سلام من دارخواب دیدم که شبه خوابم چشمامو باز کردم عزرائیل رو دیدم روبه روم واستاده بود هیچی نگف اصلانم قیافش دیده نشد تاریکو سیاه بود من ترسیدم میخواستم جیغ بکشم نمیتونستم.فقط واستاده بود بعد دیگه انگار توخواب بیدار شدم ندیدمش
با سلام. من خوابم دقیقا یادم نیست و محتوای کمی از اون یادمه. خواب دیدم که روحم از بدنم جدا شده و از پشت بوم خونمون که دارم میام پایین حضرت ازرائیل داشتن از پله ها میومدن بالا و من همینطور که داشتم میومدم پایین جلوی در طبقه دوم ایشان رو دیدم.و میدونستمم که کیه و میخواد جونمو بگیره در صورتی که من روح بودم و من بهش گفتم فقط یه لحظه بزار یه سجده شکر کنم. از شکل و شمایلشون هم بگم که کاملا شبیه یک انسان و چهره ایشون هم ناراحت یا عصبی نبود ولی فک کنم خوشحال هم نبود و چهره ی بسیار مرموزی داشت و منم ترسیده بودم. فقط نمیدونم حکمت اون حرفی که زدم گفتم فقط یه لحظه بزار سجده شکر کنم چی هست. رفته بودم سجده که از خواب بیدار شدم. ممنون میشم اگه تعبیر یا تحویل این خواب رو میدونید برای من بگید.خیلی منو تو ترس فرو برده...
سلام من خواب صبح خواب دیدم که با حضرت عزرائیل تو هوا معلق هستم ایشون با یه دستشون منو گرفته و با یه دست دیگه سلاحشون با اینکه صورتشون کاملا سیاه بود ولی من لبخند و چشماشونو دیدم حتی یه لحضه پاشونم دیدم مثل یک انسان. اون لحظه به این فکر می کردم اگه حق الناس دارم اداش کنم و یک دفعه لرزیدم و سبک شدم مثل اینکه چیزی سنگین از روم برداشته شده و بعد چند لحظه با صدای زنگ هشدار گوشیم بیدار شدم
سلام من خاب دیدم توی حمومم بعد شبیه خودم توی حموم ظاهر شد من پرسیدم وقتشه؟ گفت اره ی چیزی شبیه شامپو داد بخورم من خوردم ولی مث این فیلما بارها و بارها مث این فیلما ک انگار مدت زیادی داره میگذره میومد یه نگاه بم میکرد و میرفت چون نمرده بودم😶