برترین رباعیات خیام درباره مفهوم مرگ و زندگی

اشعار خیام درباره مفهوم مرگ و زندگی

این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت
چون آب به جویبار و چون باد به دشت
هرگز غم دو روز مرا یاد نگشت
روزی‌که نیامده‌ست و روزی‌که گذشت

رباعیات خیام در وصف مفهوم مرگ و زندگی

چون بلبل مست راه در بستان یافت
روی گل و جام باده را خندان یافت
آمد به زبان حال در گوشم گفت
دریاب که عمر رفته را نتوان یافت

شعر خیام درباره مفهوم مرگ و زندگی

در خواب بدم مرا خردمندی گفت
کز خواب کسی را گل شادی نشکفت
کاری چه کنی که با اجل باشد جفت
می خور که به زیر خاک می‌باید خفت

دوبیتی خیام در مورد مفهوم مرگ و زندگی

در دایره‌ای که آمد و رفتن ماست
او را نه بدایت نه نهایت پیداست
کس می‌نزند دمی در این معنی راست
کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست

شعر کوتاه خیام درباره مفهوم مرگ و زندگی

دریاب که از روح جدا خواهی رفت
در پرده اسرار فنا خواهی رفت
می نوش ندانی از کجا آمده‌ای
خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت

رباعیات خیام در باب مفهوم مرگ و زندگی

گر شاخ بقا ز بیخ بختت رست است
ور بر تن تو عمر لباسی چست است
در خیمه تن که سایبانی‌ست ترا
هان تکیه مکن که چارمیخش سست است

شعر کوتاه درباره مفهوم مرگ و زندگی از خیام

گویند کسان بهشت با حور خوش است
من می‌گویم که آب انگور خوش است
این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار
کاواز دهل شنیدن از دور خوش است

رباعیات خیام با مفهوم مرگ و زندگی

می لعل مذابست و صراحی کان است
جسم است پیاله و شرابش جان است
آن جام بلورین که ز می خندان است
اشکی است که خون دل درو پنهان است

دوبیتی درباره مفهوم مرگ و زندگی از خیام

چون عمر بسر رسد چه بغداد و چه بلخ
پیمانه که پر شود چه شیرین و چه تلخ
می نوش که بعد از من و تو ماه بسی
از سلخ به غره آید از غره به سلخ

رباعیات خیام برای مفهوم مرگ و زندگی

هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا
چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا

معلوم نشد که در طربخانه خاک
نقاش ازل بهر چه آراست مرا

نظر خیام درباره مفهوم مرگ و زندگی

ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست
بی باده ارغوان نمی باید زیست

این سبزه که امروز تماشاگه ماست
تا سبزه خاک ما تماشاگه کیست؟

نگاه خیام در مورد مفهوم مرگ و زندگی

بر پشت من از زمانه تو میاید
وز من همه کار نانکو میاید
جان عزم رحیل کرد و گفتم بمرو
گفتا چکنم خانه فرو میاید

رباعیات خیام در مورد مرگ و زندگی

بر چرخ فلک هیچ کسی چیر نشد
وز خوردن آدمی زمین سیر نشد
مغرور بدانی که نخورده‌ست ترا
تعجیل مکن هم بخورد دیر نشد

شعر کوتاه خیام درباره مرگ و زندگی

بر چشم تو عالم ارچه می‌آرایند
مگرای بدان که عاقلان نگرایند
بسیار چو تو روند و بسیار آیند
بربای نصیب خویش کت بربایند

رباعیات مرگ و زندگی خیام برای بیو

بر من قلم قضا چو بی من رانند
پس نیک و بدش ز من چرا میدانند
دی بی من و امروز چو دی بی من و تو
فردا به چه حجتم به داور خوانند

گنجینه ای بی نظیر از دوبیتی های پندآموز خیام

خاص ترین دوبیتی های خیام درباره نوروز

شعر با هیچ | برترین اشعار عارفانه و عاشقانه در وصف هیچ

برگزیده برترین و زیباترین دوبیتی های خیام