
مسافر نام یکی از مجموعههای تلویزیونی ساخت ایران است که طی سال ۱۳۷۹ در شبکهٔ پنج و از آن پس در شبکههای مختلف از جمله شبکهجام جم و کانالهای ماهوارهای به نمایش درآمده است. نام این مجموعه در زمان تولید دست تطاول بود که در هنگام پخش از تلویزیون به مسافر تغییر نام یافت.
همه چیز از پشیمانی پیرمردی در بستر مرگ آغاز میشود! بیست و پنج سال پیش مراسم عروسی دختر این پیرمرد بر اثر لجاجت او بهم میخورد. داماد دو سال بعد به زندان میافتد و عروس در هنگام وضع حمل دخترش، افسانه، فوت میکند. بعد از پیروزی انقلاب پدر افسانه از زندان آزاد میشود و قیمومت دخترش را بدست میآورد و برای همیشه او را از زندگی پدربزرگ خارج میکند.اکنون پس از گذشت سالها پدربزرگ از کردهٔ خود پشیمان است و میخواهد جبران مافات کند به همین دلیل از نوهٔ خود رضا، که در فرانسه زندگی کند میخواهد که به کشور برگردد و افسانه را پیدا کند و ثروتی را که سهم مادر اوست به او بدهد.رضا در جستجوی خود با دوست دوران کودکی افسانه، منیژه آشنا میشود. منیژه به همراه پدرش، مادرش، برادرش و زن برادرش زندگی میکند که افرادی معتاد و خلافکار هستند. بعد از این که متوجه میشوند پای ارث و میراث زیادی در بین است قصد کلاهبرداری از آنها را دارند به همین دلیل پیش دایی منیژه، مجید میروند تا او نقشهٔ برای این کار بکشد.
وی سومین فرزند خانواده در محله شاه عبدالعظیم در خانوادهای فرهنگی دیده به جهان گشود. او با فیلم سلطان قلبها به سینما علاقهمند گشت اما با مخالفت پدرش مواجه شد. در دبیرستان تئاتر کار میکرد و به واسطهٔ همین با محمود استادمحمد آشنا شد و از طریق او به گروه کارگردانی یک نمایش معرفی شد و سال ۵۹ اولین کار حرفهای خود را به نام «مأموریت حساس» در سالن چهارسوی تئاترشهر بازی کرد. در سال ۶۰ کارمند تلویزیون شد و تا سال ۶۴ در صداوسیما دستیار کارگردان بود. وی همچنین در نمایش «حاکم» یک شبه ایفای نقش کرد. عباس پورعرب، برادر وی، در ۱۶ آذر ۱۳۹۶ بر اثر تصادف درگذشت.
او دانشآموخته مدرسه عالی بازیگری (رادیو) میباشد. وی کار حرفهای خود را با بازی در نمایش ملکوت در سال ۱۳۶۰ به نویسندگی و کارگردانی حسین مختاری در سالن اصلی تئاتر شهر بر روی صحنه آغاز کرد و نقشهای متفاوت بسیاری را با همین نویسنده و کارگردان در تالار مولوی دانشگاه تهران بر روی صحنه برد، سپس همزمان با فعالیت در رادیو و اداره فعالیتهای فرهنگی و هنری دانشگاه تهران همکاری خود را با اداره تئاتر شروع کرد.وی در سینما با فیلم مخترع ۲۰۰۱ و به دنبال آن در فیلم های دیگه چه خبر!؟ و چشم هایم برای تو ایفای نقش کرد. او بازی در تلویزیون را از سال ۱۳۶۶ با سریال مرغ حق آغاز کرد و بازیهای موفقی در سریالهای خواب و بیدار، ولایت عشق، مرگ تدریجی یک رویا، مسافر، فکر پلید و… داشتهاست.
جمال اجلالی را با نقش آقای قندی در سریال برای آخرین بار و همچنین سریال دوردست ها میشناسیم ولی متاسفانه مدتی است این بازیگر پیشکسوت در بستر بیماری است و قدرت تکلم ندارد. فریبا توکلی تهیه کننده سریال دوردست ها با اشاره به وضعیت جمال اجلالی بازیگر این سریال که چند روز پیش به دلیل خون ریزی مغزی در بیمارستانی در ساری بستری شد، درباره وضعیت فعلی وی گفت:ما هر روز به دیدار وی می رویم و شب گذشته پنجم بهمن ماه هم به بیمارستان رفتیم. او اگرچه هنوز نمی تواند تکلم داشته باشد و صحبت کند، اما نسبت به سخنان ما واکنش نشان می دهد
او دانشآموختهٔ مدرسه هنر و ادبیات صدا و سیما و ادبیات نمایشی است. در ۱۳۶۶ گرایش بازیگری خود را به صورت آکادمیک با ورود به مدرسه صدا و سیما و آموختن در رشته بازیگری آغاز کرد. نخستین حضور جدی در تئاتر را در ۱۳۶۷ با بازی در مقابل تماشاگر در تالار هنر و قصه شبنم تجربه کرد. در ۱۳۷۱ با تحصیل در رشته ادبیات نمایشی گام تازهای در یادگیری دانش آکادمیک در زمینهٔ هنرهای نمایشی برداشت.
وی، تا پیش از پارکوی (فریدون جیرانی، ۱۳۸۵) در سینما با نقشهای دیگری، مطرح شده بود؛ اما پس از این فیلم، نشان داد که میتوان برای کارهای سختتر، روی او حساب کرد. نعمتی، در فیلم زن دوم (سیروس الوند)، یکی از نقشهای اصلی را بر عهده داشت و در یک سکانس، جایی که از بهرام (محمدرضا فروتن) خواست که به او فرصت بدهد، بهیادماندنی شد. او با فیلم یکی میخواد باهات حرف بزنه و ایفای نقش یک مادر شکستخورده، وارد مرحله جدیدی از بازیگری شد که تحسین منتقدین را برانگیخت و پس از آن، با بازی در تئاتر و همینطور، نقشآفرینی در فیلمهای انارهای نارس، ماحی و عصر یخبندان، سعی کرد تا گزیدهکار باشد و بیشتر، برای ایفای نقش خوب و متفاوت، صبر کند. او همسر سابق ابوالفضل پورعرب است.