12 شعر عاشقانه افغانی کوتاه بسیار سوزناک

برگزیده برترین اشعار عاشقانه افغانی کوتاه

 بشکند دستی که خم در گردن یاری نشد

کور به، چشمی که لذت‌گیر دیداری نشد

صد بهار آخر شد و هر گل به فرقی جا گرفت

غنچه باغ دل ما زیـــــــــب دستاری نشد

هرکه آمد در جهان بودش خریداری، ولی

پیر شد زیب النسا او را خریداری نشد !

مَخفی بَدَخشی

شعر افغانی کوتاه عاشقانه غمگین

با خون خود دوباره رقم می‌زنم ترا

ای زندگیِ ساده بهم می‌زنم ترا

امروز اگر به کام دل خسته نگذری

فردا مگر به فرق سرم می‌زنم ترا؟

شاعر: عفیف باختری

شعر افغانی کوتاه رمانتیک عاشقانه

از راه دشت های پر از گل بیا بهار!
با خاطرات کهنه به کابل بیا بهار

شهزادگان شهرِ مرا یاد دار و باز
با دختران خم زده کاکل بیا بهار

بر روی قبرهای چه بسیارمان بریز
با عطر زندگی به تجمل بیا بهار

یا نوبهار! گرچه بهارم به باد رفت
اما پس از تمام تطاول بیا بهار

- فائقه جواد مهاج

شعر افغانی کوتاه عاشقانه خاص

کرزیا، دیده گشـــــا حالت دنیا بنگر

ما کجا، مهد تمدن به کجا ها، بنگر

چشم افرنگ نورزد به تو هرگز عشقی

ز مفاد دگری این همه شیدا بنگر

شعر افغانی کوتاه عاشقانه و احساسی

شقایق چیده می آید گل اندام
وطن خندیده می آید گل اندام

زمستانم و یک فصل انتظارم
حمل پوشیده می آید گل اندام

علی بیانی

شعر افغانی کوتاه عاشقانه عرفانی

ای غره به اینکه دهر فرمانبر توســت
وین ماه و ستاره و فلک چاکر توست
ترســــم کــــــه ترا چــاکـر خود پندارد
آن مورچگان که رزقشان پیکر توست

خلیل الله خلیلی

شعر افغانی کوتاه عاشقانه پر امید

از راه دشت های پر از گل بیا بهار!
با خاطرات کهنه به کابل بیا بهار

شهزادگان شهرِ مرا یاد دار و باز
با دختران خم زده کاکل بیا بهار

بر روی قبرهای چه بسیارمان بریز
با عطر زندگی به تجمل بیا بهار

یا نوبهار! گرچه بهارم به باد رفت
اما پس از تمام تطاول بیا بهار

فائقه جواد مهاج

شعر افغانی کوتاه عاشقانه سوزناک

عاشقانه می نوشتم، با تاسف جنگ شد
عاشقی در باور ِ افغانی ِ ما ننگ شد

خواستم تا « دوستت دارم» نویسم نا گهان …
واژه ها سرباز در خون خفته ای فرهنگ شد

جای نان و جای آب و جای لبخند و غزل …
سفره های ما پر از درد و کلوخ و سنگ شد

ما تعصب پوش ِ نفرت کیش ِ بد پندار ها …
بر تن ِ ما جامه ی سبز رفاقت تنگ شد

آنقدر بر طبل ِ نادانی نوا انداختیم
تا سوار کول ِ ما هر نا کس و الدنگ شد

علی بیانی

شعر افغانی کوتاه عاشقانه فوق العاده زیبا

من و ترانه ی افغانی ام، من و نگاه پریشانی ام
به من چه می دهد این غربت ها، به جز بهانه که زندانی ام
به حبس دایم تو محکوم، بغض و دیده ی بارانی ام
ز شور تو چه قَدَر گرمست، سه شنبه دوم آبانی ام
بیا کمی ز سرم به در شو، ز این تفکر رندانی ام
مرو که می رود این مطلع ها، من و ترانه ی افغانی ام

مرضیه سادات هاشمی

شعر افغانی کوتاه عاشقانه برای استوری

بشکند دستی که خم در گردن یاری نشد
کور به، چشمی که لذت‌گیر دیداری نشد

صد بهار آخر شد و هر گل به فرقی جا گرفت
غنچه باغ دل ما زیـــــــــب دستاری نشد

هرکه آمد در جهان بودش خریداری، ولی
پیر شد زیب النسا او را خریداری نشد !

مَخفی بَدَخشی

شعر افغانی کوتاه عاشقانه سنگین

ســــرمایه عیش، صــحبت یـاران است
دشـــواری مــــرگ، دوری ایشــان است
چـــون در دل خــــاک نیز یـــاران جمعند
پس زندگی و مرگ به ما یکسان است

شعر افغانی کوتاه عاشقانه مناسب پروفایل

کـــى باشـــــد و کـــى که باز آیم سویت
چون ســــرمه کشم به دیده خاک کویت
تو چون گل خندان شوى از شادى و من
پــــــــروانه صفت کنــــم دمـــــادم بویــت

خلیل الله خلیلی

همچنین بخوانید:

خاص ترین و عاشقانه ترین دوبیتی های شیرین هزارگی

در این مجموعه اشعار افغانی برایتان زیباترین دوبیتی های شیرین هزارگی را برگزیده ایم. با ما در مجله دلگرم همراه باشید .