دلگرم
امروز: پنج شنبه, ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ برابر با ۱۷ رمضان ۱۴۴۵ قمری و ۲۸ مارس ۲۰۲۴ میلادی
غذاي سگ و غذاي انسان

غذاي سگ و غذاي انسان(يك تلنگر)

غذاي سگ و غذاي انسان
9
زمان مطالعه: 2 دقیقه
غذاي سگ و غذاي انسان داستان هاي واقعي داستان هاي خواندني ماجراهاي تكان دهنده ماجراهاي واقعي فقر داستان قصابي ماجراي فقير و پولدار داستان هايي براي عبرت نوشته هاي تكان دهنده

غذای سگ و غذای انسان(یک تلنگر)

توی قصابی بودم که یه پیرزن اومد تو و یه گوشه وایستاد .....
یه آقای خوش تیپی هم اومد تو گفت: ابرام آقا قربون دستت پنج کیلو فیله گوساله بکش عجله دارم .....
آقای قصاب شروع کرد به بریدن فیله و جدا کردن اضافه‌هاش ..... همینجور که داشت کارشو می‌کرد رو به پیرزن کرد گفت: چی مِخی نِنه ؟
پیرزن اومد جلو یک پونصد تومنی مچاله گذاشت تو ترازو گفت: هَمينو گُوشت بده نِنه .....
قصاب یه نگاهی به پونصد تومنی کرد گفت: پُونصَد تُومَن فَقَط اّشغال گوشت مِشِه نِنه بدم؟
پیرزن یه فکری کرد گفت بده نِنه!
قصاب اشغال گوشت‌های اون جوون رو می‌کند می‌ذاشت برای پیره زن .....
اون جوونی که فیله سفارش داده بود همین جور که با موبایلش بازی می‌کرد گفت: اینارو واسه سگت می‌خوای مادر؟
پیرزن نگاهی به جوون کرد گفت: سَگ؟
جوون گفت اّره ..... سگ من این فیله‌ها رو هم با ناز می‌خوره ..... سگ شما چجوری اینا رو می‌خوره؟
پیرزن گفت: مُخُوره دیگه نِنه ..... شیکم گشنه سَنگم مُخُوره .....
جوون گفت نژادش چیه مادر؟ پیرزنه گفت بهش مِگن تُوله سَگِ دوپا نِنه ..... اینا رو برا بچه‌هام مي‌خام اّبگوشت بار بیذارم!
جوونه رنگش عوض شد ..... یه تیکه از گوشتای فیله رو برداشت گذاشت رو اشغال گوشتای پیرزن .....
پیرزن بهش گفت: تُو مَگه ایناره بره سَگِت نگرفته بُودی؟
جوون گفت: چرا
پیرزن گفت ما غِذای سَگ نِمُخُوريم نِنه .....
بعد گوشت فیله رو گذاشت اون طرف و اشغال گوشتاش رو برداشت و رفت.
*******************************************

نميخوام زياد توضيح بدم فقط :
" اي كاش هميشه يه ذره ، فقط يه ذره هم كه شده حواسمون به اطرافمون باشه"
به قول شاعر:
.........تا كه دستت مي رسد كاري بكن
پيش از آن كز تو نياييد هيچ كار............
مهدي پويان
گردآوري:مجله اينترنتي دلگرم



این مطلب چقدر مفید بود ؟
4.4 از 5 (9 رای)  

۳ دیدگاه

شما هم می توانید نظرات خود را ثبت کنید

مهدي پويان | ۹ سال پیش
از اين موارد خيلي زياد هست
كافيه چشمامون رو باز كنيم
0
0
seyed m@hdi seyedi | ۹ سال پیش
خیلی متن دردناکی بود
0
0
مهدی | ۹ سال پیش
اشکمو در آوردی
0
0

hits