
فرق ایمان با اعتقاد داشتن در چیست؟
تفاوت ایمان و اعتقاد با یکدیگر چیست؟
به گزارش دلگرم : شخص با ایمان چنان دلگرمی و اطمینان دارد که هرگز در اعتقاد خویش شک و تردید نمی کند و به تعبیری از شک و تردید ایمن است.در تعریف اسلامی فرق ایمان با اعتقاد یکی این است که ایمان مبتنی بر معرفت یعنی باور صادق موجه است ، ولی اعتقاد به هر باوری اعم از صادق و موجه و غیر آن می گویند. اما در تفکر غربی از این جهت فرف چندانی بین آنها نیست. تفاوت دیگر بین ایمان و اعتقاد عقد القلب و خضوع و تسلیم قلبی در ایمان است .
اما اعتقاد صرف پذیرشذهنی و تسلیم ذهنی است هر چند در بردارنده تسلیم قلبی نباشد و فرق دیگر آن از حیث عمل است. ایمان تعلق قلبی ایست که ملازم عمل است ولی در اعتقاد اینگونه نیست.
به طور کلی مقام فکر و اندیشه و نظر و مقام عمل و سلوک رفتاری دو ساحت جداگانه و متمایز از یکدیگرند. مقام فکر و اندیشه و نظر در اعتقادات یک فرد تجلی پیدا می کند و مقام عمل و سلوک رفتاری در ایمان انسان ها ظهور دارد. مادامی که فکر و اندیشه و استدلال های عقلانی و عقلایی در قالب تصورات و تصدیقات و براهین عقلی باقی بماند و به دل و قلب انسان رسوخ نکند و تبدیل به باور قلبی نگردد مقام عمل و رفتار می تواند از آن منفک گردد ولی اگر براهین عقلی به باور قلبی و ایمان تبدیل گردد، عمل و سلوک رفتاری متناسب با آن، همراه و غیرقابل تفکیک از مباحث نظری خواهد آمد.
در این رابطه آیت الله شیخ مجتبی تهرانی در کتاب سلوک عاشورایی منزل سوم صفحه 27 به شایستگی حق مطلب را ادا کرده و چنین می فرمایند: ایمان عبارت از یک تعلق قلبی است. زهد «عدم تعلق» بود، اما ایمان «تعلق» و دلبستگی است. دلبستگی به چه؟ دلبستگی به خدا. هرکس دلبسته به خدا شد، او مؤمن است. در بحث ایمان، بین ایمان و اعتقاد فرق گذاشتم و آن فرق این است که در اصول اعتقادی که برهانی است، ممکن است شخص خودش هم براهینی اقامه کند، اما اثری روی دل خودش نگذاشته باشد. اینجا است که ایمان و اعتقاد با هم افتراق پیدا می کنند.
در خود آیات قرآن کریم هم می فرماید: «قالت الاعراب امنا قل لم تومنوا ولکن قولوا اسلمنا و لما یدخل الایمان فی قلوبکم» اعراب (به پیامبر(ص)) گفتند: ما به تو ایمان آوردیم.
(به آنها) بگو شما ایمان نیاوردید و باید بگویید اسلام آوردیم زیرا هنوز ایمان در دلهای شما وارد نشده است. (حجرات-14). ایمان مربوط به بعد قلبی است، اما اعتقادات مربوط به بعد عقلی. اینها دو بعد وجودی در انسان است. یکی کار قلب است و دیگری کار عقل. اگر عقل من کار خودش را انجام داد و بازده آن روی قلبم اثر گذاشت و دلبستگی به محصول کار عقلی ام پیدا کردم، این می شود «ایمان» وگرنه اگر عقل استدلال هایش را هم بکند ولی هیچ اثری نداشته باشد، این شخص مؤمن نیست.

اعتقاد به معاد اثرات تربیتی فراوانی به همراه دارد
عملا در عالم خارج هم می بینیم که چنین کسی برخلاف آنچه عقلش می گوید عمل می کند. از این گونه افراد بسیار داریم. البته بحث از احکام ظاهری را کنار بگذارید، چون من در اینجا فقه نمی گویم... بنابراین، ایمان امری است در ارتباط با اشرف ابعاد وجودی انسان که بعد قلبی او است.
