نه اون دوران ب ما وفا کرد نه این دوران دنبال چی میکردین تو گذشته ای ک همش چوبو چماق میزدن تو سرمون الآنم ک بچه هامون میزنن تو سرمون بابا اینو میخام اونو میخام نداشتی غلط کردی بچه آوردی ،ما دهه شصتیها رو باید خدا از بیخو بن از زمین بردار
من متولد ۶۴ هستم ،یاد روزایی می افتم که یک متر برف می وآمد و ما مدرسه میرفتیم یادش بخیر بوفه مدرسه نوشابه و کیک ،ساندویچ کالباس ،من الان تیله های اون موقع مو دارم یه شیشه تیله وقتی نگاشون میکنم کلی خاطره قشنگ واسم زنده میشه ولی حیف که زود گذشت بچگی من پر بود از لحضه های شیرین و تکرار نشدنی
پدرم بقالی داشت .یادم نمیاد برام پاک کن خوب گرفته باشن.همش دفتر کاهی ها و پاک کن های کاغذ سیاه کن مغازه ی بابام باهام رفیق تمام راه بودن.کفش هم سه سال یکبار.کیف هم نداشتم کتاب رو زیر بغل میبردم مدرسه و هرگز از شاگرد سوم به پایین نیومدم. بچه های این دوره رو بیا ببین چه بازیی در میارن. خدایا شکرت
یادش هزاران بار بخیر.اگر چه نسبت به ااان زندگی ساده ای داشتیم اما چقدر دلامون ساده وبی ریا بود دوست داشتنذ واقعی لبخندا وگریه ها واقعی.هیچ چیز دروغ نبود ما واقعی ترین روزا رو داشتیم با تمام نداشته هامون.صدای دریا .هش خش برگای پاییزی .دبستان ساده کودکیم.دلتنگه همشونم.الان که ۳۷ سالمه میبینم چقدر رود گذشت وبه این نتیجه رسیدم همیشه از حال و اکنون نهایت لذت روببرید قدر داشته هاتونو بدونید چه بسا فرداها حسرت همین روزهاتووو خواهید خورد چقدر زمان زود میگذره وچقدر همیشه قدیما قشنگتر بوده
سلام چه دوران زیبایی بودهمه ازحال هم باخبربودندبزرگت ر کنارمان بودند یادآن زمانی افتادم،بابام بعضی ازروزهابادوچرخش مرامی برد مدرسه دختروپسر باهم بازی میکردند چیزی تودلشون نداشتن ،سختی داشتیم ولی بازهم شاد بودیم و میخندیدیم
به خدا سرم درد گرفت رفتم به گذشته دوباره از این کارها برامون بزارید یادش بخیر مدرسه وراه مدرسه اون زمان اگه نبود ماهم چیزی نمیدونستیم چیزی نبود که میخواستیم داشته باشیم یه محله ویه تلوزیون سیاه سفیدچقدر هم کارتونهای اون زمان قشنگ بودن که هنوز یادمونه وقتی کتاب فارسی میخوندیم انگار داستان بود متل حسنک کجایی خیلی قشنگ بود الان کتابها برا بچه ها سنگینن درسته آلان همه چی هست تلوزیون بزرگ هست اما بچه ها فقط سرشون تو گوشی با پدر ومادر هم انگار قرن ا. ن زمان ما دوست داشتیم جمعه برسه با پدر ومادر بریم مهمونی الان بچه ها خودسرن هرکه راه خودش میره روزگار بدی با همه داشته هاش
من که اصلا نمی خوام برگردم به اون دوران.کتک خوردن از پدر ومادر ومعلم وتوهین وتحقیر ازهمه جهات.کمبود امکانات.همش آرزو می کردم.زودتر بزرگ شم.پول دربیارم وبرم دنبال آرزوهام.مجبور نباشم حرف زور وظالمانه پدر دیکتاتوری گوش بدهم.خانم خودم باشم ومنتخور کسی نباشم.
