کپشن قو
قو تنها پرنده ایه که یک بار عاشق میشه و برای همیشه به پای عشقش میشینه و تو تمامِ زندگی هر کاری برای راحتیِ عشقش انجام میده؛ قو تنها پرنده ای هست که زمان مرگش رو میدونه و یک هفته مونده به مرگش میره جایی که برای اولین بار جفتش رو دیده و عاشقش شده. یک روز مونده به مرگش یه آواز برای جفتش میخونه که به بهترین و زیباترین آواز پرندگان معروفه و بعد سرشو روی بال هاش میزاره و میمیره...
کپشن قو رمانتیک
خدا را
خرامیدن قوها بر فرش برکه چه زیباست
رقص پر قوها
در میهمانی نور و موج و آب
همچو رویاست
پروانه مدی
کپشن قو و دانستنی های قو
قو موجود عجیبیه
از این جهت که جمعی زندگی میکنه و میگن یکی از معدود موجوداتیه که زمان مرگش رو می فهمه
و هنگام مردن ازگله ی قوها جدا میشه و میره یه جایی تنها می میره
خیلی با شکوهه این
نکته ی دیگر اینه که میگن قو
موجودیست که یک بار در عمرش جفت انتخاب می کنه
اگر انسانی نگاه کنیم،یک عشق داره در طول زندگیش
و نکته ی جالب تر اینه که
قو در دیدار با جفتش برای اولین بار شاید تنها بار آواز میخونه
قو صدا نداره یک بار صدای قو شنیده میشه
به تعبیری...
متن دکتر رشید کاکاوند
کپشن قو عاشقانه
هزار و یکشبِ قصه
ز دنیایی خزان دارم
از عشق و عاشقی جانا
هراسی بیکران دارم
چه می دانی که دل خونین
ز جور روزگاران است
بجای رخت خوشبختی
همی، اتش به جان دارم
برو ای مهربان پیشه
رها کن دل ز مهر من
که من جای محبت در دلم
اتشفشان دارم...
من ان قوی پریشانم
که تنها گوشه ی دریا
نه دیگر شوق فردایی
نه فکر آشیان دارم
به عشق راستین تو
عزیزم ذره ای شک نیست
ولی من میل بی انکارِ
جام شوکران دارم
شهرزادشیرازی
( چه دلتنگم)...
متن شهرزاد شیرازی
کپشن قو با شعر قو نیما یوشیج
صبح چون روی می گشاید مهر
روی دریای سرکش و خاموش
می کشد موج های نیلی چهر
جبه ای از طلای ناب به دوش
صبحگه، سرد و تر، در آن دم ها
که ز دریا نسیم راست گذر،
گل مریم، به زیر شبنم ها،
شستشو می دهد بر و پیکر.
صبحگه، کانزوای وقت و مکان
دلرباینده است و شوق افزاست،
بر کنار جزیره های نهان
قامت با وقار قو پیداست.
آنچنانی که از گلی دسته
پیش نجوای آب ها تنها،
وسط سبزه ی خزه بسته
تنش از سبزه بیشتر زیبا.
می دهد پای خود تکان، شاید
که کند خستگی ز تن بیرون.
بال های سفید بگشاید
بپرد در برابر هامون.
بپرد تا بدان سوی دریا
نشیب فضای مثل سحر،
برود از جهان خیره ی ما
بزند در میان ظلمت، پر.
برود در نشیمن تاریک
با خیالی که آن مصاحب اوست،
در خط روشنی چو مو باریک
بیند آن چیزها که در خور قوست:
لکّ ابری که دور می ماند،
موج هایی که می کنند صدا،
وندر آنجا کسی نمی داند
که چه اشکال می شوند جدا.
لیک مرغ جزیره های کبود،
در هیمن دم که او به تنهائی
سینه خالی ز فکر بود و نبود
می کند فکرهای دریائی.
نظر انداخته سوی خورشید،
نظری سوی رنگ های رقیق،
با تکانی به بال های سفید
بجهیده ست روی آب عمیق.
برخلاف تصور همه او
مانده دیوانه ی حکایت آب
گر کسی هست یا نه، ناظر قو،
قو در آغوش موج هاست به خواب.
مفهومی ترین و فاز سنگین ترین کپشن لبخند تلخ
کپشن فال قهوه رمانتیک و فاز سنگین عاشقانه
شاخ ترین و فاز سنگین ترین کپشن لاتی رفیق
زیباترین و احساسی ترین کپشن قهوه
کپشن لاکچری و خاص در مورد همسفر
دیدگاه ها