.webp)
شعر در مورد دلگرمی
پاییز
هوای سرد
برگ های زرد
و دلگرمی ام به تو...
.
.
.
چهار فصل من بهار است.
شاعر فیاض حسن علیزاده
شعر در وصف دلگرمی
سرخ ترین اسفند من
آخرین کشتارگاه عشق...
جرق
جرق
جرق
صدای وهم آلود جنگ آتش و سرماست
که آخرین ستاره ام را می سوزاند.
سرما
قصاب دلگرمی های مضحک...
.
.
خوب شد
که دستانت
به اشک جنازه ی آن سوی آینه ام آلوده شد
خوب شد
.
.
بوی دود سوختن آخرین چهارشنبه
و طعم اشک...
.
.
.
روی انگشتان نوازشت خون سیاهی می بینم...
شاعر ژیان درویشی
شعر درباره دلگرمی
به پیرامون خود می نگرم
و میبینم
پر از چیزهای هراس انگیز است
ولی سپس تورا میبینم
و میدانم که عشق من به تو
اراده ای به من میدهد
که خوبی های زندگی را گرامی بدارم
وبا بدی های آن بستیزم
تورا میبینم و میدانم
تنها عشق
دلگرمی ماست
شعر کوتاه در مورد دلگرمی
به صبح رساندنت
خیال هم باشد
دلگرمی ست.
شاعر سمیه آقایی
شعر نو در وصف دلگرمی
یه روز ثابت و ساکت و کوری، یه شب هستی سنگ ِ صبور!
یه روز آفتابی و دلگرمی، یه شب شعلهء کُرسی ِ دور!
هدیهء تو به دل ِ من، ترک ِ من و رفتنِتِه!
برای تو مثل ِ همه، آغازِ دل بستنِتِه!
به یه کسی که خُرد کُنی، اون قلب ِ پاک و خامِش و
بَراش یه راهی بذاری، که بندازی تو دامِش و
وقتی اسیر ِ تو شُدِش، بِهِش بگی یک کلمه!
برای عشق ِ ما دیگه، چاره فقط خندیدنه!
گرچه دل ِ هزار نفر، با خندهء تو میشکنه،
کجای این قصّه دروغ؟ چیش واسهء تو مُبهَمه!
فردا سَرِت به سنگ که خورد، یه سَبَدِ پُر گُل بِخَر!
این همه قلب ِ عاشقُ، تو با دِلِت به گور بِبَر!
یه روز ثابت و ساکت و کوری، یه شب هستی سنگ ِ صبور!
یه روز آفتابی و دلگرمی، یه شب شعلهء کُرسی ِ دور!
شاعر حسام حسامیان
شعر درباره دلگرمی برای استوری
ببار باران
بروی آرزو های هزار ساله.
بروی چهره ها, ساده دلی هایم.
ببار ایجاز دلگرمی,
که تا از قلبِ رنج دیدۀ مردم دنیا
بهار زندگی پرتو بیفشاند
هزاران سال!
هزار دورانِ پی در پی.
ببار باران دلگرمی!
شاعر اصغر رحمانی
شعر بلند در مورد دلگرمی
ای آسمانِ ، پر از ستاره
بگو به ابرها ، تگرگ بباره
دیگر که این دلها ، طاقت نداره
با مرگ نیکی ها ، شادی بکاره
*******
بهار دلگرمی ، شده پریشان
ناراحتی ، غم ها ،گشته شتابان
سیاه و سپیدی ، چون میش و گرگان
این زندگی نیست ، دیو و ستاره
*******
نم و پلیدی را ، در سرنوشتم
درد دلم پیدا ، با خون نوشتم
آتش زدند یکجا ، دوستان به کِشتم
پس حاصلش گردید ، جنگ او دماره
*******
امروزم از دیروز ، بدتر بدیدم
در دام غم خواری ، ناله کشیدم
قبرو زمینش را ، زودتر خریدم
پلاک و دیوارش ، نصب در کناره
*******
دیگر چه دلگرمی ، از یاوران دارم
از صبح سر بارم ، تا شب سر کارم
جسم و تنم خسته ، روحِ عزا دارم
دلخوش هجرم را ، در غم سواره
*******
حال و هوای ما ، چون مرغ بی بال
در شوره زاری ماند ، اسیر کانال
پاهای او بسته زندانی در چال
با تیغ سر بُر ها ، شد پاره پاره
*******
مرگ و کفن همراه ، در روزگارم
پایان این بازی ، تابوت سوارم
دار وندارم را ، در دنیا می زارم
غیر از عمل هیچی ، معنی نداره
شاعر جاسم ثعلبی (حسّانی)
شعر در وصف دلگرمی
داستانمان را دوست دارم
متفاوت تر از دیگر داستان هاست
چون با "یکی بود ، یکی نبود" شروع نشد
هردویمان بودیم
گرچه جدا از هم
اما مهم همین بودن است
مهم دلگرمیِ ناشی از وجود توست
دلگرمی برای اینکه زیر آسمانِ خدا
کسی هست که حتی نفس کشیدنش
ارزشمند ترین هدیه ی خدا به من است
شاعر هانیه سادات نجفی
شعر در باب دلگرمی
گرمی بود دلگرمی بود،
پاییز شد و سرد شد....
باد سرد، استخوان سوز
شگوفه های نو رس را، از سردی بخودش سوخت
ان شخص سوم نا خوانده (عشق)!
بد موقع بدنیا امد...
طوفان و سرما، ریشه ها را از جا کند،
انگار میدانست، ریشه ها در شن است نه در خاک!
برگهای زرد پاییزی،
ورق ورق از جا کنده شد!
شگوفه های نا خوش را، خورش بزغاله هم نمیشه کرد
نارسیده زمین گیر شد و شکست!
هوای سوگواریی شکستن ها،
سوزش های از سرما!
ریشه کنی ها،
ابدی شد! آسمان ابری و هوای طوفانی،
عشق تورا در سینه حبس خواهد کرد!
این نا امیدی را چی میشه گفت؟
نه صدا دارد، نه رنگ و نه بو!
ولی شنیده میشود و حس میشود
.....................
گرمی و دلگرمی ها،
اعتماد به ترکهای ستونی بوده که
سقفی ضخیم و سنگینی را رویش جا داده بود!
این سقف سقوط کرد و،
بام خانه ای احساس مارا گرفت!
شاخه ها و شگوفه های نورس ما را
زیر و زبر کرد!
دل سوگوار شد و نفس عشق در سینه حبس شد!
احساس من،
از دریچه ای روشنی نفس میکشید!
اما؛ غرق در تاریکیی چاه شد.
اسیر دستان تو، لبخندهای تو،
تا ابد زولانه بدوش خواهم ماند!
شاعر حسین شفائی
شعر روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست از ناصر خسرو
۱۱۰ شعر زیبا در وصف دوست و دوستی
شعر برای دل شکسته | برگزیده بهترین اشعار درباره دل شکسته