
آیا مغز خسته میشود؟
به گزارش دلگرم : چه کسی در بین ما بعد از یک روز طولانی کارکردن، امتحان دادن یا رانندگی و رساندن بچهها از مدرسه به کلاسهای فوق برنامه، خستگی ذهنی را تجربه نکرده است؟ وقتی این نوع از خستگی ذهنی شروع شود، صرف نظر از تلاش شما برای تمرکز، احتمالاً خود را از نظر جسمی خسته خواهید دید و قادر به تمرکز کامل نخواهید بود.
آیا این نوع خستگی ذهنی گواه این است که شما از مغز خود بیش از حد کار کشیدهاید؟ بهعبارت دیگر، آیا مغز شما مانند عضلات دیگر بدن خسته میشود؟ و آیا بین خستگی ذهنی و خستگی جسمی تفاوتی وجود دارد؟
در حالی که پاسخ به این سؤالات شامل برخی از علوم پیچیده شیمیایی است، خوشبختانه روشهایی وجود دارد که بتوانید پیش از آنکه به خستگی ذهنی دچار شوید، آنها را بکار بگیرید، و همچنین درک آنها بسیار ساده است.
مغز از نظر ساختاری ابتدا یک اندام است، نه ماهیچه. این بافت بهمقدار بسیار کم هم عضله دارد، اما بیشتر آن از چربی تشکیل شده است. در مغز، سلولهای الکتریکی، نورون، نام دارند که پیامها را از طریق مواد شیمیایی منتقل میکنند. اگرچه مغز از ماهیچه تشکیل نشده اما، سلولهای آن کارکردن نیاز به انرژی دارند.مغز به سوخت و انرژی نیاز دارد. مغز از گلوکز به عنوان منبع اولیه انرژی استفاده میکند.
گری فیگیل(Gary Figiel)، روانپزشک سالمندان در آتلانتا، متخصص نورولوژی و روانپزشکی می گوید : وقتی گلوکز وارد سلولهای مغز میشود، در میتوکندری این سلولها به آدنوزین تری فسفات(ATP) تبدیل میشود. آدنوزین تری فسفات یک ماده شیمیایی آلی پیچیده است که برای ذخیره و انتقال انرژی در سلول ها استفاده میشود.
ATP ترکیبی است که محققان استرالیا و بلژیک تصور میکنند که میتواند کلید اصلی علت خستگی ذهنی باشد. ایده این بود که وقتی مغز شما سخت کار میکند، از تمام گلوکزهای موجود استفاده میکند درنتیجه سطح گلوکز کاهش مییابد و متقابلا سطح ATP افزایش مییابد، که افزایش سطح ATP سبب مسدود شدن دوپامین میشود، دوپامین ماده ای شیمیایی که باعث میشود احساس خوبی داشته باشید و شما را با انگیزه نگه میدارد.
طبق مطالعهای که در ژورنال Sports Medicine در سال ۲۰۱۸ منتشر شد، نتیجه گرفتهشد که وقتی مغز شما دوپامین کافی ندارد، تمایل شما به انجام کار کمتر میشود. بنابراین باوجود اینکه مغز یک ماهیچه نیست، اما از نظر شیمیایی میتوانید با فکر کردن بیش از حد آن را خسته کنید.
ما بهطور مداوم و همیشگی از “عملکرد اجرایی در مرتبه بالا مغز ” استفاده نمیکنیم. ” عملکرد اجرایی در مرتبه بالا مغز “میتواند شامل کارهایی مانند امتحان دادن باشد، همچنین میتواند ترکیبی از چالشهای کوچکتری، مانند پردازش اطلاعات جدید زیادی که به طور هم زمان به مغز ارائه میشود، باشد.
۹ نشانه خستگی ذهنی
۱- بیتاب هستید
وقتی از نظر ذهنی خسته میشویم؛ کوچکترین چیزی برای ما غیرقابلتحمل میشود. ذخایر احساسی ما کمتر و کمتر شده است و عادیترین کنشها در زندگی روزانه، ما را از صبر و تحمل خارج میکند. مثلا نسبت به نبستن بند کفشهای کودک ۵ ساله عصبانی میشویم یا اینکه بیتاب هستیم امروز چه غذایی درست کنیم یا چرا همسرمان نمیداند باید چه چیزی از بیرون خریداری کند.
۲- تحریکپذیر هستید
خستگی ذهنی باعث میشود همیشه در وضعیت جنگ با دیگران باشید. دائما در مرز برخورد و مبارزه و هجوم هستیم؛ چون بدن ما احساس میکند باید مراقب خطرات احتمالی در محیط خود باشد.
