سلام و خسته نباشید. من خوابی دیدم که به جزیره ای رفتیم و بعد همش مردم آنجا نیست و ناپدید می شدند و هیچ کس دلیل آن را نمی دانست چرا بعضی از مردم آنجا ناپدید می شدند و یا به کجا می روند اما حدس می زدیم که آنهارا جایی می بردند و آنهارا می کشتند. خودمان در فضای بازی در طبیعت دور از شهر با یک دختری بودیم اما یک دفعه طوفان بسیار شدیدی اومد و من رفتم در خانه مطروکه ای غایم شدم و در را تا اینکه می خواستم قفل کنم نتوانستم اینکار را انجام دهم و جلوی در را در حد تلاشم گرفتم گرفته و یک دفعه پدرم آمد تا به کمکم تا جلوی در را بگیرد و طوفان وقتی که کم شد به صورت ناگهانی درون آن خانه ۲ عقرب یک عقرب کوچک سیاه و یک عقرب بسیار بسیار بزرگ سیاه و قرمز به همراه چشم های بزرگ آمدند و دم خیلی بزرگ زهر دار که می توانستم با دمش زمین را خورد کند و حد فردی را از وسط ۲ نصف کنند بعد من خیلی ترسیده بودم و می خواستم فرار کنم اما تا اینکه فرار کنم عقرب کوچک آمد و من را نیش زد و من از خواب پریدم . من این خواب را بعد از ظهر دیدم و یک حسی بهم می گه این خواب خیلی مهم است لطفا تعبیرش بگید چی می شه؟
دیدم که در خانه مادری هستم دو تا عقرب نبش زدنند منو و آنها را کشتم، و با حالت مریضی و بد به مادرم گفتم که عقرب نیش زده مرا دارم میمیرم و آنها بی اعتنایی میکردند
در ادامه : من برای حفاظت از دختر بچه به قصد کشتن عقرب، عقرب رو دنبال کردم اما عقرب لابه لای وسایل خونه ناپدید شد بعد دخترش که به من دایی میگفت (البته من بهش تذکر دادم بهم بگه عمو) من رو متوجه چندتا نوزاد عقرب در گوشه ای از دیوار اتاقش کرد، اما من از کشتن بچه عقرب های زرد امتناع کردم، در همین حین همسر سابقم از حمام بیرون اومد و موضوع عقرب رو براش توضیح دادم اما ایشون خونسرد بود و گفت اتفاقا دیروز بزرگتر از این عقرب رو با دمپایی کشته و هیچگونه احساس خطری برای خودش وخانوادش نمیکرد، در همین حین شوهرش وارد منزل شد و با وجود اینکه دلایل آمدن و ماندم را برای حفاظت از دخترش را به این آقا توضیح دادم اما نسبت به من و همسر سابقم عصبانی شد و از من خواست منزلش رو ترک کنم و هرگز مجددأ وارد منزلش نشوم من هم ازمنزلش بیرون اومدم، لطفا تعبیر بفرمایید.
درود، تقریبا چهار سال پیش با توجه به آشکار شدن خیانت همسرم و ارتباط عاشقانه اش با یک مرد متاهل به اصرار خودش من بخشیدمش اما بدون وقفه باز بارها تکرار کرد تا اینکه دو سال پیش خودش طلاق گرفت و بهمراه دختر ده ساله ام رفت، دیشب خواب دیدم با شخص دیگه ای ازدواج کرده. یه روز من سرزده رفتم خونه شون تا به دخترم سر بزنم اما دخترم با آنها زندگی نمیکرد، در اون لحظه همسر سابقم در حمام بودند و در غیاب شوهرش به من اجازه داد در منزلش بمانم تا بعد از استحمام درباره دخترم توضیح دهد. اما من میخواستم از خونه شون خارج بشم که دیدم یه دختر چهار یا پنج ساله که ظاهرا دختر شوهرش بود رو تخت مظلومانه نشسته درحالیکه روی دیوار یه عقرب زرد نسبتا بزرگ به سرعت به هر سو من جمله روی تخت دخترک حرکت میکرد. با عرض پوزش بلافاصله ادامه خواهم داد در یک متن ارسالی دیگر