سلام من از صداها بیزار نیستم اعصابمو خورد نمیکنه اما گاهی وقتا از حرکت ادما عصبی میشم نمیدونم چرا الان یه سالیه اینجوریم از پنجره نگا میکنم احساس میکنم ادما مخصوصا زنا تو چشمم یه جورین نگاشون که میکنم انگار به خودم تلقین میکنم دارن یه چیزیو بهم میفهمونن یه حس هیستریک و عصبی بهم دست میده انقدی که حاضرم بکشمشون.حتی وقتی سرشونو تکون میدن فک میکنم دارن برا من این کارارو میکنن..این نوع حسم جز میسوفونیا محسوب میشه..؟
سلام. من مبتلا به میسوفونیام. و به نظرم این رو نمیشه بهش گفت میسوفونیا. شاید مبتلا باشین به پارانوئید. پارانوئید هم از بیماریهای روانی خیلی ناجوره. به نظرم اگه دسترسی به روانشناس درست حسابی دارین مراجعه کنین که اونا مشکل رو متوجه بشن و اگه نیاز بود به روانپزشک هم ارجاع داده شین.
0
3
razi|۲ سال پیش
ناراحت کننده تر از اینکه به این مرض مبتلا ام .نظرات بقیه بود که خوندم و تازه گریم گرف .نمیدونم چی بگم متاسفانه نه راه درمانی هست نه بقیه درک میکنن و نه میتونی فرار کنی ازش. با اینکه خودم همه ی راه هارو امتحان کردم .
من از ۹ سالگی این بیماری رو دارم، بعد داشتم نظرات رو میخوندم، چی میشد خانواده ها حداقل رعایت میکردن؟ من تو اتاقم زندونی شدم، افسردگی اضطراب شدید دارم، و میدونم هرکی این مشکل رو داره همینه وضعش، ایکاش یه گروه حمایتی بود حداقل میتونستیم اطلاع رسانی کنیم. تا بقیه آگاه بشن
بعضی ها مثل حیون غذا میخورن هنوز حیون بهتر غذا میخوره من بیشتر تنهای پیشه گرفتم بعضی هستند نون خشک هم که میخورن دستهاشون لیس میزنن یا نوشیدنی میخورن هورت میکشن توی اقوام ما اکثرا اینجورن من اینقدر در فشار قرار میگیرم چاره ندارم طرف بکشم
عاغا جدیدا متوجه شدم من رو مامانم خیلی زیاد حساسم وختی خودمون تهنا داریم یچی میخوریم حتی نحوه ی غذا خوردنشم روانیم میکنه هرچند طفلی خیلی تلاش میکنه که من اذیت نشم ولی من چون بیماررررررم هرطوری باشه عصبی میشم بابام با اون نحوه ی افتضاح غذا خوردنش و کارای چندش آور دیگه ای که انجام میده اینقدر روش حساس نیستم که رو مامان طفلیم حساسم از خودم متنفررررررررررر رررم که اینهمه باعث شدم اعتماد بنفس مامانم پایین بیاد دیشب شنیدم داشت یواشکی به آبجیم میگفت من نمیام رو سفره شیوا بدش میاد کاش هیچوخت بوجود نمی اومدم که مامانم بخاطرم اذیت شهههههه خستهههههههههههه شدم دیگههههههههه گوشم عفونت کرده بسکه بیس چاری هنسفری گذاشتم
میسوفونیااااااااااا ایشالله با ایدز محشور شییییییییییییی
دقیقا منم اینقدر هندزفری گذاشتم گوشم زخم شده تازه خانواده ام که فهمیدن با هندزفری کمتر میشنوم دیگه بدبخت شدم همش میگن ما نمیتونیم رعایت کنیم، تو هندزفری بزن بعضی وقتا میگم خدا منو بخاطر خنده ی خودش آفریده
0
7
Mojtaba Aghaeizadeh|۳ سال پیش
منم دقیقا همین مشکلو دارم تازه بد تر اینکه غیر از صدای ملچ مولوچ صدای استخوان فکطرف هم بیاد ، انگار یچیزی اون وسط در حین هر جویدن خورد میشه
