شعر کوتاه اخوان ثالث
در این صفحه از مجله دلگرم اشعار کوتاه اخوان ثالث را با موضوعات: غمگین ترین شعر اخوان ثالث - بهترین اشعار اخوان ثالث - اشعار ممنوعه اخوان ثالث - شعر کوتاه عاشقانه اخوان ثالث - شعر اخوان ثالث درباره دوست - شعر اخوان ثالث عاشقانه - شعر آزادی اخوان ثالث - شعر کوتاه بهار از مهدی اخوان ثالث را گردآوری و تهیه کرده ایم . با ما همراه باشید .
شعر کوتاه غمگین اخوان ثالث
زمین دلمرده ، سقفِ آسمان کوتاه ،
غبار آلوده مهر و ماه ،
زمستان است
شعر کوتاه خاطره اخوان ثالث
عشقها میمیرند رنگها رنگ دگر میگیرند
و فقط خاطرههاست که چه شیرین و چه تلخ
دست ناخورده به جا میمانند
دوبیتی های مهدی اخوان ثالث
چون شمعم و سرنوشت روشن، خطرم
پروانهٔ مرگ پر زنان دور سرم
چون شرط اجل بر سر از آتش تبرم
خصم افکند آوازه که با تاج زرم!
شعر کوتاه سنگین اخوان ثالث
صدم غم هست،اما همدمی نیست
وگر یک همدمم باشد غمی نیست
هزاران رازم اندر سینه پژمرد
دریغا و دریغا ، محرمی نیست
تک بیت اخوان ثالث
بهار آمد ، پریشان باغ من افسرده بود اما
به جو باز آمد آب رفته ، ماهی مرده بود اما
شعر کوتاه و زیبای اخوان ثالث
در آن لحظه که من از پنجره بیرون نگا کردم
کلاغی روی بام خانه ی همسایه ی ما بود
و بر چیزی ، نمیدانم چه ، شاید تکه استخوانی
دمادم تق و تق منقار می زد باز
و نزدیکش کلاغی روی آنتن قار می زد باز
نمی دانم چرا ، شاید برای آنکه این دنیا بخیل است
و تنها می خورد هر کس که دارد
شعر عاشقانه و کوتاه اخوان ثالث
سر کوه بلند آمد حبیبم
بهاران بود و دنیا سبز و خرم
در آن لحظه که بوسیدم لبش را
نسیم و لاله رقصیدند با هم
شعر کوتاه اخوان ثالث برای واتساپ
عشقها میمیرند رنگها رنگ دگر میگیرند
و فقط خاطرههاست که چه شیرین و چه تلخ
دست ناخورده به جا میمانند
شعر سنگین و کوتاه اخوان ثالث
آب و آتش نسبتی دارند جاویدان
مثل شب با روز، اما از شگفتیها
ما مقدس آتشی بودیم و آب زندگی در ما
آتشی با شعلههای آبی زیبا
آه
آب و آتش نسبتی دارند دیرینه
آتشی که آب میپاشند بر آن، میکند فریاد
ما مقدس آتشی بودیم، بر ما آب پاشیدند
شعر غمگین و کوتاه اخوان ثالث
شب افتاده ست و من تنها و تاریکم.
و در ایوان و در تالاب من دیری ست در خوابند،
پرستوهاو ماهیها و آن نیلوفر آبی.
بیا ای مهربان با من!
بیا ای یاد مهتابی!
شعر کوتاه سنگین اخوان ثالث برای بیو
هر که خود داند
و
خدای دلش
که چه دردی ست
در کجای دلش
شعر کوتاه اخوان ثالث برای استوری
به دیدارم بیا هر شب، در این تنهایی ِ تنها و تاریک ِ خدا مانند
دلم تنگ است
بیا ای روشن، ای روشنتر از لبخند
شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهیها
دلم تنگ است
بیا بنگر، چه غمگین و غریبانه
در این ایوان سرپوشیده، وین تالاب مالامال
دلی خوش کردهام با این پرستوها و ماهیها
شعر کوتاه اخوان ثالث عاشقانه
تو چه دانی که پس هر نگه ساده ی من
چه جنونی ، چه نیازی ، چه غمی ست ؟
یا نگاه تو ، که پر عصمت و ناز
بر من افتد ، چه عذاب و ستمی ست
دردم این نیست ولی
دردم این است که من بی تو دگر
از جهان دورم و بی خویشتنم
پوپکم ! آهوکم
تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم
شعر کوتاه و سنگین آزادی اخوان ثالث
سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت
سرها در گریبان است
کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را
نگه جز پیش پا را دید ، نتواند
که ره تاریک و لغزان است
وگر دست محبت سوی کسی یازی
به اکراه آورد دست از بغل بیرون
که سرما سخت سوزان است...
مهدی اخوان ثالث
دیدگاه ها