۳- تمرکز داشتن یک چالش است
به طور شفاف، کارهای زیادی در ذهن شما هست که باید انجام دهید، ولی عدم تمرکز اجازه نمیدهد. اگر فهمیدید هنگام صحبت کردن نمیتوانید تمرکز کنید یا انجام دادن کارهای روزانه برای شما سخت شده و تمرکز خوبی روی هر چیزی ندارید؛ باید زنگ خطر درباره ذهن خودتان را به صدا دربیاورید؛ چون میتواند یک نشانه از خستگی ذهنی شما باشد و در ادامه اساسیترین عملکردهای زندگی شما را مختل کند.
۴- زیاد میخورید
شاید همه بستنیهای بچهها را در فریزر بخورید یا به خوردن انواع نوشیدنیها، شکر و احیانا مواد مخدر علاقه زیادی داشته باشید. قدرت تصمیمگیری شما کاهش پیدا کرده است و بدن شما به طور طبیعی دنبال موادی برای زنده ماندن است و اولویتبندی میکند.
۵- بیخواب شدید
شما خیلی خسته هستید، ولی راحت نمیخوابید. از نظر ذهنی خسته هستید، ولی آرامش ندارید. خواب یک فعالیت فعال برای مغز است. وقتی خوب میخوابید که مغز شما بتواند به خوبی کار کند، ولی ذهن آشفته و خسته است و عملکرد درستی ندارد. کمخوابی یا بیخوابی خودش میتواند خستگیهای روحی و ذهنی را تداوم ببخشد.
۶- استراحت کمکی نمیکند
حتی اگر بیخواب هم نباشید؛ باز استراحتهای جسمی و خواب زیاد باعث بهبودی روحیه و ذهنی شما نمیشود. کمکم وضعیت جسمی شما بحرانی و خطرناک میشود و باید به طور جدی مراقب سلامتی خود باشید. سعی میکنیم با مطالعه، وقت گذراندن با دوستان یا رفتن به روانپزشک، کاری که خواب برایمان انجام نمیدهد را جبران کنیم. روانپزشکان میگویند کارهایی مانند یوگا، مدیتیشن، طبیعتگردی، استحمام گرم در این مواقع برای کاهش تنشها مناسب است.
۷- کارهای کوچک هم طاقتفرسا هستند
وقتی از نظر ذهنی خسته میشوید؛ انجام دادن هر کاری بسیار سخت و طاقتفرسا به نظر میرسد. حتی کارهای معمولی مانند تا کردن لباسهای شسته شده برای شما کوهی بزرگ است. احساس میکنید همهچیز برای شما طولانی و بسیار سخت و زیاد است. مغز شما برای انجام هر کاری؛ حتی خیلی کوچک؛ احساس خستگی میکند.
۸- بیحس میشوید
یکی از علائم آشکار خستگی ذهن، از دست دادن احساسات درست نسبت به چیزها، وقایع و افراد است. کوچکترین چیز بیاهمیتی میتواند شما را به گریه بیندازد یا ناراحت و عصبانی کند. خوب با بد چیزها برای شما ارزش خود را از دست میدهد. زندگی اینقدر برای شما فرسوده شده که دیگر قدرت پردازش احساسات را ندارید و به تدریج سراغ احساسزدایی میروید.
۹- بیشتر اوقات بحث میکنید
تنشها بسیار بالا است. بیدلیل با همکار، همسر، فرزندان و افراد نزدیک خود درگیر میشود و بحثهای طولانی دارید. همه متوجه میشوند که اهل مجادله هستید. به این خاطر که نیازهای شما برآورده نمیشوند و در یک یاس و ناامیدی ناشی از آن به سر میبرید که روی تعاملات شما با دیگران هم تاثیرگذار است.
ملانین گرینبرگ، روانشناس بالینی، همچنین نویسنده کتاب (The Stress Proof Brain) میگوید : طبق گفتههای گرینبرگ (Greenberg) بعد از مدتی، مغز ما کارها را بهطور خودکار انجام میدهد درنتیجه انرژی کمتری مصرف میکند. به طور مثال اگر هر روز از یک مسیر به محل کار خود بروید، این فعالیت از مغز شما انرژی کمتری میگیرد نسبت به زمانی که مجبور شوید مسیرهای جدیدی را مرتباً پیدا کنید.
هنگامی که مغز با عرضه مداوم اطلاعات جدید سر و کار دارد، باید برای هر تصمیم، انرژی صرف کند که این مسئله میتواند باعث ایجاد خستگی ذهنی شود.
واکنشهای شیمیایی پیچیده مغز
اگرچه استفاده از گلوکزهای موجود در مغز میتواند خستگی ذهنی ایجاد کند، اما مصرف گلوکز، به طور کامل و سریعاً مغز شما را شارژ نمیکند. خوردن یک میان وعده یا نوشیدن قهوه میتواند کمک کننده باشد، اما هیچ کدام خستگی مغزی را از بین نمیبرد زیرا عملکردهای سلولی مغز بسیار پیچیدهتر از آن هستند.