منم از هفت سالگی این مشکلو دارم اولش با داداشم شروع شد ولی کمکم ب همه ی خونواده حساسیت پیدل کردم...هیچوقت هیچوقت کسی درکم نکرد و بهم توجه نکرد...این مسئله انقدر پشت گوش انداخته شد ک الان مجبورم شب ها با خواهرم بخوابم همش گریه میکنم...دیرتراز اون خوابم میبره و مجبورم صدای ملچ مولوچش رو توی خواب تحمل کنم...مجبور میشم آهنگ رو با صدای خیلی بلند گوش بدم که هم ازش لذت نمیبرم و هم گوشم رو اذیت میکنه...به معنای واقعی درمونده شدم...کارم ب جایی رسیده ک خوندن ملچ مولوچ هم عصبیم میکنه
واااای من ک از ۹ سالگی این مشکل و دارم ...حالم از خودم بهم میخوره ....یادمه یه بار به دوستم که به طرز وحشتناکی داشت سیب میخورد گفتم من از صدای ملچ ملوچ بدم میاد ...اونم گفت خب تو بدت میاد ولی من بدم نمیاد بعدشم جوری کثیف غذا خورد ک از همون موقع از سیب بدم میاد ... رابطه مو باهاش قطع کردم ..خدایا کمکمون کن
من که دارم روانی میشم خیلی وقتا میخواستم گریه کنم برا من از همه بدتر برادر کوچیکمه اون دیگه منو داره میکشه نمیدونم چ خاکی بزنم تو سرم. وقتی به اوج عصبانیت میرسم آرزوی مرگ میکنم همش حس بدبختی دارم دیگه حالم از این زندگی بهم میخوره پیش ***م رفتم میگه تو باید این دردارو تحمل کنی تا اعصابت در برابرش مقاوم بشه ولی من بدتر میشم من از رفتار تکراری بقیه هم اعصابم بهم میخوره نه میتونم چشمو ببندم نه میتونم گوشمو بگیرم ای کاشکی گوشم کر میشد یا زودتر میمردم خبر مرگ متخصصین بشه بلد نیستن این انگلو درمان کنن
من سه ساله بافردی با این بیماری ازدواج کردم البته ایشون پنهان کردن اولش اما خیلی در عذابم نمیتونم دیگه تحملش کنم داره منم حساس میکنه بعلاوه که تیک های خیلی بدی هم داره
اگه دختری هست که دماغ بالا نمیکشه موقع غذا خوردن مثله شتر نشخوار نمیکنه دهنشو علکی صدا نمیده و پایس با اینجور آدما رفتار و آمد نداشته باشیم تو زندگی بیاد ازدواج کنیم
من هم متاسفانه درگیر این اختلال ام.هرچی هم پیش روانشناس و روانپزشک رفتم فایده نداره. دیگه به مرز جنون و خودزنی رسیدم.متاسفانه بیشتر هم روی صدای دهان و خوردن تخمه و برخورد ظروف چینی حساس هستم .این اواخر هم شدید تر شده و کلا زندگی رو برام جهنم کرده.لطفا اگه درمانی یا چیزی برای این اختلال هست بگید
منم این بیماری رو دارم واقعا و دارم روز به روز بدتر میشم ولی یه کاری که تونستم برا خودم بکنم و به همه پیشنهاد میدم اینکه یسری پد صدا گیر هست در لوازم پزشکی ها خیلی نرم و کوچیکه بخرید و بذارید تو کوشتون واقعا بیماریه که هیچ کسم درکت نمیکنه هیچ کس.من به کسایی که اذیتم میکنن میگم الهی خدا به حال و روز من دچارتون کنه که بفهمید چی میکشم
1
22
ناشناس|۲ سال پیش
الهی آمین! واقعا امیدوارم کسایی که اذیت میکنن خودشون دچار بشن تا تو جهنم و زجری که ما تجربه میکنیم بمیرن!