اون روزا خدا رو شکر تموم شد.لااقل الان میتونم مثل خودم لباس بپوشم ،برا خودم زندگی کنم،در گذشته نه کسی برامون ارزش قاعل میشد نه ما رو آدم حساب میکردن.خدا رو شکر الان الان اون آدم های کم ارزش اطرافمون هم کم شدن،هم دستمون به دهنمون میرسه
سلام روزهای خیلی خوبی بودمدرسه،تلوزیو ن سیاه وسفید،دفترکاهی، و...من یک لحظه بوی مدرسه وکوچه های اون موقع ، بوی عیدنوروز ،بوی اول مهر رو حس کردم ولی برای من وخانواده ام خیلی خیلی سخت گذشت نه دوست دارم تو اون لحظه باشم نه الان فقط خدا سلامتی به پدر ومادرم بده
تمام اون دوران با حسرت نداشتن و فقیر بودن گذشت حسرت ساندویچهای مدرسه دفترهای سفد جامدادی هم از معلم کتک میخوردیم هم از مادر گرفته صبحها و ظهرها مدرسه میرفتیم اصلا مادر به فکر این نبود که گرسنه نفرسته لباسهای ناجور و کثیف انگار که نامادری داشته باشی غم نداری بی چیزی گرسنگی یک اتاق و خانواده پر جمعیت و مستاجر جری
والا من در حسرت مداد در حسرت دفتر مشق سفید بودم فقط کاهی داشتم 😕 در حسرت یه پفک یه بیسکوییت در حسرت اون اسمارتیز در حسرت کلی خوراکی در حسرت کیف در حسرت کفش لباس .تو یه دهات ولی مداد مون نصف میکردیم با بقیه تیغ هم ب جای تراش و همیشه در حسرت جا مدادی موندم ولی نمراتم همیشه بیست بود الانم یه خانم معلمم
اون روزا هم سخت بود ،سخت گذشت،فقط ما بچه هایی بودیم که قانع بودیم مطیع در صورتی که نه معلم ها با ما خوب رفتار میکردن نه مادر و پدر ها یه مشت نسل سوخته تو سری خور که الانم باز کلی مشکلات اقتصادی و اجتماعی و خانوادگی دارن فکر میکنن اون دوران بهتره
من دهه ۵۰ هستم در دهه ۵۰ و ۶۰ خیلی،زندگیها ساده تر بود ولی،بخاطر روابط،انسانی بالاتر مردم تنها و بی پشت و پناه نبودن و خیلی خوشبخت بودن... از آپارتمان نشینی تا تکنولوژی تا اینهمه بحران اقتصادی، بیکاری یا تجرد و ... همه و همه مردم رو بی انگیزه کرده...
ب گذشته فک نکنید چونمریض میشد . سعی کنید اون قسمت از مغز ک مسول فراموشیه رو تقویت کنید . هیچی ب عقب برنمیگرده. من ی مدت همش ب گذشته فک میکردم تمام موهام سفید شد
یک دهم امکانات امروز رو هم نداشتیم ولی صد برابر امروز خوش بودیم اون روز خودمون بودیم و رویا وعشق و یک رنگی و .....اما امروز پرشدیم از مشکلات و فکر و خیال آینده بچه هامون و مشکلات اقتصادی و .....
من دهه شصتی هستم بادیدن این کلیپ یاد رفیقهای دوران مدرسم اوفتادم یاد معلمم وهمه خاطرات گذشته کاش همون دوران دوباره میومد هر جور اگه امکانات نبود شادی و خنده و دورهمی زیاد بود این کلیپ اشکم رو درآورد
واقعایادش بخیرمن خودم هم یک دهه شصتی هستم واقعادهه شصت بهترین دوران بودکاش روزگاربرمیگشت به دوران دهه شصت.روزگارفعلی اصلاخوب نیست چون مردمانش هم خوب نیستند.
هرچند اون دوران خیلی سخت بدون امکانات بود اما بهتر از این زمان هست .کاش اون دوران هیچ وقت عوض نمیشد. کاش میشد برای چند دقیقه هم بشه برگردم به اون دوران. یادش بخیر
حاضرم ۱۰ سال از عمرم و بگیرن حدآقل یک سالش و برگردم به دوران مدرسه ام دوران ابتدایی !!!!! که اون موقع هنوز پدربزرگ و مادربزرگم زنده بودن اون موقع ها خیلی خوش بودیم الان از دنیا زده شدم ☹☹😔😔😔😭😭😭😭
شما را نمی دونم ولی من روزگار بچگی م دوست ندارم. این تصاویر بالا خیلی از چیزها را زنده کرد این تصاویر قشنگ هستند بعضی هاش درسته ولی نه همش .. فکر نمی کنم بچگی هیچ کدوم از ماها این قدر قشنگ بوده باشه... بچگی ما چیزی شبیه فیلم بچه های آسمان بود. همون قدر سیاه و سفید بود. شبیه این تصاویر فانتزی و خوشگل نبود. .
