دلگرم
امروز: شنبه, ۰۱ مهر ۱۴۰۲ برابر با ۰۷ ربيع الأول ۱۴۴۵ قمری و ۲۳ سپتامبر ۲۰۲۳ میلادی
آشنا شوید با مشکلات زندگی در خوابگاه دانشگاه ها
1
زمان مطالعه: 13 دقیقه
سختی های خوابگاه دانشجویی چیست؟ با ما همراه باشید تا در مورد مشکلات در خوابگاه دانشگاه ها آشنا شوید.

مثبت و منفی زندگی خوابگاهی...

بخش عمده‌ای از دانشجویان هر دانشگاه اغلب دانشجویان غیربومی و ساکن خوابگاه هستند که به قصد تحصیل زادگاه خود را ترک کرده و به امید آینده‌ای بهتر سال‌های جوانی خود را به دور از خانه و خانواده سپری می‌کنند. در نگاه اول می‌توان نتیجه گرفت که تحصیل باید جایگاه والایی برای یک دانشجو داشته باشد که حاضر به پذیرفتن این نوع زندگی شده است.

نکاتی در مورد خوابگاه دانشجویی

وقتی شبی را در کنار خانواده خود به‌عنوان شب آخر بخوابی و فردای آن شب را در اتاقی بیگانه و در کنار افرادی باشی که برای اولین‌بار آن‌ها را می‌بینی و مجبوری چند ماه آن‌ها را مانند خواهر یا برادر خود بپذیری، چه حسی می‌تواند داشته باشد؟ وقتی از اتاقی که تنها متعلق به تو بود به اتاقی انتقال پیدا کنی که باید با چند نفر در آن شریک باشی و سهم تو فقط 2 یا سه متر‌مربع باشد؟ تازه اگر شانس بیاوری و روحیات تو با هم‌اتاقی‌های جدیدت سازگار باشد! خوابگاهی‌ها در این‌باره چه می‌گویند؟

منطقه خوزستان، شاید در نگاه اول زندگی خوابگاهی چندان سخت به نظر نمی‌آید و شاید حتی می‌تواند جذاب هم باشد! این‌که فقط و فقط با هم‌سالان خود در ارتباط باشی، شاید برای یک فرد جوان نشاط‌انگیز و فرصتی برای تجربه مستقل‌شدن باشد اما زندگی خوابگاهی همه‌ی آن چیزی نیست که در نظر اول به چشم می‌رسد...

مشکلات زندگی خوابگاهی

سحر دانشجوی کارشناسی رشته اقتصاد با بیان این‌که نزدیک به هفت ماه است که در خوابگاه اقامت می‌کند، می‌گوید: با دیدن این فضا شاید چنین تصوری برای همه پیش بیاید که زندگی خوابگاهی جذاب است؛ حتی خودم در ابتدا فکر می‌کردم زندگی در خوابگاه ممکن است جالب باشد اما این حس تنها برای یک یا 2 روز اول پایدار است؛ بعد که این مسأله برایت جا بیافتد که باید به‌طور جدی در این محیط زندگی کنی و اتاق مرتب و غذای آماده در فضای گرم خانه خود را فراموش کنی، خیلی سخت می‌شود.

وی معتقد است با این‌که روزهای اول بسیار بر او سخت گذشت پس از مدتی به این سختی‌ها و مشکلات عادت کرده است، اظهار می‌کند: حتی گاهی فکر انصراف نیز به سرم خطور کرد! وقتی حوصله‌ی هیچ چیزی را نداشته باشی، دستت تنگ باشد و بدتر از همه امتحان هم داشته باشی! آن موقع است که همه چیز دست به دست هم می‌دهد تا با تمام وجودت بخواهی که چمدانت را ببندی و خوابگاه را برای مدتی ترک کنی و با اولین کسی که می‌بینی پای درد و دل بنشینی.

این دانشجو ادامه می‌دهد: وقتی به خود و گذشته خود می‌اندیشم، متوجه می‌شوم هیچ‌گاه دختری نبودم که بتوانم خوابگاه و زندگی مستقل را تحمل و خود را اداره کنم. شاید اگر به خوابگاه نمی‌آمدم هیچ‌گاه متوجه نمی‌شدم کارهایم را در خانه چه کسی برایم انجام می‌دهد. اکنون حس می‌کنم در این بازه چند‌ماهه بیشتر از چند سال بزرگتر شده‌ام و از این موضوع خرسندم.

او به سختی‌ها اشاره می‌کند: فقط صبح را بگویم؛ وقتی بیدار می‌شوی به جای این‌که به همراه خانواده خود صبحانه بخوری، باید یک مسیر تقریباً پنجاه متری را تا ته سالن برای تهیه مقداری آب تصفیه طی کنی. گاهی اوقات هم دوست داری تنها باشی اما مجبوری در اتاقت با چند قومیت مختلف سر و کله بزنی. شب هم که می‌خواهی بخوابی هم‌اتاقیت چراغ را روشن می‌کند، سفره غذا پهن می‌کند و ...!