0
7
بهنام|۴ سال پیش
بدبختی این که تازگیا دوبلور های سینما هم کلی صدای آزار دهنده به فیلم ها اضافه میکنن که همش هم صدای دهان هست من که از فیلم دیدن افتادم
منم اعتراف میکنم ک شدیدا ب این درد مبتلام ! و جالب اینکه بیشتر ینی خیلی بیشتر رو خونواده م حساسم |: ملچ ملوچ کردن خرت خرت کردن فین کردن خروپف همع ی اینا کافین ک منو ب گریه بندازن |:
هیچ انسان فرهیخته ای مثله شتر نشخوار نمیکنه صدای دهنشو غذاخوردنشو همه بفهمن یا تند تند دماغ بالا نمیکشه یا بیخود از دهنش صدا دربیاره
2
16
shiva|۴ سال پیش
آقا حسین من متوجه شدم حتی اگ کسی با ارامش غذاشو بخورع بازم حساسم و کافیع فقط ی صدای کوچولو ازش بیاد بخاطر همین ب کسی توهین نمیکنم چون میدونم مشکل از اونا نیست و این مشکل منه بخاطر همین طرز فکرم یذره اروم شدم نسبت ب قبلنم فقط رو اطرافیان نزدیکم حساسم ب شمام پیشنهاد میکنم ب کسی با تنفر نیگا نکنین مغز ادم از شیطون بدتره، ادمو ب نیستی میکشونه ب مغزتون گوش ندین اینو با همه ی دوستانی هستم ک این پستو خوندن(((:
1
27
مهسا|۴ سال پیش
من و خواهرم از سن کم متاسفانه دچار همین بیماری شدیم که بشدت عذاب آوره،درک مقابل نسبت بهم داریم مثلا کاهوم یا خیار یا قورت دادن آب گلو اینا رو رعایت میکنیم ولی بقیه اطرافیان اصلا درک نمیکنن تاحدی که گاهی منجر به دعوا میشه یبار که من و مامانم دعوای شدید داشتیم سر اینکه چرا تو گوشم کاهو خوردی .خیلی عذاب اوره ولی تنها کاری که آرومم کرده خودم اون صدا رو تولید میکنم مثلا اگه یکی غذا خوردنش صدا داره و نتونم محل رو ترک کنم مجبور باشم بمونم همون صدا رو به شکلی وحشتناک تر از خودم تولید میکنم البته که اون شخص اذیت نمیشه ولی لااقل من حالم خوب میشه چون صدایی که خودم تولید میکنم رو میشنوم نه صدای بقیه که باعث نفرت هم بشه
من از کسایی هستم که به این بیماری مبتلام.متاسفانه هیچکس درک نمیکنه و من همیشه اذیت میشم حتی تو محیط خانواده ی خودم.کاش بیشتر به این افرادتوجه بشه چون بشدت رنج آوره
وای من ب همه ی اینا حساسم روز ب روز دارم بد تر میشم من کنکوری ام و اگه اینجوری پیش برم روز کنکور همه چیزو خراب میکنم. من اگه کسی کنارم فین فین کنه آنقدر اعصابم خورد میشه ک دلم میخاد طرف رو بکشم همیشه مجبورم برم جایی ک کسی نباشه اما روز کنکور چی کار کنمچرا درمان نداره
سعی کن تو محیط هایی که این صدا ها هست تست بزنی و عادت کنی . چون احتمالش هست که اطرافیانت سر جلسه سرماخورده باشن . من خودم این شرایط رو گذروندم ولی به سختی ...
1
2
بنواری|۴ سال پیش
عزیزم در فضا قرار گرفتن تاثیر خاصی نداره حدااقل برای من که نداشت من هم امسال کنکور داشتم میتونی از پنبه دستمال کاغذی یا یه نوع چوب پنبه های کوچیک هستن که داروخانه ها میفروشن برای توی گوشات میتونی استفاده کنی
0
4
Ghazal|۴ سال پیش
من هم همین مشکلو دارم می خوام برای کنکور درس بخونم ولی صدای آدامس خوردن بقیه اونقدر رو مخه که گاهی اوقات گریم می گیره یا خودمو می زنم مثل دیونه ها شدم.
