مروری بر ضرب المثل های شیرین فارسی
کاسه جایی رود که باز آید قدح:
کلافه و سردرگم و مردد بودن، هم و غم پیدا کردن راه چاره داشتن.
کت بده کلاه بده، دو قورت و نیم بالا بده:
کسی که در حق دیگری خدمت و خوبی کرده و دست آخر هم بدهکار شده و دچار زخمزبان و توقعات بیجا گردد.
کربلا رفتنت بهانه بوَد/ کربلا در میان خانه بوَد:
خدا را در همه جا میتوان یافت و به او توجه کرد.
کشتیهاش قرق شده:
به کسی که در غم و اندوه فرو رفته باشد میگویند
کفش کسی را جفت کردن:
جواب کردن، عذر کسی را خواستن و بیرون کردن. در برخی موارد در هنگام خروج میهمان کفش را جفت میکردند
کک تو تنبونش افتاده:
ترسیدن و به هول و ولا و دلشوره افتادن
کلهاش بوی قرمهسبزی میدهد:
کسی که در سر هوای کارها و اقدامات خطرناک و دردسر آفرین و خارج از توان خود بپروراند.
نان در خون زدن و خوردن:
وصف تیرهروزی و اندازه و ملال فراوان
ننه! سنگ نیم منه:
جواب بچه بهانهگیر را با ننه (مامان) گفتن بیامان خواهش و بهانه داشته باشد و اشاره به اینکه: مادر عاشق با گذشت است که همیشه در مقابل آزار و اذیت یا کوتاهی و نادانی فرزندش گذشت کرده و نیم من میشود.
نه قم خوبه نه کاشون، لعنت به هر دوتاشون:
اشاره مزاحگونه به بعضی خصلتهای نه چندان خوب مردم این دو شهر (صد البته که در همه جا آدمهای خوب و بد وجود دارند).
عروس هزار داماد:
منظور دنیا و بیوفائی آن است که هر روز بر وفق مراد کسی است و روز بعد از او روی میگرداند.
عشوه شتری، غمزه خرکی:
ناز بیخودی که اصلاً هم به طرف نمیآید
ذرع نکرده پاره کرده:
بدون محاسبه و بیحساب و کتاب شروع به کاری کردن
یک ده آباد به از صد شهر خراب:
یک چیز یا کار درست و حسابی و کامل بهتر از چندین کار جور واجورِ ناقص و بدردنخور میباشد.
یک شبه مهمان، صد ساله دعاگو:
حرف مهمان یا تازه واردی که با بیاعتنایی میزبان روبرو شده باشد.
یک وقت از سوراخ تو میره، یک وقت از دروازه تو نمیره:
متغیرالحال، دو شخصیته، کسی که هر وقت یک حالت و یک رفتار را در پیش بگیرد.
یکی به نعل میزنه یکی به میخ:
دوپهلو و دوجور حرف زدن، کلام بینابین و ناواضح، مراعات هر دو طرف را کردن و مقصود خود را در لفافه بین نمودن.
یکی یک دونه خل و دیوونه:
بعضیها معتقدند تک فرزندها به دلیل لوس و از خود راضی بودن، عقل و رفتار چندان منطقی و درست حسابی و قابل قبولی ندارند.
قدر زر زرگر شناسد، قدر گوهر گوهری:
قدر و ارزش هر کار و هنری را خبره و هنرمند در آن میداند
قربون برم خدا رو، یک بام و دو هوا رو:
در یک مسئله و امری واحد بنا بر مصلحت دو گونه عقیده و دو برخورد متفاوت داشتن.
شاه میبخشه شاه قلی نمیبخشه:
هنگامی بالادست یا صاحب حق چیزی را ببخشد اما زیر دست خساست کرده و از بخشیدن خودداری کند.
شیرین بیا، شیرین برو:
کم بیا، کم برو تا شیرین و عزیز باشی
تا ریشه در آب است امید ثمری هست:
هیچگاه نباید ناامید شد همیشه روزنه امیدی وجود دارد.
تب تند زود عرق میکنه:
علاقه شدید در مورد کاری یا نسبت به چیزی و کسی که که معمولاً به همان اندازه هم زود از بین میرود
تخم نا بسمالله:
اشاره به یچه یا آدم شرور و شیطان و پرآزار.
ترحم بر پلنگ تیز دندان- ستمکری بود بر گوسفندان:
رحم وشفقت نسبت به ظالم، ستم بر مظلوم است
فتیله را از گوش در آوردن:
قطع امید و صرفنظر، باز کردن گوش و شنیدن حرفی که آخرین امید ناامید میکند، فکری را از سر بیرون کردن. حاضر به شنیدن حرفی که به ضرر فرد میباشد
فاره چون بلند شود سرنگون گردد:
هر اوجی حضیضی و هر خیزی افتی دارد، کسی که در اوج غرور و برتری باشد عاقبت به خواری و حقارت میرسد
حاشا و کلاّ:
اصرار و لجاجت، یکدندگی و پافشاری رو حرف خود.
حسرت به دل کچل خدیجه، مُردم ندیدم نوه و نتیجه:
حرف آدم حسود یا حسرتکس در مورد کسی که به مقصود خود رسیده و دق میکند اما خود از مثل آن محروم است
در این رابطه بیشتر بخوانید:
ضرب المثل "با آب حمام دوست می گیرد"
ضرب المثل " اینها همه شعر است "
تهیه و گردآوری مجله دلگرم
مرضیه ملایری
دیدگاه ها