برگزیده برترین شعر پر محتوا
بی پنجره ای غریبه ای در وهمی
عشق است اگر از آن نداری سهمی
فهمیدن عشق ، عاشقی می خواهد
یک روز بزرگ می شوی و می فهمی
شعر پر محتوا و مفهومی
روزها ساعت ها دقیقه ها و ثانیه ها
برای آنهایی که شاد هستند بسیار کوتاه است،
برای آنهایی که نگرانند بسیار سریع است!
برای آنهایی که چشم انتظارند بسیار آهسته و کُند است!
برای آنهایی که غمگین اند بسیار طولانی ست!
اما برای آنهایی که عاشقند وجود ندارد !
میلاد کبیری شندی
شعر پر محتوا و خاص
طوفان با همه ی شدت خود به آرامش منتهی می شود
و حتی در بحبوحه ی شدت خود در جستجوی آرامش است
من نیز همه ی عصیانم به عشق تو ختم می شود
و یگانه فریاد درونم این است که تورا … تنها تورا …
شعر پر محتوا کوتاه
نیمکت چوبی کهنه نم گرفته زیر بارون ...
زیر سقف بی قرار شاخه های بید مجنون ...
ابر بی طاقت پاییز مثل من چه بی ستاره است ...
مثل من شکسته از این نامه های پاره پاره است ...
شعر پر محتوا و سنگین
مردم این شهر غریب اند می خوام برگردم
قصدشون فریبه می خوام برگردم
یه نفر بود که دل به نگاهش بستم
نگاهش سرد و غریبه می خوام برگردم
شعر پر محتوا و دلنشین
ای عاشق در انتظار چه نشستی
در انتظار بادها ی پائیزی
باران های بهاری
برگهای زرد
و یا شکوفه های ارغوانی
در انتظار کدامی
انتظار بیهوده ست ، پنجره را باز کن
جدار را بشکن
غبار را بشوی
و خاطره ها را به خاطره ها بسپار
تا پایان ، پایانها مانده است
این است زندگی ...
این است روزگار ...
شعر پر محتوا غمگین
بریز ای اشک ناکامی
بریز از بی سرانجامی
که نفرین دلی ، قلبی شکسته
پس این بی سرانجامی نشسته
که آه سینه سوز مهربونی
سر راه مرا از پیش بسته
دلم رنجیده از زخم زبونها
به ظاهر مهربونی دیدن از نامهربونها
خیال کردم یکی دلسوزمونه
اگه موندیم توی کار زمونه
خیال کردم یکی داره هوای کار مارو
برای گریه هام دل می سوزونه
دلم رنجیده از زخم زبونها
به ظاهر مهربونی دیدن از نامهربونها
شعر پر محتوا احساسی و عاشقانه
زندگی ذره کاهیست ، که کوهش کردیم
زندگی نیست بجز نم نم باران بهار ،
زندگی نیست بجز دیدن یار ،
زندگی نیست بجز عشق ،
بجز حرف محبت به کسی ،
ورنه هر خار و خسی ،
زندگی کرده بسی ،
زندگی تجربه تلخ فراوان دارد ،
دو سه تا کوچه و پس کوچه و
اندازه ی یک عمر بیابان دارد
شعر پر محتوا درباره زندگی
من به دنبال اطاقی خالی روزها می گردم
تا از اینجا بروم
من به دنبال اطاقی خالی ، کز دل پنجره اش
عطر گل بوته ئ شبنم زده یی می گذرد
کز دل پنجره اش
ناله و سوز نی غمزده یی می گذرد
روزها می گردم
تا از اینجا بروم
من به دنبال گلیمی ساده
سقفی از چوب و حصیر
سر دری افتاده
من به دنبال هوا ی خنک آزادی
و دری پنجره یی باز به یک آبادی
روزها می گردم تا از اینجا بروم
من به دنبال هوایی نه چنین آلوده
روزگاری نه چنین افسرده
روزهایی نه چنین پژمرده
روزها می گردم
تا از اینجا بروم
من به دنبال اطاقی خالی روزها می گردم
کز سر کوچه ئ آن
جوی آبی ، چشمه یی می گذرد
که مرا عصر به عصر
به تماشا ببرد
کاش که پیرزنی
صاحب یک بز پیر
با دو تا مرغ و خروس
و سگی بازیگوش
کاش همسایه ئ دیوار به دیوار اطاقم باشد
کاش که توی حیاطش باشد
دو سه تایی از درختان بلند
چند تایی نارنج
و چناری که کلاغی هر روز
به سراغش برود
و من
هر روز
به عشق گل روشان بروم پنجره را باز کنم
شعر عروسی طنز | خنده دارترین و باحال ترین اشعار درباره ازدواج
شعر روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست از ناصر خسرو
سوزناک ترین و خاص ترین شعر تسلیت دایی
دیدگاه ها