
روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی و روز زبان فارسی چه روزیست ؟
تاریخ دقیق روز فردوسی و روز زبان فارسی در تقویم 98
هجری خورشیدی | هجری قمری | میلادی |
---|---|---|
چهارشنبه، ۲۵ اردیبهشت | الأربعاء، ١٠ رمضان | Wednesday, May 15 |
۱۳۹۸/۰۲/۲۵ | ۱۴۴۰/۰۹/۱۰ | 2019/05/15 |
علت نامگذاری روز فردوسی و روز زبان فارسی چیست ؟
حکیم ابوالقاسمم حسن بن علی فردوسی توسی شاعر معاصر و سخن سرای ایرانی و سرایندهٔ شاهنامه، درسال 319 هجری خورشیدی (329 هجری قمری برابر با 940 میلادی) در “طبران” طوس خراسان به دنیا آمد.
درباره تولد، زندگی و زمان درگذشت حکیم ابوالقاسم فردوسی اطلاعات دقیقی در دست نیست، اما با توجه به اشاراتی که در متن شاهنامه آمده است اغلب معتقدند که فردوسی در سال ۳۲۹ هجری قمری متولد شده و در سال ۴۱۱ هجری قمری برابر با 1020 میلادی در سن هشتاد سالگی دار فانی را وداع گفته است اما روز دقیق آن مشخص نیست.
بنابراین ۲۵ اردیبهشت هیچ ارتباطی با تولد یا وفات او ندارد و به عنوان روز بزرگداشت این شاعر حماسهسرای کشور قرارداده شده است.
به این دلیل که زبان فارسی را مدیون زحمات فردوسی شاعر بزرگ ایرانی هستیم و اگر شاهنامه فردوسی نبود معلوم نبود امروز ما به چه زبانی سخن میگفتیم روز فردوسی را روز زبان فارسی نیز نامیده اند.
فردوسی در شاهنامه، فرهنگ ایران پیش از اسلام را با فرهنگ ایران پس از اسلام پیوند داده که این همان ادامهٔ فرهنگی از حدود دو، سههزار سال پیش تاکنون است و این پیوند وامدار فردوسی است. در نبود شاهنامه، ادبیات فارسی به سختی میتوانست رشد یابد و در نبودِ فردوسی، کسانی چون خیام و مولوی و حافظ نیز نمیتوانستند اندیشهٔ خویش را بپرورانند و چنین ببالند.
چو ایران مباشد تن من مباد بدین بوم و بر زنده یک تن مباد
اگر سر به سر تن به کشتن دهیم از آن به که کشور به دشمن دهیم
می توان گفت همهٔ آثار حماسی پس از فردوسی در ادب پارسی، زیر نفوذ شاهنامه هستند. در انواع ادبی فارسی اثرگذاریهای گونهگون شاهنامه را میتوان دید. نام و آوازهٔ فردوسی در همه ی جای جهان شناخته و ستوده شده و همچنین شاهنامهٔ فردوسی به تعداد زیادی از زبانهای زنده جهان برگردانده شده است.
زندگی نامه کوتاه از فردوسی
حکیم ابوالقاسم حسن بن علی توسی معروف به فردوسی (حدود سال ۳۱۹ تا حدود ۳۹۷ هجری خورشیدی برابر با 940 میلادی) در قریه باژ از راء، ناحیه طابران «یا: طبران» طوس، یعنی همانجا که امروز مقبره اوست، به دنیا آمد. او شاعر حماسهسرای ایرانی و گویندهٔ شاهنامهٔ فردوسی است که مشهورترین اثر حماسی فارسی است و طولانیترین منظومه به زبان پارسی تا زمان خود بوده است. او را از بزرگترین شاعران فارسیگو دانستهاند.
پدرش از دهقانان طوس بود که ثروت و موقعیت قابل توجهی داشت. چنان که می دانیم “دهقانان” یک طبقه از مالکان بودند که در دوره ی ساسانیان «و چهار پنج قرن اول از عهد اسلامی» در ایران زندگی میکردند و یکی از طبقات اجتماعی میان طبقه کشاورزان و اشراف درجه اول را تشکیل می دادند و صاحب نوعی “اشرافیت ارضی” بودند.
دهقانان در حفظ نژاد و نسب و تاریخ و رعایت آداب و رسوم ملی، تعصب و سختگیری خاص میکردند و به همین سبب است که هر وقت در دورهی اسلامی کسی را “دهقان نژاد” می دانستند مقصود صحت نژاد ایرانی او بودو نیز به همین دلیل است که در متون فارسی قرون پیش از مغول “دهقان” به معنی ایرانی و مقابل “ترک” و “تازی” نیز استعمال می شده است .
فردوسی نیز به خاطر تعلق به این طبقه از جامعه، از تاریخ ایران وسرگذشت نیاکان خویش آگاهی داشت، به ایران عشق می ورزید و به ذکر افتخارات ملی علاقه داشت. وی از همان زمان که به کسب علم و دانش می پرداخت، به خواندن داستان هم علاقه مند شد. همین علاقه به داستانهای کهن بود که وی را به فکر انداخت تا شاهنامه را به نظم در آورد.
چنان که از گفته خود او بر میآید، مدت ها در جستجوی این کتاب بوده و پس از یافتن نسخه اصلی داستانهای شاهنامه، نزدیک به سی سال از بهترین ایام زندگی خودرا وقف اینکار کرده است.