ایمان دلبستگی است، آن هم دلبستگی به خدا، وگرنه ممکن است کسی ایمان به «پول» داشته باشد! ایمان به پول هم نوعی دلبستگی است. به طور کلی ایمان، دلبستگی است. اما در اینجا منظورمان از «ایمان» دلبستگی به خداست. مؤمن هم که می گوییم مرادمان دلبسته خدا است، و این اختصاصی هم به اسلام ندارد.
فواید تقوا و اعتقاد داشتن از نگاه قرآن کریم
تقوا و پرهیز از گناهان با قرار گرفتن در محدودۀ صیانت پرودگار یکتا، از دیدگاه قرآن کریم فوایدی دارد که به برخی از آنها در زیر اشاره میشود.
1. بهرهور شدن از هدایت قرآن کریم، از هدایت این کتاب متقیان بهرهمند میشوند. ﴿ ذَٰلِکَ ٱلۡکِتَٰبُ لَا رَیۡبَۛ فِیهِۛ هُدٗى لِّلۡمُتَّقِینَ﴾ «این کتابیست که در شک راه ندارد، برای پرهیزگاران هدایت است» (بقره/ 2). هدایت و نور حق از آنِ پرهیزگاران است، زیرا پرهیزگاری دل شخص پرهیزگار را شایستهی بهره بردن از این کتاب خواهد کرد. تقوا چیزیست که دریچههای دل را میگشاید تا نور حق و یقین به اعماق وجود انسان نفوذ کند، سرزمین وجودی که از قبل تقوا آن را صاف و پاکیزه ساخته و از آلودگیهای گناه و بدکاری آن را سترده است، خورشید هدایت آن را بارور میسازد.
2. یافتن راه برونرفت از دشواریهای زندگی و فراهم شدن روزی از راهی که تصورش نمیشود. ﴿ وَمَن یَتَّقِ ٱللَّهَ یَجۡعَل لَّهُۥ مَخۡرَجٗا وَیَرۡزُقۡهُ مِنۡ حَیۡثُ لَا یَحۡتَسِبُۚ » (طلاق/2-3).
3. پیدایش آسانی در کارها. «و من یتق الله یجعل له من امره یسرا» (طلاق/4).
4. اصلاح شدن اعمال و مغفرت گناهان. ﴿ یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَقُولُواْ قَوۡلٗا سَدِیدٗا یُصۡلِحۡ لَکُمۡ أَعۡمَٰلَکُمۡ وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡ ذُنُوبَکُمۡۗ …﴾ (احزاب/71-72).
5. به دست آوردن همراهی خدا ﴿إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلَّذِینَ ٱتَّقَواْ وَّٱلَّذِینَ هُم مُّحۡسِنُونَ ﴾ (نحل:128)
6. دست یافتن به نعمتهای الاهی و بهرهمند شدن برکتهای آسمان و سرازیر شدن رحمت او به زمین، وابسته به پیشه کردن تقوا و خودداری از ارتکاب گناه است. ﴿ وَلَوۡ أَنَّ أَهۡلَ ٱلۡقُرَىٰٓ ءَامَنُواْ وَٱتَّقَوۡاْ لَفَتَحۡنَا عَلَیۡهِم بَرَکَٰتٖ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ وَلَٰکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذۡنَٰهُم بِمَا کَانُواْ یَکۡسِبُونَ ﴾ «اگر اهل قریهها ایمان آوردند و تقوا اختیار کردند، بر ایشان برکتهایی از آسمان و زمین میگشاییم» (اعراف: 96).
7. به دست آوردن دوستی دوستی خدا «ان الله یحب المتقین» (آل عمران/76). «إن اولیائه الاالمتقون» (انفال:34).