فیگل توضیح میدهد که هر سلول مغزی به ۱۰۰۰۰۰ سلول دیگر بوسیله یک شبکه کاملاً یکپارچه، متصل است و هنگامی که شما خسته هستید، مغز شما جریان خون و فعالیت الکتریکی را کاهش داده است. دانشمندان هنوز در مرحله فرضی درک مغز هستند. آنها می دانند که استراحت مهم است، اما دلیل این اهمیت هنوز مشخص نشدهاست.
فیگیل توضیح میدهد: به عبارت سادهتر، برای عملکرد درست مغز چهار مرحله لازم است:
- گلوکز باید در خون موجود باشد
- گلوکز باید به طور مؤثر به درون سلولها منتقل شود
- گلوکز باید وارد میتوکندری شود
- میتوکندریها باید ATP تولید کنند
فیگل میگوید، اختلال در هریک از این چهار مرحله میتواند منجر به خستگی روانی شود. اگر گلوکز موجود باشد، عملکرد سلول میتواند بهنادرستی یا کندی پیش رود. با این حال، فناوری های موجود تا به امروز، اطلاعات در سطح سلولی را ارائه نمیدهند. اینها سؤالاتی هستند که هم اکنون در حال بررسی میباشند.
از استرس تا خستگی
چه دانشمندان بتوانند آن را توضیح دهند یا خیر، خستگی ذهنی یک احساس واقعی است. هنگامی که چالشهای ذهنی -خواه کار باشد، یا شرایط سیاسی روز یا فقط سرعت سریع زندگی مدرن، دائماً در حال هجوم به سمت شما هستند- پاسخ استرسی شما میتواند روشن شود. این اتفاقات سبب آزاد شدن مقدار زیادی هورمون استرس، به نام کورتیزول میشوند.
گرینبرگ می گوید، عوامل استرسزا همیشگی نیستند و آنها، همان عواملی هستند که منجر به “خستگی” میشوند، گرنبرگ اینگونه توصیف میکند: “مقابله با بسیاری از مشکلات یا چیزهایی که راه حل ندارند.” این احساس خستگی عاطفی و روانی ناشی از فشار روانی میتواند بر سیستم ایمنی بدن تأثیر بگذارد و در تمرکز، حافظه اختلال ایجاد کند.

9 واقعیت جالب در رابطه با عملکرد مغز
چگونه با مغز خود مهربان باشیم؟
خبر خوب این است که میتوانید از خستگی مغزی جلوگیری کنید. صرف دانستن اینکه محدودیتی در عملکرد مغزی شما وجود دارد – گلوکز یا خیر – به شما کمک میکند تا متفاوت فکر کنید. قشر لوب قدامی مغز، جایی که تفکر در مرتبه بالا انجام می شود، انرژی زیادی می گیرد، بنابراین مغز شما نمیتواند کارهای پیچیده را در تمام طول روز انجام دهد. بنابراین باید در نظر داشته باشید تا چالش برانگیزترین فعالیتهای خود را اول صبح انجام دهید.
گرینبرگ پیشنهاد میدهد، اگر میتوانید، زندگی متعادلتری داشته باشید، سعی کنید بیش از حد به مشکلات توجه نکنید و مرزهایی را در نظر بگیرید. هنگام قبول مسئولیتهای جدید، به جوانب مثبت و منفی آن نگاه کنید. یک روال منظم برای مدیریت استرس داشته باشید که بتواند به مغز استراحت بدهد یا به شما انرژی دهد. این برنامه باید منظم باشد.
اما اگر مبتلا به خستگی روانی هستید و این مسئله دلیل مشخصی ندارد – مانند یک روز به خصوص سخت در محل کار یا یک امتحان سخت زبان فرانسه – فیگیل توصیه میکند که از درمان های پزشکی کمک بگیرید. از آنجا که افراد از نظر شناختی بهشکل های متفاوتی تحت تأثیر قرار میگیرند، دقیقاً همانطور که از نظر جسمی نیز تفاوت دارند، تغییر در احساسات شناختی معمول باید بهعنوان پرچم قرمز درنظر گرفته شود و به پزشک مراجعه شود.
داشتن یک رژیم غذایی سالم و شیوه زندگی سالم شامل داشتن خواب کافی، عدم سختگیری بیش از حد به خود و کمالگرا نبودن، در اینجا نیز به شما کمک میکند.اگر شما نوعی خستگی مغزی را تجربه می کنید، باید سعی کنید بفهمید که علت آن چیست. “
مغز شما فقط میتواند خیلی کار کند. تا زمانی که علم بتواند اطلاعات بیشتری را راجع به کارهای درونی سلولهای مغزی، برای کمک به آنها برای انجام فعالیتهای بیشتر، کسب کند، شما باید روی تغییرات سبک زندگی خود متمرکز باشید.
دیدگاه ها