدهد میتواند یک انتخاب درست برای نقشهای کمدی باشد. شیمی کمیلی و افشار درجه یک از کار درآمده و در کل فیلم بسیار شیرین و بامزهای است. رامبد جوان هم مثل همیشه نشان داده که در کارگردانی کمدی بیشتر از بازیگری استعداد دارد.
۳۰. سن پترزبورگ
- محصول ۱۳۸۸
- کارگردان: بهروز افخمی
برادران قاسمخانی، پیمان و مهراب، فیلمنامهی «سن پترزبورگ» را با هم نوشتند و محسن تنابنده و پیمان قاسمخانی هم بازیگران نقشهای اصلی بودند. دو تا دزد خردهپای رفیق داریم که به صورت اتفاقی نقشهی گنج تزار روسیه به دستشان میرسد. اول هر کدامشان سعی میکند که نقشه را برای خودش بردارد و چون موفق نمیشوند مجبور به همکاری با یکدیگر میشوند.دو رفیق مجبور میشوند در نقشهای مختلفی بروند تا خودشان را به گنج نزدیک کنند.
سالی که فیلم اکران شد واکنشهای متناقضی به دنبال داشت. بیشتر احتمالا به این دلیل که از بهروز افخمی همیشه فیلمهای جدی دیده بودند و این یک مسیر متفاوت بود. با این وجود نمیشود انکار کرد که فیلمنامه قاسمخانیها واقعا بامزه بود و به خصوص شیمی بین محسن تنابنده و پیمان قاسمخانی خیلی خوب از کار درآمد و سکانسهای بامزه فیلم را رقم زد.قرار بود قسمت دوم «سن پترزبورگ» هم ساخته شود که هیچوقت این اتفاق نیفتاد.
۳۱. اسب حیوان نجیبی است
- محصول ۱۳۸۹
- کارگردان: عبدالرضا کاهانی
عبدالرضا کاهانی از سال ۱۳۸۹ خودش را به عنوان مولف فیلمهای ابزورد کمدی ثبت کرد. فیلم «اسب حیوان نجیبی است» با بازی رضا عطاران، مهتاب کرامتی، حبیب رضایی، پارسا پیروزفر، باران کوثری، بابک حمیدیان و ماهایا پطروسیان فیلم پرستارهای بود که جزو فیلمهای پرفروش سال شد.
بهروز (با بازی عطاران) مجرمی است که از زندان به مرخصی آمده و حالا بیست و چهار ساعت مانده به تمام شدن زمان مرخصیاش و بازگشت به زندان میخواهد کمی از آزادیاش سوءاستفاده کند و از مردم به بهانهی مشکلات اخلاقی اخاذی کند. اما همهی آدمهایی که در مسیر به او میپیوندند خودشان گرفتار انواع و اقسام مشکلات هستند.
از آن فیلمهایی است که کمدیاش در رابطه آدمها با هم شکل میگیرد و در نهایت قرار نیست به جای خاصی برسد. کاملا ابزورد و مینیمال برگزار میشود ولی فیلم بامزهای است.
۳۲. ورود آقایان ممنوع
- محصول ۱۳۸۹
- کارگردان: رامبد جوان
تجربه یک کمدی-رمانتیک موفق دیگر از رامبد جوان با فیلمنامه خوب پیمان قاسمخانی و بازیهای درخشان رضا عطاران، ویشکا آسایش و مانی حقیقی.
فیلم در یک دبیرستان دخترانه اتفاق میافتد. خانم مدیر مدرسه به شدت مخالف مردان است و از طرفی با یک دبیرستان پسرانه هم رقابت سرسختانهای دارد. طی یک اتفاق مجبور میشود معلم شیمی مردی را استخدام کند. حالا دانشآموزان مدرسه میخواهند به نوعی از او انتقام بگیرند و نشان بدهند که عشق آنطور که خانم مدیر میخواهد به آنها بگوید چیز بی ارزشی نیست.
نقشه بچهها کمی تا قسمتی با موفقیت روبهرو میشود هر چند آقا معلم دست و پا چلفتی موفق نمیشود درست با آنها همکاری کند. پای پدر یکی از بچهها هم به بازی باز میشود.
۳۳. هیچ
- محصول ۱۳۹۰
- کارگردان: عبدالرضا کاهانی
«هیچ» بیحاشیهترین و در کمال تعجب تاویلبرانگیزترین فیلم عبدالرضا کاهانی است که مهدی هاشمی، پانتهآ بهرام و باران کوثری در آن بازی میکنند. فیلمنامه را کاهانی به همراه حسین مهکام نوشته است.
داستان عجیب و غریب مردی به نام نادر سیاهدره که دچار یک مشکل فیزیکی است و بیش از حد میخورد. خانوادهاش برای این که از شرش خلاص شوند ترتیب ازدواج او را با زنی میدهند با ذکر این که ماهانه به زن پول خواهند داد. اما زن خودش خانواده شلوغ و بیپول و پرحاشیهای دارد و کمکم متوجه میشود که قضیه مرد به این سادگیها نیست.
