دلگرم
امروز: جمعه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۸ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
قسمت 25 قصه های هزار و یک شب
8
زمان مطالعه: 3 دقیقه
شهْرزادْ، شخصیت اصلی و بانوی روایت‌گرِ داستان‌های هزار و یک شب است. شهرزاد روایت‌کننده قصه‌ها برای شهریار، شاه ایران است. قصه های هزار و یک شب شهرزاد را با ما در مجله اینترنتی دلگرم دنبال کنید.

قصه های زیبای هزار و یک شب شهرزاد

25 قصه های هزار و یک شب _ قسمت

داستان "شمس الدین و نورالدین" به پایان رسید. داستان دو وزیر زاده، که هر یک در دستگاهی وزیر می شوند و جالب این که کل این داستان، از زبان جعفر برمکی، شخصیتی تاریخی که وزیر خردمند دربار هارون‌ الرشید بوده است، روایت می‌گردد.

نورالدین به یکی از شرقی‌ترین نقاط جهان عرب، موصل می‌رود، و شمس‌الدین، در غرب و به مصر منزل دارد. آنجا که شمس الدین به فرزند برادر می رسد، میانه این دو شهر، دمشق است.

نکته اینکه در روزگارانی که هزار افسان، نسخه اصلی هزار و یکشب نوشته شده است، موصل ایرانی و دمشق سریانی و مصر قبطی است. اصل و نسب در این داستان اهمیت دارد و هر کس نیز که از اصل خویش دور می‌شود، سرانجام به جایگاه خود باز می‌گردد.

عنصر تقدیر، در اینجا تغییر دهنده حالات و پیش آورنده پستی و بلندی ها و گره‌های داستان است؛ گرنه، آغاز و انجام داستان دانسته و نا متغیر است.

راوی داستان هزار و یک شب، از عنصر تعلیق در کنار ساختار معما گونه به طرزی استفاده کرده که ویژه داستان‌ها و قصه‌های هوشمندانه شرقی است.

نمود این ساختار معما گونه، آنجاست که وزیر (پدر ست الحسن)، صورت اشیا و وضعیت حجله را آنگونه که در شباب زفاف است یادداشت می کند، و تا چند شب بعدتر، حتی پس از بازگشت حسن بدرالدین به نزد ست الحسن نیز، سر این کار بر خواننده آشکار نیست. غافل از اینکه غرض وزیر، راستی آزمایی از ادعای ست الحسن، و اطمینان بر این فرض بود که داماد ندیده، فرزندِ برادر است.

پایان این داستان، بر پاشنه‌ی همان دری می چرخد که حکمت فردوسی و خیام بر آن استواری یافته است، فرار از مرگ، نکوهش مرگ . افسوس خوردن از این پایان ناگزیر.

شهرزاد از زبان جعفر برمکی، وزیر ایرانی، این نگاه ایرانی به مرگ را چنین می‌نماید:
"شمس الدین وزیر با پسر برادر و سایر پیوندان در عیش و نوش بسر می‌بردند، تا آنکه بر هم زننده لذات و پراکنده کننده جماعات بر ایشان بتاخت".
چنین تصویر ناخوشایند و دوست ناداشتنی از مرگ، نه از غرب خاورمیانه، که از ایران برمی‌آید.

چنان که فردوسی گوید:
اگر مرگ داد است بیداد چیست؟ ز داد این همه داد و فریاد چیست؟

شب بیستم و پنجم

"حکایت خیاط و احدب و یهودی و مباشر و نصرانی"

بیشتر بخوانید:

دانلود صوتی قصه های زیبای هزار و یک شب شهرزاد

دانلود صوتی قصه های زیبای هزار و یک شب - قسمت ۲۰

دانلود صوتی قصه های زیبای هزار و یک شب - قسمت ۲۱

دانلود صوتی قصه های زیبای هزار و یک شب - قسمت ۲۲

دانلود صوتی قصه های زیبای هزار و یک شب - قسمت ۲۳



این مطلب چقدر مفید بود ؟
5.0 از 5 (8 رای)  

    ۱ دیدگاه

    شما هم می توانید نظرات خود را ثبت کنید

    رضا | ۳ سال پیش
    دیدگاه شما:بادرودوشادب
    اش خدمت شماعزیزان من دیروزباسایتتون اشناشدم من درایمیل قبلیم هم عرض کردم خدمتتان من کتاب صوتی هزارویک شب دوتاصوتی کاملش دارم ویکی هم یک سوم ونوشتاریشم دارم ولی بااین صدادنبالش میگشتم که درسایت شماهست توایمیل قبلیم گفتم خواهشن لینک کامل اینوبزارین ک یکبارمستقیم همشه کامل دانلودکردمن دیروز وامروز کلا 25تاازفایلاشو دانلود کردم لطفااین لطف انجام بدین باکمال تشکروقدر دانی فراوان ازشما عزیزان منتظرجواب شماازطریق ایمیل هستم پیروزوسربلندباش
    ین .
    0
    3
    
    hits