سلام خوب هستین وقتتون بخیر باشه امید وارم که حالتون خوب باشه ببخشید من تو خواب دیدم که یه پلیس اومده یه پسر رو بر میداره و به کنار میندازه بعدش با چند تا وسایل سرشو میبره ببخشید لطفا زود معنیشو بگین چون که من عجله دارم
سلام من خواب دیدم یک پلیس ک لباس سفید میپوشه اومده تو حیاط خونه با من حرف زد و بهم لاک داد اما زیاد یادم نیس راجب چی حرف زدیم بعدش من از خونمون داشتم میرفتم جایی و رفتم تعبیر این خواب چیه
سلام من خواب دیدم مادرم اومده خونه من توحیاط بود ماشین مامور میاد مادرم دست گیر کنه مامانم جلو همونا میگه گوشیم یکی از مامورا دزدین ومواد داخل کیفش یکی گذاشته ادمای زیاد جمع شده بودند من به مادرم میگفتم که دیگه ابرویی نداریم اینجا همه نگاه میکنن
سلام من خواب دیدم که پلیس شمشیر پسرم که برای شرکت در مراسم محرم خریده بود را بردند ورویپسرم را با عبای سیاه پوشاندند ودنبال شمشیر پسر عمش که به همین منظور خریده بود گشتند وآن را هم بردند وعبای سیاه روی او انواختند
خواب دیدم من و دوتا خواهرام پلیس هستیم و شوهرم خلاف کار شده و من و دوتا خواهرام دنبالش بودیم بلاخره تو یککوچه بن بست شوهرمو گیرانداختیم و من و خواهرم اسلحه هامون سمت شوهرم گرفته بودیم و بهش گفتیم که تسلیم بشه ولی شوهرم اینکار نکرد و با اسلحه میخواست ما رو بزنه که من و دوتا خواهرام بهش شلیک کردیم و تیر آخر من وسط پیشونی شوهرم زدم و شوهرم در حالی که سینه و شکمش سوراخ سوراخ و با چشمانی باز رو زمین افتاد و کشته شد
سلام من خواب دیدم ماءمور ها اول جلوی من را گرفتن و من حجابم خوب بود ولی منو ترسوندن بامن شوخی کردن گفتن تو دستگیری بعد دیدن من گریه کردم گفتن شوخی کردیم میخواستیم بهت هدیه بدیم بعد به من یه شونه جادوی با کش موی بنفش زیبا که یه پروانه روش بود به من هدیه دادن یعنی چیه تعبیر خوابم میشه بگید
سلام من دیشب خواب دیدم که پلیس بودم و در واقع مدرسه هم می رفتم . بعد اینکه صاحب کارم مردی به نام سرهنگ آدینه بود که پدر دوستم هم بود دوستم هم ازدواج کرده بود و شوهرش نامش عماد بود .خواب دیده بودم که یک خطری من رو تهدید می کرد وبه خاطر همین من به خانه ی دختر آقای آدینه رفته بودم صبح که دوستم شیفت بود و شوهرش از خانه بیرون بود همان کسانی که من به خاطر آنها به خانه ی دوستم رفته بودم در خانه بودند ( از روی صدایشان احساس می کنم دخترخاله های مادرم بودند)آنها دو زن ویکبچه بودند آن بچه بیماری بدی داشت هر کاری کردند که بهمن منتقل کنند من نزاشتم خواستم بروم در حمام تا مو هایمرا شانه کنم قتی رفتم با خودم گفتم نکند در را از پشت ببندند و من را زندانی کنند و حدسم درست بود و دیدم که میخواستند در را ببندند پقتی رفتم بیرون به من خندیدن و گفتند مثل ۱۵ سال پیش نیستی و زرنگ تر شدی بعد من از خانه اومدم بیرون و همه رو برای سرهنگ آدینه تعریف کردم و او آمد انها را دستگیر کرد تعبیرش چیه؟
ببخشید من تو خواب دیدم که یه پلیس اومده یه پسر رو بر میداره و به کنار میندازه بعدش با چند تا وسایل سرشو میبره
ببخشید لطفا زود معنیشو بگین چون که من عجله دارم
توخونهماریخته
ودنبالموادمیگر
دهومنترسمازا
ینکهمباداپیداک
نهتعبیرشچیمی
شه
تعبیرش چیه؟