8. کرامت یافتن نزد خداوند متعال. ﴿ یَٰٓأَیُّهَا ٱلنَّاسُ إِنَّا خَلَقۡنَٰکُم مِّن ذَکَرٖ وَأُنثَىٰ وَجَعَلۡنَٰکُمۡ شُعُوبٗا وَقَبَآئِلَ لِتَعَارَفُوٓاْۚ إِنَّ أَکۡرَمَکُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَىٰکُمۡۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٞ﴾ (حجرات:13)
9. پیدا کردن قوهی فرق بین حق و باطل. ﴿یَٰٓأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوٓاْ إِن تَتَّقُواْ ٱللَّهَ یَجۡعَل لَّکُمۡ فُرۡقَانٗا وَیُکَفِّرۡ عَنکُمۡ سَیَِّٔاتِکُمۡ وَیَغۡفِرۡ لَکُمۡۗ وَٱللَّهُ ذُو ٱلۡفَضۡلِ ٱلۡعَظِیمِ﴾ (انفال:29).
10. وارث شدن ادارهی زمین. ﴿ إِنَّ ٱلۡأَرۡضَ لِلَّهِ یُورِثُهَا مَن یَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦۖ وَٱلۡعَٰقِبَةُ لِلۡمُتَّقِینَ﴾ (اعراف:128). «والعاقبة لتقوی» (مریم/132).
11. بخشیده شدن گناهان و دریافت اجز بزرگ. ﴿و من یتق الله یکفر عنه سیئاته و یعظم له اجرا﴾ (طلاق:5).
12. شامل شدن در رحمت خداوند متعال. ﴿ وَرَحۡمَتِی وَسِعَتۡ کُلَّ شَیۡءٖۚ فَسَأَکۡتُبُهَا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَیُؤۡتُونَ ٱلزَّکَوٰةَ وَٱلَّذِینَ هُم بَِٔایَٰتِنَا یُؤۡمِنُونَ﴾ «رحمت من همه چیز را فرا گرفته است، آن را برای کسانی لازم میگردانم که پرهیزکاری میکنند، زکات را میدهند و به نشانههای ما ایمان میآورند» (اعراف:156).
13. دوستی با مؤمنان در روز حشر و دوری از ترس و غم. ﴿ ٱلۡأَخِلَّآءُ یَوۡمَئِذِۢ بَعۡضُهُمۡ لِبَعۡضٍ عَدُوٌّ إِلَّا ٱلۡمُتَّقِینَ یَٰعِبَادِ لَا خَوۡفٌ عَلَیۡکُمُ ٱلۡیَوۡمَ وَلَآ أَنتُمۡ تَحۡزَنُونَ﴾ «دوستان در چنین روزی برخی با برخی دیگر دشمن میشوند، مگر پرهیزگاران ]به آنان گفته می شود[ ای بندگان من بر شما ترسی نیست و نه نه غمگین شوید» (زخرف: 67- 68).
14. امان از خوف و ترس و روز آخرت. «فمن اتقی و اصلح فلاخوف علیهم و لاهم یحزنون» (عراف/35).
15. نجات از دوزخ. ﴿ وَإِن مِّنکُمۡ إِلَّا وَارِدُهَاۚ کَانَ عَلَىٰ رَبِّکَ حَتۡمٗا مَّقۡضِیّٗا. ثُمَّ نُنَجِّی ٱلَّذِینَ ٱتَّقَواْ وَّنَذَرُ ٱلظَّٰلِمِینَ فِیهَا جِثِیّا﴾ «هیچ کسی از شما نیست مگر اینکه وارد آن ]دوزخ[ میشود، پس از آن کسانی را که پرهیزگاری کردهاند نجات میدهیم و ستمکاران را در آن زبون رها میکنیم» (مریم/71-72).
16. میراث بردن بهشت. ﴿ تِلۡکَ ٱلۡجَنَّةُ ٱلَّتِی نُورِثُ مِنۡ عِبَادِنَا مَن کَانَ تَقِیّٗا﴾ (این بهشتیست که آن را به کسی میراث میگذاریم که پرهیزگار باشد (مریم:63).
دیدگاه ها