من که هیچوقت حاضرنیستم برگردم به عقب همش بدبختی بود .خرید وحمل نفت وکمردردهای مادرها بعد از حمل نفت ،چراغ نفتی که اگه شعله اش رو زیاد میکردیم دود میکرد اگه کم هم بود خونه گرم نمیشد همش میلرزیدیم،حموم بیرون وموهای خیس در راه برگشت از حموم به خونه،دوده آبگرمکن نفتی همسایه ها وسیاه شدن لباسهای روی طناب وسیاه شدن فرش ها،پول ریختن خانواده به حساب ودریافت اون بعد از چند روز در شهری که دانشجو بودیم وهمش کمبود امکانات .الان خوبه به شرط اینکه اخلاقمون هم با همدیگه خوب باشه
اون موقع پدر و مادرها و بزرگترها با ساده گرفتن ،زندگی را برای فرزندان قشنگ و دلچسب می کردند الان به بهانه مشغله و زیاده طلبی وقت برای خانواده نمی زارند
واقعا دوران خیلی خوبی بود صمیمیت وپاکی ومحبت انساهای آن زمان حرف نداشت یادش بخیر بچگیام من از جونیم هیچ خیری ندیدم کاش تو آن زمان میموندم، ولی حیف که گذشت 😌😌😌
دهه ی ۶۰ دوران امید به آینده ی انقلاب همراه با وحشت جنگ آخرین دوره ی والد سالاری و اطاعت فرزندان از بزرگترین دوره ای که تکرار نمی شود حیف و صد حیف که چه می خواستیم و چه شد؟؟؟!!!
یادش بخیر چه قدر مردم باهم خوب بودن خونه همدیگه میرفتیم توزندگیمون غم نبود این همه مریضی نبود همه ساده وبی آلایش بودن کاش هیچوقت اون دوران تموم نمیشد هر چقدر دنیا پیشرفت میکنه روزگار مردم سیاه تر میشه بدی ها بیشتر میشه دروغ بیشتر میشه مردم به خاطر درآوردن پول هر دروغی رو سر هم میکنن تا پول بیشتری به جیب بزنن تو این دنیای وانفسا وای به حال آیندگان
ر کنارمان بودند یادآن زمانی افتادم،بابام بعضی ازروزهابادوچرخش مرامی برد مدرسه دختروپسر باهم بازی میکردند چیزی تودلشون نداشتن ،سختی داشتیم ولی بازهم شاد بودیم و میخندیدیم
ن سیاه وسفید،دفترکاهی،
و...من یک لحظه بوی مدرسه وکوچه های اون موقع ، بوی عیدنوروز ،بوی اول مهر رو حس کردم ولی برای من وخانواده ام خیلی خیلی سخت گذشت نه دوست دارم تو اون لحظه باشم نه الان فقط خدا سلامتی به پدر ومادرم بده
در حسرت یه پفک یه بیسکوییت در حسرت اون اسمارتیز در حسرت کلی خوراکی در حسرت کیف در حسرت کفش لباس .تو یه دهات ولی مداد مون نصف میکردیم با بقیه تیغ هم ب جای تراش و همیشه در حسرت جا مدادی موندم
ولی نمراتم همیشه بیست بود الانم یه خانم معلمم
در صورتی که نه معلم ها با ما خوب رفتار میکردن نه مادر و پدر ها
یه مشت نسل سوخته تو سری خور
که الانم باز کلی مشکلات اقتصادی و اجتماعی و خانوادگی دارن فکر میکنن اون دوران بهتره
قدر اون دوران رو ندونستم
چه زود گذشت😭😭😭😭
...حیف که زودگذشت....
ه به لحظه لذت ببرد بااروزی شادکامی وتشکرازخدمتگزار
ان گذشته وحال واینده الحمدلله رب العالمین
شیرین ترین لحظه های عمرم دهه 50و 60 بود از کجا برات بگم که همش قشنگ بود
چقدر زود دیر میشود
یادش بخیر
کم گفتیم کاش این روزگار سخت نمیدیدیم.
😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
دهه ۶۰ بهشتی ان
حیف و صد حیف که چه می خواستیم و چه شد؟؟؟!!!
یاد گریه ها خواسته های بیشمار بخیر یاد خنده های از ته دل بخیر
احترام وحرمتها وهمه چیزای خوب رفت دورهمی های ساده،،،