
خاطره ای زیبا در مورد جشن خودکار
از اول سال که به کلاس رفته بودم دانشآموزان پیشنهاد با خودکار نوشتن را میدادند و گاهی اوقات نیز بدون توجه تکالیف خود را با خودکار مینوشتند.
خیلی دلم میخواست آنها را متوجه کنم که نوشتن با خودکار چه مزیتی دارد و چه مراحلی را باید طی کنند ولی احساس کردم خیلی زود است.
به بچهها قول جشنی را دادم ولی جشن در مورد چه باشد و زمان آن چه وقت باشد حرفی نزدم. خیلی دوست داشتند بفهمند جشن در مورد چیست. گفتم هر کس در طی سال تحصیلی خوشنویسی با مدادش خوب باشد در جشن شرکت میکند و جایزه میگیرد.
شور و هیجان فراگیران بیشتر شده بود و ضمن اینکه درسها را تدریس میکردم خوشنویسی نیز تمرین میشد تا بالاخره به پایان سال نزدیک شدیم. اواخر اسفندماه بود که بااطلاع مدیر به فراگیران خبر دادم جشنی که قول آن را داده بودم فردا است.
همه سؤال میکردند چه جشنی؟ گفتم جشن خودکار. بچهها با تعجب به یکدیگر میگفتند جشن خودکار چیست؟ گفتم هر کس برای فردا باید یک جمله خیلی قشنگ یا یک حدیث با مداد در برگه بنویسد و همراه خود بیاورد.
روز جشن فرا رسید. چون آنها دوست داشتند در جشن شرکت کنند و خوشنویسی را هم تمرین کرده بودند با جملههای زیبا و تزئینشده به مدرسه آمده بودند. با نقل و شیرینی و یک جعبه قشنگ که در آن خودکارهای زیبا بود وارد کلاس شدم.
فراگیران بسیار خوشحال بودند و من ضمن تبریک برای پایان یافتن سال و توصیه اینکه از سال جدید میتوانند با خودکار به زیبایی مداد بنویسند به آنها شیرینی دادم و هر کس جمله یا حدیث خود را میخواند و یک خودکار جایزه میگرفت که میبایست همان جمله را با خودکار، زیرش بنویسد. خلاصه کلاس پر از شور و هیجان شده بود و بهترین جملهها انتخاب و به دیوار کلاس نصب شد.
خاطره ای از نرگس عطاران از دزفول - آموزشگار پایه سوم دبستان دهخدا ۲ ؛ در مورد جشن خودکار

دیدگاه ها