
نور در شعر سهراب سپهری
زندگی بارقه نور امید
در پی یافتن راه شفا
به مریضی که جوابش دادند
شعر سهراب سپهری برای نور
من در این آبادی،
پی چیزی میگشتم:
پی خوابی شاید،
پی نوری، ریگی، لبخندی.
شعر در مورد نور از سهراب سپهری
زندگی شعله شمعی است
که در ظلمت شب
نور امید دهد خانه دل را
شعر در وصف نور از سهراب سپهری
زندگی تابش نوری است
در صبحدم زایش خورشید
که به رقص آوردش گرد و غبار
شعر سهراب سپهری در مورد نور
در دل من چیزی است،
مثل یک بیشه نور، مثل خواب دم صبح
و چنان بیتابم، که دلم میخواهد
بدوم تا ته دشت، بروم تا سر کوه.
دورها آوایی است، که مرا میخواند.
شعر نور سهراب سپهری
و دست عاشق در دست ترد ثانیه هاست.
و او و ثانیه ها می روند آن طرف روز.
و او و ثانیه ها روی نور می خوابند.
و او و ثانیه ها بهترین کتاب جهان را
به آب می بخشند.
شعر کوتاه سهراب سپهری درباره نور برای بیو
بیا ذوب کن
در کف دست من
جرم نورانی عشق را …!
شعر رمانتیک نور از سهراب سپهری
صبح یعنی …
وسط قصه تردید شما،
کسی از در برسد،
نـور تعـارف بکـند …!
سهراب سپهری
22 شعر کوتاه عاشقانه و سنگین سهراب سپهری
شعر تنهایی | غمگین ترین شعرهای سهراب سپهری درباره تنهایی
ظهر تابستان/شعری از سهراب سپهری
دیدگاه ها