همراه سحر در فضای خوابگاه گشت می‌زنیم؛ از دانشجویی که سر راه می‌بینم می‌خواهم بپرسم که زندگی در خوابگاه چگونه است، او که بعد خود را مریم دانشجوی دکتری رشته فیزیک معرفی می‌کند، پیش از آن‌که سؤال را به‌طور کامل بشنود؛ گویا که دل پری دارد، از نبود شورای صنفی شکایت می‌کند و هنگام ادای این کلمات با عجله می‌گوید: شورای صنفی داریم؟! نه! چه چیزی از این بدتر؟!

مشکلات خوابگاه

یاسمن یک دانشجوی کارشناسی ارشد که دوره کارشناسی خود را در خوابگاهی دیگر گذرانده است، با لبخند صحبت می‌کند: تا جایی که یادم می‌آید همیشه در خوابگاه زندگی کرده‌ام. حتی می‌توانم بگویم سختی اولین شب‌هایی که دور از خانواده بودم را به یاد نمی‌آورم. آن‌قدر به این زندگی عادت کرده‌ام که دیگر سختی آن به چشمم نمی‌آید. اتفاقاً برعکس؛ وقتی به شهر خودم بر می‌گردم بیشتر قدر گرمی فضای خانه خود را می‌دانم.

وقتی از این دانشجو در خصوص زندگی با افرادی از فرهنگ‌های متفاوت در یک اتاق کوچک سؤال می‌کنم، می‌گوید: در خوابگاه سابق خود، حتی شاهد دعوای فیزیکی دو دانشجو نیز بودم که به جراحات سطحی منجر شد اما این خبر به دلایلی به بیرون درز پیدا نکرد.

این دانشجو از امکان بروز چنین اتفاقاتی در این خوابگاه ابراز بی‌اطلاعی می‌کند اما معتقد است هیچ دلیلی وجود ندارد که بین دانشجویان، به‌ویژه دانشجویان کارشناسی چنین اختلافاتی بروز نکند.

وی در خصوص حوادث خوابگاهی تعریف می‌کند: در خوابگاه قبلی‌ام در هر طبقه سماورهای بزرگی قرار داشت که تمام افراد از آب جوشیده آن استفاده می‌کردند اما طی حادثه‌ای، یکی از این سماورهای بزرگ روی یک دانشجو بر می‌گردد و از کمر به پایین دچار سوختگی می‌شود. این دانشجو به‌سرعت به اورژانس منتقل شد اما خبر این حادثه نیز با التماس سرپرست خوابگاه به بیرون درز پیدا نکرد و سرپرست خوابگاه مجبور شد تمام خواسته‌های دانشجویان این طبقه را تمام و کمال انجام دهد تا این موضوع را به اطلاع مسئولان نرسانند!

در ادامه بازدید از تجمع عده‌ای از دانشجویان در راه‌پله یکی از بلوک‌های خوابگاه دانشجویان کارشناسی تعجب می‌کنم و وقتی علت را جویا می‌شوم، یکی از آن‌ها توضیح می‌دهد: در این بلوک اینترنت وای‌فای در اتاق‌ها وجود ندارد! یعنی ما در اتاق به اینترنت دسترسی نداریم و برای دسترسی باید به راه‌پله بیاییم؛ البته این چندان مشکل جدی نیست. بلوک‌هایی هستند که حتی با سیستم‌های خنک‌کننده در این گرمای هوا مشکل دارند و من دلم برای آن‌ها می‌سوزد!

خوابگاه دخترانه دانشگاه شهید چمران را با همه اتفاقات ریز و درشت آن و اشک‌ها و لبخندهای ساکنان موقت آن، پشت سر می‌گذارم و به‌نظرم می‌رسد که از زندگی دانشجویان پسر در خوابگاه‌ها هم جویا شوم. شاید آن‌ها نگاه دیگری داشته باشند...

بررسی تجربه زندگی خوابگاهی

علی یک دانشجوی کارشناسی اقتصاد با بیان این‌که آخر هفته‌ها را به شهرستان خود باز می‌گردد چراکه طاقت دوری از خانواده و دوستان خود را ندارد، ذهنیت من قبل از ورود به خوابگاه چیز دیگری بود. خیال می‌کردم نظم خاصی در اینجا حاکم باشد؛ هر روز صبح ما را برای نماز بیدار و برای شب‌ها خاموشی اعلام می‌کنند و سراسر روز نظم را به ما گوشزد کنند.