بازیهای فیلم به خصوص مهدی هاشمی و پانتهآ بهرام درخشان است.
۳۴. تهران ۱۵۰۰
- محصول ۱۳۹۰
- کارگردان: بهرام عظیمی
انیمیشنی که در سینمای ایران کار متفاوتی بود. بهرام عظیمی از سوپراستارهای سینمای ایران مانند هدیه تهرانی، بهرام رادان، مهران مدیری و محمدرضا شریفینیا استفاده کرد تا از روی آنها کاراکترهای انیمیشنی طراحی کند و بعد هم هر کدام صداپیشه نقش خودشان باشند.
داستان این انیمیشن در سال ۱۵۰۰ اتفاق میافتد. چند روز به تحویل سال باقی مانده و اکبر آقا پیرمرد ۱۶۰ سالهای است که میداند عمرش رو به پایان است و از نوهاش که در مریخ درس میخواند درخواست میکند که برگردد و ازدواج کند. از آن طرف نوه پیرمرد برای این که خوشحالش کند دنبال مدرکی است که نشان بدهد اکبر آقا سالها پیش در نمایشهای سیاهبازی روی صحنه رفته تا از آن طریق بتواند در قطعهی هنرمندان دفن شود.
در بدو ورود نوه به تهران یک رانندهی تاکسی که او را از فرودگاه به خانه میرساند عاشقش میشود.بیش از دو هزار استوریبورد توسط تیم سازنده برای این انیمیشن کشیده شد. انیمیشن خوش سر و شکلی است که مهران مدیری و هدیه تهرانی در آن خیلی گرم و بامزه هستند.
۳۵. رد کارپت
- محصول ۱۳۹۲
- کارگردان: رضا عطاران
اولین فیلم رضا عطاران «خوابم میآد» هم کمدی بود اما کاملا متفاوت با کمدیهای رئالیستی که در آنها بازی میکرد. اما «ردکارپت» بازگشت عطاران به قلمروی امنش است. یک کمدی رئالیستی اجتماعی که در آن خیلی خوب جامعهی ایرانی در خارج از کشور آسیبشناسی میشود به علاوهی این که واقعا فیلم بامزهای است.
رضا عطاران نقش یک عاشق سینما را بازی میکند که فیلمنامهای نوشته و میخواهد هر طور شده به جشنواره کن برود و فیلمنامهاش را به دست استیون اسپیلبرگ برساند تا او فیلمش را بسازد.
با هر بدبختی شده به کن میرود و تاکسیدو میپوشد و روی فرش قرمز میرود و اتفاقا دستش به اسپیلبرگ هم میرسد. اما در کن مناسبات ایرانیهای پیچیده است و فیلم میتواند استعارهای از وضعیت سینمای ایران در خارج از کشور باشد.آن نمای آخر البته کمدی نیست اما نمای مهمی است. وقتی عطاران بیپناه گوشهای افتاده و پرچم ایران پناهش میشود.
۳۶. نهنگ عنبر
- محصول ۱۳۹۳
- کارگردان: سامان مقدم
راستش فیلم بیشترین امتیازش را از بازی رضا عطاران میگیرد و نوستالژیبازی با دههی شصت. سامان مقدم المانهای آن دوره از نوار ویدیو گرفته تا مایکل جکسون و حتی اپل لباس خانمها را خوب در فیلمش پیاده کرده و موفق میشود که با استفاده از آنها مخاطب را بخنداند.
داستان فیلم در دههش شصت میگذرد. سالهای بعد از انقلاب وقتی ارژنگ صنوبر (با بازی رضا عطاران) عاشق رویا میشود. اما رویا سودای سفر به خارج از کشور را دارد و ارژنگ را تنها میگذارد. ارژنگ میخواهد از کشور خارج شود اما جنگ شروع شده و او را به جنگ میبرند. سالها میگذرد و رویا به ایران برمیگردد و باز فیل ارژنگ یاد هندوستان میکند اما رویا کلا برای او دردسر دارد.
فیلم تا مدتها عنوان پرفروشترین فیلم سینمای ایران را داشت و بعد هم قسمت دوم آن یعنی «نهنگ عنبر ۲: سلکشن رویا» که ساخته شد باز هم مهر تاییدی بر موفقیت سری «نهنگ عنبر» زد. بعد از «نهنگ عنبر» ساخت کمدیهایی که با نوستالژی دههی شصت مخاطب را میخنداندند مد روز شد.
همچنین بخوانید:
سریال طنز و کمدی ویلای من قسمت دوازدهم
لحظهی اعطا تندیس بهترین بازیگر مرد کمدی به امین حیایی
فیلم کمدی کلمبوس با کیفیت بالا
بهترین فیلم های کمدی عاشقانه خارجی سال ۲۰۱۸
دیدگاه ها