دکلمه روز کتاب
در این مقاله از مجله اینترنتی دلگرم مجموعه ای از دکلمه روز کتاب را برای شما عزیزان آورده ایم. با ما همراه باشید.
دکلمه روز کتاب و کتابخوانی
کتابهایم را بر هم مینهم
تا از آنها تختگاهی بیافرینم
و در این پست آباد، بر آن بایستم
تا تو
تنها تو!
مرا ببینی!
ور نه شعر
جز خودزنی نامتناهی تازیانه نیست
در محکمهای که قاضی و محکوم هر دو منم
و پُتککِ حکمم را
جز به مجازات خویش
بر میز نمیکوفم!
کتابهایم را بر هم مینهم
تا بر تختگاه خودساختهام بایستم
و تو را
در مهتابی بالادست
بوسهای بفرستم
دکلمه برای روز کتاب و کتابخوانی
دلم را ورق میزنم
به دنبال نامی که گم شد
در اوراق زرد و پراکنده این کتاب قدیمی
به دنبال نامی که من…
-من شعرهایم که من هست و من نیست –
به دنبال نامی که تو…
-توی آشنا، ناشناس تمام غزلها-
به دنبال نامی که او…
به دنبال اویی که کو؟
پروانههای خشک شده، آن روز
از لای برگهای کتاب شعر
پرواز میکنند
دکلمه هفته کتاب و کتابخوانی
شنیدم شبی در کتب خانه من
به پروانه میگفت کرم کتابی
به اوراق سینا نشیمن گرفتم
بسی دیدم از نسخه فاریابی
نفهمیدهام حکمت زندگی را
همان تیرهروزم ز بی آفتابی
نکو گفت پروانه نیم سوزی
که این نکته را در کتابی نیابی
تپش میکند زندهتر زندگی را
تپش میدهد بال و پر زندگی را
دکلمه درباره روز کتاب و کتابخوانی
نانوشته حرف میخوانیم ما
این کتاب نیک میدانیم ما
مخزن اسرار او ما یافتیم
نقد گنج کُنج ویرانیم ما
ما به او علم لدنی خواندهایم
این چنین علمی نکو دانیم ما…
شعر روز کتاب و کتابخوانی
حریفی که از وی نیازرد کس
بسی آزمودم، کتاب است و بس
رساند سخن را به خوبی به بن
به بسمالله آغاز سازد سخن
نگیرد به کس سبقت از هیچ باب
از او تا نپرسی نگوید جواب
توان خواند در لوح پیشانیش
خط سرنوشت سخندانیش
ز طورش به خلوتگه انجمن
همه خاموشی، با تو گوید سخن
کند مستمع، گر قبولِ کتاب
توان گفت در وصف او صد کتاب
دیدگاه ها