فردوسی درسال 370 یا 371؛ به نظم در آوردن شاهنامه را آغاز کرد ودر اوایل این کار، هم خود او ثروت و دارایی قابل توجهی داشت و هم عده ای از بزرگان خراسان که به تاریخ باستان ایران علاقه داشتند، وی را یاری میکردند. ولی به مرور زمان و پس از گذشت سال ها، در حالی که فردوسی بیشتر شاهنامه را سروده بود، دچار فقر و تنگدستی شد.
فردوسی در شهر “طوس” از دنیا رفت و همان جا در باغی که متعلق به خودش بود، او را به خاک سپردند. شاهنامه نه تنها بزرگ ترین و پرمایه ترین مجموعه شعر به جا مانده از عهد سامانی و غزنوی است، بلکه مهم ترین سند عظمت زبان پارسی و بارزترین مظهر شکوه و رونق فرهنگ و تمدن ایران باستان و خزانه لغت و گنجینه ادبـیات پارسی به شمار می رود.
فردوسی طبع لطیفی داشت، سخنش از طعنه، هجو، دروغ و چاپلوسی به دور بودو تا جاییکه می توانست از بکار بردن کلمه های غیر اخلاقی خودداری میکرد. شاهنامه فردوسی نگاهبان راستین سنتهای ملی و شناسنامه قوم ایرانی است. شاید بدون وجود این اثر بزرگ، تعداد زیادی از عناصر مثبت فرهنگ آبا و اجدادی ما در طوفان حوادث تاریخی نابود می شد و اثری از آن ها به جا نمی ماند.
آنچه که از متون مختلف مشخص میشود، فردوسی مسلمان و شیعه بوده است و به پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) عشق و علاقه وافر داشت. او شاعری معتقد و مومن به ولایت معصومین علیهم السلام بود و خود را بنده اهل بیت نبی و ستاینده خاک پای وصی میدانست و تاکید میکرد که:
گرت زین بد آید، گناه من است چنین است و آیین و راه من است
بر این زادم و هم بر این بگذرم چنان دان که خاک پی حیدرم
هیچکس به اندازهٔ فردوسی باورمند به خرد و دانش نبوده و تشویق به اندوختن دانش و هنر ننموده است. فردوسی چون خیام در اشعارش به کوتاهی زندگانی افسوس می خورد و بیان حیرانی میکند که انسان برای چه آمده است و کجا می رود و پس از این زندگی چه خواهد شد.
کسی کو به دانش توانگر بود ز گفتار و کردار بهتر بود
خرد باید و دانش و راستی که کژی بکوبد ار کاستی
آثار حکیم ابوالقاسم فردوسی
از آثار فردوسی می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- شاهنامه
- مثنوی یوسف و زلیخا
- گرشاسپنامه
- هجو نامهای در نکوهش پادشاه محمود
مشهورترین اثر فردوسی، کتاب پرمایه شاهنامه است. تاریخ شروع به نظم شاهنامه، صریحاً معلوم نیست ولی با استفاده از قرائن متعددی که از شاهنامه مستفاد می گردد و با انطباق آنها بر وقایع تاریخی، می توان آغاز نظم شاهنامه ابومنصوری را در سال 370 – 371 هجری دانست.
فردوسی، مدتی پیش از به دست آوردن نسخهی شاهنامه منثور ابومنصور محمد بن عبدالرزاق طوسی، در دوران جوانی و پیش از چهل سالگی، سرگرم نظم بعضی از داستانهای قهرمانی بود و درحدود سال 370-371 هجری نسخه شاهنامه منثور ابومنصوری را به یاری یکی از دوستان طوسی خود به دست آورد و به نظم آن همت گماشت.
فردوسی پس از سیزده یا چهارده سال، درسال 384 یعنی ده سال پیش از آشنایی با دربار محمود غزنوی، شاهنامه منظوم را به پایان رسانید. این تاریخ اتمام شاهنامه درپاره ای از نسخ قدیمی شاهنامه دیده می شود. در بیت زیر نیز بیان می کند که تاریخ پایان شاهنامه در سال 384 هجری بوده است.
به مـاه سفنـدار مـذ روز اَرد سـرآمــد کنـون قصــه یـزد گــرد
بنـام جهـان داور کـرد گار زهجرت سه صد سال و هشتاد و چار
علاوه بر شاهنامه، سرودههای دیگری نیز به فردوسی نسبت داده شده است که بیشتر بی پایه دانستهاند.
شناخته شده ترین آنها مثنوی یوسف و زلیخا و گرشاسپنامه و هجو نامهای در نکوهش پادشاه محمود است. سرودههای فردوسی نه تنها در ایران، بلکه در تعداد زیادی از کشور های دیگر مورد پژوهش و بررسی؛ ودر دانشگاههای شناختهشدهٔ دنیا مانند دانشگاه کمبریج انگلستان و دیگر دانشگاههای اروپایی و آمریکایی مورد مطالعه قرار گرفته است و تازهترین پژوهشها دربارهٔ شاهنامه در مرکز مطالعات خاورمیانه و اسلامی دانشگاه کمبریج منتشر شده است.
بیشتر بخوانید:
اشعار کوتاه و بلند | دو بیتی | سخن پند آموز از فردوسی (۳)
سالروز پایان سرایش شاهنامه در تاریخ ۲۵ اسفند
زندگینامه حکیم ابوالقاسم فردوسی