وی با یادآوری این‌که خوابگاه مکانی است که افراد با فرهنگ‌ها‌، نظرات و عقاید مختلف گرد‌هم می‌آیند و با هم زندگی می‌کنند، ادامه می‌دهد: باید با همه افراد مدارا کرد. به نظر من جای تأسف بسیار دارد که یک دانشجوی دانشگاه شهید چمران اهواز، که از قدیمی‌ترین دانشگاه‌های کشور است به سیگار و مواد مخدر روی بیاورد؛ گاهی حتی مشاهده کردم دانشجویی از فرط مصرف زیاد مواد اعتیادآور به حالت توهمی دست پیدا می‌کند که از کوچکترین مضرات آن برهم‌زدن آرامش اتاق است!

او به تلخی تبسم می‌کند: متأسفانه دانشجویان به نوعی بیماری عدم‌خودباوری و درون‌تهی و اعتقاد به نداشتن چیزی از خود گرفتار شده‌اند و نگاه آن‌ها به فرهنگ غرب معطوف شده است. برایم بسیار دشوار است که جوانان هم‌سن و سال خود را می‌بینم که از یاد خدا غافل شده‌اند و به مسائل سرگرم‌کننده و زودگذر دنیا مشغولند که نفعی برایشان ندارد. من این موضوع را در خوابگاه بیش از پیش لمس و احساس کردم در صورتی که یکی از نقاط قوت محیط خوابگاه این است که می‌توان فرهنگ ایده‌آل را به دانشجویان آموزش داد.

علی‌رغم بسیاری از صحبت‌ها پیرامون عدم مطلوب‌بودن وضعیت بهداشتی خوابگاه‌ها‌، این دانشجو از وضع بهداشتی خوابگاه خود ابراز رضایت می‌کند. او همچنین دوری از خانواده را دارای 2 جنبه خوب و بد می‌داند و معتقد است: این فراق از این لحاظ خوب است که فرد را در نوعی تمرین خودباوری و تکیه برخود به چالش می‌کشد و ایستادن بر پاهای خود را ـ هر‌چند نه به معنای واقعی ـ اما به مقدار قابل‌توجهی بیش‌ازپیش تجربه می‌کند و به این باور می‌رسد که می‌تواند از پس خود برآید.

زندگی در خانه دانشجویی

علی ادامه می‌دهد: این‌گونه است که تردیدها پیرامون استعدادها و توانایی‌های خودت کنار می‌روند و چه بسا در می‌یابی که پیش از این هنوز خود را نشناخته بودی! به بیان دیگر از جوانب جدیدی از شخصیت خود آگاه می‌شوی و در می‌یابی پیش از این در این دنیا ضعیف‌تر از چیزی بودی که فکر می‌کردی.

مسعود دانشجوی دیگری که در رشته کارشناسی تاریخ تحصیل می‌کند مدت اقامت خود را در خوابگاه سه سال عنوان می‌کند. او عادت به فکر اقتصادی داشتن را از مزایای این نوع زندگی بر می‌شمارد و هم‌اتاقی شدن با هم‌سالان را لذت‌بخش می‌داند، اما در خصوص بدترین خاطره خود از اقامت در خوابگاه تعریف می‌کند: یک‌بار بر سر مسأله‌ای جزئی با چند نفر دچار اختلاف شدیم و دعوای وحشتناکی پیش آمد.

او از بیان جزئیات این اتفاق امتناع می‌ورزد.
حسین که در رشته مهندسی کشاورزی مشغول به تحصیل و شاهد این گفت‌وگو است با این حرف که دانشجویان خوابگاهی به داشتن فکر اقتصادی عادت می‌کنند موافق است و اظهار می‌کند: پیش از ورود به خوابگاه چندان درصدد انجام محاسبات مالی و فکر کردن به میزان مخارج خود نبودم اما اکنون دغدغه این موضوع را دارم و حتی می‌توانم بگویم هر ریالی را که خرج می‌کنم حساب می‌کنم چه مقدار دیگری برایم مانده است! اگرچه احساس استقلال بیشتری دارم اما نداشتن پول کافی گاهی باعث ایجاد مشکلاتی می‌شود.

بر‌خلاف بسیاری از دانشجویان خوابگاهی، او معتقد است دوری از خانواده چندان برایش سخت نیست و او به‌راحتی با این موضوع کنار آمده است.

عوارض زندگی در خانه دانشجویی

وقتی از او در خصوص نقاط ضعف و قوت خوابگاه کنونی‌اش سؤال می‌کنم، پاسخ می‌دهد: خوابگاه از دانشگاه خیلی دور است، اگر نزدیک‌تر بود وقت و هزینه کمتری صرف رفت‌وآمد می‌شد. از طرفی سکوت خوابگاه و نزدیکی آن به مرکز شهر نکته مثبتی است که با مشکل دوری و بعد مسافت آن از دانشگاه، مقابله می‌کند؛ یعنی یا این، یا آن!