0
6
N|۲ سال پیش
دقیقا واسه یه کنکوری مثه مرگه👌🏼👌🏼👌🏼🥺
0
2
آتنا|۴ سال پیش
من یه همسایه از لهستان دارم بالای سرم و مرتب صدای پاش که میکوبه به زمین تو گوشم ازش خواهش کردم ولی حالا لج کرده و میپره تو اناق مجبور شدم خونمو عوض کنم و برم زیر شیرونی بشینم این صداها نیاد توش و هیچ کس نه مثل من میشنوه و گرفتاره
دقیقا مشکل منو گفتی. از خانواده جدا شدم تنهایی خونه گرفتم. همسایه بالای صدای پاش میومد بعد از کلی دعوا خونه رو عوض کردم. خونه ی جدید هم همینطوره....این چه زندگیه آخه؟
0
8
افرام|۴ سال پیش
من به صدا خیلی حساس هستم و سالهاست در معرض صدا های محیط قرار دارم مخصوصا فرز و سنگ بری ساختمانهای اطرافمون که موزیک متن زندگی من شده و دایم همسایه پر سر و صدا طوری که هفده ساله تمام سال شبها با پنکه باید بخوابم از وقتی دخترم هم بدنیا آمد آنقدر جیغ و گریه میکنه که کاملا اعصابم بهم میریزه مخصوصا اگه لباسشویی هم کار کنه همزمان دیونه میشم من هم خودم رو زدم موقع اوج عصبانی بودنم اما فهمیدم چاره کار اصلا این نیست هر موقع محرکهای اطرافم زیاد میشن اول به خودم آگاهی میدم بعد یک استامینوفن با آب خنک میخورم و پیشونیم رو با آب سرد میشورم و سریع یک فایل صوتی ارامبخش گوش میدم اگر هم بتونم از محیط صدا دور میشم ولی چیزی که فهمیدم آینه که صدا خودش میاد سراغ ادمهای حساس بهش اگه آگاهانه تصمیم بگیریم از این حساسیت کم کنیم بهترین راهه
دقیقا ...مامانم از جایی که درکم کنه به من می گه روانی واقعا که ...ای کاش سر خودشون بیاد تا بفهمن
0
14
나디아|۴ سال پیش
حالا بعضی چیزارو ادم باهاش کنار میاد اما بیست تا خمیازه پشت سرهم بادهن باز غیر قابل تحمله مگه رو تخت خوابت خار گذاشتم خب برو بخواب ساعت سه صبح با گوشی کار میکنه،یا مثلا قورت دادن اب دهنت قبل از لقمه گذاشتن تو دهنت چقد سخته مگه؟؟ یا اصلا بادهن بسته غذا خوردن جزو اداب سفره است مگه انجام دادنش اینقدر سخته؟
مشکل اصلی این نیست که ما نمیدونیم بیماریمون چیه مشکل اینه که بقیه همچین چیزی رو قبول ندارن اصلا از ضربان قلب ادم احساس میشه اما بازم اطرافیان اصلا حساب نمیکنن
اخیرا به خاطر احداث یه پل خیابان محل زندگی ما هم که قبلا کم تردد بود الان پر تردد شده و صدای خودروهای خیابان تو خونه اذیتم میکنه و هر کاری میکنم نشنوم بازم صداشون رو میشنوم و از شنیدن صدای عبور خودرو از جلوی خونمون انقدر عصبی میشم که اصلا نمیتونم بخابم حدود یک سال و نیمه این مشکلو دارم .
0
9
!|۴ سال پیش
من از بدو تولد دچار شدم هرسال هم داره بدتر میشه . بدتر از همه اینه که هیچ کس درکت نمیکنه
منم همین طور از بچگی همین جوری بودم برا . اینکه خوب بشم بیشتر اینکارو میکردن ولی فقط این مشکلمو برای من بزرگتر کردن الان وقتی این صداهارو میشنوم از شدت عصبانیت گریه میکنم یا خودمو میزنم واقعا خسته شدم مثله ادم روانی شدم