وی در خصوص دیگر ویژگی‌های خوابگاه عنوان می‌کند: سیستم‌های خنک‌کننده مناسب هستند و آب گرم برای استحمام به قدر کافی وجود دارد. (ناگفته نماند به‌دلیل نبود آب گرم کافی در خوابگاه دخترانه، به گفته دانشجویان همان خوابگاه، گاهی مجبور به استحمام در نیمه‌شب می‌شوند) یخچال‌ها فرسوده و تخت‌ها خراب هستند و به اینترنت مناسب دسترسی نداریم.

او به شوخی می‌گوید: غذای سلف سرویس هم که بسیار با کیفیت و آب شربمان سرشار از املاح معدنی است! فقط به دادمان برسید.

سینا یک دانشجوی ارشد خوابگاهی هم با بیان این‌که زندگی خوابگاهی و یاد‌گرفتن مستقل زندگی کردن از خانواده می‌تواند نقش به‌سزایی در خود‌سازی داشته باشد و این اتفاقی است که برای او افتاده است، می‌گوید: قبل از ورود به خوابگاه ممکن است نداهایی درباره زندگی راحت و آزاد در خوابگاه به گوشتان خورده باشد اما پس از ورود به آن در می‌یابید که تنها آزادی واقعیت داشت و به هیچ وجه زندگی ساده‌ای در انتظار یک دانشجوی خوابگاهی نخواهد بود.

او که در نوبت شبانه تحصیل می‌کند بدترین تجربه خود را روزی عنوان می‌کند که گفته شد خوابگاه به او تعلق نمی‌گیرد و از مسئولان می‌خواهد در خصوص عدم اختصاص خوابگاه به دانشجویان نوبت شبانه تجدیدنظر کنند. وی با کمال تعجب در خصوص بهترین خاطره خود از خوابگاه، از دعوا با بچه‌های خوابگاهی یاد می‌کند!

ترس از خوابگاه

دانشجویان مقیم خوابگاه تنها به جوانب منفی این نوع زندگی نمی‌نگرند و علی‌رغم چیزی که شنیده می‌شود، شاید جوانب مثبت آن از چشم دورتر مانده باشند و از سختی‌ها، دوری‌ها و دلتنگی‌ها بیشتر صحبت به میان آمده است. از این گفت‌وگو‌ها بر می‌آید اغلب این دانشجویان با دید مثبت و امیدوارانه، زندگی دور از زادگاه و خانواده را، اگرچه سخت اما مؤثر در خودسازی و بازشدن چشم و گوش آن‌ها نسبت به بسیاری از مسائل جامعه می‌دانند و با آن سازگار شده‌اند.

شاید برای عده‌ای که به خانواده خود وابستگی بیشتری دارند این زندگی سخت‌تر باشد اما می‌توان گفت تأثیرات مثبت آن روی این افراد بیشتر است و حتی شاید بتوان زندگی در خوابگاه را برای عده‌ای لازم دانست. شاید این نوع زندگی حتی مزیتی برای دانشجویان مقیم خوابگاه نسبت به دیگر دانشجویان باشد و این دانشجویان تجربیاتی کسب می‌کنند که شاید اگر خوابگاه را تجربه نمی‌کردند، از هیچ راه دیگری نمی‌توانستند آن را کسب کنند.

در حالی‌که همه مسئولان باور دارند و بارها به این موضوع اذعان کرده‌اند که دانشجویان آینده‌سازان این کشور هستند، این سؤال مطرح می‌شود که چرا باید نسبت به دشواری‌های زندگی دانشجویان خوابگاهی که گاه همه‌ی زندگی آن‌ها را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، بی‌تفاوت باشند و از کنار دغدغه‌ها و سختی‌های دانشجویان ساکن خوابگاه‌ها به‌راحتی عبور کنند حال آن‌که همه‌ی دغدغه‌ی یک دانشجو باید تحصیل، تهذیب و ورزش باشد؟

منبع : ایسنا


این مطلب چقدر مفید بود ؟
5.0 از 5 (1 رای)  
توجه: مطالب پزشکی و سلامت مجله دلگرم ، از منابع معتبر داخلی و خارجی تهیه شده اند و صرفا جنبه اطلاع رسانی دارند ، لذا توصیه پزشکی یا درمانی تلقی نمی شوند ، چنانچه مشکل پزشکی دارید حتما برای تشخیص و درمان به پزشک یا متخصص مراجعه کنید.


دیدگاه ها
اولین نفر برای ثبت دیدگاه باشید !

hits